eitaa logo
موزه مجازی حمام قلعه اسیق سو
250 دنبال‌کننده
460 عکس
344 ویدیو
14 فایل
هدف این کانال حفظ داشته های فرهنگی،هنری،دانش بومی، فولکلور، معرفی دیدنی های طبیعی،تاریخی و گردشگری کلات بخصوص حمام قلعه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارش رحمت الهی درکلات، هم زمان با لیالی پرفیض قدر و روز طبیعت، انشاءالله نویدبخش سالی پرخیر و برکت در کلات خواهدبود. موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۳ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
شادروان حسن نادری،معروف به یکی ازهنرمندان برجسته دوتارنواز درحمام قلعه ومنطقه کلات بودوی درجوانی مدتی در ترکمنستان بوده وهمسرش رانیز ازترکمنستان برگزیده بوداین بانوی باوفای ترکمن که نام داشت باتوجه به این که مرزهای اتحادجماهیرشوروی برروی ایشان بسته بودبه دوراز خانواده وبستگان خودتاپایان عمر،درکنارهمسرش،استادحسن نادری درحمام قلعه ماندتادارفانی را،وداع گفت خدایش بیامرزاد! متاسفانه بااین که بعضی از فرزندانش همچون شادروان دوتارنوازی راازپدر آموخته بوداماراه پدررا،ادامه ندادوهیچگاه درمحافل دوتار ننواخت. استادحسن نادری،دوتاررا،درپرده بااستادی تمام می نواخت اماکمتر درمحافل حضور می یافت همچنین درزمان حیات ایشان وسایل ضبط صداچندان دردسترس مردم حمام قلعه نبود به همین جهت اثری ازایشان دراختیارنداریم تانمونه ای را ارائه نماییم مگرآنکه موردی دردست فرزندانش یاآرشیوصدا وسیمایافت شودبااین حال به ارائه تصاویری ازایشان ودوتارش که به دست مارسیده است اکتفا می نماییم یادونامش گرامی باد! ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۶ https://eitaa.com/moozehmajaz https://t.me/hammamghaleh
قاراچادئر(سیاه چادر)ها، درحمام قلعه ی قدیم👆👆👆 و خیمه چادرهای صنعتی امروزی👆 افراد درتصویر از راست کودکی خانم ثریاعباسیان،آقای کربلایی رحمان عباسپور،شادروان لیلا حسنپور،بانو خانمجان میرزاییان موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
                  زندگی خرّم آن، روزهای پاک زندگی فارغ  از،  دود  و  دم  و  آلودگی قرص نانی باپنیر،یاماست ودوغ خوب وخوشحال،در دیار سادگی مردمانی صاف  و  ساده،  بی ریا رسمشان،   ایستادگی،    افتادگی همنوایی  با  طبیعت،    حاصلش دلبری  بود،    همدلی،    دلدادگی فیض و  الطاف خداوندی  فزون در  کمال   بخشش   و   زیبندگی زیر چادرهای، سیاه،  بختی،سپید هدیه می کرد، شادی و سرزندگی جان"سودا" زندگی، نَبوَد جز این بندگی،     پویندگی،    جویندگی بگذرد  بر  ما،    شتابان،   روزگار زندگی کن،   زندگی کن،   زندگی علی کوهستانی اسیق سو(سودا)🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ گنه گلدی باهار فصلی خواننده:هوشنگ جاوید موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۷ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
تصویری زیرخاکی ازملله و بره یه ی(بره گاه) شادروان حاج غلامحسین صلاحی افراد در تصویر آقایان حاج ابراهیم رحمانی، شعبانعلی قادری، شادروان حجی قربان بهشتی، آقای کربلایی غلامعلی شاربی، خانم فاطمه صلاحی، شادروانان زینب ایمانی و آیصنم مختاری. قابل توجه:عرقچین ابریشمی سوزن دوزی شده، یکی از پوشش های مردان حمام قلعه،درگذشته بود که در تصویر فوق قابل مشاهده است. تصویربردار:آقای حاج ابراهیم رحمانی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
،ائل بیلیمی،دانش عامه و یایلاق قشلاق وییلاق چیست؟ هردو واژه ترکی و از اصطلاحات چوپانی و عشایری می باشند که با قدری تفاوت در تلفظ وارد زبان فارسی شده اند قشلاق به معنی و ییلاق به معنی است یعنی عشایر برای زمستان گذرانی دام های خود، به مناطق گرمسیری و برای تابستان گذرانی دامهایشان، به مناطق سردسیری و ییلاقات کوچ می کنند. در گذشته مردم حمام قلعه، به دو صورت یکجا نشینی و کوچندگی به دامداری می پرداختند یکجانشین ها، دهقانان و دامدارانی خرده پا بودند که در روستا باقی می ماندند و با ادغام دامهای خود،گله ای دو چوپانه را، که حدود چهارصد راس دام بود،تشکیل می دادند این گله به معروف بود اما کوچندگان اکثراً دامدارانی عمده مالک بودند که بعضی از خرده پاها نیز، درجهت کامل شدن نصاب گله، دامهای خود را، باآنها ادغام می کردند. دامداران عمده،معمولاً درقشلاقگاه ها وییلاقات حمام قلعه منطقه خاصی را،دراختیار داشتند که یا مالک آن بودند یا پروانه چرا دریافت کرده بودند یا از عمده مالکان به اجاره می گرفتند که در زمستان دامهای خود را،درمحلی به نام مستقر می نمودند وبه زمستان گذرانی می پرداختند پس از سپری شدن زمستان وفرارسیدن بهار را،برای برپاکردن (سیاه چادرها)درنظرمی گرفتندکه گفته می شد. معمولاًدراول بهار ملله ها،درهمان منطقه ای قرارداشتند که بود این مناطق در حمام قلعه شامل قاراکمرچه، آق نهه، متل، گئنگ دئره، پیسره، قاراکول، تاشلی دئره ایده، آغ بورون،آغ سو،لوککه مسکه،کوللر، بغچه، قوزلوق،گون گورمس، داملر، بوآخاپی، چققیرتیکان، تالخان بیک، مدخان بیک، مئییملی ته شوری، گول بوتته،شخ، قارادئره، الچه، آزقن،حصار،رمضان بیک،اسماعیل بیک،ئیری آریق،نوءیرکچه،گئی وایسپیدال بودند مواردی نیز،قشلاقگاههای اجاره ای بودند که ملله ها در اوایل بهار نیز درهمان جا،مستقربودند مانند مناطقی از یکه توت مثل میدان عسگرخان،شئرو و باغچه قولی. دامداران دراواخر بهار با گرم شدن هوا، پس از کردن بره ها، مزدچوبانان را با نصاب هر ده راس دام یک بره پرداخت می کردند در اوایل تابستان، اقدام به پشم چینی دامها می نمودند که به این کار گفته می شد معمولاً بعد از قیریخیم، اقدام به کوچ می نمودند و برای تابستان گذرانی به حمام قلعه، اسیق سو شامل کاتاسیچانلی یورت،سیدزویی بئش قوز، مئییملی اسیق سو،قوری چای،بست اوستی،غازبئی یا کیچی یایلاق و کاتا یایلاق می رفتند. دامداران حمام قلعه پس ازیک دوره دوماهه تابستان گذرانی،برای تجدیدقراداد یاتعویض چوپانان،در یک روزخاص کلیه گله ها را،در نزدیکی روستادر می خواباندند و مراسمی تحت عنوان اجرا می نمودندکه بانان ازچوپانان وحضار پذیرایی و قراردادهای جدیدبسته می شدکه به این پیمان ،گفته می شد. برخی ازدامداران عمده در حمام قلعه همچون شادروان حاج رمضانعلی رحمانی، به تنهایی صاحب گله ای شش چوپانه یعنی حدود هزار ودویست راس،میش بوده است که قشلاقگاه شخصی اش و ییلاقش واقع در بغچه بوده است.همچنین شادروانان حاج غلامحسین صلاحی،حاج عباسعلی فرودی،حاج نوروزعلی رشیدی،حاج یوسف آراسته هرکدام به فراخور خود صاحب گله ای چهارچوپانه یا دوچوپانه بوده اندکه بعدهاکسان دیگری همچون شادروانان بختیارواسفندیاررشیدی،حاج عباس صفایی،حاج حسنقلی سالاری، حاج محمدفیضی،حاج اسماعیل محمدی و ... از دامداران نسبتاً عمده حمام قلعه به شمارمی آمدند. آن روزها درقشلاقگاه ها ساختن چندان مرسوم نبودبلکه شب هنگام و در سرماهای شدید روزانه گله را، در سیاه چادرها نگهداری می نمودند وروزهای دیگر در صحرا،به چرا می بردندبرای امنیت بیشتر، دور سیاه چادر را،سنگچین می کردند برای بره ها و بزغاله ها، درسراشیبی زمین گودالی را،می کندند و سقفش را،می پوشاندند و باچیدن ورودی آن با سنگ و گذاشتن درگیر،آنهارا از گزند سرما و جانوران شکاری حفظ می کردند به این مکانها گفته می شد برای استراحت وخواب ها بنایی را،می ساختند که می نامیدند گاهی این مکان را،در داخل سیاه چادر به صورت تخت بالاتر از سطح زمین،می ساختند تا محل خواب چوپانان باشد بره وبزغاله های کوچک و نوزاد را درچاله ای مجزا نگه داری می کردند یا اینکه در داخل سیاه چادر،باچوب در کنار اجاق چوپان، محلی را جدامی کردند که گفته می شد.سگهای گله نیز، در جلو درب ورودی سیاه چادرها که دورهم برپاشده بودندمی خوابیدند ساختن گاش در سه چهار دهه اخیر رایج شده است که اقدام به ساخت بنا می نمایند البته در گذشته نیز، بناهای مشابهی را،معمولاً در حاشیه روستا می ساختند که گفته می شد. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۱۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا کرد و خود را محکم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمی‌شوی که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایین‌تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌کنی؟ آن‌ها را خودم نگهداری می‌کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می‌دهم.» وقتی کمی پایین‌تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم که بی‌مزد نمی‌شود. کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم. غلط زیادی که جریمه ندارد.» در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!