eitaa logo
موزه مجازی حمام قلعه اسیق سو
250 دنبال‌کننده
460 عکس
344 ویدیو
14 فایل
هدف این کانال حفظ داشته های فرهنگی،هنری،دانش بومی، فولکلور، معرفی دیدنی های طبیعی،تاریخی و گردشگری کلات بخصوص حمام قلعه
مشاهده در ایتا
دانلود
،ائل بیلیمی،دانش عامه سنتی حمام قلعه خوب است بدانیم،در حمام قلعه هنوز، کمی بیشتر از نیم قرن نمی گذرد که،مردم آن، از صفر تا صد لباس هایشان را، از تولیدات خود،تهیه می کردند.و آن لباس ها را می نامیدند نه لباس کردی!؟ کلمه ی ائل اصلاً، واژه ای ترکی است که به صورت ایل وارد زبان فارسی شده است مانند: ائل گلی تبریز به معنی پارک ملت تبریز، بنابراین، لباس ائلاتی ترکی، یعنی لباس مردم ترک. منظور،ازصفرتاصد تولید، آن است که مردم حمام قلعه به جهت آن که هم باغدار هم کشاورز ودامدار بودندمواداولیه ی لباس اعم از ابریشم پنبه و پشم را خود، تولید می کردند. پنبه(پاختا،پخته) می کاشتند،کرم ابریشم پرورش می دادند واز پیله آن ابریشم (ایپک،ایپی)تولیدمی نمودند. و از آنجا که دامداربودنداز پشم(یون،یونگ)، کرک(کولکه)، پوست(دیری)دامها نیز، به عنوان مواد اولیه ی لباس استفاده می کردند و با دستان بانوان هنرمند حمام قلعه پیله کشی می شد پشم وپنبه نیز،به نخ تبدیل و پس از رنگ آمیزی و بافته شدن،تبدیل به پارچه می شدند در ادامه بازهم بانوان هنرمند (خیاط) پارچه ها را به لباس اعم از زنانه یا مردانه،برش زده(بیچماق) می دوختند مثلا: از نخ پنبه برای تولید پارچه هایی به نام و " و از نخ پشم و کرک پارچه ای به نام تولیدمی کردند.همچنین،از نخ ابریشم، پارچه هایی به نام های ، ، و می بافتند که هر کدام از آنها،مناسب نوعی از لباس مردانه یا زنانه بودند برخی نیز، دردوخت لباس هم مردانه وهم زنانه به کار می آمد مانند کرباس که به عنوان آستر مورد استفاده قرار می گرفت. پارچه ای صددرصد ابریشمی درجه ی یک به رنگ قرمز، سمبل لباس قوم ترک،بود که در اصطلاح به آن، یا می گفتند که از آن لباس فاخری برای نوعروسان و زنان افراد متمکن تهیه می کردند و در روی آن، نقش ونگارهای بسیار زیبایی می انداختند که گفته می شد و عمل نقش انداختن را، می نامیدند که از آن برای دوخت پیراهن زنانه (کوینک،کولی)استفاده می نمودند. نیز پارچه ای نفیس و صددرصد ابریشمی بود که نخهای تار(اریش)قرمز ونخهای پود(ارقچ)در دو رنگ قرمز وسیاه، یک رج درمیان بافته می شد که در برابر نور رنگارنگ دیده می شد و از آن برای شلوار زنانه(بالاق,بلق) یا کت(دون)استفاده می کردند که بعدها پارچه های مخمل جای آن را،گرفت. پارچه ای بود که از نخ ابریشم قرمز با نخ پنبه ای سیاه مانند قنوئیس رج  به رج، بافته می شد به خاطر آن که ازنخ پنبه ای استفاده می شد هزینه تمام شده آن کمتر بودلذا افرادی که تمکن مالی کمتری داشتند از این پارچه به جای قنوئیس استفاده می کردند. نیزپارچه ای بودکه در تولید آن,ازنخ ابریشم درجه دو که    گفته می شد، استفاده می کردند.این نوع پارچه در تولید (چادرشب) به کار می رفت و آن بالاپوشی برای خانم ها به جای چادر بود. البته از چرشو هایی که جنسشان به غیر از ابریشم بودمانند برای بستن رختخواب به عنوان کاور استفاده می شد. با پیشرفت تکنولوژی به مرور،پارچه های تولید کارخانه جات صنعتی،مانند: مخمل،اطلس،ترمه،کودری،تیترون،داکرون،قمیس،پاتیس،متقال،موری،کامواوپولیستر، ...جای پارچه های تولید حمام قلعه را,گرفت. به گونه ای که مواد اولیه لباسهای امروزی را، غالباپارچه های نیمه پشمی،مخمل،ترمه، پولیستر،کاموا ومتقال وپاتیس،تشکیل می دهند.اگرچه هنوز هم، کمابیش از پارچه های ابریشمی استفاده می شود.اما متاسفانه لباسها در این بخش، یعنی جنس پارچه اصالت خود را،از دست داده اند. ولیکن در دوخت خوشبختانه، تاحدزیادی، فرم اصلی لباسها حفظ شده است. برای تولید نخ وپارچه،ابزارهاو دستگاههایی به کار گرفته می شدندکه به دستگاه تولید پارچه در اصطلاح کارگاه (تره بافی) گفته می شد.تتمه این هنر اصیل و بومی حمام قلعه تا اوایل دهه آخر قرن گذشته یعنی یک دهه قبل ادامه داشت. به طوری که ویدئویی را که در بالا، مشاهده فرمودید.درسال ۱۳۸۸ جناب آقای جوادخانی گزارشگر صدا وسیمای مرکز خراسان رضوی،برنامه ای از کارگاه تره بافی شادروان همسرفقیدآقای عبدالله ایرانی عضو سابق شورای اسلامی روستای حمام قلعه،تهیه نموده بودکه هنوزبرخی از کارگاه های تره بافی فعال بوده اند. :امروزه به سبب تاثیرات فرهنگی و در دسترس و باصرفه بودن لباسهای تولید کارگاههای تولیدی درشهرها،باتنوع رنگ وجنس ومدل مختلف،استفاده از لباس سنتی،جنبه تفننی و مجلسی یافته است که عمدتاً درمجالس عروسی مورد استفاده قرار می گیردالبته کم وبیش کسانی ازبانوان مسن ترروستارا،می توان مشاهده کردکه همچنان ملبس به لباس سنتی خودمی باشند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۱۵ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
