eitaa logo
مرسلات مدیا
1.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
998 ویدیو
465 فایل
﷽ 📎 #موشن_گرافیک 📎 #کلیپ 📎 #عکس_نوشت 📎 #متن 💠 کانالی پر از آموزش‌های جذاب و ساده✅ 🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان eitaa.com/morsalatmedia 🌍 ارتباط با مدیر، نظرات و تبادل: https://eitaa.com/resaneh_tablighateslami
مشاهده در ایتا
دانلود
28.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠✅ اثر: نِعمَ الاَمِیر اجرا: گروه تواشیح تسنیم ضبط ، میکس و مسترینگ: دانیال دفتری @taaghcheh
20.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 باز خوانی اثر دریای آرامش با اجرای:محمد نعیم کاوسی ضبط و مسترینگ: دانیال دفتری @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه محرم اومد آی نوگلای کوچک خوبه سیاه پوش بشه حتی تن عروسک امام حسین شهید شد تا که بیدار شیم از خواب آقا علی اصغر شهید نشد واسه آب حضرت مهدی یه روز می گیره انتقامش دنیا گلستون میشه بخاطر قیامش درس بزرگ این ماه ایثارِ و شجاعت این دو باهم چی میشه؟ آرزوی شهادت. ✅💠 شعر کودک شاعر: محمد رحیمی @taaghcheh
✅💠 میان نخل خورشید قصد نداشت دست از وظیفه‌اش بردارد. خاک سرد را کوره آتش، بدن‌های خسته را خشک و لب‌های تر را کویری می‌کرد. حسین عرق از پیشانی‌اش پاک کرد. زبان روی‌لب‌های خشکیده اش کشید. چشم‌هایش میان شبح‌های انسانی به دنبال قامت رعنای علی گشت. ساعتی قبل پسرش را در آغوش گرفته بود. شانه‌های پهنش را وجب و چشم‌های سیاهش را نظاره کرده بود؛ بازوهایش را میان بازوهای خود گرفته و پیشانی‌اش را بوسیده بود؛ اما تمام وجودش همچنان تشنه به آغوش کشیدن علی بودند. صدای علی را از میان جهش جرقه‌های آهن و هیاهو جمعیت شنید: « تشنه‌ام بابا، جرعه‌ای آب می‌خواهم. » حسین به میان نخل‌ها چشم دوخت جایی که آب خنک و روان از میان درختان عبور می‌کرد. سمت نخل‌ها قدم برداشت. چهره‌های سرخ و عرق کرده‌ی جماعت عهد شکن مقابلش صف کشیدند. تیر و نیزه از هر سو به سمتش پرتاب شد. سپر مقابل صورت گرفت و تیر و نیزه‌ها را پیش از رسیدن به بدنش به آغوش خاک مهمان کرد؛ اما قبل از اینکه قدمی دیگر بردارد موج دیگری از تیر و نیزه به سمتش پرتاب شد. لب‌های تشنه‌ی علی از جلو چشم‌هایش دور نمی‌شد. رو به سوی علی از میان لب‌های ترک خورده اش فریاد زد: « کمی صبر کن پسرم، به زودی جدت را ملاقات می‌کنی، او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی.» لبخند روی لب‌های علی را بدون دیدن هم حس کرد. او عاشق پدربزرگش بود و همیشه دلش می‌خواست او را ملاقات کند. میان چکاچک شمشیرها و قدم‌هایش به سمت نخلستان، قلبش صدای افتادن قامت علی را شنید. چشم به سوی جماعت و گردوغبار دور علی دوخت. به سمتش پرواز کرد. جمعیت دورش را با شمشیر از هم شکافت. جلوی بدن پاره پاره و خونی علی نشست. سر علی را از روی خاک داغ بلند کرد و روی پای خود گذاشت. لب‌های خشکش را به صورت خاکی علی چسباند. کنار گوشش نجوا کرد: « خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شده‌اند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا.» @taaghcheh
💠✅ آداب و سنن محرم 🔹 12 مورد از سنتهایی که در ایام محرم الحرام شایسته رعایتند @taaghcheh
behashte man.mp3
10.22M
✅💠 سرود بهشت من کاری از: دانیال دفتری به مناسبت اربعین حسینی @taaghcheh
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 دوست داری نامه کی را دریافت کنی؟ تهیه و تدوین :علی نوربخش به مناسبت اربعین حسینی @taaghcheh
✅💠 حب الحسین یجمعنا خالق اثر:مریم اصفهانی @taaghcheh
✅💠 میلیونها جامانده اربعین حسین خالق اثر : سید امین علمداری @taaghcheh
✅💠 گرچه دوریم بیاد تو سخن می گوییم خالق اثر : علی صادقیان @taaghcheh
✅💠 نذر ترکیبی بعضی ازآدم ها، در هر وضعیتی که باشند، دست از شوخی و خنداندن دیگران برنمی دارند.حالا اگر آدمی پیداشود که در کنار شوخ طبعی، ایده پردازی خوش فکر و خلاق هم باشدکه دیگر هیچ. و بنا به تجربه سالیان، اکثر قریب به اتفاق اینها، تنگدست و جویای کارند. یعنی جیب هایی خالی و افکاری متعالی. امیر حسین، در هجده سالگی، با سختی های بسیاری خودش را به موکب هر ساله هیئت شان رسانده بود و کارهای خلاق و جذابش، نه برای همه، ولی برای خانواده ها، زائران کم سن و سال، و گروه های فرهنگی مذهبی، خواستنی و دلخواه بود. پیام یک نفر را با قیچی و کاغذ، بصورت شکلی، انتقال می داد.یا یک معما طرح می کرد و از جوان های رهگذر می خواست جواب بدهند.‌واگر احساس می کرد، کسی براستی نیاز به مشاوره دارد، کوتاه، ولی علمی ،تجربی، راهنمایی می کرد. حالااگر کسی ماسک نزده بود، اول به او ماسک می داد .‌اما جالب ترین نذر امیر حسین این بود، که از زائر خواهش می کرد تا احساس قلبی خود و احیانا یکی دوتا خاطره جالب و کوتاه از سفر های قبلی یا همین سفر، را برایش بیان کنند ، و امیر حسین در کوتاه ترین زمان ممکن، یک داستانک یا یک قطعه شعر اختصاصی، برای گوینده خاطره آماده و تقدیم می کرد، البته با چاشنی طنزی جذاب و کوتاه. این کار های ترکیبی، فوق العاده مورد استقبال قرار می گرفت. روش امیر حسین، دیگر، بقدری مشهور شده بود که موکبشان در بین زائران، به موکب نذر ترکیبی مشهور شده.‌ کاری از : محمد رحیمی @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅💠 فرارسیدن اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام تسلیت باد خالق اثر : الهام باقری @taaghcheh
💠✅ تبلیغات محیطی محرم در روزهای کرونایی @taaghcheh
✅💠 حسین‌بن‌علی تنهاست ای یاران به پا خیزید که اینک وارث او لشکری آماده می‌خواهد خالق اثر : الهام باقری @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 صدای سنج،صدای زنجیر،صدای نوحه، مگه چه خبر شده بچه ها؟🤔🤔 آخه اربعین امام حسینه..😭 بچه ها کی میدونه اربعین چه روزیه؟؟؟ پس داستان و گوش کنید تا بفهمیم اربعین چه روزیه😔😔 🔹گوينده وتدوین:نفیسه شامحمدی @taaghcheh
✅💠 گرچه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم خالقان اثر: سید علی محمد حسینی مصطفی خاشعی محمد مهدی قربانی @taaghcheh
✅💠 اربعین حسینی و هفته دفاع مقدس 🔹 خالق اثر : زهره عنایتی @taaghcheh
✅💠 بابا نیامد... خالق اثر : سید امین علمداری @taaghcheh
✅💠 پای رفتن نبود در سفر روحانی 🔹 خالق اثر : زهرا اسحاقیان @taaghcheh
✅💠 " همراه قافله‌ی کربلا " مریم خانم با همسرش آقا مرتضی و دختر و نوه کوچک‌شان زینب راهی پیاده روی اربعین شدند، دامادشان آقا محمد چون خادم موکب بود زودتر رفته بود و در موکب قمربنی‌هاشم منتظر خانواده‌اش بود. در بین راه زینب بهانه‌ی پدر گرفت، آقا مرتضی برای مدت کوتاهی از همسر، دختر و سایر همسفران خداحافظی کرد و کالسکه را از بین جمعیت به حاشیه‌ی جاده برد تا وقتی زینب به خواب می‌رود، نزد همسفران برگردد و گلوئی نیز تازه کند. اما برای تجدید وضو دیگر چاره‌ای نبود باید با وجود بیدار بودن زینب بین جمعیت می‌آمد. ظهر که برای تجدید وضو به جمعیت پیوست، از دور پدری را دید که فرزندش را در کالسکه گذارده بود، سریع به بهانه‌ی گرمی هوا چفیه‌اش را مقابل کالسکه گرفت، چون اگر چشم زینب به آن کالسکه می‌افتاد باز بی‌تاب پدر می‌شد. گریه‌های زینب سنگ را به گریه وامی‌داشت، پدر بزرگ که جای خود داشت. بالاخره به موکب قمر‌بنی‌هاشم رسیدند؛ آقا مرتضی، زینب و مادرش را به آقا محمد سپرد، زینب مثل تشنه‌ای که آب دیده باشد پرید بغل پدر، دیگر گریه‌های زینب و ماموریت آقا مرتضی به پایان رسیده‌بود، اما از اینجا به بعد آقا مرتضی وقتی پدری را به همراه دخترکش می‌دید گریه می‌کرد.... ✍به قلم: مرضیه‌ رمضان‌قاسم @taaghcheh
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 دلی که جا گذاشتم 1⃣ قسمت اول 🔹 گوینده و تدوین گر : زهره بهرامی @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 همه دنیا را نمیدم به یه لحظه حرمت آقا... 🔹 تدوینگر: سمیرا حاج محمدی @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 اولین زائر امام حسین در روز اربعین که بود؟ 🏴به یاد کربلا دل ها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است. 🔹 تدوینگر : فاطمه زمانی @taaghcheh
✅💠 اربعین؛ افتخار ملت ما 🔹 خالق اثر : زهره عنایتی @taaghcheh
✅💠 لبیک یا حسین خالق اثر : محمد بهشتی زاده @taaghcheh
✅💠 این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست 🔹 خالق اثر : سمیرا حاج محمدی @taaghcheh
zaer.mp3
12.2M
✅💠 زائر ▪️اجرا: محمد نعیم کاوسی 🔹ضبط و مسترینگ وکال: دانیال دفتری @taaghcheh