eitaa logo
مروج توحید
7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
433 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم زندگینامه قسمت_هفتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد استاد در ادامه چنین مذکور داشته اند: "اما در کوچه‌ای که خانه‌ی آن پیر در آن بود؛ مطلب جالبی وجود داشت و حال آن‌که در همان کوچه، خانه‌ای بود که در زمان آشنایی با آن پیر، من بیست سال داشتم، ۱۶ سال قبل از آن یعنی در ۴سالگی (۱۳۴۵)، من برای آموختن قرآن به آن خانه می‌رفتم. آری، وقتی وارد کوچه می‌شدی حدود ده متر که می‌رفتی، دالانی قدیمی و گلی وجود داشت بطول تقریبا ۱۵ متر وعرض ۱ متر و نیم و ارتفاع ۲ متر. در وسط این دالان دری بود که چون داخل می‌شدی وارد منزلی می‌شدی که حیاطی کوچک داشت و دو اتاق. و تمام آن اتاق ها از گل و خشت خام درست شده بود. در آن منزل، پیرمرد و پیرزنی زندگی می‌کردند که پیرزن، مکتب دار بود و حدود ۵۰-۴۰ شاگرد داشت که سن آن‌ها بین ۱۵-۱۰ سال بود و کوچکترین آن‌ها فقط من بودم که ۴ سال داشتم. هر روز صبح مادرم صبحانه‌ای را در دستمال می‌بست و به من می‌داد و قرآن عمّ جزء خود را بر می‌داشتم و ساعت ۸ صبح راهی می‌شدم. هر شاگردی زیر اندازی داشت که در میان حیاط پهن می‌کرد و روی آن می‌نشست. حیاطی که با خشت‌های چهارگوش فرش شده بود و هر روز صبح دختری که بزرگترین شاگردان بود و خلیفه بود، زودتر می‌آمد و جارو می‌زد و آب پاشی می‌کرد. گاهی هم دالان را آب پاشی می‌کرد و آن‌جا می نشستیم و هنوز بوی کاه‌گلی که از پاشیده شدن آب در فضا می‌پیچید از یاد نبردم. ملّای ما همان پیرزن بود که به او بی‌بی می‌گفتیم و او به ما قرآن درس می‌داد.گاهی مردی از اقوام او به منزل آن‌ها می‌آمد و در وقت رفتن در میان دالان می‌نشست و برای ما روضه‌ای می‌خواند و می‌دیدم که رهگذرانی که از کنار کوچه می‌گذشتند به احترام روضه‌ی حضرت اباعبدالله می‌آمدند و در میان همان کوچه‌ی ده متری جلو دالان می‌نشستند و به دیوار تکیه می‌دادند و دست خود را به علامت حزن بر پیشانی می‌گذاشتند و روضه را گوش می‌دادند و می‌رفتند. بی‌بی شوهری داشت که سیّدی بود که به او آقای میرزا می‌گفتیم. او داخل اتاق نشسته بود و هر شاگردی مقدار آیاتی که توسط بی‌بی به او تدریس می‌شد به‌طور کامل یاد می‌گرفت بی بی او را به نزد آقای میرزا می‌فرستاد تا بخواند و اگر آقای میرزا تایید می‌کرد به آن شاگرد می‌گفت که برو و به بی‌بی بگو که به تو درس جدید بدهد. وقتی درس تمام می‌شد بی‌بی برای این‌که نماز به ما یاد بدهد نماز جماعتی را تشکیل می‌داد و مرا که نماز را کاملاً بلد بودم مثل امام جماعت در جلو صف‌ها قرار می‌داد و به من می‌گفت که بلند و شمرده بخوان و به بچه ها می‌گفت هرچه او می‌گوید تکرار کنید و هر عملی که او انجام می‌دهد شما هم انجام دهید ..." ◀️ ادامه دارد ... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3769 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم زندگینامه قسمت_هشتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد ...اما ادامه جریان آشنایی استاد با آن پیر: استاد می‌نویسد: "روز سوم که به شوق دیدار با او رفتم، چون مجلس تمام شد و هرکس به دنبال کار خود رفت، نمی‌دانم چطور شد که ناگاه احساس کردم فضای وجودم و فضای اطرافم کاملا باز شده است و دیگر آن ترس و واهمه را از او ندارم. لذا چون از منزل عالِم بزرگوار شهرمان بیرون آمد، عزم جزم کردم که به نزدش بروم و سر سخن را با او باز کنم. گام‌هایم را استوار نموده و پیش رفتم و چون در کنارش قرار گرفتم سلام گفتم. او پاسخ داد و گفتم: اجازه هست سوالی از شما بپرسم؟ پیر رخصت داد. گفتم در ماجرایی که چند روز پیش فرزند آقا آن را تعریف کرد مبنی بر ذکری که از استادش گرفته بود چه نکته‌ای وجود داشت؟ گفت: پسرم! مگر متوجه نشدی که شیخ‌اش ۴ سال او را معطّل نموده تا آخر، ذکری به او داد. از این که دیدم جوابم را به راحتی داد و اصلاً مسئله سن و سال مرا نادیده گرفت هم خوشحال بودم و هم متعجب. لذا خواستم صحبت قطع نشود و گفتم: مگر برای اینکه مرید از شیخ اش ذکری بگیرد گذشت زمان لازم است؟ گفت: بله پسرم! تا استعداد مرید برای پذیرفتن ذکر به فعلیت نرسد، ذکر قلب او را تخریب می کند. زیرا ذکری که شیخ و ولیّ خدا به انسان می دهد یک حقیقت حیّ و زنده است و قلبی که آمادگی نداشته باشد، این ذکر، آن را ویران می سازد. این است که شیخ قلب او را در این ۴ سال به‌طور پنهانی و در باطن آماده ساخته، تا مستعد پذیرفتن این مهمان زفت و سمین گردد..." ........................................ سمین: چاق و بزرگ ◀️ ادامه دارد ... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3770 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸 🌱 آداب زندگی پیامبر (ص) «باب دوم، آداب معاشرت» 💥 در محجه البیضاء آمده است که : پیامبر بسیار به پیشگاه خداوند _عزوجل _تضرع و زاری می نمود و همیشه از خدای تعالی درخواست می نمود که او را به آداب نیکو و مکارم اخلاق مزین نماید، سپس در دعای خود می فرمود : بارالها! خلقم را نیکو گردان بارالها! مرا از اخلاق بد، دور گردان. 💥 انس بن مالک گفت : به آن خدایی که ایشان را بر حق مبعوث نمود، هرگز نشد به خاطر کاری که خوش نمی داشت، به من بگوید : چرا این کار را انجام دادی؟ و هرگاه زنان ایشان مرا سرزنش می کردند، می فرمود : کاری به او نداشته باشید، قُدُر این بوده است. 📚 سنن النبی (ص)، علامه طباطبایی (ره) https://eitaa.com/moravej_tohid/3771 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه پنجم در محضر 🔸 دقیقه 1 امام صادق (ع) : خداوند تبارک و تعالی برای مومنین یک ضمانتی کرده، راوی می گوید : آن ضمان چیست؟ (ضمانتی که کرده این است) فرمود : اگر انسان اقرار کند به ربوبیت خداوند و نبوت پیامبر اکرم (ص) و اقرار کند که حضرت علی (ع) امام است و بعد اعمالی که بر او واجب شده، اینها را انجام دهد، خداوند ضمانت کرده که او را در جوار خودش اسکان دهد. (در همسایگی خودش قرار دهد) 🔸 دقیقه 7 هیچ موجودی در عالم اثرش مال خودش نیست، همه ی اینها فقط آیینه هایی هستند که آثار را از خدا می گیرند و در ما منعکس می کنند، این توحید ربوبیت می‌شود، یا توحید سببیت فرقی نمی کند. ✨ خداوند رب است یعنی پروارننده موجودات است، چگونه موجودات را پرورش می دهد؟ اینکه اسباب کمال را در اختیارشان قرار می دهد. 🔸 دقیقه 9 مادر پرورش دهنده بچه نیست، کشاورز پرورش دهنده این بذر نیست. فقط خداوند پرورش دهنده است چون کشاورز از خودش اثری ندارد، اثر مال خداست. 🔸 دقیقه 10 خداوند رب العالمین است. (عالمین، گروه های مختلف موجودات) ✨ ربوبیت غایت دارد. 🔸 دقیقه 12 خدا چرا ربوبیت می کند؟ 🔸 دقیقه 13 یک فرقی بین ربوبیت خدا و ربوبیت سایر موجودات هست؟ الان یک مادر، بچه را که ربوبیت می کند و پرورش می دهد، برای این است که این بچه از لحاظ جسمی بزرگ شود. این غایتی که مادر دارد یک چیزی غیر از خودش است، قوی شدن و بزرگ شدن بچه یک چیزی غیر از مادر است...... هدف هایی که رب های دیگر دارند، آن هدف غیر از خود این رب است..... 🔸 دقیقه 16 اما خداوند از اینکه موجودات عالم را دارد پرورش می دهد، چه نفعی می برد؟ هیچ نفعی نمی خواهد ببرد، خداوند همه ی کمالات عالم را دارد...... ✨ فلاسفه یک حرفی دارند، می گویند : خداوند اگر کار می کند، اگر موجودات عالم را پرورش می دهد، برای خودش هست. یعنی این کار را می‌کند، موجودات بزرگ شوند و پرورش پیدا کنند، تا به خود خدا برسند، نه اینکه خدا از آنها استفاده کند، نه، اصلاً به خود خدا برسند، یعنی مظهر قوی خدا شوند. 