eitaa logo
مشاعره
395 دنبال‌کننده
249 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کل دیوان دلم را صفحه صفحه خوانده‌ام هیچ شعری چون رباعیِ کلامت ناب نیست
شربتِ لعلِ لبت بود شفایِ دل ما به عبث ما ز پیِ نسخه‌ی عطار شدیم
چون قصه می‌برند دهان بر دهان تو را سخت است اینکه بشنوم از دیگران تو را  
شکست شیشه‌ی دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد
دلم گرفت از این لحظه‌های تنهایی ترحمی کن و باز آ، بیا، بمان، با من!
ضجه ها می‌زند از داغ جگر سوز فراق در و ديوار غم آلود جماران بى تو
دهان صبح پر از خنده دیدم و گفتم: غنیمت است در این روزگار خندیدن
یک صبح، سینه چاک گذشتی ز گلستان گل پاره کرده است گریبان، به بوی تو
خنده‌ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز؟ گوید از عمرت گذشت ای بی‌خبر شامی دگر ...!
دل رُبایانه دگر بر سرِ ناز آمده‌ای از دلِ ما چه به جا مانده که باز آمده‌ای؟!
لبخند میزدم که نفهمند عاشقم ... شادی نقاب بود و کسی باورش نشد
جای ما در گوشه‌ی صحرا بُوَد مانند کوه گوشه‌گیر و سربلند و سخت‌پیوندیم ما
دل‌ آزردهٔ ما را به نسیمی بنواز یعنی آن جان ز تن‌رفته به تن بازرسان
شب محو انتظار تو بودم دمید صبح گشتم به یاد روی تو قربان آفتاب
زندگی طعم غزل از استکان حافظ است فال‌من‌خوش‌نیست‌بی‌تو،‌محتوایش را نپرس
از درد ترک‌خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم!
هر که خود داند و خدای دلش که چه دردیست در کجای دلش
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وانچه در خواب نشد چشم من و پروین است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نَفَست شرحِ پریشانی من ...!
به شوقِ دیدن ِ رویت به خواب می روم و به خوابِ من گذری کن که سخت دلتنگم
شبی که می‌شود او را به خواب دید ای چشم بخواب! هرچه به جز خواب غفلتی‌ست بزرگ
خوشحالم که خوشتون اومده✋🏻 متشکرم 🙏🏻🌹
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله
رَوا‌ بوَد‌ که چنین‌ بی‌حساب‌ دِل‌ ببری‌ ؟ مَکن‌ که‌ مظلمه‌ی‌ خَلق‌ را جزایی‌ هست
عطر گیسوی تو تا ملک سلیمان رفته است زلف وا کرده‌ای و شانه به سر می‌خواهی