eitaa logo
موزه مجازی حمام قلعه اسیق سو
252 دنبال‌کننده
467 عکس
348 ویدیو
14 فایل
هدف این کانال حفظ داشته های فرهنگی،هنری،دانش بومی، فولکلور، معرفی دیدنی های طبیعی،تاریخی و گردشگری کلات بخصوص حمام قلعه
مشاهده در ایتا
دانلود
،ائل بیلیمی،دانش عامه درحمام قلعه قدیم امروز نوزدهم ژانویه روز جهانی پاپ کورن،پف فیل یا همان خودمان است. این مناسبت بهانه ای شد تا یادی از تنقلات گذشته و دوران کودکی نماییم و شما دوستان گرامی را نیز، در سفری خاطره انگیز به زمان گذشته همراه خود سازیم امیدواریم که موردپسندتان واقع گردد. درحمام قلعه قدیم، تنقلات متنوعی از انواع قورقا، چییت، کشته، برگه، دانه، نخود و کشمیش، مویز و ... متداول بود که خانواده ها به سبب آنکه کشاورز و باغدار بودند اکثر تنقلات مصرفیشان را خود تولید می کردند یکی از آنها بود. به سبب آن که تولید قورقا هم آسان بود و هم، مواد اولیه ی آن که عمدتاً گندم، ذرت و دانه های روغنی همچون کنجد و ... بودند به وفور در اختیار قرار داشتند اقدام به تولید آن می کردند بخصوص قورقای گندم که رایج ترین آنها برای مصرف کودکان بود اما که از ذرت تولید می شد پس از (کنجدتف داده)، محبوب ترین قورقا برای کودکان بویژه بچه دبستانی ها محسوب می شد. برای تولید جوهری قورقا یا همان پف فیل، مادران دانه های ذرت محلی را که گفته می شد قدری نمناک می کردند آنگاه مقداری از آن را، به داخل ظرفی به نام می ریختند و در روی آتش می گذاشتند و با که با پیچاندن پارچه برسر تکه چوبی ساخته بودند مرتباً دانه ها را، (حرکت) می دادند تا پخته و باز شود. برای تولید جوهری قورقا روش دیگری نیز، وجود داشت که در آن قدری از دانه های ذرت را،داخل الک با تور فلزی می ریختند و در روی شعله مستقیم آتش قرار می دادندسپس به طور مرتب الک را،تکان می دادند تا دانه ها پخته وشکوفا شوند این روش معمولاً زمانی به کار گرفته می شد که چراغی مانند والور یا علاءالدین که با سوخت های فسیلی ایجاد حرارت می کرد در اختیار داشتند وگرنه در روی آتش هیزمی چندان کاربردی نداشت به همین جهت دانه ها را، در چدن حرارت و تف می دادند. برای تف دادن دانه های روغنی مانند کنجد خشخاش قبل از ممنوعیت کشت آن، هسته زردآلو، بادام و انواع تخمه ها مانند تخم کدو،خربزه،هندوانه و ... نیز، از چدن استفاده می کردند برای تولید نخودچی هم، ظاهراً دانه های نخود را به همراه دانه های درشت شن یا قلوه سنگ، در چدن تف می داده اند منتها ما درباره نحوه کار اطلاعات دقیقی در اختیار نداریم تا به تفصیل بیان نماییم. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۳۰ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ زیبای کودکانه غذا موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۳۰ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۵۰ نوع کتابت (بسم الله الرحمن الرحیم ) توسط استاد تعریفی https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه محلی (الک دولک) "لو اوینه ماق"یکی ازبازیهای گروهی سرگرم کننده و درعین حال پر تحرک، در حمام قلعه بود که ساعتها کودکان و بزرگ ترها را، به خود مشغول می ساخت. وسایل لازمه آن دو تکه چوب، یکی نسبتاً قوی به طول ۷۰-۸۰ سانتیمتر که "تیه ق"گفته می شد و دیگری چوبی باریکتر، به طول ۲۰ سانتیمتر که "لو" نامیده می شد و چندین چوب باریک و بلند از سرشاخه درختان، بود.لو را،معمولاً ازچوب درخت جنگلی"ایرقئی"که حالتی ارتجایی داشت و به زودی نمی شکست می بریدند. را، درحمام قلعه به چهار روش بازی می کردند: لو، کئشتی-آلدی، چک لو، النگ دولنگ : به جزکئشتی-آلدی که بازی دو نفره بود بقیه را، به شکل گروهی بازی می کردند. در کئشتی-آلدی از دو چوب به عنوان "ته یق(دولک)" استفاده می کردند. زیرا بازی دو نفره بود و در اذای ضربه ای که هر یک از طرفین، به "لو" می زدند طرف مقابل نیز، با ضربه جواب می داد که حالت حمله و دفاع داشت شروع کننده از ملته با "ته یق"، ضربه ای به "لو" می زد اگر طرف مقابل میتوانست در هوا ضربه ای وارد کند این بار شروع کننده او بود نفر اول باید دفاع می کرد وگرنه "لو" را، باز هم باید نفر اول میزد. "لو"در اصل یک بازی گروهی بود که ابتدا، شروع کننده لو را، با یک دست به هوا،می انداخت سپس با که در دست دیگرش بود، به لو، ضربه ای می زد تا به طرف گروه مقابل برود در مقابل چندین نفر، چوب به دست دفاع می کردند هر کدام که می توانست در هوا، لو را، بزند به عنوان شروع کننده به ملته می آمد و با "تیه ق" به لو ضربه می زد اگر کسی نمی توانست لو را، بگیرد آن را، دوباره به نفر اول می دادند تا ضربه بزند. : این بازی نیز، مانند لو، به صورت گروهی بازی می شد با این تفاوت که لو را، در زمین هموار، می گذاشتند اول به یک سر لو، ضربه ای می زدند تا لو، قدری به هوا پرتاب شود سپس ضربه اصلی را، می زدند تا گروه مقابل لو را، بگیرد.هریک از افراد دفاع کننده با سرشاخه به لو ضربه می زد به عنوان شروع کننده به ملته می آمد و با "تیه ق" به لو ضربه می زد. (الک دولک): نوعی دیگر، بازی بود که دو سر لو را، بر روی دو سنگ می گذاشتند ابتدا با نوک "تیه ق" لو را، به هوا پرتاب می کردند سپس مانند چکلو، ضربه اصلی را،به لو می زدند تا گروه مقابل آن را، بگیرد. :قبلاً درباره اویونها،یادآور شده ایم که اویونها به دو صورت انجام می گیرند اول به صورت که هم جنبه سرگرمی دارند هم ورزشی و رزمی اند دوم که آنها نیز،جنبه ورزشی،رزمی،عرفانی،عبادی و ... دارندکه البته به غلط به این حرکات آیینی گفته می شود.بر خلاف آن که رقص جنبه بزمی دارد بزمی نیستند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۱ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهنگ آخ بنازم خنده ها و گریه های بچگی خواننده:غلامحسین غفاری موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۱ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
مزرع سبز فلک، دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمدهنگام درو "حافظ" ضمن تشکر و قدردانی از عمو حیدر عزیز به خاطر تهیه ی این کلیپ خاطره انگیز. تماشای این کلیپ باعث شد به یاد گذشته بیفتیم و مطالبی از خاطرات گذشته را،برای شما گرامیان همراه با خاطره ای شخصی از این نوع پای افزار به رشته تحریر درآوریم که امیدواریم موردپسندواقع شود. هنوز دیر زمانی از پوشیدن ساق بلند، جور وا جور با مارکهای مختلفی از قبیل شادانپور،فیل نشان،شیرنشان و ... نگذشته است اکثر ما تجربه پوشیدن آنها را، داریم کما اینکه هنوز هم کشاورزان دامداران وباغداران، در انجام امورشان، از چکمه های پلاستیکی ساق بلند استفاده می نمایند. همان چکمه هایی که ایمنی لازم را، درشرایط مختلف جوی و محیطی ازقبیل بارندگی برف و باران،سیل، باتلاق و سنگلاخ،خارزار و ... برای پاهایمان ایجاد می کردند. این چکمه ها با همه حسناتشان دو عیب عمده داشتند اول در زمستان را، به پاها انتقال می دادند لذا برای جلوگیری از سرما از جورابهای پشمی بافته دست بانوان حمام قلعه که گفته می شد استفاده می کردند تا از سرمازدگی پاها جلوگیری نمایند. دوم در تابستان، را، به پاها منتقل می کردند به گونه ای که سبب بدبویی و سوختگی پاها می شد.بدبویی آنها بر اثر فعالیت باکتریهای بی هوازی صورت می گرفت که گاهی همراه با عرق و سوختگی ناشی از تابش آفتاب، آسیب شدیدی را، به پاهای افراد وارد می ساخت. برای جلوگیری از چنین وضعیتی، چکمه هایی که در آنها سوراخی ایجاد شده بود و دیگر قابل استفاده درفصل های بارانی سال نبودند ساق چکمه ها را،می بریدند و به شکل در می آوردند و با سرخ کردن میله ای آهنی یا نوک چاقو آنها را، به صورت شبکه ای سوراخ ریز می نمودند یا نوک و بغل آن را،می بریدند سوراخی بزرگتر ایجاد می کردند آنگاه مورد استفاده قرار می دادند.که البته سوراخ کردن شبکه ای متداول تر بود زیرا سنگ ریزه یا خار و خاشاک کمتری وارد کفش می شد بخصوص هنگام درو که گیاهانی به نام با تخم های ریز و خاردارشان وارد کفش می شدند یا به جوراب و پاچه شلوار می چسبیدند. این روزنه های شبکه ای باعث می شدند تا اولاً درهنگام حرکت هوا وارد چکمه شده پاها خنک شوند ثانیاً با وارد شدن اکسیژن، از فعالیت باکتری های بی هوازی جلوگیری می شد بدینسان بود که از چکمه ای مندرس استفاده ای بهینه صورت می گرفت. خاطره ای فراموش نشدنی🤣🤣🤣 آن زمانی که جاده کلات کلاً خاکی و در اصطلاح جیپ رو بود.تردد در بین شهرکلات و روستاهای آن با چهارپایان که در اصطلاح می گفتند صورت می گرفت هرگاه احدی از ماموران دولتی ماموریت می یافت تا در روستایی ارائه خدمت نماید باید با مال می رفت معمولاً رئیس ثبت احوال کلات که آن موقع، گفته می شداز جمله این ماموران بود. برای بردن ماموران دولتی به مقصد کدخدای هرروستامتعهد بودتا به صورت نوبتی هرکدام از اهالی روستا را که دارای اسب بود موظف به رساندن مامور دولتی به مقصد نماید این بار نوبت پدرم بود که در چله تابستان قرعه به نامش خورده بود تا رئیس سجل را،از حمام قلعه به یئنگی قلعه(قلعه نو)برساند. آن روز پدرم مرا که کودکی دبستانی بیش نبودم درترک رئیس سجل روی اسب نشاند تا او را به قلعه نو رسانده و اسب را، به حمام قلعه برگردانم. صبح زود حرکت کردیم سر ظهر به قلعه نو رسیدیم با پیاده شدن مامور بلافاصله سوار اسب شده به سمت حمام قلعه حرکت کردم در اوج گرما به علی دولی رسیدم. درآن زمان در زیر درختان بید علی دولی چشمه ای پر آب جاری بود جهت رفع تشنگی اسب را، به سرچشمه راندم از اسب پیاده شدم تا آبی بنوشم اسب که ظاهراً از من تشنه تر بوده با ولع تمام به سمت گودال چشمه حرکت کرد و پایش را، روی پای من گذاشت آه از نهادم برآمد این درحالی بود که به پایم از همین چکمه ها با سوراخ شبکه ای پوشیده بودم با وزن اسب برآمدگی میخهای نعل از همان سوراخها وارد پایم شد از یک طرف به پایم ضربه واردگردیده بود از طرف دیگر زخمی شده بودم.توان سوار شدن بر اسب را،نداشتم آن هم درمکانی که اثری از آدمیزاد دیده نمی شد تا از کسی کمک بخواهم. کفش از پای کندم و دمی در سایه سار درختان آسودم سپس لنگان لنگان اسب را، کنار (بلندی)کشیدم سوار شدم تا شب هنگام خود را،به منزل رساندم.هنوز بعد از پنجاه سال لحظه به لحظه آن صحنه درجلو چشمم است. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۲ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ دلقک (کفشای لنگه به لنگه) خواننده:محمد اصفهانی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۲ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
.             عجب نیست اگرشاهی گدا گردد،  عجب نیست غنییی بی نوا گردد،  عجب نیست بدان  هر آنچه  که  در چنته  داری به آنی بر هوا گردد،  عجب نیست از اینکه دور  بر ما،  بی مدار است فلک هم  ناروا گردد،  عجب نیست زمانی  که  همه،   در  بند  پول اند خداجو بی خدا گرددعجب نیست درآنجایی که دستهاتوی کاسه ست گدایی  با نوا  گردد،  عجب نیست در آن منظرکه باشد سبزه، خاشاک گلی هم  گندنا گردد، عجب نیست چوخشکدباغ وبستان،سبزه زاران کویری با صفا گردد،  عجب نیست صدایی   نشنوی،   گر   از  هَزاران غرابی خوشنوا گرددعجب نیست محبت را  به  معنا،   دون  شماری رباتی عشق ما گردد،عجب نیست یکی شدپیش ما،گردوغ ودوشاب گناه هم کام ماگردد،عجب نیست ز دست   روزگار،   با  فتنه هایش زشوری شربه پاگرددعجب نیست بدان   "سودا"   که  یار  با وفایی زنیکی بی وفا گردد،عجب نیست علی کوهستانی اسیق سو(سودا)🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۳ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ زیبای روزگار خواننده:حسین ثانی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۱/۱۱/۳ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
