فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دئلمه(فله)
همان آغوز پخته شده باشیر،غذایی است فصلی لبنی،که در زمان زایش دامها(دوءل) با استفاده از،آغوز دام های زائو پخته می شد و در فصل آن،یاتاقچی ها و چوپانان بیشترین بهره را،از این فرآورده ی لبنی می بردند و از نوبری دادن به خانواده ها و همسایه ها نیز، دریغ نمی کردند.
این رسم بسیارنیکو را،دربسیاری ازنوبری هاازجمله میوه،لبنیات دیگر مانندمسکه پنیر و... همچنین سمنو ودیگرنذریهاهم تحت عنوان #قونشو پایئ انجام می دادندلذاسهمی رابرآنان قائل بودندکه البته #دئلمه و ققنه نوبری ویژه ای محسوب می شدند.
به جهت آن که اولاًمحل نگهداری دامهادر #یاتاق و خارج ازروستابودکه تنهایاتاقچیان، بیشترین دسترسی به مواد اولیه ی آن یعنی #شیمه(آغوز) و شیردرفصل دوءل را،داشتند ثانیاًمختص زمان دوءل بودکه باچله بزرگ مصادف می شدزمانی که هم هوابه شدت سردبودوهم براثر باریدن برف راه ها یابسته می شدندیارفت وآمد به سختی انجام می گرفت.
گاهی نیز،آغوزرابه تنهایی یابه همراه تخم مرغ می پختندکه #ققنه،ققنق(کاسرول)گفته می شدمحصولی که به جهت تولیدکم نوبرانه خاص تری بود.
✍علی کوهستانی اسیق سو🌹
موزه مجازی حمام قلعه
۱۴۰۲/۹/۲۲
https://eitaa.com/moozehmajazi
#خاطرات_برفی ازدهه پنجاه درحمام قلعه
مسلماً بسیاری از شما گرامیان که از متولدین دهه چهل وقبل از آن می باشید خاطرات زیادی از بارندگی های برفی دهه چهل وپنجاه به خاطر دارید بارش برف در این روزهای سال موجب شد مرغ خیال با پرواز به گذشته ما را،به سفری خاطره انگیز همراه خود سازد تا دمی از،مشغله های فکری رهایی یافته بتوانیم خاطرات آن زمان را،برای شما گرامیان نیز، یادآور شویم باشد که مقبول خاطر عزیزتان واقع گردد.
آن روزها همه چیز، #ساده وبی آلایش بود از معماری ساده روستایی گرفته تا سبک زندگی تا وقایع طبیعی و ... طبیعتی که هیچگونه آلودگی زیست محیطی را،نداشت هیچ نوع مواد شمیایی آلوده کننده جز یک و دو مورد سمپاشی برای مبارزه با پشه آنوفل(مالاریا)که به سم د.د.ت معروف بود در طبیعت صورت نگرفته بود از دود و دم ماشین آلات،کودهای شیمیایی،سموم آفت کش و قارچ کش، موادپلاستیکی و ... اصلاً خبری نبود.زیست بوم ها،مناظر و مواهب طبیعی جز مواردی از جنگل ها که از چوب و بوته ها برای سوخت مورد بهره برداری قرار می گرفت دستکاری نشده بودند لذا مردم در محیطی کاملاًطبیعی و بدون آلودگی زندگی می کردند.
البته آلوده نبودن محیط زیست به معنی آن نبود که مردم درسلامت کامل بودند بلکه حداقل از بیماریهای #خود_ایمنی،تاحد زیادی در امان بودند درهمان حال با بیماریهای ویروسی و میکروبی که گاهی به صورت اپیدمی و ایجاد عفونت های مرگبار،پدیدار می شدند دست و پنجه نرم می کردند.
مع الوصف طبیعت هم ازلحاظ زیست محیطی،هم زیست بوم و هم چشم اندازهای های طبیعی کاملاً دست نحورده و بکر بود به همین جهت اکوسیستم طبق روال طبیعی خود عمل می کرد و #تغییراقلیم چشمگیر،نبودلذا بارندگی های قابل ملاحظه ای اتفاق می افتاد.از جمله بارندگی های سال های آخر دهه چهل وسالهای آغازین دهه پنجاه مثال زدنی بودند.
در آن سالها در حمام قلعه چنان برفی می بارید که گاهی درشبانه روز تا #ده_بار پشت بام ها را،برف روبی می کردند به گونه ای که بر اثر این برف روبی، در برخی از کوچه های حمام قلعه تا سطح بام ها،برف انباشته می شدکه بر اثر آن احشام درطویله ها محبوس می ماندند تا مردم با ذوب کردن برف،دامهای خود را،سیراب نمایند.بعضی اوقات برای عبورشیاری یا #تونلی ایجاد می کردند تا بتوانند دامهایشان را،برای خوردن آب به کنار روخانه ببرندکه البته این کار نیز، با داستانهای خاص خودش روبرو می شد ترافیک در تردد احشام از آن حکایات بود به طوری که گاهی گروهی از دامهای در حال رفت و برگشت به یکدیگر برخورد می کردندوساعتها برای عبور،معطل می ماندند.