. ،ائل بیلیمی,دانش عامه درحمام قلعه قبل از آنکه واحدهای اندازه گیری واستاندارد رواج یابد درجوامع سنتی گذشته واحدهای شمارش واندازه گیری مختلفی,با توجه به حداقل امکانات در دسترس,به کارگرفته می شده است که در زمان خود بسیار کاربردی بوده اند حتی برخی از آنها هنوز هم به کار می آید در حمام قلعه نیز,از این واحدها که برخی عمومی تربوده ودر جوامع دیگر نیز,رایج بوده اند وبرخی هم,خاص خودشان بوده است استفاده می کرده اندبسیاری از آنها منسوخ شده اند وبرخی نیز,هنوز هم در حمام قلعه به کار می آید لذا یادآوری آنها,ضمن این که آگاهی ایجادمی کند,خاطره ای از گذشته ی نه چندان دور را,در ذهن ها تداعی خواهد کرد.لذا برآن شدیم تامطالبی را دراین باره باشما,همراهان ارجمند به اشتراک بگذاریم. *نام واحد های اندازه گیری وموارد کاربردآنها : واحدطول برابر شش کیلومتر,آن را,فرسنگ نیزمی گویند :واحد طول برابرسه کیلومتر,یا نیم فرسخ :واحدطول برابر مسافت راهی بودکه باچهارپایان طی می شدونیاز به استراحت وتجدید قوا داشت :واحدطول برابرصدوچهارسانتی متر :واحدطول برابرقدیک دست از نوک بینی تا نوک انگشت اشاره وسبابه :واحدطول به اندازه یک ریسمان یاطناب که معمول آن ده"قولچ"بود :واحدطول به اندازه بازشدن انگشتان دست از شست تاانگشت کوچک آن را درفارسی" وجب" می گوینددراندازه گیری های مختلف به کار می رفت بخصوص درخیاطی کاربردزیادی داشت هنوزهم به کارگرفته می شود :واحدطاقه که حدودصدمترازجنس پیچیده شده مانند پارچه,سیم و ... :واحدطول به اندازه بازشدن چهارانگشت سبابه تا انگشت کوچک,برای اندازه گیری های باقی مانده از"قریش"به کارگرفته می شد (بارماق):واحدطول به فاصله بین دوانگشت یا ارتفاع انگشت سبابه,برای اندازه گیری های مختلف استفاده می شد :واحدطول به ارتفاع یک بندانگشت سبابه,برای اندازه گیری مایعات مانندشیر,به کار می رفت :واحدطول به اندازه قدیک پااز این واحد بیشتر برای مترکردن فرش,زمین کم عرض و ... استفاده می کردند :واحدطول به اندازه یک قدم,معمولاًبرای متر کردن زمین استفاده می شد هنوزهم کاربرددارد :واحد طول به قد یک لباس آن را,درفارسی قواره می گویندهمچنان کاربرددارد :واحد وزن برابر صد من آن را,درفارسی"خروار"می گویند برابرچهارصدکیلو می باشد البته در فارسی برابرسیصدکیلومی شود چون "من"فارسی سه کیلو اما "باتمان"ترکی چهارکیلومی باشد :واحدوزن برابرچهارکیلو,آن را در فارسی من می گویند با این تفاوت که من برابر سه کیلو می باشد :از"خرباروباتمان"به عنوان واحداندازه گیری زمین کشاورزی نیز استفاده می شود هنوز هم کاربرددارد اما برای سنجش دقیق امروزه ازهکتاراستفاده می شود :واحدوسعت زمین,برابربایک دم شخم زدن باگاو که نیاز به تجدیدقواباشد :واحدوزن برابرهفتادوپنج گرم :واحدوزن برابرپنج گرم :واحد وزن واندازه برابریک نخود :واحدوزن واندازه برابریک گندم :واحدوزن واندازه برابریک عدس :واحدپیمانه ومقداربرابر یک دیگ :واحدپیمانه ومقدار برابریک آبگردان :واحدپیمانه ومقداربرابریک ملاقه :واحدپیمانه ومقداربرابریک قاشق :واحدپیمانه ومقداربرابر یک کاسه ماست خوری :واحدپیمانه ومقداربرابریک کاسه آبگوشت خوری :واحدمقدار در ارتفاع که خطهای مختلفی داشت برای اندازه گیری مایعات مانندشیر,به کارمی رفت :واحدمقدار,برابر دور یک دست,برای اندازه ومقدار نخ به کارگرفته می شود :واحدمقدار,برابر یک گلوله نخ :واحدمقداربرابریک کلاف نخ :واحد پول برابر ده قران قاجار ده ریال پهلوی وده ریال جمهوری اسلامی (قران):واحد پول برابربیست شاهی قاجار,یک دهم تومان (شاهی):واحدپول صفویه وقاجاربرابردوپول وده غاز :واحدپول قاجاربرابر پنج غاز ونیم شاهی :واحدپول قاجاربرابرنیم ریال :واحدپول,کوچکترین واحدپول قاجارازمس :واحدپول ترکمنستان که در گذشته به علت مراودات مرزی مردم حمام قلعه با آن آشنا بوده اند ودر یراق آلات زنان ترک حمام قلعه از آن استفاده می شده است. :مدت زمان یکسال برابر سیصدوشصت وپنج روز :مدت زمان یک ماه برابرسی روز :مدت زمان یک روز,برابردوازده ساعت روشنایی :مدت زمان یک شب,برابردوازده ساعت تاریکی :مدت زمان یک شبانه روز برابربیست وچهارساعت :مدت زمان ازطلوع تاغروب خورشید >چن:مدت زمان از صبح تاظهر :ازصبح تاناشتا :ازهنگام شب تاصبح صادق واحدهای شمارش,متعاقبا پرداخته خواهد شد ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه و موسیقی مقامی ترکی 🌹🌹"شاه ختایی" کیست؟