eitaa logo
مثله شدگان
38 دنبال‌کننده
972 عکس
47 ویدیو
0 فایل
رمان از زاده ذهن نویسنده هست ✍️ نویسنده و مدیر اصلی: @Shiva13824 ادمین کانالم: @God_my_love_11 📌✍️خوندن رمان بدون عضویت حرام 🥺 لطفاً 🙏 عضوشید لینک ناشناس رمان https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
همه‌آزادی‌میخواهند‌ بی‌آنکه‌بدانند‌اسارت‌چیست...! منبع حرف های حق🕶' - @rafighshahidm1 ؛ پر از متن های چریکی👀.. _به‌قول‌دایی‌جان‌لازم‌نیست‌دیگه‌خارج‌بریم! خارج‌داره‌میاد‌اینجا....|: _چه‌کسی‌خواهد‌دانست‌مرا...!؟ - @rafighshahidm1 ؛ همه گنگسترا اینجا عضون میخوای توعم ب جمعشون اضافه بشی عضو کانالمون شو .
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
به خاطر مقام داداشت باهات ازدواج کردم...! . . رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥ فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂 محمد عاشق خواهر رسول شده و رسولم عاشق خواهر محمد شده😂❤️ ـــــــ رسول: سخت بود گفتن این حرفا... نفس عمیقی کشیدم اشکامو پاک کردمو شروع کردم:: من اصلا اون آدمی که فکر میکنی نیستم... آوا: یعنی چی؟ 🙂🤨 رسول: چشمام پر از اشک بود... ماجرای کاترین و یادته... آوا: اهوم... رسول: اون واقعی بود... آوا: چییی! رسول: سکوت کردم.... آوا: چی میگی رسول! بازم ساکت بود با ضدای بلند تر گفتم: رسول.. حرف بزن رسول: منو کاترین قرار گذاشته بودیم که کاترین بگه منو کشته و.... ما باهم ازدواج کنیم... من از اولم...از اولم... ک.. کا.. کاترینو.. دوست داشتم... اون روز سر مراسم عقد اگه کاترین نمیگفت نه... باهاش ازدواج میکردم... آوا: نزاشتم اشکام سرازیر بشن پاکشون کردم.... رسول من میدونم تو الان تحت فشاری... اعصابت خورده... حوصله نداری... ولی... چرا این حرفای دروغو میزنی قربونت برم... رسول: همشون عین حقیقتن... باید باور کنی... من به خاطر مقام محمد راضی شدم باهات ازدواج کنم براس اینکه بیشتر به دم و دستگاهش نزدیک بشم.. من کاترینو دوست دارم نه تورو... آوا: اشکام سرازیر شد... غرورم له شده بود.. دنیا دور سرم میچرخید.. پ.ن: از اولم یکی دیگه رو دوست داشته💔 ــــــ رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
🕊💚ثنای‌ناب💚🕊 به نام مخلوق زیبایی‌ها💎 رمان(ثنا🕊) رمانی پراز جنجال،جدایی،اتفاق،هیجان و... 💚🕊💚🕊💚🕊💚🕊💚🕊 قسمتی‌از رمان: ریه هایم را مهمان کردم... مهمان هوای دل انگیز صبحگاه... گوش مهایم را مهمان کردم... مهمان اوازه های بلبل ها... ای کاش... ای کاش میتوانستم... دوست داری ببینی بقیه اش چی میشه؟! پس بیا تو کانال زیرتا بدونی چی میشه😁 لینک✅ @sanaenab
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
🔮ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم 🔮 دنبال کانالی می گردی که رمان داشته باشه 💙 دنبال کانالی می گردی که چالش داشته باشه💜 دنبال کانالی می گردی که پروفایل گاندویی داشته باشه 🧡 دنبال کانالی می گردی که فیلم های طنز گاندو رو داشته باشه 🌟 دنبال کانالی می گردی که لحظه های حساس گاندو رو داشته باشه 🏵 کانال گاندو 🦋 همه چی داره 🧡 رمان هاش خیلی هیجانی و طنز هست 🔮 طرفدار رسول یا داوود یا فرشید یا سعید یا آقا محمد طرفدار هر کدوم هستی بیا تو این کانال 🌈چون اون در مورد همه ی بازیگران گاندو می زاره 🌟 پس وقت رو از دست نده و بیا تو این کانال💙 هر کی نیومده ضرر کرده ✨ ...............‌.🧡🦋🧡.................. https://eitaa.com/joinchat/4085055643Ca5617ecbef .................🧡🦋🧡................. به کانال 🦋گاندو 🦋خوش اومدی
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
ـــــــــــــــــــ نزاشت حرفی بزنم که.. یه طرف صورتم بی حس شد... توهم پات به این پرونده باز شد جوجه امنیتی.. ولش کن اون کاره ای نیست.. رسووول ماااشینن.. 😭😱 متاسفم کاری از ما ساخته نیست... تسلیت میگم.. داغشو به دلت میزارم فرمانده... تیر خورد وسط قلبش.. 😱 شهادتت مبارک داداش.. فکرکردی ولتون میکنم.. حرفاشون خنده دار بود.. هنوز تو شک بودم... حالم دست خودم نبود.. بابا شدی...! دنیا رو سرم خراب شد.. خیلی نامردی... مزه خـون تو دهنم حس کردم... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشت اومد..!؟ 😍 میخوای رمانش بخونی..! بیا ببین چه اتفاق هایی قراره بیوفته.. 😱😍 بدو تا از دست ندادی... 👇🏼 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/713752760C3090dc77ed
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بالارو دیدی؟🤨 نمونه ای از فعالیت هامونه😌 ببین چی بهت معرفی میکنم 🤩 یه کانال خفن مذهبی😍 فعالیتارو فقط😳👇 😅🥀 📲🐝 🧕🦋 ❗️ و ‼️ 😎🙌 🤲🏻🍃 😍🌺 🦋🌗 🌱🤝 🤡🤳 🎶🎤 🎤🎵 🎧🎼 ?¿ 😂🎭 🍂🕯 🌿📿 ✨💎 😉😂 😑🤓 منتظر چی هستی😐 بکوب رو لینک زیر😉👇 https://eitaa.com/joinchat/2985754808C98daa20c9b هنو نرفتی!😨 یه سر بزن عاشقش میشی😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
تیم نسل سردار رو میشناسید؟ همون تیمی که روز قدس ترکوندن 😉 کاراشون رو دیدی تا حالا؟ دمشون گرم واقعا خیلی خلاق و با پشتکارن 😃 الانم وارد ایتا شدن و دارن مجازی هم کار میکنن نسل سردار https://eitaa.com/GenerationSardar لطفا حتی اگر وارد کانال هم نشدین یه صلوات برای شادی روح سردارمون بفرستید
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
سلام سلام رمان صدای پای آشنا رسیدیم به قسمتی که حال و هواتون رو با یه کار خیلی کوچیک تغییر بده بله 😌😌 حالا چه اتفاقی 😌 بخشی از رمان محمد :چی شده __........ +این امکان نداره یعنی شهید شده واقعا 🥺ولی اون قول داده _......... +وصیت نامه هه واقعا رفته باورم نمیشه چیشده کی شهید شده 🥺 https://eitaa.com/joinchat/730792112C0845a5c7d5 بیا این جا بخون 🥺
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
رمانی متفاوت تر از بقیه! یک رمان خواندنی با شخصیت های گاندو! ولی در نقش پزشک! ' ' بخشی از رمان زیبای "سیب سرخ" اقاجواد با تماسی که از جانب سرهنگ گرفته شده بود سریع خودش را به بیمارستان رساند پریشان بود! ماجرا؛راکه شنید پریشان ترشد! دنیا روی سرش اوار شد! احساس میکرد سرش گیج میرود! ارام روی صندلی های سرد بیمارستان نشست! سردی صندلی تنش را لرزاند! با فکربه اینکه روزی دستان گرمِ طاها اینگونه سرد شود مردمک چشمانش لرزید! سعی کرد قوی باشد و تکیه گاه! اما سخت بود! سخت بود خودت احتیاج به گریه داشته باشی ولی سنگ صبور دیگران باشی! سخت بود احتیاج به حرف زدن داشته باشی ولی محرم اسرار دیگران باشی! سخت بود! گفتنش اسان است وگرنه واژه سخت کمرش خم شد زیر بار این جملات! حال طاها روی تخت بیمارستان میان آن همه دستگاه خوابیده بود و معشوقش در اتاقی دیگر........! خوابی که ممکن بود هرگز از آن بیدار نشوند! و این بود حقیقت....! حقیقتی تلخ و دردناک! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خب حالا لابد میگید! طاها کیه؟! آقاجواد کیه؟! طاها استاد رسول خودمونه! آقاجوادم همون آقا محمده! حالا میخوای بدونی چه بلای سر طاها(رسول)اومده؟! یک لینک میدم باید عضو اون بشی https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 بفرمایید!
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
میدونی چیه بعضی مواقع آدما خیلی دلشون میگیره و دلشون میخواد یه چیزی باشه که حالشون رو خوب کنه تو این کانالی که بهت معرفی میکنم کلی فعالیت های جذاب دارن که حسابی حالت رو خوب میکنه🍒🍒😍😍😍 تازه رمان هم داخل کانالشون بارگذاری میکنن که نوشته خود مدیر کانال هست https://eitaa.com/hugfggik
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من زهره‌ام ملقب به زُهی😉 با افتخار دهه هشتادیم😎 عاشق و نویسی‌ام✍🏻 تو پیچم استورهای خفن دخترونه میزارم😍 تا پاک نشده فالوم کن مطمئن باش پشیمون نمیشی😜🏃🏻.. 🔗روبیکا:https://rubika.ir/Editor_Jan ‌‌
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگه دنبال یه چنلی که انواع رمان رو بزاره.... رمان های با ژانر های مختلف عاشقانه ❤ غمگین 😔 کلکلی 😝 پلیسی👮🏻‍♂️👮🏻‍♀️ ترسناک 🧟‍♀️👹و...... وهمچنین بتونی pdf رمان ها رو بخونی.... تو چالش شرکت کنی و جایزه ببری و رمان های سریالی هم توش باشه پس بهت این چنل رو معرفی میکنم و 100% بهتون تضمین میدم که پشیمون نشی 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 https://eitaa.com/joinchat/2906652999C6199f8206b
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
برای عیدت دنبال هستی؟ ☺️ ی رمان مهدوی و که حسابی از خوندنش لذت ببری؟!😊 چندین عاشقانه مذهبی فقطططط در یییک رمان...😳 مگه میشههعهه اصلا مگه داریم😍😍😍 از رمانی که تو کرده 👇🏾👇🏻👇🏼 بدون اینکه نفسی بکشد روی تابلو پشت سرهم قطار میکرد.. نگاهی به ساعتم انداختم که ۱۲:۱۰ را نشان میداد.. شکمم قار و قوری کرد و به یادم افتاد که خانواده دایی به امدند و امروز ناهار مهمان مادرجون هستیم.. با فکر به ، ضربان قلبم حسابی بالا رفت.. حسینی که هیچ وقت حتی نگاهش سمت من نیامد.. آهی از ته دل میکشم که مهتاب ختم جلسه را اعلام می کند و من بدون اینکه از چند دقیقه پایانی کلاسم چیزی فهمیده باشم از بیرون زدم ... کمی بعد زنگ در را فشردم و در دلم خدا خدا میکردم که ای کاش درا باز نکند چون مطمین بودم همانجا میکنم.. برای بار سوم زنگ میزنم و باعصبانیت ناشی از حال بدی ام میغرم: _اههههه پس چرا نمیا... که همان لحظه در باز می شود و چهره محمد حسین نمایان.. در می ماند و... به قلم: خون ها بپرید تو😁😍 👇🏼👇👇🏽👇🏿👇🏼👇🏽👇🏾👇🏼 ╭━━⊰❀🌿🕊❀⊱━━╮ @MahdiAdrakni313⁦ ╰━━⊰❀🕊🌿❀⊱━━╯
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بهترین کانال برای سرگرمی❤️ اینجا کلیپ و پروف و اهنگ، کارتون هرچیزی که باعث میشه حوصلت سر نره هست😉🥰 پس بپره تو این لینکی که اینجا گذاشتم😘👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/xukdtjmko
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
با ببخشید کوتاهی رفتم حیاط که با دیدن آرین عصبی خواستم برگردم که مچ دستم رو گرفت به معنای واقعی کلمه آتیش گرفتم دستش خیلی گرم بود نگاهی کردم زیر بارون و لرز گرفته بود دستش رو که کشید کمی خنک شدم. ارین: ریحانه... من دارم نکن این کار رو با من! ریحانه: برو دنبال زندگیت آقای علی حامد هیچ وقت و هیچ کجا نمیخوام ببینمت! نخواستم بببنم چطور خواهش میکرد نخواستم ببینم چطور زیر بارون اشک میریخت نخواستم تب و لرزش رو ببینم و جلوی چشمش با بی رحمی جواب به سامان دارم💔 صیغه محرمیت باطل شد و اتمام هرگونه نسبت با آرین! https://eitaa.com/joinchat/1009385788Cf9d67b6ae2 پارت واقعی‼️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اباید انال ایتارو ترکوووند🤩✅ هر رمان خونی باید عضو کانال باشه😍👌🏻 فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻 رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️ آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀 رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢 محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍 محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..! رسول ناگهان نا پدید میشه.. اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨 آنچه در فصل دوم رمان خواهید خواهند:: _ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده _یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود... _اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد.. _من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم... _رسول مریضه... _ای کاش همش کابوس بود... _دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم.. _من از همون اولم دوست نداشتم! _احساس کردم قلبم نمیزنه... _این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟! _محکم زدم تو گوشش... _پدر بچمه.. _من حاملم... بخوام برمم نمیتونم.. _باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 رمان تا پارت آخر داخل کانال گذاشته شده✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
این کانال ایتارو ترکوووند🤩✅ هر رمان خونی باید عضو کانال باشه😍👌🏻 فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻 رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️ آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀 رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢 محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍 محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..! رسول ناگهان نا پدید میشه.. اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨 آنچه در فصل دوم رمان خواهید خواهند:: _ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده _یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود... _اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد.. _من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم... _رسول مریضه... _ای کاش همش کابوس بود... _دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم.. _من از همون اولم دوست نداشتم! _احساس کردم قلبم نمیزنه... _این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟! _محکم زدم تو گوشش... _پدر بچمه.. _من حاملم... بخوام برمم نمیتونم.. _باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 رمان تا پارت آخر داخل کانال گذاشته شده✅
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا یک ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
🍓هدیه ایتا 🍓 🍓پر از هدیه و چالش و پروفایل 🍓 https://eitaa.com/Maaaaaaahh 🍓فقط دخترا عضو بشن🍓
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام گاندو رو دیدی؟ آخه کیه که گاندو رو ندیده این کانال همه چی میزاره از رمان گاندو بگیر تا هر چی که فکرشو بکنی و خیلی چیزای دیگه حالا یک تیکه رو بخون اگه خوشت اومد برو تو کانالش 👇 رفتیم خونه و ماجرا رو برای روهام و مامان توضیح دادیم رها: رفتم خونه درو که کلید زدم همه چشما اومد سمتم سلام چیزی شده؟ سعید:(دست زد) احسنت رها خانم احسنت شما مگه توی این خاک به دنیا نیومدی چرا اینکارو کردی چرا رها: چیشده میشه بگی چی شده سعید: میری جاسوسی این مملکتو میکنی ها مامان بابا اینطوری تربیتت کردن ها رسول: چرا جاسوسی کردی چرا با امیر و شارلوت رفتی چرا ها چرا رها (با بغض): من توضیح میدم سعید: چه توضیحی ها چه توضیحی رها از جلوی چشمام گمشو برو حالا اگر دوست داری ادامه ی رمان رو بخونی بیا توی این کانال زود باش 👇 🇮🇷عاشقان شهادت🇮🇷 @dkyhmspek
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام یه کانال هست که فقط چالش های پرداخت میزاره سارا . 🍓واقعا سال هاست که دنبال کانال پرداخت میگردم 🍓 محیا . 🍌بله الان لینک میدم نری از دست میدی یعنی عالیه تازه تاسیس 🍌 سارا . 🍓ممنونم ازت 🍓 محیا . 🍌لینک کانال 🍌 @Maaaaaaahhj
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
یه کانال پر از کلیپ های گاندویی،عکس نوشته ها گاندویی ، کلی چالش و فال و رمان های جذاب و هیجانی😍😍😍😍😍زود عضو شو تا از دستش ندادی😉😉😉😉https://eitaa.com/tarafdarangondoo بخشی از رمان : بعد از مراسم عروسی که در مهاباد بود به سمت تهران حرکت کردیم.در بین راه تلفنم زنگ خورد.نگاه کردم دیدم عزیزه،وقتی جواب دادم عطیه بود میخواست بپرسه کی میرم خونه.داشتیم صحبت میکردیم که...... میخوای بدونی بقیش چیه ؟😊پس سریع روی لینک بزن و عضو کانال شو😍 راستی توی رمان داوود با خواهر رسول ازدواج میکنه 😍 رسول هم با خواهر داوود 😍