eitaa logo
مشاعره
478 دنبال‌کننده
335 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بر صفحه‌ٔ رخسار تو آن کس که نظر کرد خط تو چو اِعراب، دلش زیر‌ و‌ زبر کرد
حَسْبِ حالی نَنِوشتی و شد ایّامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت این عمر گذشته را کجا دریابم؟
شمیمِ پیرهنی با نسیمِ صبح فِرست که چشم در رهم ای گل به بوی درمانت
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و با تو به عاشقانه‌ترین فصل این کتاب رسیدم
می‌رسد عطر بهشتی به مشام از عرفات من دلم رایحه‌ی سیب حرم می‌خواهد
قربانِ سر کویِ حبیبی که به بویی دیوانه‌ی خود کرده تمامِ عقلا را ‌
ذبحِ منایت کن مرا؛ هر چند قابل نیستم وقتی که مالک می‌شود قربانِ تو؛ من کیستم ؟!
رفت اسماعیل بی هاجر به قربانگاه خود لحظه‌ی ذبح پسر، مادر نباشد بهتر است
چه فرقی می‌کند نوروز باشد فطر یا قربان تو را هرگاه می‌بینم برایم بی‌گمان عید است
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم
عطر گیسویت قرار از شهر می‌گیرد، بگو دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟!