دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
آهن که نیست جان من آخر دل است این
#هوشنگ_ابتهاج
#د
برشانه هایم سربِنه،تا غم بمیرد در دلت
شب گریه های ابر را یک کوه میفهمد فقط
#یاسرتنابنده
#ب
از عمرِ گران کاست و جز رنج نیفزود
این منطقِ دنیاست،زیان؛فلسفهی اوست
#فاضل_نظری
#ا
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت ...!
#حسین_منزوی
#ه
مو به مو از دردِ هجران بر خدا خواهم نوشت:
آن دمی که هجر آید جانِ عاشق را بگیر
#راحم_تبریزی
#م
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقها دارد
رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را
#حسین_زحمتکش
#ت
عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را
سیل یکسان میکند پست و بلندِ راه را
#غنی_کشمیری
#ع
اکنون که تنها دیدمت، لطف آر و آزاری بکن
سنگی بزن، تلخی بگو، تیغی بکش، کاری بکن
#اهلی_شیرازی
#ا
دیدمش در شهر ،حالش بد، نگاهش بگذریم
یار با او دست در دستش، حواسش بگذریم!
#مهدی_کمانگر
#د
شراب شوق هرکَس جلوه در پیمانه ای دارد
که مجنون محو لیلی بود و من دیوانهی چشمی
#حزین_لاهیجی
#ش
اینجا برای گریه درست است شانه نیست
اما هرآن قدر که بخواهی بهانه هست!
#سجاد_شهیدی
#ا
همین نجوای رفتن بر لبت ترسانده قلبم را
همیشه شهر موشک خورده از آژیر میترسد
#غزاله_شریفیان
#ه
سعی، در غیرِ محل، کوششِ بی فایده است
گوهری را که به دریاست، ز هامون مطلب
#میرزا_ارشد_هروی
#س
من از خود نیمه ای را دیده بودم عاقل! اما تو
مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی
#محمدرضا_طاهری
#م
غَم و دِلتنگیِ ما شــنبه و آدیــنه ندارد
کلِِّ ایّام کبود و همه ی هفته سیاهیم
#محمد_بزاز
#غ
من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#م
نام وصل تو نبردیم و به حسرت مردیم
گنهی را که نکردیم جزا این همه داشت
#حسین_شهرت_شیرازی
#ن
عاشق یک نفر از جنس خودت باش که این
نکته ای بود که حافظ به من آموخته بود
#امیر_لنگرودی
#ع
من قصهی فراق تو را خاک کردهام
حاصل چه شد؟جوانه زدی، بیشتر شدی!
#سعید_شیروانی
#م
تو قفس دیدی و رفتی و من خسته زِ بامت
به خدا باغ و چمن دیدم و پرواز نکردم
#مهدی_اخوان_ثالث
#ت
غرض این است که غیری نکند در دل جای
آن که ما را به دل تنگ نگه می دارد....!!
#صائب_تبریزی
#غ