eitaa logo
🌷مثبت اندیشی🌷
792 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
10 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 #اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج 🌹کپی با ذکر صلوات و دعا برای خادمین آزاد است🌷🌼 @kamali220 🔝🌹ارتباط با مدیر تبادلات🔽 @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
هاى مدينه بسيار تاريك است. امام و جوانان بنى هاشم به سوى قصر حركت مى كنند. اكنون به قصر مدينه مى رسيم، امام رو به جوانان مى كند و مى فرمايد: "من وارد قصر مى شوم، شما در اين جا آماده باشيد. هرگاه من شما را به يارى خواندم به داخل قصر بياييد". امام وارد قصر مى شود. امير مدينه و مروان را مى بيند كه كنار هم نشسته اند. امير مدينه به امام مى گويد: "معاويه از دنيا رفت و يزيد جانشين او شد. اكنون نامه مهمّى از او به من رسيده است". آن گاه نامه يزيد را براى امام مى خواند. امام به فكر فرو مى رود و پس از لحظاتى به امير مدينه مى گويد: "فكر نمى كنم بيعت مخفيانه من در دل شب، براى يزيد مفيد باشد. اگر قرار بر بيعت كردن باشد، من بايد در حضور مردم بيعت كنم تا همه مردم با خبر شوند". امير مدينه به فكر فرو مى رود و درمى يابد كه امام راست مى گويد، زيرا يزيد هرگز با بيعت نيمه شب و مخفيانه امام، راضى نخواهد شد. از سوى ديگر، امير مدينه كه هرگز نمى خواست دستش به خون امام آلوده شود، كلام امام را مى پسندد و مى گويد: "اى حسين! مى توانى بروى و فردا نزد ما بيايى تا در حضور مردم، با يزيد بيعت كنى". امام آماده مى شود تا از قصر خارج شود، ناگهان مروان فرياد مى زند: "اى امير! اگر حسين از اين جا برود ديگر به او دسترسى پيدا نخواهى كرد". آن گاه مروان نگاه تندى به امام حسين(ع) مى كند و مى گويد: "با خليفه مسلمانان، يزيد، بيعت كن"، امام نگاهى به او مى كند و مى فرمايد: "چه سخن بيهوده اى گفتى، بگو بدانم چه كسى يزيد را خليفه كرده است؟". مروان از جا برمى خيزد و شمشير خود را از غلاف بيرون مى كشد و به امير مدينه مى گويد: "اى امير، بهانه حسين را قبول نكن، همين الآن از او بيعت بگير و اگر قبول نكرد، گردنش را بزن". مروان نگران است كه فرصت از دست برود، در حالى كه امير مدينه دستور حمله را نمى دهد. اين جاست كه امام، ياران خود را فرامى خواند، و جوانان بنى هاشم در حالى كه شمشيرهاى خود را در دست دارند، وارد قصر مى شوند. مروان، خود را در محاصره جوانان بنى هاشم مى بيند و اين چنين مى شنود: "تو بودى كه مى خواستى مولاى ما را بكشى؟". ترس تمام وجود مروان را فرا مى گيرد. مروان اصلاً انتظار اين صحنه را نداشت. او در خيال خود نقشه قتل امام حسين(ع) را طرح كرده بود، امّا خبر نداشت كه با شمشيرهاى اين جوانان، روبرو خواهد شد. همه جوانان، منتظر دستور امام هستند تا جواب اين گستاخى مروان را بدهند؟ ولى امام سخن مروان را ناديده مى گيرد و همراه با جوانان، از قصر خارج مى شود. مروان نگاهى به امير مدينه مى كند و مى گويد: "تو به حرف من گوش نكردى. به خدا قسم، ديگر هيچ گاه به حسين دست پيدا نخواهى كرد". امير مدينه به مروانِ آشفته مى گويد: "دوست ندارم همه دنيا براى من باشد و من در ريختن خون حسين، شريك باشم". مروان ساكت مى شود و ديگر سخنى نمى گويد. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4-شور - قلبم گرفتارت عالم پریشونت.mp3
6.8M
(شور) من گریه ها کردم با اسم محزونت...😭 🎙حاج جمشید بذربخش ۲۴مرداد ۱۴۰۰ مهدیه بندرانزلی @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐
637035423942686019.mp3
5.35M
تك ( از تو ياعلى هر چه می‌رسد ) مراسم‌‌ عزادارى شب‌ هشتم ماه‌ محرّم هيأت‌ راية‌العباس ( عليه‌‌‌السّلام ) با مداحى حاج محمود كريمى شنبه ١٦ شهريور ١٣٩٨ @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سلام عزیزان عزاداریهاتون قبول باشه ان شاءالله...... امیدوارم مارو هم فراموش نکرده باشید شدیدا محتاج دعای خیرتون هستیم‌‌‌‌‌‌‌...🖤🖤🖤 امشب شب علی اکبر علیه السلام هست خیلی ها التماس دعا دارند فراموششون نکنید🖤🖤🖤 ماهم قابل باشیم شما رو دعا می‌کنیم التماس دعای فرج 🏴🏴🏴🏴 @kamali220
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🌹💖🦋🏴🏴🏴🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💖 کندوی باغ هستی بی تو، عسل ندارد بی تو کتاب عاشق، ضرب المثل ندارد گفتاکه بین خوبان،مهدیست،یاکه یوسف گفتم که در دو عالم، مهدی بدل ندارد. @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐
سلام دوستان عزیزم صبحتون بخیر @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐
از همه ناشکرى هایم خجالت کشیدم... وقتی پسر بچه فلجی را دیدم که می گفت: از تو ممنونم که مرا در مقامی آفریدی که هر کس مرا ببیند، تو را می کند... @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