🌹🌹 بی شک بسیاری ازشما بخصوص ترک زبانان این نام را،شنیده اید وباخودگفته اید که شاه ختایی دیگرکیست؟ البته بسیاری ازافراد ازجمله شاعران و هنرمندانی که برموسیقی فولکلوریک ترکی،دستی دارندبااین نام کاملاًآشنایند. تخلصی است که شاه اسماعیل صفوی درسروده های خود،برگزیده بود.این شاه صفوی به جهت نبوغ سیاسیی که داشت درمیان علویان شمال تربیت شد و تقریباً ازسیزده سالگی به پادشاهی رسید وی اولین پادشاهی بودکه پس ازساسانیان توانست ایران را،یکپارچه ساخته وحکومت واحدی را در آن مستقرنماید.اوبرای رسیدن به هدف خود،مذهب شیعه را،رسمیت بخشید ودرتبلیغ آن حداکثرتلاش خودرا،نمود به گونه ای که ازشعروادب وهنرنیز، دراین راه بهره گرفت.حتی خودش نیز به سرودن شعر درمنقبت ائمه معصومین پرداخت. آثارمختلفی به زبان ترکی وفارسی ازوی به یادگارمانده است.به گونه ای که سرایش اولین مرثیه های مذهبی را نیز،به اونسبت می دهند.ازآنجا که، زاده اردبیل بودریشه رواج امروزه مرثیه دراردبیل را هم،به سروده های وی می رسانند. شاه اسماعیل درجهت تحکیم پایه های حکومت خود،به مذهب شیعه و زبان ترکی توجه خاص داشت زیرا،اکثر کارگزاران وی را قزلباشهای ترک تشکیل می دادند.شاه اسماعیل درسروده هایش"ختایی"درمعنای تخلص می کرد.وی در سی وپنج سالگی نیز،درحالی که وسعت حکومتش ازآناتولی گرفته تاآذربایجان،افغانستان وقسمتهایی ازپاکستان امروزی شامل می شدبراثر بیماری حصبه دارفانی را، وداع گفت.ودر بقعه ی جدخود،شیخ صفی الدین در اردبیل به خاک سپرده شد. :ختایی معانی مختلفی دارد اما درمعنای گل،همان ساقه گلی که در نقش قالی و فرش،به صورتی موزون سراسر سطح را،می پیماید وهنرمند انواع گل،برگ و غنچه را،بر آن می گستراند می باشد.درنقشه ی فرشها، نقشهایی را که نمادی از درخت مانند تاک باشد و اگر نمادی از گل باشد می گویند. امروزه خوانندگان و درخراسان وخوانندگان و در آذربایجان حتی ترکیه و در دیگرجاها،هنرخودرا،به سبک شاه ختایی ارائه می دهند. درکلیپ های ذیل نمونه ای از، سروده های شاه اسماعیل صفوی متخلص به "ختایی" و اجرای در مقام را،توسط هنرمندانی از آذربایجان و خراسان مشاهده خواهید فرمود. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۱۹ https://t.me/hammamghaleh
،ائل بیلیمی،دانش عامه محلی (الک دولک) "لو اوینه ماق"یکی ازبازیهای گروهی سرگرم کننده و درعین حال پر تحرک، در حمام قلعه بود که ساعتها کودکان و بزرگ ترها را، به خود مشغول می ساخت. وسایل لازمه آن دو تکه چوب، یکی نسبتاً قوی به طول ۷۰-۸۰ سانتیمتر که "تیه ق"گفته می شد و دیگری چوبی باریکتر، به طول ۲۰ سانتیمتر که "لو" نامیده می شد و چندین چوب باریک و بلند از سرشاخه درختان، بود.لو را،معمولاً ازچوب درخت جنگلی"ایرقئی"که حالتی ارتجایی داشت و به زودی نمی شکست می بریدند. را، درحمام قلعه به چهار روش بازی می کردند: لو، کئشتی-آلدی، چک لو، النگ دولنگ : به جزکئشتی-آلدی که بازی دو نفره بود بقیه را، به شکل گروهی بازی می کردند. در کئشتی-آلدی از دو چوب به عنوان "ته یق(دولک)" استفاده می کردند. زیرا بازی دو نفره بود و در اذای ضربه ای که هر یک از طرفین، به "لو" می زدند طرف مقابل نیز، با ضربه جواب می داد که حالت حمله و دفاع داشت شروع کننده از ملته با "ته یق"، ضربه ای به "لو" می زد اگر طرف مقابل میتوانست در هوا ضربه ای وارد کند این بار شروع کننده او بود نفر اول باید دفاع می کرد وگرنه "لو" را، باز هم باید نفر اول میزد. "لو"در اصل یک بازی گروهی بود که ابتدا، شروع کننده لو را، با یک دست به هوا،می انداخت سپس با که در دست دیگرش بود، به لو، ضربه ای می زد تا به طرف گروه مقابل برود در مقابل چندین نفر، چوب به دست دفاع می کردند هر کدام که می توانست در هوا، لو را، بزند به عنوان شروع کننده به ملته می آمد و با "تیه ق" به لو ضربه می زد اگر کسی نمی توانست لو را، بگیرد آن را، دوباره به نفر اول می دادند تا ضربه بزند. : این بازی نیز، مانند لو، به صورت گروهی بازی می شد با این تفاوت که لو را، در زمین هموار، می گذاشتند اول به یک سر لو، ضربه ای می زدند تا لو، قدری به هوا پرتاب شود سپس ضربه اصلی را، می زدند تا گروه مقابل لو را، بگیرد.