مردم دراین فصل عمدتاً چکمه های پلاستیکی ساق بلند می پوشیدند با این حال وقتی که به #یاتاق رفت و آمد می کردند یا برای برف اندازی به پشت بام منازل یا خانه باغها می رفتند به سبب بالا بودن ارتفاع برف، چکمه ها پراز برف گردیده سرمازده می شدند.
دراین سالها رودخانه حمام قلعه کاملاً یخ می زد تا محلی برای اسکی بازی کودکان تبدیل شود آن هم با #کفشهای_کف_صاف پلاستیکی که در نوع خود بی نظیر بود.گاهی از ناودان خانه ها وکنگره کوه ها،قندیل های دومتری آویزان می شدند شاخه و سرشاخه های درختان و بوته ها کاملا یخ می بست
از آنجاکه گاهی زمان بارندگی ها وسرمای زمستان طولانی می شد دامداران با مشکلات زیادی در تعلیف دامهایشان در یاتاقها و طویله ها روبرومی شدند زیرا،ذخیره علوفه هایشان به پایان می رسید لذا برای سیر کردن دامها وچهار پایان به باغات روی می آوردند وبا بریدن سرشاخه های نازک وپوست درختانی مانند بید و سپیدار به دامها علوفه تهیه می کردند.گاهی هم برای گاوهای بندی،بوته های #گون را،می سوزاندند پس از سوختن خارهایش،ساقه اش را،به عنوان علوفه به مصرف گاوها می رساندند.
درآن سال های پربرف که جاده کلات خاکی بود فقط خودروهایی مانندجیپ،کامانکارهای ژاندارمری،ماشین باریهای ماک و اتوبوسهای جمع وجوری که #اتاق_شهری گفته می شد تردد می نمودند.اتوبوسها اغلب در آبریزها گیر می کردند ماشینهای باری نیز غالباً،درفصل بهار وزمستان در تخته اجرم بخصوص در #گوگ_کُتل که گل چسبناک داشت می ماندند زمانی یاتاقان می زدند زمانی دیگر سرپیستون ذوب می کردند،گاهی هم صفحه کلاچ صاف می نمودندو ...
درمواقعی ماه ها جاده بسته می ماند قند و شکر که از مصرف بالایی در میان روستاییان برخوردار بود کمیاب می شد مردم روزگارشان به خرما،کشمش،سنجد و ... می ماند شاید شما هم خوردن چایی با ایده(سنجد)را،تجربه کرده باشید که یکی از به یاد ماندنی ترین #خاطرات دوران کودکیمان است زیرا کودکانی که تا دیروز چایی را با قند و آبنبات و #تخته_آبنبات که مادرانمان ازشکر درست می کردندو بسیار شیرین بود می خوردند حالا مجبور بودندبا اکراه تمام #ایده_چایی بخورند.
✍علی کوهستانی اسیق سو🌹
موزه مجازی حمام قلعه
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
https://t.me/hammamghaleh
https://eitaa.com/moozehmajazi
#فولکلور،ائل بیلیمی،دانش عامه
#اصطلاحات_چوپانی
#قیشلاق و یایلاق
قشلاق وییلاق چیست؟
هردو واژه ترکی و از اصطلاحات چوپانی و عشایری می باشند که با قدری تفاوت در تلفظ وارد زبان فارسی شده اند قشلاق به معنی #زمستانگاه و ییلاق به معنی #تابستانگاه است یعنی عشایر برای زمستان گذرانی دام های خود، به مناطق گرمسیری و برای تابستان گذرانی دامهایشان، به مناطق سردسیری و ییلاقات کوچ می کنند.
در گذشته مردم حمام قلعه، به دو صورت یکجا نشینی و کوچندگی به دامداری می پرداختند یکجانشین ها، دهقانان و دامدارانی خرده پا بودند که در روستا باقی می ماندند و با ادغام دامهای خود،گله ای دو چوپانه را، که حدود چهارصد راس دام بود،تشکیل می دادند این گله به #قله_قویئه معروف بود اما کوچندگان اکثراً دامدارانی عمده مالک بودند که بعضی از خرده پاها نیز، درجهت کامل شدن نصاب گله، دامهای خود را، باآنها ادغام می کردند.
دامداران عمده،معمولاً درقشلاقگاه ها وییلاقات حمام قلعه منطقه خاصی را،دراختیار داشتند که یا مالک آن بودند یا پروانه چرا دریافت کرده بودند یا از عمده مالکان به اجاره می گرفتند که در زمستان دامهای خود را،درمحلی به نام #یاتاق مستقر می نمودند وبه زمستان گذرانی می پرداختند پس از سپری شدن زمستان وفرارسیدن بهار #محلی را،برای برپاکردن #قاراچادئر(سیاه چادرها)درنظرمی گرفتندکه #ملله گفته می شد.
