eitaa logo
مروج توحید
7.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
437 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙 جلسه دوم در محضر 🔹 دقیقه ۲ می شود کسی جزء یک گروهی نباشد ولی با آنها باشد. قرآن این را دارد که می فرمايد: "اولئک مع الذين انعم الله "۶۹،نساء کسانی که این خصوصیات را داشته باشند، با شهداء ،انبیاء،صدیقین و صالحین هستند، یعنی می شود که کسی جزء انبیاء نباشد اما با انبیاء باشد، یعنی از لحاظ مقام در ردیف آنها باشد،این امکان دارد.... 💦 بعد می فرمايد: کسانی هستند که با این چهار گروه هستند، جزو این چهار گروه نیستند، با اينها هستند.(یعنی در رديف و مقام اينها هستند) 🔹 دقیقه ۴ شیطان هم از ملائکه نبود،با ملائکه بود. 💦 مقام تسبیح و تقديس، مقام طهارت محض است که هیچ آلودگی در آنجا نیست. نقصی نیست. 💦 کسی که به این مقام برسد چه خصوصیاتی پیدا می کند؟ مثلا يکی این هست که به‌ قرآن دست پيدا می کند. "فی کتاب مکنون، لا یمسه الا المطهرون "۷۹،واقعه می فرمايد:قرآن را جز مطهرون نمی توانند به آن برسند،قرآن نه این کتابی‌ که دست ما هست، قرآن یعنی مقام جمعی عالم، مقام جمعی عالم، مقام عقل اول است. 💦 عقل‌ کل بالاترین مخلوق است. در مقام شهود اسماء است، دقت کنید که در مقام شهود ذات نیست. 💦 عقل اول، قرآن است.نفس‌ کل،فرقان است، یعنی موجودات از عقل کل که وارد نفس کل می شوند، متجزی می شوند،از همدیگر باز می شوند. این فرقان می شود. 🔹 دقیقه ۱۰ فرق شیطان با ملائکه این بود که ملائکه این مقام را به طور حقیقی داشتند، شیطان به طور مجازی داشت. 🔹 دقیقه ۱۲ موجودات دو دسته هستند، یک دسته بهره‌ی زیادی از رحمت دارند، از اسم الرحمن، الرحیم بهره‌های قوی دارند،اينها موجودات نوری و سعید هستند. اما یک دسته، بهره‌ی ضعیفی از اسم رحمان دارند، اينها ظلمانی هستند و اینها را می گوییم:رجیم،ملعون 💦 این نکته‌ مهم است، ما به این دنیا که آمدیم به خاطر این است که سعید از شقی جدا شود.اصل خلقت برای همین جدا شدن است. 🔹 دقیقه ۱۶ من باید از دیگران جدا شوم،تا آن کمالات اسمائی خودم را به فعلیت برسانم. 💦 نحوه‌ی جدا شدن انسان ها از همدیگر با امر است.با قانون است، با امر و نهی است که خداوند برای ما دین فرستاده، دین دو تا خاصیت دارد: یک خاصیتش این است که انسان ها را از همدیگر جدا می کند.. یک خاصیتش این است که انسان ها را در همان جهت خودشان تکمیل می کند. 🔹 دقیقه ۲۰ یک بعد اوامر شرعی امتحانی است، چون گاهی اوقات ما امری که به دیگری می کنیم، برای امتحان است. 🔹 دقیقه ۲۶ دو نکته‌: یکی، بعضی وقتها انسان با اینکه ظلمانی است، اما خداوند او را به منطقه‌ی نورانیت وارد می کند... 🔹 دقیقه ۲۹ فضیل عیاض و بُشر حافی اينها معلوم می شود که از اول در نورانیت بودند،منتهی نور خاموش بود. 🔹 دقیقه ۳۱ ولیّ،اينها را از ظلمات مجازی به‌ نورانیت حقیقی و ذاتی خارج می کند. 💦 کسانی که انسان ها را سیر درونی(باطنی)می دهند،به ایشان ولیّ می گویند... اینها اولیاء هستند،منتهی اولیاء دو جور هستند. یا اولیائی هستند که انسان را از ظلمت به نور سیر می دهند،یا اولیائی که‌ انسان را از نور به ظلمت سیر می دهند. 🔹 دقیقه ۳۹ "مرجعهم لالی الجحیم"۶۸ صافات بعضی ها هستند که مرجعشان به سوی جهنم است، مرجع یعنی چی؟مرجع یعنی محل رجوع 💦 وقتی می فرمايد:محل رجوعشان به جهنم است، یعنی اصلا از جهنم به اینجا آمدند،ذات یک ذات جهنمی هست. 🔹 دقیقه ۴۶ هر انسانی یک منطقه‌ی نور دارد و يک منطقه‌ی ظلمت 💦 چرا بعضی از ذات های نورانی به منطقه‌ی ظلمت می روند؟چرا بعضی از ذات های ظلمانی به منطقه‌ی نور می آیند؟ 🔹 دقیقه ۵۱ مسئله‌ی شیطان یک مسئله‌ی خیلی عجیبی است. 💦 وجود ملائکه با عقل اثبات می شود.... اما شیطان و جن، قابل اثبات عقلی نیست، فقط شریعت به ما خبر داده 💦 خیلی از مسائل که در مورد شیطان هست، در بوته‌ی ابهام است و ما نمی دانیم..... شیطان مکمل خلقت است،تميز دهنده‌ی سعادت هست از شقاوت، از حواس انسان با اینکه مادی هست، غایب است،و تصرفات خیلی شگفتی هم در عالم می تواند داشته باشد. 💦 با همه‌ی ما هست و عجیب اینکه یک حالت جمعی دارد که از کسی غفلت پیدا نمی‌کند، یعنی اگر به سُراغ من آمد، از دیگری غافل نیست. 💦 هر کاری که انسان انجام دهد، حتی هر فکری هر خيالی شیطان آگاه است. 🔹 دقیقه ۵۴ خیلی اوقات چیز هايی را به نظر انسان می آورد که انسان خيال می کند، واقعیت هستند. 💦 گاهی عالم خيال و عالم مثال این قدر مرزشان نزدیک می‌شود که انسان یک امری خيالی را مادی احساس می کند. 💦 انسان ها از این مسئله خیلی ایمن نیستند، یعنی چه بسا کارهایی کردیم،چیزهایی ديديم که هيچ کدامشان واقعیت نداشته، اينها تصرفات شیطان در وجود ما بوده، ما نمی فهمیم. 🔹 دقیقه ۵۶ شیطان یک موجود غيور و متعصب است، به هیچ وجه نمی خواهد که اسرارش فاش شود. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4002
