اینجا قرار است که دوستیمان را پررنگ تر رقم بزنیم...
خاطراتمان را مرور کنیم ...
با اشک ها و لبخند ها،سرآغاز دوستیمان را به تصویر بکشیم و قلم بزنیم...
به یاد مادران و همسران و دختران شهدایی که به نیابت از آنها مزار مطهر شهدایشان را زیارت کردیم ...
و به یاد بانوانی که زینب وار و زهراگونه مجاهدت کردند و از سرزمینمان بانوانه دفاع کردند ...
با آنها بیشتر آشنا شویم و همراه با آنان هم کلام شویم :
"ما راینا الا جمیلا"🌱
#مثبت_دویست_و_چهل
#جزو_زنان_بزرگ_کشور_باشید
#همسفر_شهیده_ها
#نقش_آفرینی_هنر_ماست
@moosbat240
#سخن_از_پدر_بشنویم
مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دسته ى گل خودش را هجده سال، بیست سال (کمتر، بیشتر ) پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه.
این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیه ى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود.
کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچه ى من شهید شده. اینها چیز کمى است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.
#مثبت_دویست_و_چهل
#فداکاران_راه_ظهور
#زنان_تاریخ_ساز
#جزو_زنان_بزرگ_کشور_باشید
@moosbat240
#از_اینجا_به_بعد_ماجرا_با_من
بوی خون و رد خون همه جا مانده بود حتی بر روی دیوار ها...
دیوارها شهادت میدهند از اتفاقات آن دوران در این مکان...
این مکان چه چیزها که ندیده است...
این مکان رشادت، ایستادگی، مقاومت و زنانگی زنانی را دیده است که در جبهه ای دیگر ایستادگی کردند...
تصور کن که چند سال جز بوی خون و وایتکس، بوی دیگری به مشامت نرسد، دستانت جز خون رنگ دیگری نگیرد، و دیدگانی که جز خون و تکه های بدن چیز دیگه ای نبیند، تکه ای که ممکن است از جگر گوشه ات، پدرت، همسرت، یا برادرت باشد، اینها را ببینی و...
اضطراب عمیق آن لحظات، ترسی متفاوت و فشاری سنگین...
تصورش هم قلب آدم را به درد می آورد...
و به تدریج آنچه بدست می آوری هم آرامش میان آنهمه خون است و هم غلبه با اضطراب و وسواسی که بود...
اینجا جایی است که همه ی شهدا جمع اند...
از هر شهید تکه ای...
و جایی است که تاریخ رشادت های بانوان اندیمشکی را گواهی میدهد...
و حالا گواهیِ تاریخ ِ زمانِ ما، از من و تو چه خواهد بود؟!...
از راه های نرفته و کار های انجام نشده؟!
نقش ما در حوضِ خونِ زمانمان؟!
از اینجا به بعد ماجرا با من و توست...🌱
#مثبت_دویست_و_چهل
#گزارش_تصویری_حوض_خون
#جزو_زنان_بزرگ_کشور_باشید
#باید_خیلی_کار_کنیم
@moosbat240
31.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم أَنّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ ۖ بَعضُكُم مِن بَعضٍ ۖ فَالَّذينَ هاجَروا وَأُخرِجوا مِن دِيارِهِم وَأوذوا في سَبيلي وَقاتَلوا وَقُتِلوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنهُم سَيِّئَاتِهِم وَلَأُدخِلَنَّهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ ثَوابًا مِن عِندِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ الثَّوابِ🌱
{آل عمران۱۹۵}
خداوند، درخواست آنها را پذیرفت؛و فرمود: من عمل هیچ عملکنندهای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما همنوعید، و از جنس یکدیگر!
آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانههای خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را میبخشم؛
و آنها را در باغهای بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد میکنم. این پاداشی است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.♡
#مثبت_دویست_و_چهل
#جزو_زنان_بزرگ_کشور_باشید
#گزارش_ویدئویی_حوض_خون
@moosbat240
#از_اینجا_به_بعد_ماجرا_با_من
قدم به قدم که روی رمل های فکه میگذاشتم خاطرات شهدایی را به یاد می آوردم که از اینجا میگفتند...از سختی راهی که داشتند و از شیرینی وصالی که تجربه کردند...
خاطرات مادرانی که از دوری فرزند میگفتند و از چشم براهی ای که سالیان سال است طول کشیده...
همان ها که جوانشان را میان این رمل ها فدای وطن کردند و فدای راه حق ...
زمان برگشت از یادمان به این فکر میکردم که من هم قرار است مادر شوم!
قرار است فرزندان این میهن را تربیت کنم...
و قرار است همین راه را ادامه دهم...
مجاهدانه،مقتدارنه و مادرانه...
و از اینجا به بعد ماجرا با من است!🌱
#مثبت_دویست_و_چهل
#زنان_تاریخ_ساز
#جزو_زنان_بزرگ_کشور_باشید
#گزارش_تصویری_فکه
@Mosbat240