                  دست پدر دست خویش بنهاده بود,پشت پسر گو  به  من,  تو   زورمندی  یا  پدر؟ با غرور  گفتش: پسر, از این  دو تن این یقینش دان, قوی باشم که  من انتظارش  این  چنین  بود, از  پسر تا  بگوید:  تو   قوی   هستی   پدر! لیکن  آن دم  انتظار,   حاصل  نشد با سؤالی  هیچ  پسر,    عاقل  نشد بار دیگر   از   پسر,    پرسید    پدر من  قوی ام  یا تو اکنون  ای  پسر؟ بازجواب این گونه, دادش: آن پسر بر تو  گفتم:  من قوی  باشم   پدر! زین سخن  آن دم,  پدر,  آزرده شد پس کشیددستش دلش افسرده شد بار سوم  از پسر,   کرد  این  سؤال من قوی ام یا که تو, فرخنده حال؟ بیدرنگ  گفتش    پسر:  اینک   پدر از  تو  زورمندتر   ندیدم,  من  دگر گفت پدر:اکنون چه  افتاد در دمی؟ من به زور از تو, فزون تر گشتمی؟! گفت پسر:آن دم که بودم ازتو بیش پشت  من   بنهاده   بودی,    دست خویش کی  پسر  از  خود,  قوی تر  داشته ای؟ حال که دست ازپشت من,برداشته ای این مثل آن گونه "سودا" کرده نقل تا که خود یابی رموزش را,به عقل علی کوهستانی اسیق سو(سودا)🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۴ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ زیبای " پدر " خواننده:علی رزاقی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۴ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلادباسعادت مولی الموحدین حضرت علی"ع" و روز "پدر" بر شما گرامیان مبارک باد! کانال موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://t.me/hammamghaleh
با اجازه مادران گرامی. خواهشا بخونید؛ الحق که خیلی قشنگه ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ! ﺑﺎﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ! ﺑﺎﺑﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ! ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ! ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ! ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻩ ! ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ! ﺑﺎﺑﺎ برای من کار پیدا کن! ﺑﺎﺑﺎ برای من سرمایه بده! ﺑﺎﺑﺎ من .................... *ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺘﻢ*: ﺑﺎﺑﺎ! ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﮐﺎﻓﯿﻪ... ﺑﺎﺑﺎ! ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ داشته باشم ﺑﻬﺶ (به بابام) ﻧﻖ ﺯﺩﻡ! ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯ بابام ﻧﭙﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺑﺎﺑﺎ! ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟؟؟ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩیم ﺍَﺯِمون ﻣﯿﭙــﺮﺳﯿﺪﻥ : ﺑــﺎﺑــﺎﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭست ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻣـﺎﻣــﺎﻧﺘﻮ؟ ! می گفتیم : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺷﻮﻧﻮ !! ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﻧﻪ! ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ !!! ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﺪﻭﻣﻪ؟؟؟ ما ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ می گفتیم : ﻣﺎﻣﺎﻧــﻮ !!! ﺑﯿــﭽﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ! ﻟﺒــﺨﻨﺪ تلخی ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ... ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ ﺟﻠــﻮﯼ ﻫﻤﻪ !!! ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﻔﻬــﻤﯿﻢ ﭘــﺪﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﺗــﺎ ﺯﻥ ﻭ بچه ش ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻦ ...   ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ﺑﺎﺵ! ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﻢ. ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ... ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ رﻭﯼﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ.. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ ديده ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯿ ﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و درعوض غذا را به دهان پدر میگذاشت ... ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ پدر ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ، ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ تميز و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ... ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭی آنان ﻣﯿ ﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!! ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ. ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ: ﭘﺴﺮ... ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ نمیکنی ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ باقی ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟! ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ... فكر نميكنم ﭼﯿﺰﯼ باقی گذاشته باشم! ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ : خیر ﭘﺴﺮم. اشتباه میکنی. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ! پسر با تعجب پرسید: چه چیزی را؟! آن مرد پیر گفت: تو ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ ... ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ باقی گذاشته ای... و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..!! کاش سوره ای به نام "پدر" بود که این گونه آغاز میشد: قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد و قسم بر چشمان همیشه نگرانت... قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند و قسم بر غربتت، ..... وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست ...😔 به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺳﺎﻻﺭﻩ، ﻫﺮ ﭼﯽ ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﺑﻨﺎم ﭘـــــــﺪﺭ زنده باد همه ی پدران در قید حیات و شاد باد روح تمامی پدران عزیز سفر کرده.. من به  افتخار پدرم پخش کردم... شما هم؛ اگه دوست داری به افتخار⚘ ( مقام پدر)⚘ چه در قید حیات باشند برای سلامتی پدران و چه به رحمت خدا رفته اند صلوات ارسالی خانم عاطفه کوهستانی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نانی را گویند که خمیر آن را، عامل ورآورنده نزده باشند و بر نیامده و نرسیده باشد.این نان بافت خاصی داشته و حالت بیات شده دارد. در واقع خمیر این نان مانند نان های دیگر نرسیده است.                                  " ویکی پدیا " یا فتیرمسکه،نانی بودکه عشایر، درفصل بهار،همزمان با تولیدکره گوسفندی، در شهرستان کلات نادری از جمله حمام قلعه می پختند کره را، در لابلای نانهای داغ می گذاشتند تا ذوب شود آنگاه به همراه آیران(دوغ تلمی) تازه سرو می کردند. فتیردراصل نان تخمیرنشده بود به همین جهت از قدیم به صورت می گفتند که پئتیردی(بی مایه فتیر است)امابه جهت دیرهضم بودن آن،به مرورقتلمه که نانی تخمیرشده بودجایگزین آن شد لذا امروزه در اصل به ، فتیرمسکه می گویند و فتیرفقط نامش را،یدک می کشد. علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه دهقانی وچوپانی قبلاً درباره برخی از غذاهای مورد استفاده دهقانان و چوپانان ازقبیل جونممه،قاتیق اشکنه،مولام علی و اججیتمه(کورماست)سخن به میان آورده ویادآور شده ایم که دهقانان و چوپانان به دلیل ضیق وقت، اقدام به تهیه ی غذاهایی می نمودند که اولآً درکمترین زمان ممکن قابل پخت باشد ثانیاً دارای انرژی کافی برای کاری سخت و مداوم را،ایجاد نماید لذا کربوهیدراتها نقشی پررنگ در غذاهای مصرفی آنان داشت. یکی دیگر از غذاهای مخصوص دهقانان در زمان نسق بود این غذا بسیار ساده چیزی جز قدری روغن و نان نبود که البته در وهله اول و پس از آن مناسب ترین روغن برای تهیه ی این غدا بود بدیهی است و نیز، در گروه همین غذاها قرار می گیرند بخصوص چوپانان که در مراسم از آن بهره مند می شدند اما هیچ یک از این غذاها توسط خود آنها تهیه نمی شدند بلکه بانوان در منزل تهیه می کردند آنگاه به مراسم می آوردند لذا منظور ما از غذاهای دهقانی و چوپانی آن دسته از غذاهایی هستند که توسط خود دهقانان یا چوپانان دربیابان تهیه می شد. برای تهیه ی چنگلی فقط کافی بوددهقان قدری روغن و نان در اختیار داشته باشد تا یک غذای پرکالری در اسرع وقت مهیا کند و پس از صرف آن بلافاصله مشغول کار شود. برای تهیه ی چنگلی ابتدا روغن را،در داخل ظرفی از قبیل (ماهیتابه) (پاتیل کوچک) (قابلمه کوچک) (تاس،کاسه فلزی) و ... ذوب می کردند آنگاه نان محلی، دست پخت بانوان حمام قلعه را،از هر نوع آن که بود در داخل روغن خورد می کردند و به روغن می آلودند برخی شکر یا نمک هم می افزودند قبل از آن که روغن سرد و جامد شود صرف می کردند. درنبود روغن زرد و روغن دنبه روغن های نباتی جامد هم سالار بود اما معمولاًبرای غنی سازی غذا، ماده ای دیگر نیز، بر روغن های نباتی می افزودند اگر قورمه داشتند که فبهاالمراد و اگرنه ماده دیگری همچون چوکلی یا پنیر و ... اضافه می کردند که در آن صورت به غذا نام دیگری مانند اطلاق می شد. بانوان حمام قلعه نیز، گاهی چنگلی را به عنوان غذای سر دستی در منزل تهیه می کردند و به خوراک کودکان و اعضای خانواده می رساندند که البته آنها نیز، جهت ایجاد تنوع غذایی یا وقتی که با محدودیت زمان روبرو می شدند اقدام به تهیه ی چنگلی می نمودند با این تفاوت که ملات چنگلی های خانگی از مواد مختلفی مانند مغزگردو،تخم مرغ،قورمه ریزه،پنیر و ... تشکیل می شد که صدالبته به ذوق و هنر آشپزی مادران هم آراسته شده بودلذا تفاوت فاحشی با چنگلی دهقانان داشت. غذاهای دهقانی و چوپانی علاوه بر سادگی در نوع و پختشان،همچنین پرکالری بودنشان، از مشخصه ی جالب توجه دیگری که سالم بودن آنها بود برخوردار بودند زیراکه از مواد اولیه ی سالم تهیه می شدند همین ویژگیهای غذایی و در کنارآنها فعالیتهای جسمانی به همراه هوایی پاک در طبیعت، کافی بود که دهقانان از سلامتی جسمانی نسبی برخوردار باشند تا بتوانند از پس کارهای سخت و توانفرسای کشاورزی برآیند آن هم در نبود تکنولوژی پیشرفته با وسایل ابتدایی،محصولات خود را،جمع آوری نمایند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
ای دیو سپید پای دربند! ای گنبد گیتی، ای دماوند! ازسیم به سر یکی کُلَه خُود ز آهن به میان، یکی کمربند "ملک الشعرای بهار" تصویری زیبا از گنبد گیتی، عروس قله های ایران، دماوند سفیدپوش، با کلاهی از ابر بر سر. موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 حضور میهمانانی از شهرستان کلات ، روستای خشت : آقای علیرضا فانی خشتی فرزند اسماعیل و همسرشان به عنوان میهمان اصلی برنامه ، همراه با حدود ۳۰ نفر از افراد خانواده های گرامی شان ، ساکن در استان تهران ، در برنامه خودمونی شبکه ۳ سیما ، ضمن معرفی مختصر از شهرستان کلات . - نکته قابل توجه ، شناخت مجری برنامه آقای مهران رجبی از روستای خشت نادری بود . @kalatnader