معمولاًدراول بهار ملله ها،درهمان منطقه ای قرارداشتند که #قشلاق بود این مناطق در حمام قلعه شامل قاراکمرچه، آق نهه، متل، گئنگ دئره، پیسره، قاراکول، تاشلی دئره ایده، آغ بورون،آغ سو،لوککه مسکه،کوللر، بغچه، قوزلوق،گون گورمس، داملر، بوآخاپی، چققیرتیکان، تالخان بیک، مدخان بیک، مئییملی ته شوری، گول بوتته،شخ، قارادئره، الچه، آزقن،حصار،رمضان بیک،اسماعیل بیک،ئیری آریق،نوءیرکچه،گئی وایسپیدال بودند مواردی نیز،قشلاقگاههای اجاره ای بودند که ملله ها در اوایل بهار نیز درهمان جا،مستقربودند مانند مناطقی از یکه توت مثل میدان عسگرخان،شئرو و باغچه قولی.
دامداران دراواخر بهار با گرم شدن هوا، پس از #شیربر کردن بره ها، مزدچوبانان را با نصاب هر ده راس دام یک بره پرداخت می کردند در اوایل تابستان، اقدام به پشم چینی دامها می نمودند که به این کار #قیریخیم گفته می شد معمولاً بعد از قیریخیم، اقدام به کوچ می نمودند و برای تابستان گذرانی به #ییلاقات حمام قلعه، اسیق سو شامل کاتاسیچانلی یورت،سیدزویی بئش قوز، مئییملی اسیق سو،قوری چای،بست اوستی،غازبئی یا کیچی یایلاق و کاتا یایلاق می رفتند.
دامداران حمام قلعه پس ازیک دوره دوماهه تابستان گذرانی،برای تجدیدقراداد یاتعویض چوپانان،در یک روزخاص کلیه گله ها را،در نزدیکی روستادر #مغل می خواباندند و مراسمی تحت عنوان #قوچگذار اجرا می نمودندکه بانان #قتلمه ازچوپانان وحضار پذیرایی و قراردادهای جدیدبسته می شدکه به این پیمان #قرارقورولماق،گفته می شد.
برخی ازدامداران عمده در حمام قلعه همچون شادروان حاج رمضانعلی رحمانی، به تنهایی صاحب گله ای شش چوپانه یعنی حدود هزار ودویست راس،میش بوده است که قشلاقگاه شخصی اش #آزقن و ییلاقش #سربان_یورتی واقع در بغچه بوده است.همچنین شادروانان حاج غلامحسین صلاحی،حاج عباسعلی فرودی،حاج نوروزعلی رشیدی،حاج یوسف آراسته هرکدام به فراخور خود صاحب گله ای چهارچوپانه یا دوچوپانه بوده اندکه بعدهاکسان دیگری همچون شادروانان بختیارواسفندیاررشیدی،حاج عباس صفایی،حاج حسنقلی سالاری، حاج محمدفیضی،حاج اسماعیل محمدی و ... از دامداران نسبتاً عمده حمام قلعه به شمارمی آمدند.
آن روزها درقشلاقگاه ها ساختن #گاش چندان مرسوم نبودبلکه شب هنگام و در سرماهای شدید روزانه گله را، در سیاه چادرها نگهداری می نمودند وروزهای دیگر در صحرا،به چرا می بردندبرای امنیت بیشتر، دور سیاه چادر را،سنگچین می کردند برای بره ها و بزغاله ها، درسراشیبی زمین گودالی را،می کندند و سقفش را،می پوشاندند و باچیدن ورودی آن با سنگ و گذاشتن درگیر،آنهارا از گزند سرما و جانوران شکاری حفظ می کردند به این مکانها #چاله گفته می شد برای استراحت وخواب #یاتاقچی ها بنایی را،می ساختند که #مردخنه می نامیدند گاهی این مکان را،در داخل سیاه چادر به صورت تخت بالاتر از سطح زمین،می ساختند تا محل خواب چوپانان باشد بره وبزغاله های کوچک و نوزاد را درچاله ای مجزا نگه داری می کردند یا اینکه در داخل سیاه چادر،باچوب در کنار اجاق چوپان، محلی را جدامی کردند که #چپ گفته می شد.سگهای گله نیز، در جلو درب ورودی سیاه چادرها که دورهم برپاشده بودندمی خوابیدند ساختن گاش در سه چهار دهه اخیر رایج شده است که اقدام به ساخت بنا می نمایند البته در گذشته نیز، بناهای مشابهی را،معمولاً در حاشیه روستا می ساختند که #باهاربند گفته می شد.
✍علی کوهستانی اسیق سو🌹
موزه مجازی حمام قلعه
۱۴۰۳/۱/۱۸
https://t.me/hammamghaleh
https://eitaa.com/moozehmajaz