🔸 دقیقه 17 غایت ربوبیت موجودات، خود خداست. 🔸 دقیقه 20 توحید صمدیت صمد یعنی مقصود، یعنی هدف... ✨ «الله الصمد»، یعنی خدا، مقصود همه ی موجودات است، چون همه ی کمالات را دارد..... پس هر موجودی که دارد به سوی کمال می رود، یعنی به سوی خدا می رود. 🔸 دقیقه 22 هرکسی هر چیزی را در عالم قصد کند، این خدا را در واقع قصد می کند، چون آثار مال خداست. ✨ هر کسی به دنبال چیزی می رود که از آن استفاده کند و خودش را کامل کند، یعنی دارد به سوی خدا می رود، این می شود توحید صمدیت 🔸 دقیقه 24 «یا ایها الانسان انک کادح ربک کدحا فملاقیه» «6،انشقاق» ای انسان تو داری به سوی خدایت کوشش می کنی تا اینکه بالاخره به خدا برسی و خدا را ملاقات کنی. 🔸 دقیقه 27 خداوند چگونه می خواهد موجودات را به خودش برساند؟ یک نردبانی باید بگذارد، یک نردبانی که انسان ها از این نردبان بگیرند و بروند تا به خدا برسند. خداوند برای اینکه انسان ها به او برسند، دین را برای انسان ها قرار داده است. ✨ دین یک سری مجموعه دستوراتی است که اگر انسان این دستورات را انجام دهد، به خدا می رسد. ✨ دین بر مبنای سه چیز استوار است : یکی آن کسی که این دین را به طور کلی و جامع از طرف خدا می گیرد و پایین می آورد. (نبی) یکی آن کسی که این دین کلی و جامع را برای ما تفسیر می‌کند. (امام) یکی، ما حالا بعد از این‌که دین تفسیر و تبیین شد، اعمالی را انجام بدهیم تا به خدا برسیم. (دستورات دین) 🔸 دقیقه 30 فرستادن دین از جلوه های ربوبیت خداست. 🔸 دقیقه 32 پیامبر، خیلی به جزئیات نمی پردازد، پیامبر یک کلی می آورد، این کلیات باید بعدا تفسیر شود. اینجاست که مثلاً امام صادق (ع) می آیند و آن جنبه فقه قرآن را در می آورد و تبیین و تفسیر می‌کند..... امام رضا (ع) می آید و آن ابعاد فلسفی و قرآنی و عقلی را از دین استنباط می کند. در مباحثاتی که در بارگاه مأمون با علمای مختلف دارد، بحث های کلامی و عقلی دین را، استدلال بر توحید، استدلال بر معاد، استدلال بر نبوت و امثال اینها را از دل قرآن بیرون می کشد. امام سجاد (ع) بُعد عارفانه دین را از قرآن بیرون کشیده است. 🔸 دقیقه 34 اینجا انسان اگر به این دستورات عمل کند، رشد می کند و بالا می رود. قرآن می‌فرماید : «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» «10،فاطر» این یک آیه ی خیلی جامعی، در حرکت صعود انسان به سوی خدا هست.... «کلم طیب» یعنی روح انسانی 🔸 دقیقه 36 عمل صالح آن اعمالی است که توسط امام از بطن قرآن استخراج شده و در اختیار ما قرار داده است. (واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات) https://eitaa.com/moravej_tohid/3773 🆔 @moravej_tohid
در محضر شرح جامع و کامل همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
🎙 جلسه بیست و هشتم در محضر 🔸 دقیقه 1 ثمرات جوع وگرسنگی، یکی حکمت است،یکی حفظ قلب و تقرب به سوی خدا است، یکی حزن دائم (غمش همیشگی است) باری بر روی دوش مردم ندارد، زحمتش روی دوش مردم نیست. فرقی هم نمی کند که زندگی سخت یا آسان بگذرد، خیلی برایش مهم نیست. ✨ خیر کثیر در قرآن به حکمت معنی شده است. «یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا» «269،بقره» خداوند به هرکس بخواهد، حکمت می دهد.... به هر کس هم حکمت بدهد، خیر کثیر داده است. ✨ البته اینکه به حضرت فاطمه (س) کوثر گفته می شود، از باب تطبیق است نه از باب تفسیر، اینها را با همدیگر قاطی نکنیم. تفسیر «کوثر» خیر کثیر می شود. تفسیر آیه به آیه کنیم، قرآن را به قرآن تفسیر کنیم.... لذا تفسیر کوثر، خیر کثیر می شود، حکمت می شود. اما بر حضرت فاطمه (س) تطبیق می شود، چون ایشان خیر کثیر است، از دامن ایشان یازده امام به وجود آمدند و منشاء خیر و برکت کثیری شدند. 🔸 دقیقه 4 اصل حکمت به معنی آن قوه‌ای است در باطن انسان که انسان به واسطه ی آن می تواند، حق را از باطل تشخیص دهد، نور را از ظلمت تشخیص دهد. (این در قلب انسان است نه در عقل انسان) 🔸 دقیقه 5 ما میل به گناه می کنیم، اما اراده به گناه نمی کنیم.... آن میل اولیه اش در درون هست، دنیا را دوست داریم، پول را دوست داریم، اما چیزی که هست اراده نمی کنیم. انسانی که دارای حکمت است، اصلاً آن میل در درونش ایجاد نمی شود. 🔸 دقیقه 7 پیامبر (ص) به ابوذر فرمود : ای ابوذر!نتیجه ی زهد در دنیا چیست؟ (زهد، بی علاقگی به دنیا، نرفتن به سوی دنیاو...) نتیجه ی این زهد این است که، خداوند حکمت را در قلب انسان می رویاند..... و بعد از قلب بر زبان جاری می کند، زبان این انسان گویای به حکمت می شود. عیب های دنیا را به انسان نشان می دهد، یعنی انسان باطن بین می شود، دردهای دنیا را می ببیند، دوای دنیا را می ببیند، وانسان را از این دنیا به سوی بهشت، سالم بیرونش می برد. 🔸 دقیقه 9 حکایتی از عبد الرحمن جامی که در «نفحات الانس» نقل کرده است. 🔸 دقیقه 14 نمی شود که هر کسی را امتحان کرد... شیخ را نمی شود امتحان کرد، ولیّ خداست، اولیاء خدا هستند؟ چه جوری می خواهد امتحان کند؟ 🔸 دقیقه 19 خوارج نزد حضرت علی (ع) می آمدند و می گفتند : توبه کن ✨ حضرت در جنگ صفین، از معاویه شکست نخورد، از یارانش شکست خورد. 🔸 دقیقه 24 داستان هارون الرشید و شاعری که در حضورش مدح علی (ع) گفت. ✨ نبی ما فرمود : در شب معراج وقتی صعود کردم و بالا به پیش خدا رفتم، خداوند دستش را روی شانه ی من گذاشت، قلب من خنکای او را احساس کرد و علی پای خودش را در جایی گذاشت که خدا دستش را در آنجا گذاشت. خدا دستش را روی کتف پیامبر (ص) گذاشت و علی (ع) پایش را آنجا گذاشت. می گویند : هارون‌الرشید و همه ی مردم خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بودند که مرتب کف می زدند و این (بیت از) شعر را تکرار می کردند و می خواندند. 🔸 دقیقه 29 خدایا! مصیبت ما را در دین ما قرار مده. ✨ خیلی آدم های بی سوادی هستند که اینها قلبشان باز است.... وقتی در مقابل یک انسانی (یک ولیّ) قرار می گیرد، خاضع می‌شود و انکار نمی کند. ✨ منظور از عوام کسانی هستند که حتی ممکن است تحصیلکرده باشند، اما قلب بسته است. قلب، حکمت ندارد.... قلب نور ندارد و سیاه است. عوام الناس اینها هستند، و انسان های حق در طول تاریخ از همین انسان های عوام چه ضربه ها خوردند! 🔸 دقیقه 31 «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمت من عندنا و علمناه من لدنا علما» «65،کهف» ✨ در احوال شیخ عبد القاهر جرجانی 🔸 دقیقه 33 «غوث» به چه کسی گفته می شود؟ https://eitaa.com/moravej_tohid/3776 🆔 @moravej_tohid
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
📖 «باب جدال و ستیزه» ✨ امیر مؤمنان فرمود : از جدال و ستیزه بپرهیزید، که دل ها را نسبت به برادران دینی بیمار می کند و بر روی این دو چیز نفاق می روید. ✨ پیامبر اکرم (ص) فرمود : سه خصلت است که هر کس خدای بزرگ را با آنها دیدار کند، از هر دری که بخواهد وارد بهشت می شود؛ کسی که اخلاقش نیکو باشد، و در حضور و غیاب دیگران از خدا بترسد، و بحث و جدل را ترک کند اگر چه حق با او باشد. ✨ امام صادق (ع) فرمود : از خصومت و جدال بپرهیزید، که دل را مشغول می کند و موجب نفاق می گردد و کینه و دشمنی فراهم می آورد. ✨ رسول خدا (ص) فرمود : هيچ گاه جبرئیل نزد من نیامد، مگر آن که مرا موعظه کرد و آخرین سخنش به من این بود که از جدال و درگیری با اشخاص بپرهیز، که عیب های نهان را آشکار می سازد و عزت و احترام را از میان می برد. 📚 اصول کافی، جلد چهارم https://eitaa.com/moravej_tohid/3780 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه هفدهم در محضر 🔸 دقیقه 2 ✨نافله ها نمازهای نافله، اهمیتشان خیلی زیاد است و به ازای هر یک رکعت نماز واجب، دو رکعت نماز نافله تشریع شده، این برای این است که اگر انسان در نمازش نقصی هست، آن نقص را از بین ببرد و کاملش کند. 🔸 دقیقه 4 مؤکد ترین نمازهای نافله، همین نمازهای نافله یومیه هستند. 🔸 دقیقه 5 ضروری دین به آن چیزی می گویند که تمام مذاهب بر آن اتفاق دارند. ✨ فرق دین و مذهب، دین آن قانون کلی است و مذهب آن شعبه هایش را می گویند. مثلاً شیعه یک مذهب است، سنی شافعی یک مذهب است. یک ضروری دین داریم، یک ضروری مذهب، ضروری دین آن عملی را می گویند که همه ی مذاهب بر آن متفق هستند. مثل حرمت شراب، حرمت گوشت خوک، مثلاً هیچ مذهبی را در مذاهب اسلام نداریم که بگوید، شراب حلال است یا گوشت خوک حلال است. این را می گویند : ضروری دین..... ضروری دین چیزی است که اگر کسی انکار کند، مرتد می‌شود. 🔸 دقیقه 6 معنی ارتداد 🔸 دقیقه 7 ضروری مذهب، آن چیزی است که در یک مذهب خاص، مسلّم است، جزو مسلّمات است. مثلاً عصمت امام جزو ضروریات مذهب شیعه است. 🔸 دقیقه 8 اما در نافله ها یک اختلافی هست، البته اختلاف در ظاهر امر هست، در باطن نیست. ✨ در روایات داریم که نوافل دو برابر فرائض هستند، یعنی اگر فرائض ١٧ رکعت هستند، نوافل ٣۴ رکعت می‌شوند. 🔸 دقیقه 9 بعضی روایات فرمودند که مجموع فرائض و نوافل ۵٠ رکعت هستند، بعضی روایات فرمودند، مجموع نوافل و فرائض ۵١ رکعت هستند، این اختلاف در روایات هست. ✨ اصل نافله ها به این ترتیب هست که نماز صبح دو رکعت نافله دارد که قبلش خوانده می شود، نماز ظهر ٨ رکعت نافله دارد که آن هم قبلش خوانده می شود. نماز عصر ٨ رکعت، آن هم قبل خوانده می شود، نماز مغرب ۴ رکعت که بعدش خوانده می شود. نماز عشاء در واقع نافله ندارد، یعنی نافله ی بالذات ندارد، بنابراین مجموع نوافل ٣٣ رکعت می شود. ظهر و عصر ١۶ رکعت می‌شود، مغرب هم ۴ رکعت، ٢٠ رکعت می شود. صبح ٢ رکعت، ٢٢ رکعت، ١١ رکعت هم نوافل شب (به اصطلاح نماز شب می گویند) روی هم رفته، ٣٣ رکعت می شود. 🔸 دقیقه 16 آنهایی که می گویند : (مجموع فرائض و نوافل) ۵٠ رکعت هست، بدون احتساب آن یک رکعت عشاء است. آنهایی که می گویند، ۵١ رکعت است، با احتساب آن یک رکعت نماز عشاء است و لذا تناقض بین این دو دسته روایت نیست. https://eitaa.com/moravej_tohid/3782 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐نام زینب خاک را زر می کند 🎊دخت حیدر کار حیدر می کند 💐نام زینب دلنشین و دلرباست 🎊دختر مشکل گشا، مشکل گشاست 💐میلاد 🎊حضرت زینب کبری 💐سلام الله علیها و 🎊روز پرستـار مبارک 🎉💐 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 مشکل امر فرج با دست او وا می شود بر خود مهدی قسم این کار، کار زینب است اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @moravej_tohid
«بسم الله الرحمن الرحیم» 📖 «برگی از کتاب حکمت ابراهیمی» «علامه مروجی سبزواری» 🖌 به گفته دیگر مفسـّر در واقع معبّر است یعنی عبور دهنده، زیرا مفسر دست انسان را می گیرد و او را از ظاهر عبور داده و به باطن می رساند. در حج نیز چون حقایق الهی و ملکوتی در لباس ظواهر مادی معرفی شده‌اند پس باید یک مفسر یا معبّر همراه انسان باشد که اعمال ظاهری را برای او تفسیر کند، یعنی این ظاهر را که پرده ای است بر روی حقیقت کنار بزند و حقیقت را برای حاجی بنمایاند. یا دست او را بگیرد و از ظاهر او را عبور داده تا به حقیقت برساند. بنابراین همچنان که در مورد قرآن، انسان دو معلّم نیاز دارد، یکی آنکه ظاهر قرآن و الفاظ آن و قرائت و تجوید آن را به او بیاموزد، و دیگری کسی که او را از ظاهر به باطن هدایت کند و حقایق او را برایش منکشف سازد، در حج نیز انسان محتاج دو راهنما است. یکی آنکه مناسک و اعمال ظاهری را به او یاد دهد که این معلم و راهنما همان فقهای عظام هستند که با نوشتن مناسک حج اعمال ظاهری آن را به مردم یاد می دهند، و یکی آنکه مناسک و حقایقی را که در پشت این ظواهر پنهانند به مردم یاد دهد. 📝 فصل اول، ص ٢٠ ۷ https://eitaa.com/moravej_tohid/3785 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛅️ قال مولانا المهدی علیه السّلام : لا یُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا یَدَّعیهِ إلاّ جاحِدٌ کافِرٌ. امام مهدی ع : کسی با ما، در رابطه با مقام ولایت و امامت مشاجره و منازعه نمی کند مگر آن که ستمگر و معصیت کار باشد، همچنین کسی مدّعی ولایت و خلافت نمی شود مگر کسی که منکر و کافر باشد. 📖 بحار الانوار: ج 53، ص 179 ‎‎‌‌‎‎‎‌ https://eitaa.com/moravej_tohid/3786 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾 هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک https://eitaa.com/moravej_tohid/3787 🆔 @moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_نهم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد اما این که آن پیر که بود که شیخ ما را چنین مفتون خود ساخته بود حضرت شیخ چنین می‌نویسد: "در سال چهارم دبیرستان، دبیری داشتم به نام آقای حسن عارفی که بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان که مصادف با وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز بود، با او دوستی صمیمانه‌ای پیدا کردم. او مردی بود بسیار دانا و با مطالعات وسیع که بسیاری از آیات قرآن و اشعار جناب ملّا را نیز از حفظ داشت. او رشته‌اش ادبیات فارسی بود و با کثیری از بزرگان شعر و ادب فارسی که شهرت بین‌المللی داشتند آشنا و دوست بود و با آنها مراودات بسیار داشت، و در جلسات عمومی و خصوصی آنها که در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شد از او دعوت به عمل می‌آوردند. او تمام خاندان‌های اعیان و اصیل سبزوار را می‌شناخت و با آنها مراودت داشت. روزی از او در مورد آن پیر سؤال کردم و او برایم توضیح داد که: او سید عبدالغفور واصلی است، و اگرچه از لحاظ قد و قامت، کوتاه و نحیف و لاغر است، ولی از لحاظ روحی دریایی است که هرچه در آن شنا کنی به ساحل آن نمی‌رسی". استاد در ادامه چنین می‌نویسد: "او را هیچ کس در سبزوار به درستی نشناخت و شاید به اندازه‌ی من کسی به عوالم درونی او واقف نشد او تنها زیست و در جریان سلوکش نیز تنها بود و تنها از این جهان به جهان دیگر رحلت نمود. در مجلس ختمش نیز عده‌ای بسیار قلیل شرکت داشتند. به هر حال آن روزی که من باب آشنایی را با او باز کردم روز بعد، دیگر به منزل حاج آقا فخر نرفتم، بلکه طرف عصر به منزل خودش رفتم و در حالی‌که هنوز کمی بیم و ترس در دلم بود، دق‌الباب نمودم. دختری در را گشود و گفتم حاج‌آقا تشریف دارند؟ گفت بله، و در حالی که با نگاهی خاص مرا ورانداز می‌کرد که شاید معنی نگاهش این بود که این بچه با پدربزرگ من چه کار دارد، رفت و سید را خبر نمود. سید آمد و مرا دید و احوالپرسی نمود. گفتم برای سؤالی آمده‌ام. گفت بپرس. مسئله‌ای عرفانی را پرسیدم. او شروع به جواب نمود و این دیدار در جلوی در منزل او حدود دو ساعت طول کشید. من سراپا خجالت شده بودم که پیرمردی به‌خاطر من دو ساعت است که سرپا ایستاده و به سؤال من ناقابل پاسخ می‌دهد. آن روز گذشت، دو سه روز و شاید یک هفته خودم را با چه فشاری نگه داشتم که به در خانه‌اش نروم تا این که نتوانستم تحمل کنم و حدود ساعت چهارِ بعدازظهری تابستانی به در خانه‌اش رفتم. در خانه را گشود و تا چشمش به من افتاد به‌سرعت گفت بیا داخل..." ◀️ ادامه دارد ... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3788 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_دهم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد ‌‌"... در خانه را گشود و تا چشمش به من افتاد به سرعت گفت بیا داخل. مرا وارد منزلش نمود. منزلی قدیمی بود، از حیاطش گذشتیم و وارد ساختمان شدیم، از پله‌ها بالا رفته و به طبقه ی بالا رسیدیم. ناگهان با صحنه ای شگفت آور مواجه شدم. آن طبقه تشکیل شده بود از راهروی به طول حدود ده متر و دو اتاق بزرگ بیست متری در دو طرف آن که تمام اطراف این راهرو و اتاق‌ها پر از قفسه‌های کتاب بود و انسان را بهتی همراه با وحشت فرا می‌گرفت، و ای عجب که تمام این چند هزار جلد کتاب را خوانده بود به طوری‌که یک چشمش را از دست داده و مصنوعی بود. در میان راهرو میزی قرار داشت و دو صندلی در دو طرفش نهاده بود، مرا روی صندلی نشاند و دو فنجان به همراه یک قوری چای آورد و خودش هم نشست برای خودش و من چای ریخت و شروع به صحبت کرد. او همچون دریایی شده بود و سخنان و حکمت‌هایی که بیان می‌کرد همچون امواجی بودند که از این دریا برمی‌خاستند و بر ساحل قلبم فرو می‌نشستند. اگر بخواهم تصویری از خودم در آن لحظات به دست دهم بهتر از این بیت حضرت لسان‌الغیب نیست که: ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند آری، جام فقط یک عضو دارد و آن دهان است و چون ساقی شراب در جام می‌ریزد تمامی جام، دهان است تا شراب را به تمامی در خود بگیرد. من هم در آن لحظات تمامی اعضایم دهانی شده بود تا ذره‌ای از شراب‌های حکمت که بر من فرو می‌ریخت ضایع نشود. چون سخنانش تمام شد و من از آن فضا بیرون آمدم دیدم حدود چهار ساعت گذشته و با توجه به عصرهای بلند تابستان، اگر ساعت سه آمده بودم الان نزدیک اذان مغرب است". ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3789🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸 🌴 آداب زندگی پیامبر (ص) «باب دوم، آداب معاشرت» ✨ غزالی در احیاء العلوم روایت کرده که : پیامبر (ص) به یاران خود می فرمود : شایسته نیست که چیزی از اصحاب، نزد من بگویید چرا که دوست دارم با دلی آرام و خالی از میان شما بروم. ✨ پیامبر (ص) فرمود : از اخلاق پیامبران و صدیقین آن است که هرگاه یکدیگر را می بینند، بشّاش و شادمان هستند و زمانی که به یکدیگر می رسند، مصافحه می نمایند. 📚 سنن النبی (ص)، علامه طباطبایی (ره)، ص ١١۵ 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه ششم در محضر 🔴 این جلسه از سخنرانی استاد، پاسخی است برای کسانی که می‌گویند : تعالیم پیامبر اسلام (ص)، برای همان زمان خودشان بوده 🔸دقیقه 3 توحید بر همین چهار امر استوار است، این که اولاً، انسان به ربوبیت خدا اعتقاد داشته باشد،نه به اصل وجود خدا، چه بسا که انسان به اصل وجود خدا اعتقاد دارد و می گوید : خدا هست، خدا خالق ما هست، اما اینها کافی نیست. اینها انسان را به سوی خدا حرکت نمی دهد، انسان باید به ربوبیت خدا هم اعتقاد داشته باشد. 🔸 دقیقه 5 چه کسی راهنمای ما است؟ باید کسی باشد که به آنجا رفته باشد و آمده باشد و بگوید : من بلدم، دست تان را بدهید تا شما را به آنجا برسانم. این شخص پیامبر هست. 🔸 دقیقه 6 آن دوازده امامی که آمدند، دوازده ولی خاص بودند که آمدند و دین پیامبر اسلام را تبیین کردند. 🔸 دقیقه 7 انسان همیشه در حرکت های خودش، رب را هدف قرار می دهد. اگر انسان معتقد به ربوبیت خدا نباشد، خدا را هدف زندگی خودش قرار نمی دهد... خیلی ها معتقد به خدا هستند، اما معتقد به ربوبیت خدا نیستند. 🔸دقیقه 12 این اوامر و نواهی باعث می شود که انسان بر جاذبه ی عالم ماده غلبه کند، از جاذبه ی ماده کنده شود و به بالا رود تا اینکه به خدا برسد. 🔸 دقیقه 13 در جوار خودش قرار می دهد این یعنی چی؟ در عرفان بحثی مطرح است به نام مسئله قرب ✨قرب را عرفا به دو قسمت تقسیم می کنند. قرب فرائض و قرب نوافل 🔸 دقیقه 14 آن قربی که از واجبات برای انسان به دست می آید،(قرب فرائض) قویتر است از قربی که از مستحبات برای انسان به دست می آید.... (قرب نوافل) 🔸 دقیقه 16 هرچه که این روح بالاتر رود، اتصالش با خدا قویتر می شود. ✨ خداوند یک موجود ملکوتی است، روح انسان هم یک موجود ملکوتی است. خداوند نور است، انسان هم روحش نور است، بنابراین این نور همین جور که بالا رود، بیشتر در خدا هضم می شود و بیشتر اتصال برقرار می کند. 🔸 دقیقه 21 در قرب نوافل، انسان یک مقداری با ذات خدا اتصال برقرار می کند، مثلاً دو درجه، سه درجه ده درجه، مثل چشمه ای که ده متر داخل دریا برود. و قرب فرائض نه، خیلی ده هزار کیلومتر این چشمه در دریا برود. (این یک فرق) یک فرق دیگر هم بین قرب نوافل و قرب فرائض هست. این که در قرب نوافل شخصیت انسان شکسته نمی شود، اما در قرب فرائض، اصلاً شخصیتش به کلی شکسته می شود، انسان هویت خودش را به کلی از دست می دهد، یک هویت کامل خدایی پیدا می کند. 🔸 دقیقه 27 یک قاعده :همیشه موجودی که سهم بیشتری از وجود دارد، موجودی را که ضعیف تر است، جذبش می کند. یعنی موجودی که تراکم وجودیش بیشتر است، قویتر است، چرا خورشید زمین را جذب می کند؟ چون خورشید تراکم وجودیش بیشتر است، جرم بیشتری از زمین دارد، لذا زمین را جذب می کند.... 🔸 دقیقه 30 یکی از قوانین جاذبه ی عمومی نیوتن هم همین بود، منتهی نیوتن فقط در قسم مادیات این قانون را گفت، که هر ماده ای جرمش بیشتر باشد، آن ماده ای را که جرمش کمتر است، جذبش می کند. ... این قانون از آنچه که نیوتن گفت خیلی بیشتر عمومیت دارد. هم جسم قوی جسم ضعیف را جذب می کند، هم خیال قوی خیال ضعیف را جذب می کند، هم عقل قوی عقل ضعیف را جذب می کند، هم روح قوی روح ضعیف را جذب می کند. 🔸 دقیقه 37 چرا خدا ما را جذب نمی کند؟ خیلی از مردم دنیا اصلاً برعکس هستند، نه تنها به طرف خدا بالا نمی روند بلکه در دنیا دارند فرو می روند، چرا اینگونه است؟ تا انسان در حوزه ی وجودی کامل قرار نگیرد، آن موجود کامل جذبش نمی کند. 🔸 دقیقه 46 در اثر نافله، خدا در تمام وجود انسان نفوذ می کند، اما شخصیت انسان نمی شکند. انسان خدا را به نحو ساختمان وجودی خودش شکل می دهد. منتهی یک نکته را عنایت بفرمایید. اگر این انسان حالا از داخل دریا برگشت و میان مردم آمد، حالا از خدا پُر شده و آمده، اینجا آیا آن حقایقی که از دریای وجود خدا گرفته برای مردم حجت است یا نه؟ خیر، حجت نیست. این جور عرفا همان انبیایی بودند که فقط نبوتشان برای خودشان بود یا برای خانواده شان بود یا برای شهرشان بود. 🔸 دقیقه 48 در قرب نوافل خدا، انسان می شود، یعنی خدا، این انسان را پُر می کند.. یعنی می آید و در درون انسان تجلی می کند. اما در قرب فرائض، بر عکس است. ✨ پیامبر اسلام چنین انسانی هست، یعنی آن قدر در ذات خدا فرو رفت که اصلاً شکست و خُرد شد، اصلاً این انسان خدا شد، وقتی که بین مردم برگشت، یک خدای مطلق برگشت نه یک خدای مقید لذا تعالیمش برای همه ی زمان ها و مکان ها حجت می شود. 🔸 دقیقه 50 آن کسانی که می‌گویند : تعالیم پیامبر، برای آن زمان بوده، اینها بین قرب فرائض و قرب نوافل اشتباه می کنند. خیال می کنند، پیغمبر ما در مرحله ی قرب نوافل بودند. ۸ 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3792
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