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 محبوب نمودن او در میان مردم 💥 امام صادق(ع)فرمود:خدواند رحمت کند بنده‌ای که ما را نزد مردم محبوب نماید و ما را در معرض دشمنی و کینه‌توزی آنان قرار ندهد همانا به خدا سوگند!اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می کردند، به سبب آنان عزیزتر می شدند و هیچ کس نمی توانست بر آنان وصله ای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمه‌ای را می شنود، پس ده کلمه از پيش خود بر آن می افزاید. 📚 مکیال المکارم، جلد دوم، ص۱۹۶ 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ای وصالت آرزوی عاشقان وی خیالت پیش روی عاشقان... 🆔 @moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_بیست_پنجم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «چند نکته را باید در مورد این سلسله یادآوری کنیم. نکته اول: بر فرض که ما نتوانستیم نسبت جولا و انتسابش را به سید کاشف دزفولی اثبات کنیم، اما باز ضرری به حال سلسله ندارد. زیرا مرحوم قاضی دارای دو نسبت طریقتی است و دو شناسنامه‌ی طریقتی دارد. یکی همین‌که گفتیم که از طریق سید احمد کربلایی بالا می‌رود، و دیگر این‌که مرحوم قاضی قبل از این‌که به نجف اشرف برود و در سلوک و طریقت به شاگردی سید احمد کربلایی درآید، در تبریز که اقامت داشته، شاگرد پدرش بوده و در نزد او آداب طریقت می‌آموخته، و پدرش شاگرد عارف بزرگ امام قلی نخجوانی است، و او شاگرد سید محمد قریش قزوینی، و او شاگرد سید محمد بیدآبادی، و او شاگرد سید قطب‌الدین نیریزی فارسی است، که از نیریزی تا به امام معصوم (ع) هم که معلوم است، و بیان کردم. چنان‌که بسیاری از اهل طریقت دارای دو سلسله بوده‌اند از جمله خود حضرت مولانا شیخ محمد بلخی (معروف به مولوی) که یک نسبت طریقتی او از سوی شیخ کامل مکمل جناب مولانا شمس‌‏الدّين زردوز محمدعلى بن ملك‏داد تبريزى‏ است (معروف به شمس تبریزی) که او صاحب اجازه بوده است از ‌سید احمدرضا مجرد ابوالغنائم شیخ رکن‌الدین سجاسی (سله باف) و او از قطب‌الدین ابهری، و او از ابونجیب سهروردی، که از او تا به امام معصوم معلوم است، و این سلسله را سلسله‌ی مولویه گویند و نسبت طریقتی دیگرش از سوی شیخ برهان‌الدین محقق تِرمَزی است که این برهان شاگرد پدر مولانا یعنی جناب سلطان العلما محمد ابن حسین خطیبی بکری بوده است و از او صاحب اجازه بوده است و او از نجم‌الدین کبری، و این سلسله را سلسله‌ی کُبرَویه می‌نامند. و از نجم‌الدین کبری تا به امام معصوم نیز معلوم است لذا یک نسبت طریقتی مولانا درست مانند مرحوم قاضی از سوی پدرش بوده است. نکته دوم: در مورد این قسمت از سلسله‌ی جلیله‌ی ذهبیه جای بحث است که جناب شیخ رضی‌الدین علی لالا آیا مستقیماً از سوی شیخِ اعظم، نجم‌الدین کبری صاحب اجازه بوده، یا از سوی شاگرد شیخ نجم‌الدین، یعنی شیخ مجدالدین بغدادی و این مسئله در این‌جا هست که آیا بعد از نجم‌ کبری، خلافت سلسله از آنِ شیخ مجدالدین بغدادی است، یا مستقیماً شیخ علی لالا خلیفه و جانشین نجم‌الدین کبری است و قطبیت سلسله بعد از نجم‌الدین کبری به علی لالا می‌رسد. تحقیقاتی را در همان رساله‌ی مارّالذکر به‌عمل آورده‌ام و شواهدی را از منابع مختلف استخراج نموده‌ام که فعلا جای بحث از آن‌ها نیست، ولی اگر خلافت از شیخ عظیم الشان نجم‌الدین کبری به شیخ مجدالدین بغدادی برسد پس مرحوم شیخ علی پهلوانی (عظّم الله ذکرَهُ العزیز) قطب چهلم این سلسله است و اکمال دین و اتمام نعمت در این سلسله به توسط او صورت گرفته است ... ========================= * باتوجه به اختلاف منابع ممکن است ترتیب یا تعداد اسامی بزرگان متفاوت باشد. ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4005 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_بیست_ششم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «قطب چهلم، قلب سلسله است و اِکمال و اتمام سلسله با اوست و با ظهور او درعرصۀ وجود، سلسله به اوج کمال خود می‌رسد و چنین قطبی را قطب فاطمی نام نهاده‌ام و این قطب در تحت اشراقات قلب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قرار می‌گیرد. این قطب اگرچه «مهدوی الحدوث» است، اما «فاطمی البقا» می‌باشد. یعنی اگرچه از عقل مهدی دوران نزول کرده است، اما در سیر عروجی خودش بر قلب نرجس خاتون، حکیمه خاتون، فاطمۀ معصومه، اُم فَروَه، زینب کبری بالا می‌رود تا عاقبت به قلب فاطمه زهرا وارد شود و از قلب فاطمه زهراست که راهش به سوی عالم جبروت یعنی عالم واحدیت و ظهورات اَسمائی، و عالم لاهوت و مقام احدیت و ظهور اطلاقی باز می‌شود و فنای او در اسماء، و سپس فنای او در ذات از باب الابواب قلب فاطمه زهرا (س) است. این که گفتیم قطب چهلم قلب سلسله است، مقام قلب مقام تفصیل حقایق اشیاء است و فیض وجود وقتی بر روح محمدی و از آن‌جا بر قلب محمدی وارد می‌گردد، یک نور واحد و مجمل و بسته است، و چون از روح او بر قلبش نازل می‌شود، باز می‌شود و تفصیل می‌یابد و رسول مکرم با قلب خودش وجود را تقدیر می‌کند و اندازه می‌زند و قسمت قسمت می‌نماید و سهم هر موجودی را مشخص کرده و به آن موجود از قلب خودش افاضۀ وجود می‌نماید و سهم او را از هستی و وجود برایش ارسال می‌دارد و بدین‌ترتیب است که موجودات عالم اعم از جمادات، نباتات، حیوانات، انسان ها، کرات آسمانی و کوچکترین ذره‌ای که در دوردست‌ترین کهکشان‌ها است، و تمام ملائکۀ لوح محو و اثبات و لوح محفوظ هرکدام، سهم خود را آن‌به‌آن از قلب انسان کامل دریافت می‌دارند. آن‌گاه حضرت قطب العارفین علی ابن ابی طالب (صلوات الله و صلوات المصلّین علیه)، ظهور روح پرفتوح رسول مکرم است و لذا حقایق وجودی در او به صورت بسته و یک نور واحد هستند. اما فاطمه زهرا (علیها الاف التحیة و الثنا‌) ظهور قلب رسول عزیز است و در قلب رسول، آن نور واحد، متکثر می‌شود و قسمت‌بندی می‌گردد و به موجودات عالم افاضه می‌شود. این است که روح محمدی (یا حقیقت علوی) کتاب مکنون است، و قلب محمدی (یا حقیقت فاطمی)، کتاب مبین. روح محمدی (یا حقیقت علوی) «کتابٌ اُحکِمَت آیاتُه» است، و قلب محمدی (یا حقیقت فاطمی) «ثُم فُصّلت» می‌باشد. در اسرار وجودی این بانو و حقایقی که در مراتب عقل و روح و سرّ و خفی و اخفای اوست رساله‌ای مفصّل به تحریر آورده‌ام (البته گوشه‌ای مختصر از مقامات آن بانوی بزرگوار را در یک دهۀ محرم برای شاگردانم بیان کردم ) و این رساله هم مثل صاحبش، بدبخت و بیچاره در گوشۀ خانه زندانی است. مطالبی را که آن‌جا آورده‌ام، هرگز مپندار که از گوینده‌ای شنیده، و یا از نویسنده‌ای خوانده باشی.» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4006 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_بیست_هفتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... از تحقیقاتی که در تاریخ این سلسلۀ شریفه نموده‌ام و در همان رسالۀ مذکوره ثبت است در نزد این بنده چنین ترجیح یافته است که بین جناب نجم‌الدین کبری و شیخ علی لالا واسطه‌ای هست و او جناب مجدالدین بغدادی است و در نتیجه حضرت شیخ علی پهلوانی (عظّم الله ذکره الشریف) قطب چهلم این سلسله می‌باشد شمّه‌ای از خصوصیات قطب چهلم را بیان داشتم و این قطب در اوایل حالش تحت عنایات شدید حضرت کرّوب کبیر است و ذکر این مقام شریف را از جناب حسین ابن منصور حلّاج گرفته است و او نسبت به این ذکر بسیار بخیل است و آن را چه بسا که تا آخر عمر به کسی نگوید و اگر خیلی سخاوت کند به خلیفۀ بعد از خود، و اگر سخاوت بیشتری به خرج دهد به دو الی سه نفر بدهد که شاید این افراد حتی از اصحاب خودش هم نباشند و افرادی باشند که از طرف جناب خضر (ع) مامور به اخذ این ذکر شده باشند، و یا از طرف مهدی صاحب زمان، و یا یکی از اقطاب و اوتادش مامور باشند و البته او از آن‌ها نشان می‌طلبد و آن‌ها نشان را عرضه می‌دارند و او نشان را می‌شناسد و ذکر را می‌دهد. سرّ او در مقامات اعلای عَماء اعظم در سیر است و تجلیات وجود اطلاقی در تعیّنات اعلای عمائیه همچون ق ، ص ، الر ، الم ، المص ، حم ، حمعسق ، کهیعص ، مدام در حال تاثیر بر سرّ او می‌‌باشند و چون از آن مرتبۀ عماء اعظم به مرتبۀ هباء اصغر تنزّل می‌کند و وارد عالم طبیعت می‌شود اذکارِ هرکدام از این تجلّیات بر قلبش نازل می‌گردد و او باز هم نسبت به این اذکار بسیار بخیل است و می‌شاید که هرگز آن‌ها را به کسی ندهد. او در ربَوات قدسی که مادرمان حضرت حوا (علیها سلام) در صعود و نزول بود، به فرمان حضرت حوا و تحت عنایات والادختش حضرت فاطمه زهرا اجازۀ سیر دارد. او سرّی را که در وادی عُرَنَه که شیطان در آن‌جا عرفات خود را برگزار می‌کند مستور است می‌شناسد و شیطان از او عهد گرفته است که این سرّ را هرگز افشا نکند. قلم این‌جا رسید و سر بشکست ... غیرت الهی به جوش آمده و دریای استغنا خروشیدن گرفته و امواج عزت از عمق اکبر چنان بر ساحل طبیعت می‌کوبند که عن‌قریب است اگر ادامه دهم این قفس طبیعت را به ‌کلی درهم کوفته و آن را ویران سازند.» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4007 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_بیست_هشتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... چندی قبل یکی از دوستان می‌گفت رساله‌ای در اسرار قطب چهلم بنگار، و من همچنان دفع الوقت کرده‌ام. خوف آن دارم که به دست کسی بیفتد و چشمی بیگانه مطالبش را ببیند. و از طرفی دیگر منوط به اجازه است. افسوس و حسرت که علومی که مربوط به بُعد ثابت و لایتغیّر عالم است همچون مبدأ و معاد، مراتب سرّ و خفیِ نفس انسانی، و علوم مربوط به جهات الی الحقیِ انبیا و اولیا، از ابتدا مورد تنافر و هجمۀ اهل ظاهر بوده‌ است و اهل ظاهر که همواره غلبه با آن‌ها بوده با این علوم بسیار سر ستیز داشته‌اند. فقط اکتفا کرده‌اند به ظاهری‌ترین بُعد آموزش‌های دینی و بس، و در مقابل، حضرات اهل الله که سینه‌شان مالامال بوده از علم به حقایق، جرأت نمی‌داشتند چیزی از این علوم را بازگویند و دیگران را نیز توصیه به اخفاء این علوم می‌کرده‌اند. حتی در میان ائمۀ ما نیز چنین بوده که مثلا جابر جُعفی که از اصحاب سرّ امام باقر (ع) است می‌گوید: «هفتادهزار حدیث از محمد بن علی (ع) شنیدم ولی یکی از آن‌ها را برای کسی روایت نکردم». یا می‌گوید: «امام باقر (ع) كتابى بيرون آوردند و به من دادند و فرمودند: چنان چه گفتار اين كتاب را پيش از هلاكت بنو اميّه بگويى، بر تو باد لعنت من و پدرانم؛ و چنان چه پس از نابودى ايشان نگويى، لعنت من و پدرانم بر تو باد؛ دوباره كتابى ديگر بيرون آوردند و به من دادند و فرمودند: اين را بگير، و چنان چه حديثى از اين كتاب الى الأبد نقل كنى، بر تو باد لعنت من و لعنت پدرانم.». جابر جعفی می‌گوید: «گاه می‌شد که این علوم در قلب من چنان سنگینی می‌کرد که دیگر طاقتم طاق می‌شد و نمی‌توانستم تاب تحمل بیاورم و نزد حضرت امام باقر می‌رفتم و قضیه را با ایشان درمیان می‌گذاشتم. امام می‌فرمود: «هروقت چنین حالتی به تو دست داد به میان صحرا برو و حفره‌ای برکن و سرت را درون آن حفره کن و بگو: محمد بن علی چنین فرمود و محمد بن علی چنان فرمود». معلّی بن خُنیس از اصحاب سرّ امام صادق (ع) بود و به جهت افشای اسرار او را بر دار کشیدند و امام صادق (ع) در فراقش حسرت می‌خوردند و می‌فرمودند: «ای کاش معلّی بن خنیس آن حقایق را نمی‌گفت تا با او چنان نمی‌کردند». ولی باید قبول کرد که نگه داشتن این علوم در قلب سخت است. قبلا گفته‌ام که در وجود انسان مرد و زنی زندگی می‌کنند به نام عقل و قلب. انسان مادام که در مرتبۀ طبیعتیِ وجودش زندگی می‌کند، کدخدای وجود او عقل جزئی است و کدبانوی وجودش، قلب است. عقل جزئی با برهان یا تجربه یا تقلید یا تلقین علومی را می‌آموزد و تمامی علومی که بشر در مورد زمین و آسمان و ستارگان و کهکشان‌ها و گیاهان و حیوانات و علوم مربوط به بدنِ انسان به‌دست آورده با همین عقل جزئی است. همچنین علومی را که مربوط به ظاهر دین است از قبیل فقه و اصول و تفسیر و حدیث و حتی فلسفه و عرفان نظری را با همین عقل جزئی یاد می‎‌گیرد، و هرچند این علوم را بیاموزد خستگی و ملالی بر او عارض نمی‌شود و احساس هیچ‌گونه سنگینی در جسم یا روح خود نمی‌کند. اما علومی را که قلب می‌آموزد فرق دارد. قلب، این علوم را فقط تحت شرایط خاص از قلب ولیّی از اولیا، و یا از قلب قطب اکبر، حضرت صاحب الامر، به‌دست می‌آورد آن هم به توسط اشراق و افاضه، که نه کتابی در میان است که از روی آن بخواند و نه استادی که با زبانش آن علوم را بازگو کند. بلکه این‌ها علوم اشراقی هستند و بسیار قوی و شدید و سنگین، و از آن طرف، قلب، موجودی است لطیف و نازک‌طبع و این است که چون شمه‌ای از این علوم وارد وجود این بانو شود، او را به تب‌وتاب می‌آورد و بنای وجودش را ویران می‌سازد، و این سنگینی و تب‌وتاب، از قلب که حقیقتی مجرد است، به جسم هم سرایت کرده و انسان را دچار سردرد و کوفتگی جسمی می‌نماید. این بود که گاه در اثر نزول وحی بر قلب مبارک رسول مکرم، حتی جسمش چنان سنگین می‌شد که شتری که بر او سوار بود نیز تاب تحمل نمی‌آورد و می‌نشست.» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4008 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝 نظریهٔ بیگ بنگ یا قبض و بسط کیهانی؟ ✨ روزی نخواهد آمد که بساط این عالم از هم بپاشد و در هم بریزد. برگرفته از بیانات علامه مروجی در مورد عرفان های کاذب 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4009
🌸🌸🌸🌸🌸 🌴 آداب زندگی پیامبر(ص) 📖 باب دوم، آداب معاشرت 💥 در تفسیر قمی آمده است که:هر گاه اصحاب پیامبر (ص)نزد ایشان می آمدند،صبح به‌ خیر يا شب به خیر می گفتند و این به عنوان سلام دوران جاهلیت بود،سپس‌ خدای متعال این آیه را نازل فرمود:زمانی که نزد تو می آیند و تو را به چیزی تحیّت گویند که خداوند تو را به آن تحیّت نگفته است. که در این هنگام ایشان فرمود:خداوند -عزوجل-بهتر از آن را ،که تحیّت اهالی بهشت است به ما عنایت فرموده است و آن "السلام علیکم" است. 💥 شیخ ابوالفتوح رازی روايت کرده‌ است که:هر گاه یکی از مسلمانان به ایشان سلام می کرد و می گفت:"سلام علیک" ایشان می فرمود:"و علیک السلام و رحمة الله "و اگر می گفت:"السلام علیک و رحمة الله "ایشان می فرمود:"وعلیک السلام و رحمة الله و برکاته"و به این طریق ایشان به جواب سلام اضافه می کرد. 📚 سنن النبی (ص)،علامه طباطبایی (ره)ص۱۳۰ 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه دوازدهم در محضر 🔸 دقیقه ۲ خطبه‌ی حضرت علی(ع) 🔸 دقیقه ۴ حمد خدایی را که نمی میرد. ✨ مرگ در مورد خداوند به چه معناست؟ ✨ مرگ باید در دو بُعد مورد بررسی قرار بگیرد، مرگ جسمانی و مرگ روحانی مرگ جسمانی عبارت است از ایجاد شدن نقص و فساد و متلاشی شدن جسم 🔸 دقیقه ۷ برای انسان مرگ به چه معناست؟کی می میرد؟ ✨ مرگ این نیست که در اثر این مسائل(سکته،تصادف و...) انسان بميرد.مرگ زمانی به انسان دست می دهد که روح به وسیله‌ی این بدن کمالات خودش را پیدا می کند. ✨ عمل است که روح را قوی می کند، عمل به وسیله‌ی جسم انجام می شود. لذا روح،جسم را تسخیرش می کند، به خدمت خودش می گیرد و با اين جسم، مرتب خودش را تکمیل می کند. 🔸 دقیقه ۹ وقتی که روح آن ظرفیت خودش را کامل کرد،اينجا دیگر نیازی به جسم ندارد و جسم را رهایش می کند، وقتی رها کرد،مرگ حاصل می شود. ✨ روح تا وقتی که کمالاتش را به وسيله‌ی این جسم به‌ دست نياورده، اين جسم را هر جوری که هست نگهش می دارد. 🔸 دقیقه ۱۸ روح هم مرگ دارد،منتهی‌ مرگ روح به‌ چه معناست؟روح هیچ وقت متلاشی نمی شود، فاسد نمی شود.... مرگ روح به معنای گذشتن از نقص و رسيدن به کمال است. 🔸 دقیقه ۲۵ آیا در خداوند این دو مرگ (جسمانی و روحانی )هست یا نیست؟... با اين توضيحی که از مرگ و موت عرض کردم،ندارد. ✨ خداوند جسم ندارد،پس مرگ جسمانی ندارد،یعنی خداوند هیچ وقت نمی پوسد و متلاشی نمی شود. 🔸 دقیقه ۲۷ مرگ روحانی هم ندارد،به خاطر این که روحش نقص ندارد. چون خداوند کمال محض است، پس مرگ روحانی هم ندارد. 🔸 دقیقه ۳۰ عجایب خداوند از بین رفتنی نیست؟چرا؟ ✨ عجایب یعنی همين در،دیوار و ...چرا گفته عجایب؟ می فرمايد: اينها قابل منقضی شدن نیست، به خاطر این که خداوند هر روزی در کاری است،در شأنی هست. 🔸 دقیقه ۳۳ حرکت جوهری حرکت جوهری به این معناست که هر شیئی، یک جوهر و یک حقیقت وجودی دارد. ✨ جوهر وجود این منبر چيست؟ از این ظاهر چوب که بگذرید، به باطنش بروید، یعنی به آن بُعد ماورای مادیّش بروید، می بینید این منبر دارای یک روح ملکوتی است. خود انسان یک ظاهری دارد که این جسم من است، این جسم دیروز هم بوده، ده سال پیش هم بوده، اما یک باطنی دارم که آن باطن یک وجود لطيف و نورانی و ملکوتی است که ما به‌ آن تعبیر می کنیم و می گوییم:روح 🔸 دقیقه ۳۵ آیا آن روح یک امر ثابت است؟مسلما ثابت نیست. 🔸 دقیقه ۳۷ آن روح را می گویند:جوهر وجود من که‌ این جسم در تحت‌ قیمومیت اوست... ✨ آیا روح یک موجود ثابت است ؟نه،مرتباً این وجود دارد از خدا می‌آید، حتی جبرئیل یک موجود ثابت نیست. ✨ در روایات داريم که در قيامت، اشیاء به درگاه خدا شهادت می دهند،اينها روح دارند، این زمین روح دارد،اين منبر روح دارد و در قیامت شهادت می دهد. 🔸 دقیقه ۴۲ خداوند با ارواح همه‌ی موجودات اتصال دارد،چون از خداوند یک رشته‌ی وجودی تابیده که همه‌ی این ارواح درجاتی از آن رشته هستند. ✨ خداوند مرتب این وجود را به روح من می دهد،منتهی‌ یک نکته‌ اينجا هست.وجودی که از خدا به روح من می رسد،دیگر از روح من جای دیگر نمی رود،می ماند. ✨ هر وجودی که بر روی روح من آمد،یک کمال جدید در من ایجاد می‌شود.... کمال روی کمال،نور علی نور،این حرکت روحانی انسان یا حرکت جوهری می‌شود(یعنی حرکت جوهر وجود انسان) 🔸 دقیقه ۴۵ ما الآن هر چه می بینیم،جسم همدیگر را می بینیم،نمی بینیم که در ارواح چه اتفاقی افتاده است؟ ✨ حرکت جوهری یا حرکت روحانی، به عبارت دیگر حرکت عبادی است. ✨ حقیقت معجزه اعطای وجود است بر وجود ✨ معجزه هم باید با حرکت جوهری حل شود،وجود جماد، یک چوب ،یک وجود یک درجه‌ای، خداوند چه کار می کند که اين تبدیل به مار می شود؟خداوند وجود جدیدی به او افاضه می کند، وقتی که وجود جدید افاضه شد،تغییر خلقت می دهد،یک مرتبه تبدیل به مار می شود. 🔸 دقیقه ۴۸ چطور خداوند یک امر نو درست می کند؟ ✨ وقتی که یک وجود تازه روی آن می آید،تغییر خلقت و ماهیت می دهد،این می شود بدیع،بدیع یعنی نو ✨ "کل يوم هو فی شأن " ۲۹،الرحمن هر روزی، هر ساعت خداوند در کاری هست. 🔸 دقیقه ۵۵ وقتی که وارد آن‌ دنیا شدیم،اجسام ما از روی روح ما شکل می گیرد، یعنی وقتی روح با گرفتن وجودات جدید، یک چیز دیگر می شود، در قیامت می بینی،یک صورت خیلی عجیبی از خودش نشان داد،البته بعضی ها گرگ می شوند،بعضی ها فرشته می شوند. ✨ ما هر آن داریم یک چیز جدید می شویم،یک چیز نو،بدیع 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4014
https://aparat.com/v/PApGn اولین جلسه پرسش و پاسخ با حضور علامه مروجی سبزواری(دامت برکاته) مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۷ مخاطبان محترم می توانند پرسش های خود را در زمینه های عرفان نظری ، عرفان عملی ، اعتقادات ، احکام و شبهات به آدرس زیر در تلگرام ارسال نموده و پاسخ معظم له را در ادامه جلسات دریافت نمایند . آیدی تلگرام جهت ارسال سوالات : T.me/moravejtohid لطفا جهت دریافت پاسخ صبور باشید . جهت تماشای این جلسه پرسش و پاسخ از طریق لینک ذيل اقدام فرمایید https://aparat.com/v/PApGn
پرسش و پاسخ 7 بهمن 1401 کامل.mp3
41.38M
🗒 پرسش و پاسخ از علامه مروجی سبزواری 🔸 جبر یا تفويض 🔸 ولایت وامامت 🔸 اقطاب، اوتاد،ابدال،غُوث 🔸 رابطه‌ی شاگرد و استاد،اتصال قلبی،محبت‌ قلبی 🔸 اصل، سنخیت روحانی و اسمائی هست. 🔸 نفس، شیطان، خداوند، مردم ،چهار جهت که برای انسان سالک تضاد ایجاد می‌شود. 🔸 عظمت وجودی علی(ع) 🔸 تحمل مخالفین 🔸 آزادی علوی 🔸 آزادی در غرب،آزادی در دنیاست. آزادی در اندیشه‌ی اسلامی، آزادی از دنياست نه در دنیا 🔸 تنها کسانی که می توانند تو را آزاد کنند،یا انبیاء هستند يا اولیاء 💿 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4018
💥 بیانات علامه حمیدرضا مروجی سبزواری در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۲۵ در خصوص عرفان های کاذب، انواع مدیتیشن و عرفان های غربی و شیاطین و اجنه قسمت دوم 🔴 دقیقه ۲۳ این مسئله ی قبض و بسط در مورد شیطان هم هست، یعنی شیطان زمان هايی می آید که‌ قدرتش خیلی زیاد می شود... و باز زمان هایی می آید که این قدرتش کم می‌شود. (مثل زمان حضرت سلیمان) ☄ دوره‌ای که الآن در آن زندگی می کنیم، یکی از دوران هایی است که دوره‌ی انبساط شیطان است. 🔴 دقیقه ۲۶ در دوران هایی که حضور اولياء بسیار قوی هست، آن دوران ها دوران های قبض قدرت شیطان و بسته شدن و محدود شدن قدرت شیطان است. در دورانی که جریان ولایت ضعیف می شود و توجه مردم به شدت به دنيا جلب‌ می شود و قدرت اولیاء به آن صورت نیست که بتواند جلو آنها را بگیرد، یا اولیاء الهی کم می‌شوند،یا اگر هستند،قدرت آنچنانی ندارند،اينها دوران انبساط اراده‌ی شیطان است. ☄ بر اساس حرکت جوهری شیطان هم در حال تکامل است، شیطانِ الان با شیطان پنج هزار سال پیش خیلی تفاوت دارد، الآن قدرتش خیلی بیشتر شده 🔴 دقیقه ۲۹ مسئله‌ی مرگ وقتی از پیش چشم آدم دور شد،راه برای هر جنایتی باز می شود. 🔴 دقیقه ۳۳ تغییر دادن در سبک زندگی آدم ها، اينها همه چیزهایی هست که شیطان در دوران قبض خودش اینها را آماده می‌کند، برای دوران هایی که این انبساط پیدا شود و اینها را عملی کند. اصلا هم لازم نیست ما نمونه‌هايی را ذکر کنیم، هر کس به دنيای امروز نگاه کند،خواهد دید چطور همه چیز واژگون شده 🔴 دقیقه ۳۴ دوران برده‌داری جدید همین است که به قول ویل دورانت در تاریخ تمدن‌ می گوید:غرب به زن آزادی داد که او را به عنوان برده جایگزین کند. ☄ مسئله‌ی سوفسطایی گری که در دو هزار سال پیش، در یونان بود،امروز به صورت جدیدش، پلورالیسم دارد مطرح می‌شود. ☄ پلورالیسم همان صورت جدید سوفسطایی گری هست. یعنی شیطان یک چیزی را در قالب جدید آورده،همان است، منتهی در قالب جدید مطرح کرده است. ☄ فیزیک جدید که از ابتدای قرن بیستم درست شده،فیزیک کوانتوم یک صورت جدیدی است(ذرات بنیادی)این از همان اتمیست های قدیم یونان،یعنی دقیقا من فلسفه‌ی فیزیک اينها را که مطالعه می کردم، می دیدم اصلا حرفشان با حرف های اتمیست های دو هزار و پانصد سال پيش یونان تفاوتی ندارد. 🔴 دقیقه ۳۸ یکی از مواردی که شیطان روی آن دقت دارد،همين است که مجموعه های عرفانی به وجود بیاید و شیطان از طریق همین ها مردم را منحرف کند. ☄ عرفان کاذب داریم،عارف کاذب هم داریم. ☄ چرا فیزیک کاذب و فیزیک‌دان کاذب نداریم؟اما عرفان کاذب و مدعی عرفان داریم؟دليلش هم اين است که گفتم... می گویند:فلانی می تواند طی الأرض کند،پس عارف است، فلانی می تواند ذهن ها را بخواند،پس عارف است. 🔴 دقیقه ۴۰ عرفان در دو سطح مطرح می‌شود، یکی در سطح خيال، یکی در سطح عقل و روح و سرّ انسان یکی در آن منطقه‌ی کاذب وجود انسان و یکی در آن منطقه‌ی حقیقت وجود انسان، رسیدن به این منطقه‌ی کاذب وجود انسان خیلی مشکل نیست..... ☄ نفس انسان صعودش تا عالم مثال خیلی کار سختی نیست، دليلش هم اين است که الآن وقتی می خوابیم وارد عالم مثال می شویم. 🔴 دقیقه ۴۲ چرا کار سختی نیست؟به خاطر این که شیاطین و اجنه کسی را که قصد کرده یک سیر انفسی کند،اصلا خودشان به سراغش می آیند،خودشان این قدرت ها را در او ایجاد می‌کنند..... این را قدرتش می دهند که درمان کند،البته اينها درمان نیست، انتقال است. مریضی را از این آدم برمی‌دارند و به یک نفر دیگر انتقال می دهند.و این خیال می کند که درمان کرده 🔴 دقیقه ۴۶ مسئله‌ی استاد خیلی مهم است، استادی که خودش به آن نور ولایت رسيده باشد. در آن آیه"الله نور السماوات والارض" ۳۵،نور و در آخرش مي فرماید: نور علی نور .... ☄ نور علی نور، دو تا نور باید در انسان ظهور پیدا کند، یک نور آن نورانیتی است که از ناحیه‌ی استادش و استادش از استادش تا به ائمه اطهار (ع)برسد. ☄ بیست و پنج سلسله‌ی عرفان در اسلام هست که همه به ائمه اطهار (ع) می رسند. ☄ این یک نور و یکی هم اینکه خودش در تحت نظر استادش کار کرده،ریاضت کشیده، زحمت کشیده و توانسته‌ با کنار زدن لایه های حجاب به آن نورانیت باطن خودش برسد،این هم یک نور،این می شود نور علی نور، دو تا نور این انسان پیدا می کند. بعد می فرمايد:"یهدی الله لنوره من یشاء"۳۵،نور خداوند با این نور هر که را بخواهد هدایتش می کند. اینجا نور را واحد آورده‌، نمی فرماید: خداوند با این دو تا نور هدایت می کند. ۱۴ 🆔 https://eitaa.com/moravej_tohid/4019
در محضر شرح جامع و کامل همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
🎙 جلسه سی و ششم در محضر 🔸 دقیقه ۱ یقین بالاترین مرتبه ای است که انسان می‌تواند به آن برسد. ✨ یقین از ناحیه‌ی شهود به دست می‌آید. 🔸 دقیقه ۳ انسان به یک مقامی می رسد که قلبش امام او می شود. ✨ اگر انسان به این مرتبه برسد، که صاحب مقام قلب بشود و این حکمت در درون این قلب بیاید، می تواند حلال را از حرام تشخیص دهد. ✨ عجیب اینکه می گوید:این حکمت ميراث سکوت‌ است. 🔸 دقیقه ۵ این مراقبت را نسبت به زبان داشته باشید، هر حرفی که می خواهید بزنید،هر جمله‌ای را که به زبان می آورید، اول ببينيد رضای خدا در آن هست یا نه؟ 🔸 دقیقه ۷ اگر نور خدا در درون انسان آمد،انسان دیگر در وجود خدا شک نمی کند. این یقین است. وقتی عبد به مقام یقین رسید، دیگر اهمیت نمی دهد که روزش را چگونه شروع کند،با سختی یا آسانی؟اصلا برایش مهم نیست. چرا؟چون یکی از ثمرات یقین رضا هست. 🔸 دقیقه ۹ از ثمرات یقین، تفويض و توکل و تسلیم و رضا هست. 🔸 دقیقه ۱۱ اگر کسی به رضای من عمل کند،یعنی در هر کاری که انجام می دهد، رضای من‌ را در نظر داشته باشد..... من سه چیز به او می دهم. ۱)شکری به او می آموزم که هیچ جهلی با او آموخته نشود. ۲)محبتی از خودم در دلش‌ قرار می دهم،که بر محبت من محبت مخلوقین را برنگزیند. 🔸 دقیقه ۱۳ شکر ،استفاده‌ی از نعمت است برای رساندن انسان به مقصود ✨ شکر چشم چيست؟شما جوری از چشم استفاده کنیدکه شما را به خدا برساند. ✨ عمل بر طبق رضای خدا، با شکر یکی می شود. رضای خدا در این هست که من ببينم یا نه؟ اگر هست ببینم،شکر هم همین می شود. شکر،یعنی جوری نگاه کنم ،به چیز هايی نگاه کنم که مرا به خدا برساند.... 🔸 دقیقه ۱۵ ۳) یک ذکری، یک یادآوری به او می آموزم که فراموشی، همراهش نباشد. یعنی انسان را ذاکر می کند، همیشه انسان در قلبش متوجه خداست. ✨ در قلبش فقط محبت خودم را قرار می دهم،غایت همین است که انسان از خدا یک محبتی در قلبش داشته باشد که همه‌ی محبت های دیگر را بیرون بريزد. 🔸 دقیقه ۱۷ کاری می کنم که خلق هم او را دوست داشته باشند،چشم قلبش را بر روی جلال و عظمت خودم باز می کنم. 🔸 دقیقه ۲۰ علم خاصان خودم را به تو می آموزم، یعنی علم انبیاء ،علم ائمه را به تو می آموزم.علمی که از ناحیه‌ی درس و بحث و استاد نیست، از یک جایی دیگر است، از کجاست؟یعنی معلوم می شود که آدم از یک راه دیگر هم می تواند،عالم شود،از اینکه توکل داشته باشد، در مقابل خدا تسلیم باشد،راضی به قضای خدا باشد،،همه‌ی کارهايش را برای رضای خدا انجام دهد. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4022
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
4_5846032299010820213.mp3
27.29M
🎙 جلسه هفتاد و نهم در محضر 🆔 @moravej_tohid
✨ امام صادق(ع)فرمود: صدقه ای که خدا دوست دارد، اصلاح کردن میان مردم‌ است، هنگامی که روابطشان تيره گردد، و نزدیک کردن آنها به یکدیگر است، هنگامی که از هم دور شوند. ✨ امام صادق(ع)فرمود: صلح دهنده دروغگو نیست. 📚 اصول کافی، جلد چهارم، ص۴۳۵ 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه بیست و پنجم در محضر 🔸 دقیقه ۱ فرمایش امام صادق(ع):زمانی می آید که اگر کسی بخواهد، دینش را نگه دارد، باید برود در بیابان ها زندگی کند. ✨ موسیقی حرام، موسیقی هست که مناسب مجالس لهو و لعب باشد. 🔸 دقیقه ۴ فرمودند:اخوک دینک، دین تو برادر توست. ✨ دین انسان چیزی است که ما می‌خواهیم تا ابد با این، زندگی کنیم. 🔸 دقیقه ۶ اصول در موضوعات واحکام جاری می شوند، احکام یعنی در شبهات حُکمیه یا شبهات موضوعیه، الآن بحث ما شبهه ی موضوعیه است که نماز نافله چند رکعت است؟ 🔸 دقیقه ۹ برائت در جايی جاری می شود، که یک سختی یا مشکلی باشد، و بخواهیم با برائت آن‌ را برداریم. ✨ حکم برائت یک حکم امتنانی است. ✨ اما مسئله‌ی مستحب که امتنانی نیست. 🔸 دقیقه ۱۲ اصولیون یک حرفی دارند که می‌گویند:اصلِِ مُثبِت باطل‌ است. اصل مثبت ،یعنی اصلی است که یک نتیجه ی شرعی رااثبات می کند،چون اثر اصول یا عادی یا عقلی یا شرعی است. بايد اصول در جایی جاری شوند که اثرشان، اثر شرعی باشد. مثلأ فرض کنید که، آیا سوره واجب است يا نه؟ یا فرض کنید، این فرش پاک بوده‌، الآن شک می کنم نجس شد یا نه، استصحاب طهارت کن،بگو: دیروز پاک بوده،امروز هم پاک است. نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش جواز نماز است. حالا می توانی روی فرش نماز بخوانی. ✨ استصحاب، کشیدن حکم سابق است. کشیدن یقین سابق است. من دیروز نسبت به طهارت این فرش یقین داشتم، امروز شک می کنم نجس شد یا نه؟میگم، دیروز که پاک بود،حکم دیروز را به امروز می کشم و می گویم:الآن هم پاک است. ✨ بعضی وقت‌ها، نتیجه‌ی اصل یک حکم عادی است، یا عقلی است. مثلأ زید پنج ساله بود،او را ندیدم، الآن بیست سال گذشته، یعنی بیست و پنج ساله هست،الآن شک می کنم که زنده یا مرده است. من حیاتش را استصحاب می کنم، میگم بيست سال پيش زید زنده بود، الآن هم زنده است. ✨ این استصحاب غلط است. 🔸 دقیقه ۱۶ الآن در مورد بحث ما اين جوری است. اصلِ مثبت است. ما می گوییم که شک می کنم، آیا رکعت دوم در نافله لازم است؟ میگم:از جزئیت رکعت دوم، برائت جاری می کنم،پس نافله یک رکعت است. این نمی شود. 🔸 دقیقه ۱۷ ما نیاز به حکم شرع داريم که شرع بیاید بگويد:نماز صبح دو رکعت، ظهر چهار رکعت، مغرب سه رکعت، نماز وَتر یک رکعت ،اینها را ما نیاز به شرع داريم که بگويد. نه اینکه عقل بیاید، بگويد: نماز مغرب سه رکعت است، نماز نافله یک رکعت است، اينها نمی شود. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4028
امشب‌رضویون‌ همه‌ شادند همہ دل در حــرم رضــــا نهـــادند همہ عیـــدے ولادٺ از پــدر مےگیرنـد خشنــود ز مقـدم جـــوادنـد همہ 🆔 @moravej_tohid