هریک از افراد دفاع کننده با سرشاخه به لو ضربه می زد به عنوان شروع کننده به ملته می آمد و با "تیه ق" به لو ضربه می زد. (الک دولک): نوعی دیگر، بازی بود که دو سر لو را، بر روی دو سنگ می گذاشتند ابتدا با نوک "تیه ق" لو را، به هوا پرتاب می کردند سپس مانند چکلو، ضربه اصلی را،به لو می زدند تا گروه مقابل آن را، بگیرد. :قبلاً درباره اویونها،یادآور شده ایم که اویونها به دو صورت انجام می گیرند اول به صورت که هم جنبه سرگرمی دارند هم ورزشی و رزمی اند دوم که آنها نیز،جنبه ورزشی،رزمی،عرفانی،عبادی و ... دارندکه البته به غلط به این حرکات آیینی گفته می شود.بر خلاف آن که رقص جنبه بزمی دارد بزمی نیستند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۱ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه دهقانی وچوپانی قبلاً درباره برخی از غذاهای مورد استفاده دهقانان و چوپانان ازقبیل جونممه،قاتیق اشکنه،مولام علی و اججیتمه(کورماست)سخن به میان آورده ویادآور شده ایم که دهقانان و چوپانان به دلیل ضیق وقت، اقدام به تهیه ی غذاهایی می نمودند که اولآً درکمترین زمان ممکن قابل پخت باشد ثانیاً دارای انرژی کافی برای کاری سخت و مداوم را،ایجاد نماید لذا کربوهیدراتها نقشی پررنگ در غذاهای مصرفی آنان داشت. یکی دیگر از غذاهای مخصوص دهقانان در زمان نسق بود این غذا بسیار ساده چیزی جز قدری روغن و نان نبود که البته در وهله اول و پس از آن مناسب ترین روغن برای تهیه ی این غدا بود بدیهی است و نیز، در گروه همین غذاها قرار می گیرند بخصوص چوپانان که در مراسم از آن بهره مند می شدند اما هیچ یک از این غذاها توسط خود آنها تهیه نمی شدند بلکه بانوان در منزل تهیه می کردند آنگاه به مراسم می آوردند لذا منظور ما از غذاهای دهقانی و چوپانی آن دسته از غذاهایی هستند که توسط خود دهقانان یا چوپانان دربیابان تهیه می شد. برای تهیه ی چنگلی فقط کافی بوددهقان قدری روغن و نان در اختیار داشته باشد تا یک غذای پرکالری در اسرع وقت مهیا کند و پس از صرف آن بلافاصله مشغول کار شود. برای تهیه ی چنگلی ابتدا روغن را،در داخل ظرفی از قبیل (ماهیتابه) (پاتیل کوچک) (قابلمه کوچک) (تاس،کاسه فلزی) و ... ذوب می کردند آنگاه نان محلی، دست پخت بانوان حمام قلعه را،از هر نوع آن که بود در داخل روغن خورد می کردند و به روغن می آلودند برخی شکر یا نمک هم می افزودند قبل از آن که روغن سرد و جامد شود صرف می کردند. درنبود روغن زرد و روغن دنبه روغن های نباتی جامد هم سالار بود اما معمولاًبرای غنی سازی غذا، ماده ای دیگر نیز، بر روغن های نباتی می افزودند اگر قورمه داشتند که فبهاالمراد و اگرنه ماده دیگری همچون چوکلی یا پنیر و ... اضافه می کردند که در آن صورت به غذا نام دیگری مانند اطلاق می شد. بانوان حمام قلعه نیز، گاهی چنگلی را به عنوان غذای سر دستی در منزل تهیه می کردند و به خوراک کودکان و اعضای خانواده می رساندند که البته آنها نیز، جهت ایجاد تنوع غذایی یا وقتی که با محدودیت زمان روبرو می شدند اقدام به تهیه ی چنگلی می نمودند با این تفاوت که ملات چنگلی های خانگی از مواد مختلفی مانند مغزگردو،تخم مرغ،قورمه ریزه،پنیر و ... تشکیل می شد که صدالبته به ذوق و هنر آشپزی مادران هم آراسته شده بودلذا تفاوت فاحشی با چنگلی دهقانان داشت. غذاهای دهقانی و چوپانی علاوه بر سادگی در نوع و پختشان،همچنین پرکالری بودنشان، از مشخصه ی جالب توجه دیگری که سالم بودن آنها بود برخوردار بودند زیراکه از مواد اولیه ی سالم تهیه می شدند همین ویژگیهای غذایی و در کنارآنها فعالیتهای جسمانی به همراه هوایی پاک در طبیعت، کافی بود که دهقانان از سلامتی جسمانی نسبی برخوردار باشند تا بتوانند از پس کارهای سخت و توانفرسای کشاورزی برآیند آن هم در نبود تکنولوژی پیشرفته با وسایل ابتدایی،محصولات خود را،جمع آوری نمایند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه محلی (چوب پا) یادش بخیر! (چوب پا) یکی از بازیهای پسرانه گروهی بچه ها در حمام قلعه قدیم بود و آن عبارت بود از یک جفت چوب به طول دو الی دو نیم متر و به قطر قدری ضخیم تر از دسته بیل که در ارتفاع پنجاه الی هشتاد سانتی متری هر کدام از آنها تخته ای به عنوان جای پا تعبیه شده بود که ارتفاع چوب پاهای هر یک از کودکان با توجه به سنشان،متفاوت بودپاهای خود را،در جا پاها قرار می دادند و بر چوب پاهای خود سوار می شدند سپس به حرکت در می آمدند. چوب پاها را معمولاً پدرانی که سر رشته ای داشتند برای کودکان خود درست می کردند اما پدرانی که توانایی یا وسیله ساخت را،نداشتند چوبها را به پیش نجار روستا شادروان استا می بردند ایشان هم به صورت رایگان و با سلیقه خاصی در اسرع وقت آماده می کرد وبه دست کودک می داد تا خوشحال شود خداوند بیامرزاد! بچه ها به صورت گروهی سوار بر چوب پا می شدند و به حرکت در آمده به بلندیهای اطراف روستا می رفتند و ساعتها مشغول بازی می شدند.انجام این بازی مفرّح نه تنها موجب سرگرمیشان بود بلکه سلامتی جسم و روان کودکان را نیز، تقویت و تضمین می کرد. درفصل بهار و زمستان، بیش از هر زمان دیگری این بازی سرگرم کننده تر بود زیرا کودکان از درون آب و برف و یخ می گذشتند و توانایی خود به رخ دیگران می کشیدند. معمولاً برای بازی کردن در روی یخ به زیر هرکدام از چوبها، میخی را که به نعل اسبان می زدند، می کوبیدند تا از سر خوردن در روی یخ جلوگیری کند. :البته گاهی نیز، برخی از کودکان به سبب عدم مهارت در چوب پا بازی زمین می خوردند و جراحتی نصیبشان می شد که از قدیم گفتند"بازی اشگنک دارد سر شکستنک دارد"با این حال با بهبودی نسبی واقعه به طور کلی به فراموشی سپرده می شد که مصداق "روز از نو و روزی از نو" بود.یادش بخیر! ✍ علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۹ https://t.me/hammamghaleh
،ائل بیلیمی،دانش عامه حمام قلعه قبلاً در باره شاباش دادن به روش به عروس و دامادها در حمام قلعه مطالبی را به حضور شما گرامیان ارائه نموده ایم اما در همین راستا رسم دیگری نیز،وجود داشت که گفته می شد. در این رسم شاباشی به جای عروس به دیگر خانم های در حال داده می شد. این خانم ها دو گروه بودند اول خانم های جوانی که نو عروس بودند و به همراه عروس حرکات آیینی انجام می دادند. دوم مادران و خانم های مسنی که با ساز آشیقها،به بازی مشغول می شدند وبه حرکات آئینی می پرداختند.برای دلخوشی وابراز ارادت هر دو گروه کسانی بودند که دوست داشتند به آنان شاباشی بدهند.منتها روش شاباشی دادن قدری متفاوت بود. برای گروه اول یعنی که همراه عروس درحال بازی آئینی بودند. شاباش کشها مانند شاباشی عروس هوادار می گفتند و  مبلغ پول، نام شاباش دهنده و شاباش گیرنده را،اعلام می کردند.مثلاً می گفتند شاباش دهنده فلانی بولسون، اوینایانی فلان گلین بولسون، بئش تومن شبوش! که همگی شبوش می گفتند. برای گروه دوم که معمولآً خانم های بودند شاباش دهنده ها هم که از محارم و اقوام نزدیک بودند خود شخصاً اقدام به دادن شاباشی می کردند لذا نیازی به شاباش کش و هوادار گویی نبود بلکه خودشان مبلغی را، به گوشه یاغلیق خانم ها می بستند بنا بر این اصطلاح وجه تسمیه خود را، از همین رفتار شاباش دهنده ها دارد. :شاباش دهنده ها لزوماً مردان نبودند بلکه گاهی خانم هایی که ارادتی به عروس خانواده خود داشتند مانند مادر شوهرها و خواهر شوهرها به گوشه یاغلیق عروسشان پول می بستند یا دخترانی که به مادرشان یا خواهرانی که به خواهرشان شاباشی می دادند اقدام به بستن پول به گوشه یاغلیقشان می نمودند. کلیپ بالا نمونه ای از عروسیهای روستای پلگرد از توابع بخش لطف آباد شهرستان درگز در آذرماه سال ۱۳۷۴، تقریباً سه دهه پیش می باشد به طور مشخص پول بستن ارادتمندان به گوشه یاغلیق خانم ها، قابل مشاهده است.این رسم در حمام قلعه نیز، رایج بود به همین جهت به "پول باغلاماق" نیز،گفته می شود.البته اجرا درکلیپ با اجرا درحمام قلعه قدری متفاوت است. درحمام قلعه پولی که شاباش کشها،هوادار می گفتند را،به امین عروس می دادند و دیگر به یاغلیق شاباش گیرنده نمی بستند. ✍موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
.            "اوروج آیی"    قسمتی ازمنظومه فولکلوریک            💧مامئیلی💧 مامئیلی!   دئه،  اوروج  آیی،   گلنده بنده لرین،      احوالی،       تززه لنده موللا  دایی   ساو،  اوخوردو   بلنده سحر  اولدو،   اونودمایین.   اویانین اوروج  قیلیب،    بنده لیقا،   دایانین ☘ ائل و طایفه،  سحر وقتی،  توراردو آللهینان،   عهد  و  پیمان،    قوراردو اوروج قلیب، سون نامازا،  دوراردو آلله  بیزا،   توتدو،    بئله   قوناغلیق بوقوناغلیق،اویانلیق اولدی،ساغلیق ☘ اوروجلیقدا،   نه  رسملر   واریدور؟! محبت  چوخ،    برکت   سرشاریدور بئ کیمسیه،   آرخا وئرن،    واریدور عمه خانیم،   حالواسین،   پیشیرردو لیلا خالا،     خودای یولو      وئرردو ☘ شیخ غولامسین،  آذانی   اوخویاندا کلبئی حیدر،  شوخوانلیقی،  بولاندا روزه توتان،  افطار  یئییب   دویاندا بئله   یئتدی   خبر،     بیزا   تانریدان یاخشیلیق،یاخشیدی،یامانلیق،یامان ☘ اوروج آیی،   باشا  یئتیب،    باتاندا گلین تکین،   شوّال آی،  ناز  ساتاندا کامان قاشدان، آسماندا، گوءز آتاندا "سئودا"دوشدو،باخاندا، بیر سودایا گوءیدا، سُودا، نظرسالدو، دوئوز آیا علی کوهستانی اسیق سو(سئودا)🌹 ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷ .    معنی فارسی"اوروج آیی"   قسمتی از منظومه فولکلوریک                 مامئیلی ☘مامئیلی! بگو که با آمدن ماه رمضان، احوال بندگان خدا، تازه می شد و دایی ملا(ملارمضانعلی)، از بلندی پیام دعوت به مهمانی(شب خوانی) می داد که سحر شده است فراموش نکنید و بیدار شوید روزه بگیرید به بندگی خدا بایستید. ☘تمام مردم هنگام سحر بلند می شدند و با خدای خودعهد می بستند روزه می گرفتند و به نماز می ایستا دند از اینکه خدا برایمان مهمانی گرفته و حاصل آن بیداری و سلامتی و تندرستی است. ☘هنگام روزه داری درگذشته چه رسمهای خوبی وجودداشت؟!پر از مهر و محبت و سرشار از برکت بود برای بیچارگان حمایت کننده ای وجود داشت.عمه خانم حلوایش را، می پخت و خاله لیلا نذری پخش می کرد. ☘ به هنگام اذان گفتن شیخ غلام حسین و هنگام به پایان رسیدن شب خوانی کربلایی حیدر و وقتی که روزه داری افطار می کرد و سیر می شد پیام خدا را این گونه دریافت می کردیم که خوبی خوب است و بدی بد. ☘درغروب ماه رمضان که روزه داری پایان می یافت و ماه شوال همچون عروسی با ناز از راه می رسید و از آسمان با ابروی کمانش چشمک می زد "سئودا" با  نظاره براین خیال افتاد که ماه را،درآسمان یا آب درست باید ببیند. :مصراع آخر،اشاره است به یافتن ماه نو و حلول ماه شوال، با نگاه کردن به آسمان یا عکس ماه در آب و آینه، برای تعیین روز عید فطر. علی کوهستانی اسیق سو(سودا)🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۲/۲۴ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
،ائل بیلیمی،دانش عامه (خانه تکانی) خانه تکانی یکی از سنتهای کهن ایرانیان است.گفته می شود ریشه در آیین های زرتشت دارد.ایرانیان باستان معتقد بودند که شیطان و ارواح بد در گوشه های تاریک خانه ساکن هستندلذا در آستانه ی سال نو،اقدام به خانه تکانی می کردند ،به خود رسیدگی می نمودند ناخونها و موهایشان را،کوتاه می کردند و لباس نو می پوشیدند. مسلماً اجرای این مراسم از گذشته تا به حال تغییراتی داشته است.اما این سنت دیرپای همواره بر پایه تمیزی وپاکیزگی و رعایت اصول بهداشتی استوار بوده است سنتی که بعد از اسلام آوردن ایرانیان، مورد تایید دین مبین اسلام نیز،قرار گرفت و تاکنون در میان تمام اقوام ایرانی، به اجرا گذاشته می شود. :قبلاً یادآورشده ایم که شریعت مبین اسلام پس از فتح سرزمینهای دیگر، تمام آیینها ورسومات ملل تازه مسلمان را،منسوخ ومنکوب نساخت بلکه برخی را،عیناً تایید نمود برخی را نیز،محتوا بخشید که آیینهای ایام سال نو ایرانیان از جمله ی آنهاست. طبق نظر اسلام خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد(انالله جمیل ویحب الجمال) لذا انبیا الهی به ویژه پیامبر مکرم اسلام هماره مردم را،به نظافت و پاکیزگی دعوت می کرده اند تا جایی که رسول گرامی اسلام فرمودند: النظافت من الایمان یعنی پاکیزکی از ایمان است. بنابر آنچه که گفته شد مردم حمام قلعه نیز، از دیرباز در آستانه ی سال نو، اقدام به خانه تکانی و نو نوار کردن منزل و البسه ی خود می نمودند یعنی تمام لوازم منزل، اعم از فرش، لباس و ظروف آشپزخانه را،می شستند ظرف های مسی را،سفیدکاری و قلع اندود،در و دیوار و پنجره ها را،گردگیری می نمودند دکور خانه ها را،تغییر می دادند، خانه های کاهگلی را،سفیدکاری می کردند خانه های گچکاری شده را،با لاجورد رنگ آمیزی می نمودند، لوازم غیرقابل مصرف را، دور می ریختند، بخصوص ظروف سفالی مانند کوزه های آب که به مدت طولانی مورد استفاده قرار گرفته بودند و محلی برای تجمع موجودات ذره بینی شده بودند را، پر از آب کرده و درشب چهارشنبه سوری، به نشانه دوری از نحوست و بدشگونی از پشت بام ها، به پایین می انداختند و می شکستند تا کوزه های نو را، جایگزین آنها نمایند که البته این ابیات معروف را نیز، بر زبان می راندند: چیلله چیخدی،بهار گلدی کوزه  سیندی،  نهار گلدی بولبول گلدی،  سار گلدی دنه  دنه        نار    گلدی یقیناً تمام کارهایی که یاد شد نمادین و نشانه ای از تحولی بزرگ در طبیعت و به تبع آن، توجه به عالم معنا یعنی امور معنوی و درونی انسان و معاد بود. به ویژه آن که ضمن رسیدگی به امور بهداشت فردی لباس نو به تن می کردند و با فرارسیدن سال نو، به دیدار اقوام و خویشان می رفتند و دید و بازدید می نمودند،خاطرات بد، پلیدی های مادی و روحی، کینه و دشمنی ها را، مانند دیگر لوازم بی مصرف به دور می ریختند که حکایت از تحول روحی،اخلاقی و درونی،همچنین تغییر رفتار و رهایی آنان از تعلقات و وابستگی های دنیوی داشت. از دیگر مزایای این سنت حسنه، آن بود که با خانه تکانی، به محل زندگی افراد نظم و ترتیبی داده می شد و محیط زندگیشان از یکنواختی و انباشتگی لوازم و وسایل بیرون می آمد که البته موجبات شادی،طراوت و شادابی و سلامت روح و آرامش روانی اعضای خانواده را،فراهم می ساخت ضمن آنکه این کار چون به صورت دسته جمعی و با تشریک مساعی اعضای خانواده، بخصوص کودکان انجام می گرفت، جو صمیمانه ای را،میان اعضای خانواده به وجود می آورد، امری که یقیناً موجب تقویت حس ضابطه مندی و مسئولیت پذیری در کودکان نیز،می شد. یقیناً بزرگداشت آیین ها و سنت های ملی و مذهبی احترام به هویت ملی و فرهنگی و حفظ داشته های فرهنگ بومی است که نسل جدید ایرانیان را، از تقلید کورکورانه فرهنگ های مهاجم و بیگانه بی نیاز، می سازد امری که امروزه به سبب هجمه وسیع فرهنگ های بیگانه، در رسانه های گروهی و فضای مجازی، شدیداً به انجام آن احساس نیاز می شود لذا این تکلیف بر دوش نسل فعلی ایرانیان است که با معرفی وتبیین فلسفه ی آیین ها،سنت ها و رسومات ملی و مذهبی بومی، به نحو جذاب و مناسبی نسل های آینده را، در برابر این هجمه نابرابر فرهنگی مصون  و محفوظ نگه دارند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه (دعا و نفرین) در زبان ترکی به ،آلقیش و به ،قارقیش گفته می شود.هرگاه فردی کسی را، به سبب انجام کارهای خیر و رفتارهای خوب و زیبا، مستحق تحسین و آفرین بداند خوشحال و شادان شده درحق او دعای نیک و خیر می نماید که از این طریق سرور وخوشحالی خود را، هویدا می سازد این ابراز خوشحالی همراه با طلب خیر از خداوند برای کسی، نامیده می شود که در حقیقت نوعی سپاسگزاری و تمجید از رفتار وکردار کسانی است که خیرخواهند و منشاء خیری برای دیگران در جامعه هستند که البته صددرصد مورد تایید آموزه های دینی اسلام و دیگر ادیان و مکاتب جوامع بشری است. درمقابل دعای خیر قطعاً دعای بد یا لعن و نفرین قرار دارد که ضد آفرین و سپاس وتمجید می باشد بیانگر نفرت و بیزاری و تبری جستن از کسی یا چیزی است که نفرین کننده خشم و غصب و انزجار خود را، آشکار می سازد این خشم و غصب ممکن است به علل مختلفی پدید آمده باشد لذا دعای بد بر اثرانگیزه های مختلف صورت بگیرد مثلاً ظلمی بر کسی روا داشته شود یا بر اساس انگیزه های نفسانی همچون کینه،حسادت و ... صورت پذیرد لذا به این نوع دعا کردن، گفته می شود. آلقیش و قارقیش، گذشته از این که کسی یا چیزی،مستحق دعا یا نفرین است زمانی صورت می پذیرد که دعا کننده، توانایی تحقق بقاء یا زوال چیزی را،ندارد لذا با متوسل شدن به دعا و نفرین از خدا می خواهد تا به کارخیر و امر مطلوب بقاء دهد و به کار نکوهیده و امر نامطلوب،زوال ایجاد نماید. دعای خیر و نفرین، علاوه بر جنبه انفرادی،به صورت اجتماعی نیز،صورت می پذیرد اگر نماز را،هم نوعی دعا بدانیم به طور کلی، نماز هایی را که به صورت جماعت برگزار می گردند،دعاهایی که به مناسبت های مختلف به صورت جمعی انجام می گیرد مناسک و شعائر دینی، تظاهرات و راهپیمایی هایی که جهت برائت و تبری جستن و دیگر موارد که صورت می پذیرند از این نوعند لذا هم دعا و هم لعن و نفرین امری واقعی است که در قرآن کریم هم به موارد زیادی اشاره شده است. :دعای خیر کردن،برای هرکسی اعم از خوبان و نیکان یا بدان و گمراهان هیچگونه محدودیتی ندارد یعنی چه قدرخوب است که در وهله اول همانگونه که برای نیکوکاران طلب خیر،می کنیم برای گمراهان نیز، ازخداوند طلب خیر نموده و درخواست هدایت نماییم اما نفرین کردن محدودیت دارد یعنی اولاً باید فرد مستحق نفرین باشد ثانیاً حتی اگر مستحق نفرین هم باشد ممکن است مانیز،نسبت به شخص ثالثی مستحق نفرین باشیم عدالت خداوند حکم می کند هر دو دعا مستجاب شودخود ما نیز، مستوجب آن شویم ثالثاً اگر فردی مستحق نفرین، نباشد و ما با انگیزه های نفسانی نفرین کنیم یقیناً امری ناصواب انجام داده ایم ممکن است نتیجه نفرین به خود ما بر گردد به همین سبب اولیاء دین علیهم السّلام،توصیه فرموده اند نباشیم. :مردم حمام قلعه به نوعی از باور دارند که قسمتی از آن نشئات گرفته از آموزه های دینی می باشد امابخش  دیگری از آن صرفاً باوری عمومی است و آن مطلبی در ارتباط با دعای پدر و مادر می باشد.شکی نیست که دعای خیرشان، ردخور ندارد یعنی آلقیش پدر و مادر ضامن سلامتی وسعادت فرزندان است. مردم حمام قلعه معتقدنداستجابت حتمی است اما مستجاب نمی شود زیرا شیری را که داده است مانع از استجابت آن می گردد ظاهراً این باور عامّه، امری بی اساس و بی منطق به نظر می رسد اما  با کمی تعمّق می توان دریافت که چندان هم بی ربط نیست زیرا یکی از شرایط استجابت دعا،از ته دل خواستن است و این درحالی است که هیچگاه مادری، از ته دل، برای جگرگوشه خود، نفرین نمی کند بلکه بر اثر عاصی شدن از دست کودک زبان به (نفرین) می گشاید بنابر این نفرینش،لقلقه ی زبانی بیش نیست. لذا آنچه را که درکلیپ بالا ملاحظه می فرمایید از این دسته از قارقیش هاست و این چنین است کسانی که ناصواب برای دیگران نفرین می نمایند بدیهی است لعن و نفرینشان هیچ تاثیری بر فرد نفرین شده ندارد چه بسا ممکن است همان لعن و نفرین دامنگیر خودشان نیز، بشود. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۹ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
،ائل بیلیمی،دانش عامه سنتی حمام قلعه قبلاًدر باره انواع نقوش در دست بافتها،انواع فرشها و لباسهای محلی حمام قلعه،مفصلاً مطالبی ارائه نموده و عناوین نقش ها را، یادآور شده ایم اما آنچه که موجب شد اینک مجدداً به این موضوع بپردازیم نام محلی برخی از نقوش است که در هر یک از روستاهای کلات، یا نقشی با وجه تسمیه اش منحصر به فرد است یا اینکه یک نقش در روستای مختلف کلات نام های گوناگونی دارد. با توجه به آنچه گفته شد یقیناً پرداختن به این موضوع،نیاز به تحقیقات میدانی گسترده به صورت تخصصی دارد تا نقشهای به کار رفته در دست بافته های شهرستان کلات مورد شناسایی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته، قدمت ومنشاءفرهنگی هریک از آنها، مشخص گردد با این حال پرداختن به وجه تسمیه این نقوش در حد توان خالی از لطف نخواهدبود. دریکی از پست های پیشین به نام و وجه تسمیه برخی از نقوش به کار رفته در نقشلی پلاسهای (گلیم) آقداش پرداخته شده است که حکایت از نقشهایی ویژه با عقبه فرهنگی خاص و ریشه در باورهای مردم آن روستا دارد.این مطلب در باره ی نقوش دست بافته ها در دیگر روستاهای کلات نیز، ساری و جاری است. به عنوان نمونه برخی نقوش به کار رفته در دست بافت های حمام قلعه اعم از انواع فرش یعنی نقشلی پالاس، قالیچه، البسه مختلف و دیگر بافته ها همچون پشتی،خورجین،توبره،عرقچین و ... خاص روستای حمام قلعه یا چند روستای همجوار می باشد برخی نقوش نیز، ریشه در گذشته های دور با حوزه فرهنگی گسترده تری همچون قوم ترک دارد احتمالاً برخی نیز اکتسابی است. بسیاری از نقوش وجه تسمیه ی جالب توجهی دارند که نام خود را، از طبیعت گرفته اند آن هم طبیعت کلات که در نوع خود بی نظیر است مانند نقشی به نام که شباهت زیادی به کوههای حصارکلات دارد. از دیگر نقوش که در بافته های حمام قلعه نام خود را، از طبیعت گرفته اند می توان به موارد زیر، اشاره کرد: شخ مرار،پیشی ایقی،چیللی،حچه پکان،دورت گوءز،گولبند،بوتته جقّه، گول بوتته،پنجه، بلکی بئییم، آق شخه، خرچنگ، چشم بولبول، گول دسته، کولچه، سیچان دیشی،بوقدئی، سیقیرسیاقی، گوءز، آلاقورت، قوش دیلی، قیاق. برخی از نقوش مانند تمغاها که خاص قوم ترک است ریشه در حوزه فرهنگی گسترده ای در سطح جهان دارد از جمله نقش یکی از بارزترین آنها، در دست بافته های حمام قلعه می باشد. :یکی از موارد جالب توجه در نقوش بافته های حمام قلعه، جلوه گر شدن تقدس عدد هشت در نقوش دست بافته هاست نقش لنگری هشت ضلعی، نقش ستاره هشت پر، نقش گل با هشت کاسبرگ و ... از جمله آن هاست. از آنجا که مردم حمام قلعه شیعه مذهب می باشند بنابر اعتقادات دینی و مذهبی، عدد هشت را، مقدس می پندارند عددی که بنابر آموزه های دین مبین اسلام، گفته می شود حاملان عرش الهی هشت فرشته اند که بر آن محاطند، بهشت دارای هشت درب می باشد، وجود آرامگاه امام هشتم"ع" در مشهد نیز، بر قداست این عدد افزوده است. این عدد در معماری اسلامی نیز، به شکل گره و ستاره هشت پر، جلوه گر شده که به معروف است و آن رمزی است از اعتقاداتی که بدان اشاره شد. همچنین نمادی است از اعتقاد به (عالم مثال) که فلاسفه اسلامی علاوه بر اقالیم هفتگانه، به اقلیم فلکی دیگری قائل بودند که حقیقت آن، وارد شدن از عالم برون به عالم درون است و از آن به "اقلیم_هشتم" یاد می کردند و از زبان مبارک پیامبر اسلام"ص"به نام دو شهر در آن اقلیم اشاره می نمودند. ستاره هشت پر، در نقوش لباس و فرش قوم ترک وترکمن نمادی از ستاره قطبی و اعتقادات مذهبی با توجه به حکومت های ترک تبار صفوی،افشاری و قاجار است که از مروجین مذهب شیعه بوده اند. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۲/۱۶ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz