eitaa logo
موزه مجازی حمام قلعه اسیق سو
250 دنبال‌کننده
460 عکس
344 ویدیو
14 فایل
هدف این کانال حفظ داشته های فرهنگی،هنری،دانش بومی، فولکلور، معرفی دیدنی های طبیعی،تاریخی و گردشگری کلات بخصوص حمام قلعه
مشاهده در ایتا
دانلود
(ائل بیلیمی،دانش عامه) غنی شده ب:سه گروهند:۱-نان روغنی۲-نان سبزی۳-شیرینی ۱-نان روغنی =پطر(فطیر):تنها،نان بدون مایه,که تخمیر نشده پخت می شد.این نان مخصوص پطرمسکه بود که آن را،در روی توآ،می پختند و در کنار اجاق داغ نگه می داشتند تا در هنگام خوردن،مسکه،در لابه لای پطرها،ذوب شده،آماده ی خوردن شود. سپس،آستین ها را،بالا می زدند وشروع به خوردن،می نمودند. این نان،به جهت تخمیر نشدنش،بسیار سنگین ودیرهضم ومناسب حال کسانی بود که کار بدنی سنگین انجام می دادند. برای آنکه افراد دیگر،هم بتوانند از پطرمسکه بهره ببرند.از قتلمه یا نان تنوری استفاده می شد. =قتلمه:نانی تخمیر شده بودکه خمیر را،پهن می کردندولابه لای آن را،روغن می مالیدند، سپس در روغن یا،در روی توآ،دوطرف آن را می پختند از این نان هم به شکل پطرمسکه استفاده می کردند. =چوزمه:نانی نازک،شبیه به قتلمه،که در روغن می پختند . :از آنجا که هضم نان تخمیر نشده، سنگین بود به مرور زمان،قتلمه جای فطیر را،گرفت.امروزه به قتلمه مسکه،فطیرمسکه وحتی گاهی به یاقلی نان،قتلمه می گویند. علت آن نیز،شباهت روش چونه گیری، فطیر،قتلمه، ویاقلی نان است.پخت فطیر،عملا منسوخ شده وفقط اسمش را یدک می کشد.قتلمه،در "توآ" یا روغن چوزمه در"روغن"ویاقلی نان در"تنور" پخته می شد. =یاقلی نان:همان گونه که قبلا،گفتیم به لابه لای چونه ی نان، روغن وکمی زعفران یا زردچوبه،می مالیدند سپس در تنور می پختند. =نان مسکه:برای سبک شدن فطیرمسکه،به جای فطیر،از نان داغ تافتون،استفاده می شدکه ما از آن،به نان مسکه یاد کردیم. :گاهی مادران برای کودکان خود،بر روی نان ساده،مسکه می مالیدند که به آن نیز نان مسکه می گفتند. =یاقلی کومچ: درحقیقت،همان"کماج"است است که خانم های خانه دار هم اکنون نیز،با کمی تفاوت، درمواد آن،می پزند. =جیجیق نانی:همان،نان جزغاله است. =کونجلی نان:نان کنجدی که گاهی روغنی نیز بود =خشخاشلی نان:نانی که بر روی آن دانه ی خشخاش می پاشیدند اما از آنجا که کشت خشخاش ممنوع شد.پخت این نوع نان,منسوخ گردید.امروزه درشهرها،به نان کنجدی،اصطلاحا،خشخاشی،می گویند. =قوزلی نان:نانی که، گردوی نیم کوب در آن می افزودند.نانی مقوی ومناسب سرمای زمستان بود. =سوتلی نان:نانی بودکه برای خمیرکردن،به جای آب،از شیر استفاده می کردند،نان ضمن غنی شدن، نرم ومزه دار هم می شد.این نان،مناسب حال ومورد علاقه ی سالخوردگان بود. =چوکلیلی نان:نانی بود که برآن،دوراق،می افزودند این نان نیز،مناسب حال سالخوردگان، برای جلوگیری از،پوکی استخوان،بود. ۲-نان سبزی: درپخت این نان از سبزی های مختلفی،استفاده می شد اما،استفاده از برخی سبزی های خاص،ما را بر،آن داشت تا به آنها نیز بپردازیم. =کورگه لی نان:نانی که با افزودن گیاهی وحشی به نام"کوریا" که درفصل بهار در طبیعت،می روید،پخته می شد. =چیرشلی نان:نانی که،با افزودن گیاه وحشی دیگری به نام"سریش"که محلی به آن"چریش"می گویند پخت می شد. =پیازلی نان:این نان هم از پیاز کوهی ویا نوعی تره ی وحشی که محلی"جیجی پیاز" می گویند درست می شد. =زرچوبه نانی:نانی که برای ماندگاری بیشتر،همچنین،نرم شدن آن،به خمیر،زردچوبه،می افزودند. =گاهی به نان،اسفناج وحشی شنبلیله یا زیره می افزودندکه به ترتیب اسفناقلی نان،حولبه نانی و زیره نانی گفته می شد. =تاتوران نانی:این نان خاص ترین, نانی است که در گذشته حمام قلعه وجود داشته وفقط در هنگام قحطی بزرگ جنگ جهانی اول از آن استفاده می شده است.این نان از ریشه ی گیاهی به نام "تاتوران" درست می شد. تاتوران،گیاهی پهن برگ،شبیه به ریواس است که ریشه ای ضخیم وعمیق دارد.ظاهر ریشه اش شبیه به ترب سفید باضخامت چغندرقند می باشد.برای تهیه ی نان ریشه را،شسته چند روز در آب می گذاشتند تا تلخی آن برود سپس می کوبیدند واز آن پوره ای حاصل می شد آنگاه باآردگندم یا جو یاهر آرد دیگری مخلوط می کردندتا خمیری حاصل شود پس از آن،به تنور می زدند تا پخته شود.این گیاه زمانی شاید فرشته ی نجات کسانی بود که با مرگ حتمی دست و پنجه نرم می کردند. در همان قحطی ای که بنا بر آمارهای قابل قبول حدود سه میلیون نفر،در ایران جان خود را از دست دادند.از این بابت،باید,قدردان این گیاه باشیم که جان اجداد ما را،از مرگ نجات داده است. ج:شیرینی: =کولچه:نانی بودکه برای کودکان، پخت می شد وموادی مانند: شکر،کشمش، ... اضافه می کردند ودر تنور،می پختند.اندازه آن کوچک وگرد،بود.گاهی نیز،برای کودکان،در لای خمیر، برانی اسفناج، قورمه ریزه،تورته ومانند آن می افزودند،نانی به شکل نان باگت،مشابه پیراشکی،به تنور،می زدند تا پخته شود. ... ادامه دارد. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۱/۸/۲۱ https://t.me/hammamghaleh
،ائل بیلیمی،دانش عامه قالب های شعر ترکی باستان درلهجه حمام قلعه ۶-قوشما:این کلمه در گویش حمام قلعه " قوشمه" تلفظ می شود "قوش" در بخش اول این کلمه در دو معنی به کار می رود.اول به معنی" جفت و دوتایی" که قبلا در موضوع" گلقوش" به آن اشاره کرده ایم.دیگر به معنی "مخلوط،درهم وقاطی" که باز هم در مبحث "قوشوق"به آن پرداخته ایم قوشوق وقوشما تقریبا مترادفند ولیکن از فحوای کلام چنین بر می آید که " قوشما" به معنی دو مصراع یا دو بیت باید باشد،یعنی دو بیت در یک بند، یا دومصراع در یک بیت.همچنین نوعی ساز که از یک جفت، نی تشکیل شده است را،"قوشمه" می گویند.چنانچه این ساز تک نی باشد "بالابان"گفته می شود. ۷-ساغو:درباره معنی این کلمه،در زیرلهجه حمام قلعه،تاکنون به نتیجه خاصی،نرسیده ایم اما گویا درگذشته به کسی لقب"ساغو"داده بوده اند که ازوجه تسمیه احتمالی آن، ممکن است خواندن یاسرودن "ساغو"باشدزیرادرگذشته برخی لقب ها را، با توجه به هنر فرد به وی می داده اند مانند:غلامحیدرنجار،حسن دوتارچی،احمدآشیق،محمدقوشمه چی،حسینعلی آشیق. ۸- کاوی: در باره ی این کلمه نیز،اطلاع چندانی نداریم زیرا در حال حاضر در گویش حمام قلعه از آن،استفاده نمی شود اما از زبان گذشتگان و سالخوردگان شنیده شده است که به کسی"قربانعلی کوو"،می گفته اند در بسیاری از مواقع القاب، بیانگر صفت یا هنر فرد است.ممکن است این فرد را نیز،به جهت سرودن یا خواندن"کاوی" به چنین لقبی ملقب کرده باشند. ۹-قوژان:قبلاًدر پستی،به تعریف انواع شعر ترکی باستان،پرداخته ایم که در آن اشاره نمودیم که"قوژان"ممکن است همان"قوشان" به معنی شاعر باشد که امروزه دربرخی لهجه های ترکی آلتایی و قزاقی به کار می رود اگر چنین باشد درحمام قلعه نیز،به شاعر "ئیر قوشان"می گویند. ۱۰-تاقشوت ۱۱-شلوق ۱۲- ساو : از این کلمات تا کنون در گویش حمام قلعه، نشانه ای به دست نیاورده ایم. ۱۳- پالاق: به نظر می رسد نزدیک ترین کلمه به آن در زیرلهجه حمام قلعه"بالاق"باشد که درحمام قلعه"بلق" تلفظ می شود و به معنی"لنگه ای از آستین" لباس،به کار می رود که آن را، می توان معادل مصراع دانست دیگر آن که ازمصدر" پایلاماق" بوده باشد که در آن صورت به معنی "نصف کردن یا قسمت کردن" است این نیز می تواند معادل نصف بیت یا مصراع باشد.احتمال دیگری هم وجود دارد که قرابتی با کلمه ی"یاپالاق"از مصدر"یاپالاماق" داشته باشد که در آن صورت می تواند به معنی اضافه کردن و معادل شعر"مستزاد"بوده باشدکه البته رابطه آن چندان روشن نیست. : این پژوهش نشان می دهد که اکثرسروده هایی که در حمام قلعه خوانده می شود، در قالب ترکی باستان است.و وجه مشخصه ی این ادبیات،"ئیر یا ییر" می باشد.که هنوز هم بر سر زبانهاست.دیگر آن که درطول زمان،قالبهای شعر آشیقی وماهنی نیز، تحت عنوان"ئیر"به کار گرفته شده است.زیرا به جز از مواردی که به آن اشاره خواهیم کرد نامی از قالبهای شعر آشیقی در حمام قلعه برده نمی شود. د:قالب شعر آشیقی در حمام قلعه: "قولوف بند یا قفل بند"نام نوعی شعر است که در حمام قلعه خوانده می شود و آن در حقیقت، همان، قالب شعر آشیقی " دیگیشمه یا قیفیل بند" می باشد که نوعی مناظره است لذا"ئیرخوانان" آن را، به شکل مشاعره به اجرا در می آورند. معمولا"قولوف بند" به سه صورت خوانده می شود: ۱- دو نفر ئیرخوان، اول یکی از آنها، بندی چیستان گونه را، میخواند وازدیگری می پرسد سپس دیگری جوابش را می دهد، این بار دومی می پرسد، اولی جواب می دهد. آنقدر ادامه می دهند تا یکی جوابی نداشته باشد که بازنده خواهد بود. مانند این بیت: او نیمدی داغدان داغا آشادی او نیمدی ایقی یوخ قاچادی <<<جواب>>> او بولوتدی داغدان داغا آشادی او سودی کی ایقی یوخ قاچادی ۲- هر دو یک "ئیر" بلند وبا بندهای بیشتر را، شروع می کنند هر کدام بندی را، در مقابل می خواند تا جایی که یکی از آنان بندی را به یاد نیاورد که در آن صورت بازنده است. ۳- خواندن"ئیر" آزاداست هر کدام بندی رادر مقابل می خواند تا جایی که یکی از آنها بندی به یاد نیاورد وبازنده شود.این روش را، افراد مبتدی یا کسانی که ئیر کم تری حفظ دارند انجام می دهند. اگرچه از همه ی قالبهای شعر آشیقی در حمام قلعه استفاده می شود اما نام آنها بین مردم مصطلح نیست همه را تحت عنوان" ئیر یا ییر" می شناسند. ...      ادامه دارد. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۶/۲۷ https://t.me/hammamghaleh
. ( ائل بیلیمی دانش عامه) گویش حمام قلعه: ۱- دراین گویش از زبانهای گوناگون و لهجه های مختلف ترکی، واژگانی وام گرفته شده است.به همین دلیل دامنه ی واژگانی وسیعی داردکه قبلاً به آن پرداخته ایم. ۲-کلمات به کارگرفته از زبانها و لهجه های دیگر به گونه ای دستخوش تغییر و تطوّر و به ترکی تبدیل می شوند که گوینده ی زبان اصلی به هیچ عنوان متوجه آن نمی شود این تغییر معمولاًبامختصر کردن واژگان صورت می پذیرد.مانند: فرهاد(پرت)،مسجد(مئچیت)،زهرا(زره) محمدعلی(مدلئ)،ابوالحسن(آبلسن)، عبدالعظیم (عابدلظم)، عباس(عابس)، ابولفضل(ابلپض حتی گاهی الپض بیان می شود) بنابراین هیچگاه فردی عرب زبان,کلمه ی ترکی" آبلسن" را ابوالحسن یا فردی فارس زبان،کلمه ی "پرت"را فرهاد نخواهدفهمید. :گاهی برای نامیدن کسانی که مورد علاقه است چنان مختصر گویی می شود که خود ترک زبانان هم ازفهم آن عاجز می مانند مگر آن که اطلاع قبلی داشته ویا اهل این زیرلهجه بوده و به آن تسلط داشته باشد.اینگونه اسامی معمولا به پسوند "و" ختم می شوند مانند: خدای وردی(خدو)،شعبانعلی (شبو)، قربانعلی(قربو)،جان محمد(جنو)، آق محمد (آقو)،نورمحمد(نورو)، سیف الله (سپو)،قدرت الله (قوتو)، سرورعلی (سرو)،قارداش(قاقو)، شیرعلی(شئرو)،سبزعلی (سبزو)، غلامعلی(غلو)،رمضان(رممو) و... :برخی پسوندها مانند:" و ، ئی ، جه، "پسوندتحبیب و دوست داشتن می باشند ازجمله درکلمات فوق و کلماتی مانند:ببو،قاقو،قاقئی،اکئی،عمئی،ددئی،ببئی،گولئی بالاجه،آغجه،گویجه پسوندهای مذکور گاهی نیز،برای تصغیر وکوچک شمردن به کارگرفته می شوند.ازبرخی هم به عنوان حرف ندا،استفاده می شود. ۳-در این گویش حروف" ف ، و ، ژ " مطلقاً وجود ندارند.به جای آنها از حرف" پ ، ب ، ج " استفاده می شود.مانند: فیل(پیل)،فرمان(پرمان)،فیروزه(پوروزه)،فاطمه(پاطمه)،فولاد(پولت)و... وام(بام)،وارد(بارد)،وقت(بخ)، وزن(بزن) و ... ژرف(جرپ)،منیژه(منیجه)،اژدها (ایجدرها)،ژیان(جیان) و ... :درارتباط با وجود نداشتن برخی حروف در زیر لهجه حمام قلعه، بسیاری از گویشوران آن،اعم ازباسواد یا کم سواد،براین امر واقفند بخصوص حرف"ف" که"پ"جایگزین می شود به گونه ای که جمله ای خاطره انگیز،از چهار دهه پیش همچنان، برسر زبانهاست و آن مربوط به زمانی است که شادروان حاج فرهاد توکلی،ماشین نیسانی را،به حمام قلعه می آوردکه جوانان حمام قلعه،برای انبساط خاطر این جمله را،برزبان می راندند.روحش شاد! "پرتخانی ماشینینی،پرمانی پابریکدی" حروف عربی همصدا نیز،مانند فارسی به یک شکل تلفظ می شوند مانند: (ز،ذ،ض،ظ) و (ث،س،ص) و (غ،ق) و (ح،ه) و (ا،ع) ۴-تعدادکلمات قابل ملاحظه ای از ترکی باستان در این گویش،وجود داردمانند: مینگ به جای مین(هزار)،یونگ به جای یون (پشم)، سونگ به جای سون (بعد)،اوءنگ به جای اوءن(جلو)، ینگی به جای ینی(نو)،دنگیز به جای دنیز(دریا)،قوشوق باتلفظ قوشیق (مخلوط)،قوشما باتلفظ قوشمه(دوتایی)،تاقماق با تلفظ تاخماق(نواختن و فروبردن)،تیوق با تلفظ توق(مرغ)،ییغله ماق (گریستن)و... ۵-اسمها معمولا بدون حرف ندا،با تغییر لحن مورد خطاب قرار می گیرند اما گاهی نیز با آوردن حروف ندا(هوی و اوی) در اول اسم مانند: هوی حوسین! یا اوی علئ! وحرف ندای(ی) در آخر اسم مانند: ننئی(ای ننه) بو ئی(ای بوآ) قاقئی(ای قاقا،ای قارداش) قیزئی(ای قیز) خلئی(ای خله) و...  مورد ندا واقع می شوند. ازحروف ندای فارسی وعربی نیز به اقتضای کلام استفاده می شود مانند: ای خدای!، یاعلی!،خدایا!،ایهالناس! ...     ادامه دارد ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۶/۲۹ https://t.me/hammamghaleh
،ائل بیلیمی،دانش عامه (نارزنون) مراسم زیبای ،یکی از رسومات عروسی های ترکان در سراسر کشور می باشد این رسم که یکی از جالب ترین مراسمات عروسی های حمام قلعه است از قدیم الایام در جشن های عروسی،متداول بوده است هم اکنون نیز، انجام می گیرد در این مراسم داماد را،بر اسبی آراسته و تزیین شده سوار می کردند و به همراه ارادتمندان داماد و ساقدوشان که درلهجه ی حمام قلعه گفته می شود و همگی اسب سوار بودند برای اسب دوانی به خارج از روستا می فرستادند سپس برای آوردن عروس به محل (نارزدن)، به خانه ی پدرعروس می رفتند. عروس را که قبلا ً بزکچی آراسته و آماده کرده بود پدرش برکمر او نان می بست و از زیر قرآن عبور می دادکه البته هر دو از نعمات خداوندی  نماد برکت در زندگی و نماد دین باوری و خداجویی می باشد. سپس از خانه بیرون آورده برایش آرزوی سپیدبختی و خوشبختی می کرد آنگاه دو نفر از محارم عروس به غیر از پدر مانند: برادر عمو یا دایی از دستان عروس می گرفتند و او را بر اسب سوار می کردندابتدا به محل می آوردند سپس تاخانه ی عروس و داماد همراهی می نمودند. هنگام بردن عروس,معمولاً را به نشانه روشنایی و صداقت در زندگی در پیش روی او می گرفتند و پسربچه ای را، بر ترک عروس سوارمی کردند.زیرامعتقد بودند که فرزند اولش پسرخواهدشد این کار شاید ریشه در یک باوری اجتماعی داشته باشد که مرد مظهر امنیت خانواده می باشدلذااگر فرزند اول پسر،باشد می تواند تا حدودی فقدان پدر را،جبران کند و جای خالی پدر را،برای دیگر اعضای خانواده پر نماید.هنوز هم درجامعه سنتی ما،کم و بیش به برادر بزرگتر،جایگاه بالاتری قائل می شوند. سپس کسی (افسار)اسب عروس را،دردست می گرفت به همراه ساز و دهل آشیقها و آواز ,به محل می آمدند پس ازآن به داماد پیغام می رساندند که عروس درمحل "آلماآتماق"حاضرشده است تا او نیز ملحق شود لذا داماد به همراه دوستان اسب سوارش به محل نارزدن می آمدند. با از راه رسیدن داماد کسی اسبش رامی گرفت و جهت مناسب بودن فاصله بین عروس داماد برای ازطرف عروس ندا می دادند قدری داماد نزدیکتر بیاید که چندقدمی اسب داماد راجلوتر می کشیدند این باراز طرف داماد می گفتند عروس قدری جلوتر بیاید متقابلاً اسب عروس را,قدری جلوتر می بردند چندین بار این کار را انجام می دادند تا به فاصله مناسب می رسیدند برای اینکه داماد بتواند انارش را به راحتی بردامن یار بزند نزدیک کردن گام به گام عروس و داماد به یکدیگر،هم دارای فلسفه ای بود و آن عبارت بود از این که به زوجین جوان عملاً بیاموزند تادر زندگی نیز،این گونه باشند یعنی برای اداره یک زندگی ایده آل، هریک از آنان باید پیش قدم شود منتظرآن نباشد که در هر حال طرف مقابل پاپیش بگذارد زیرا ارتباط مودت آمیز وهمراه با محبت زوجین،دوطرفه است. سپس اقدام به اجرای مراسم می کردند مراسمی که قرار است داماد تعدادی از نعمات خداوندی را که هر کدام نماد وسمبلی از آرزوهاست و زوجین امید آن دارند تا خداوند در زندگی مشترکشان بر آنان ارزانی بدارد.بر دامن یار بزند این نعمات از قدیم الایام شامل موارد ذیل می شد: که سمبل زایش و آفرینش می باشد.اولین برکت بود. که نماد زیبایی، طراوت و سلامتی است. که سمبل شادی، نشاط و زایش می باشد. که نشانه ی شیرینی در زندگی می باشد.آخرین برکت متبرکی بود که به سمت آرزومندان پرتاب می شد قند مذکور همان قسمت از سر"کله قند" در مراسم شیرینی خوران بود که عروس خانم برای چنین روزی نگه داشته بود. :وجود هفت قلم از برکات و نعمات خداوندی در اجرای این مراسم شامل موارد ذیل می باشد: ا-قرآن، ۲-نان، ۳-آینه، ۴- تخم مرغ، ۵-سیب، ۶-انار، ۷-قند این نعمات، یادآور هفت قلم از برکات در می باشد.که به آن در زبان فارسی سفره هفت سین می گویند. در انجام مراسم، فردی که مسؤول سبد میوه ها بود آنها را با ترتیب خاصی به دست داماد می داد تا از روی سرعروس,به جمع مشتاقانی که منتظر بودند بابت تبرک ازسیب و انارها بگیرند پرتاب می کرد. علاقه مندان با شادی وصف ناپذیری اقدام به گرفتن نعمات پرتاب شده می نمودند. :امروزه برخی دیگر از میوه ها مانند پرتقال را،به سبد برکات افزوده اند که البته به نظر می رسد قبل از آنکه نماد و سمبل چیزی باشدبابت تزیین و بالا بردن تنوع میوه ها و مفصل تر اجرا شدن مراسم، صورت می گیرد که قدمت و اصالت چندانی ندارد. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱۰/۵ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajazi
،ائل بیلیمی،دانش عامه (دعا و نفرین) در زبان ترکی به ،آلقیش و به ،قارقیش گفته می شود.هرگاه فردی کسی را، به سبب انجام کارهای خیر و رفتارهای خوب و زیبا، مستحق تحسین و آفرین بداند خوشحال و شادان شده درحق او دعای نیک و خیر می نماید که از این طریق سرور وخوشحالی خود را، هویدا می سازد این ابراز خوشحالی همراه با طلب خیر از خداوند برای کسی، نامیده می شود که در حقیقت نوعی سپاسگزاری و تمجید از رفتار وکردار کسانی است که خیرخواهند و منشاء خیری برای دیگران در جامعه هستند که البته صددرصد مورد تایید آموزه های دینی اسلام و دیگر ادیان و مکاتب جوامع بشری است. درمقابل دعای خیر قطعاً دعای بد یا لعن و نفرین قرار دارد که ضد آفرین و سپاس وتمجید می باشد بیانگر نفرت و بیزاری و تبری جستن از کسی یا چیزی است که نفرین کننده خشم و غصب و انزجار خود را، آشکار می سازد این خشم و غصب ممکن است به علل مختلفی پدید آمده باشد لذا دعای بد بر اثرانگیزه های مختلف صورت بگیرد مثلاً ظلمی بر کسی روا داشته شود یا بر اساس انگیزه های نفسانی همچون کینه،حسادت و ... صورت پذیرد لذا به این نوع دعا کردن، گفته می شود. آلقیش و قارقیش، گذشته از این که کسی یا چیزی،مستحق دعا یا نفرین است زمانی صورت می پذیرد که دعا کننده، توانایی تحقق بقاء یا زوال چیزی را،ندارد لذا با متوسل شدن به دعا و نفرین از خدا می خواهد تا به کارخیر و امر مطلوب بقاء دهد و به کار نکوهیده و امر نامطلوب،زوال ایجاد نماید. دعای خیر و نفرین، علاوه بر جنبه انفرادی،به صورت اجتماعی نیز،صورت می پذیرد اگر نماز را،هم نوعی دعا بدانیم به طور کلی، نماز هایی را که به صورت جماعت برگزار می گردند،دعاهایی که به مناسبت های مختلف به صورت جمعی انجام می گیرد مناسک و شعائر دینی، تظاهرات و راهپیمایی هایی که جهت برائت و تبری جستن و دیگر موارد که صورت می پذیرند از این نوعند لذا هم دعا و هم لعن و نفرین امری واقعی است که در قرآن کریم هم به موارد زیادی اشاره شده است. :دعای خیر کردن،برای هرکسی اعم از خوبان و نیکان یا بدان و گمراهان هیچگونه محدودیتی ندارد یعنی چه قدرخوب است که در وهله اول همانگونه که برای نیکوکاران طلب خیر،می کنیم برای گمراهان نیز، ازخداوند طلب خیر نموده و درخواست هدایت نماییم اما نفرین کردن محدودیت دارد یعنی اولاً باید فرد مستحق نفرین باشد ثانیاً حتی اگر مستحق نفرین هم باشد ممکن است مانیز،نسبت به شخص ثالثی مستحق نفرین باشیم عدالت خداوند حکم می کند هر دو دعا مستجاب شودخود ما نیز، مستوجب آن شویم ثالثاً اگر فردی مستحق نفرین، نباشد و ما با انگیزه های نفسانی نفرین کنیم یقیناً امری ناصواب انجام داده ایم ممکن است نتیجه نفرین به خود ما بر گردد به همین سبب اولیاء دین علیهم السّلام،توصیه فرموده اند نباشیم. :مردم حمام قلعه به نوعی از باور دارند که قسمتی از آن نشئات گرفته از آموزه های دینی می باشد امابخش  دیگری از آن صرفاً باوری عمومی است و آن مطلبی در ارتباط با دعای پدر و مادر می باشد.شکی نیست که دعای خیرشان، ردخور ندارد یعنی آلقیش پدر و مادر ضامن سلامتی وسعادت فرزندان است. مردم حمام قلعه معتقدنداستجابت حتمی است اما مستجاب نمی شود زیرا شیری را که داده است مانع از استجابت آن می گردد ظاهراً این باور عامّه، امری بی اساس و بی منطق به نظر می رسد اما  با کمی تعمّق می توان دریافت که چندان هم بی ربط نیست زیرا یکی از شرایط استجابت دعا،از ته دل خواستن است و این درحالی است که هیچگاه مادری، از ته دل، برای جگرگوشه خود، نفرین نمی کند بلکه بر اثر عاصی شدن از دست کودک زبان به (نفرین) می گشاید بنابر این نفرینش،لقلقه ی زبانی بیش نیست. لذا آنچه را که درکلیپ بالا ملاحظه می فرمایید از این دسته از قارقیش هاست و این چنین است کسانی که ناصواب برای دیگران نفرین می نمایند بدیهی است لعن و نفرینشان هیچ تاثیری بر فرد نفرین شده ندارد چه بسا ممکن است همان لعن و نفرین دامنگیر خودشان نیز، بشود. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۹ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz