eitaa logo
مثله شدگان
38 دنبال‌کننده
972 عکس
47 ویدیو
0 فایل
رمان از زاده ذهن نویسنده هست ✍️ نویسنده و مدیر اصلی: @Shiva13824 ادمین کانالم: @God_my_love_11 📌✍️خوندن رمان بدون عضویت حرام 🥺 لطفاً 🙏 عضوشید لینک ناشناس رمان https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
.... خلاصه ای از رمان تکیه گاه ابدی✨ مهتا: دستم رو روی صورتم گذاشتم ... با طعم خونی که توی دهنم پیچید فهمیدم زخم لبم دوباره تازه شد ... بغضم رو قورت دادم و نگاهش کردم، اگه دوست نداشتم تا الان اینکارو کرده بودم ولی نرفتم چون ... چون دلم گیر بود ... من نمیخوام زندگیم از هم بپاشه _هه ، خوب لفظ قلم حرف میزنی نگاهم رو ازش گرفتم و با داد ادامه دادم : آره حتما دوستم داری ولی مهتا بفهم ... من دیگه دوست ... ندارم! ~ با بهت و تعجب بهش نگاه کردم ... چشمام پُر شده بودن ... دستم رو از روی صورتم برداشتم و روی چشمام کشیدم تا مانع از ریختن اشکام بشن ... رفتم سمتش و چونه اش رو گرفتم و صورتش رو به روی صورتم نگه داشتم ... سعی کردم محکم باشم ولی لرزش نامحسوسی توی صدام حس میکردم ... مثل همون موقع ها که توی چشمام نگاه میکردی و میگفتی عاشقمی ... الانم توی چشمام نگاه کن و بگو دوستم نداری! _ دستشو محکم از چونم کنار زدم مهتا بفهم من دیگه عاشقت نیستم! برگرفته از ذهن نویسنده با ژانر برای خوندن ادامه رمان به چنل یه سر بزن رفیق😉👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4072931675C50bfaf1d45
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
°{💫🌻}° - متنِ‌ پیام : جنابِ مخاطبِ گرامی ! این بار نه بسته اینترنت . ‌. تمام شده و نه شارژِ اعتباری : )' چیزی نیست تنهآ دلمان برآیتان تنگ شُده :)!🌱'📽' join.join.join.join.join.join.join.join.join.join. join.join.join.join.join.join.join.join.join.join. join.join.join.join.join.join.join.join. @modafanvelayatt [⤷ʲᵃⁿᵃⁿᵃᵐ• 💌⃟🌊•𔘓•⤶]
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
دختره رو بخاطر پسره گروگان گرفتن😱 هوشیار شدم و دیدم وسط یک بیابونم و دوتا مرد دستامو گرفتن و از همه عجیب تر امیرعلی که روبروم بود ولی دستای اونم بسته بودن... با صدایی ک بزور از گلوم خارج کردم گفتم: چی...چیکار....چیکارم....دا..دارید....؟ مردی که دستمو گرفته بود زیر گوشم پچ زد: قراره ازتو استفاده کنیم تا این آق پسر حرفمونو گوش بده امیرعلی با عصبانیت غرید: چی زیر گوشش پچ پچ میکنی مرتیکه یکی دست زنان از ون پیاده شد : به به خوشم اومد جناب امیرعلی مهدوی احوال شما؟ صورتش معلوم بود موهای جو گندمی با ته ریش سفید بهش میخورد ۴۰-۴۵ سالش باشه وااااای من چند روزه تو راهم؟ اینجا مرزهههه... دیگه حواسم به بگو و مگوشون نبود تا وقتی صدای ناله ضعیف امیرعلیو شنیدم: آی دیدم که انداختنش رو زمین و لبش پاره شده سه تامرد امیرعلیو گرفتن و ۴ نفر اومدن سمت من یکیشون دست و پاهامو گرفت و یکیشون.... بدو بدو بیا ببین چه بلایی سر دختره میارن😥 @modafanvelayatt ✌️🏻😎
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد یعنی چی؟! جهاد هر تلاشی نیست!! ➶➶➶☫➷➷➷ چه مدل هدف گیری باید داشته باشیم؟؟ اول برای مقابله با دشمن باید دشمنمون رو بشناسیم⚔ حالا تو چقدر دشمنت رو می شناسی ❓ ازش چیا میدونی⁉️ منتظرتونیم ᵕ̈ 🔜@nor0lhoda💬
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
🎥 دلیل سجده و شکر بعد از زیارت عاشورا/ برکات عجیب ولادت امام حسین (علیه‌السلام) رو میدونی؟🥺💔 قضیه فطرس ملک رو میدونی؟:) میدونی چرا او در میان فرشتگان ،  آزاد شده امام حسین علیه السلام نامیده شده ؟🙂✨ مکالمه زیبای اباعبدالله الحسین با مروان پیرامون ازدواج دختر حضرت زینب با یزید شنیدید؟ پاسخ به شبهات رو از سیدالشهدا یاد بگیریم ١۴٠٠ سال پیش تو اون جامعه‌ای که برای زنان ارزشی قائل نبودن و بازیچه روابط سیاسی و قومی قبیله ای میشدن و اصلا ازدواج ها بر همین مبنا بود، سیدالشهدا اینطوری زیبا از زن و کرامت زن میگن؟🙃 -نیازمندی؟ +یه‌‌ذهن‌ِدغدغہ‌مند‌جمع‌کردن‌وسایل‌ سفر‌بہ‌کربلا :) اگر متن رو تا اخرش خوندید دعوت شده امام حسین هستید پس خوش امدید:)💚 ˹➜https://eitaa.com/joinchat/763167011Cb98a07e041
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
مگه ایتا همچین کانالیم داشت😳😱 باورم نمیشهههههه🤩 بهترررررین کانال ایتاا رو پیدا کردمممم😍 دیالوگ هایی از رمان 👇🏻 _باورم نمیشه عاشق شده باشم.. _هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده.. _چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم... _وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم... _هرروز دارم بهش فکر میکنم... _شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم.. _خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست.. _دیگه کم اوردم... _دیگه بهت علاقه ندارم.. _زود قضاوت کردی.. _الان بیمارستانه.. _غرق خاطرات شده بودم.. _تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود... _همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته... _بلایی سرش آوردی که الان تو بیمارستان زیر سِرُمه.. _چطوری میتونی انقدر نامرد باشی.. _تا چشمم بهش افتاد اشکام سرازیر شد... _محکم زدم تو گوشش... _باید با عکسات روزامو شب کنم... _با زانو روی زمین فرو اومدم... _جلو همه کوچیکم کرد.. _ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. _این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن.. _چشمام جایی رو نمیدید.. سرم گیج میرفت.. صداها و تصاویر برام مبهم بود و سیاهی مطلق.. @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
اونایی که کشته مرده گاندو هستن حتما کانال های زیادی دارن اما اما اما این کانال با همه فرق داره باور نمیکنی ※ باشه الان لینک کانال رو میفرستم بزن رو پیوستن و ببین 😍 اما قبلش بذار یکم از کانال بگم این کانال ادیت فیلم چالش فیلم استوری ها رمان ها و کلی چیز های خفن داره ♥️ تازه هر ۱۰ نفری که اضافه میشه مدیر ۵ تا تم میفرسته تو گروه خب اینم لینک کانال @mahdesg بزن رو پیوستن
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
- چیه‌چراحالت‌گرفت‌است؟ + هیچی‌،شنیدم‌آیدی‌این‌کانال‌را‌نداری😳 - کدوم‌کانال؟ +اول‌از‌همه‌یه‌سوال‌مگه‌ دختر محجبه نیستی؟ - بله‌با‌افتخار😉 +این‌کانال‌هرروز‌کلی‌فیلم‌و‌عکس‌ خیلی قشنگ می‌گذاردو‌رمان‌خیلی‌باحال‌هم‌دارد😍 - واقعا!لطفا‌آیدی‌کانالش‌را‌بده🍁 +اول‌از‌همه‌شیرینی‌بده‌که‌برایت‌یه‌کانال‌به‌این‌خوبی‌آوردم🌱 _اول برم داخلش بعد 😂 بیا‌اینم‌ایدی‌کانال😍✨ @chaddory - دستت‌طلا🍁من‌برم‌داخل‌کانال‌یاعلی🌱خدانگه‌دار😉 + خدانگه دار😂✨
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام بزرگوار یک کانال دارم یک رمان جذاب می زاره هم عاشقانه هم امنیتی قسمتی از این رمان رو بخون بعد عضو شو تا ازدست ندادی 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 (رمان عشق به وطن ) مهرانه :داشتیم با خانواده چایی میخوردیم !یک دفعه یک پیااام اومد دد از جام پریدممم وااای مهنا : مهرانه !حالت خوبه ؟ مهرانه :آ آ ر ره خ و ب م مهنا : مهرانه: با خوندن پیام سریع رفتم بالاتو اتاقم 😖 می خواستم زنگ بزنم به دکتر توفیقی استادم ولی .... پ'ن :یعنی چه پیامی اومده بود! ادامه دارد ...🍃 ______________________________ مهرانه ومهنا خواهر های محمد هستن ☺️ رسول عاشق میشه 🤣بیاو ببین قصد ترور ... دارن 😢 راستی رمان بچه مهندس هم می زاریم اگر با سریال بچه مهندس اشنا نیستی تو این کانال میتونی هم رمانش رو بخونی هم باهاش اشنا بشی 😉☺️ ادامه ی رمان در https://eitaa.com/joinchat/3100180637C340f3ade9e ورود اقایان ممنوع 🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
😳 باورت‌ نمیشه پدر شهید هنگام تعریف کردن خاطرات فرزندان شهیدش از دنیا رفت😨😲 فیلمش‌سنجاقه↓😥 عشق بین پدر و پسر را باید دید😪 https://eitaa.com/joinchat/4019716224Caa47f71515 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام عه کجا؟😓 یه کانال برات آوردم با یه رمان گاندویی بپر توش ____قسمتی از رمان_____ مصطفی:پس کوش؟کجاست؟کجا رفته این بچه؟😥کل خانه رو دنبالش گشتم با همون لباس های خیس از مطبخ گرفته تا زیر تخت و کمد رختخوابی اما دریغ از یه اثر یا نشانه پس چرا نیست؟چرا در راهرو باز بود یهو جرقه ای در ذهنم خورد به طرف راهرو دویدم و به دقت روی زمین را نگاه کردم چند قطره خون روی زمین ریخته بود توی صورتم زدم و جیغ کشیدم😱 داشتی میخوندی؟ مصطفی داشت دنبال یکی میگشت اگه دوست داری ادامه رمان رو بخونی بیا تو کانال😉 تازه آموزش عوض کردن تم شاد و ساخت تم ایتا رو هم گذاشته😲 https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d منتظر حضور پر مهرتان آن هستیم🙂 ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
آقا یه لحظه یه لحظه یه استپ اینجا بکنید😁 ایسسسسسسست خب اهم اهم بهتره بگم یه چراغ قرمز اینجا بدارند گلوم درد گرفت😆 خب چی میخواستم بگم؟ آهان شما دعوت شدید به خواندن یه رمان ناب از جنس عاشقان شهادت یه رمانی که مثل و مانندش هیچ جا پیدا نمی کنید😌 میپرسید کجا؟ خب با من بیاید تا بهتون بگم قسمتی از رمان عطیه:معلوم هست تو کجایی؟چرا هر چی زنگ میزنم جواب نمیدهی؟😥 محمد:ببخشید عطیه شرایط جواب دادن نداشتم😔 عطیه:نمیگی من نگرانت میشم؟😒 محمد:حالا چرا اینقدر خوش اخلاق؟😆 عطیه:آخه محمد تو که میدونی من دلم کوچیکه تقی به توقی بخئوره نگران میشم چرا گوشیتو جواب نمیدهی؟بابا مردم از دلشوره خودت که میدونی زندگی بدوت تو برایم بی معناست🥺چرا آخه اینجوری میکنی؟ محمد:باشه باشه ببخشید یعنی الان قهری؟ عطیه:بله😌 محمد:ای بابا عطیه لوس نشو دیگه😒 عطیه:شوخی کردم بابا شوخی کردم😂❤️ محمد:از دست تو🤕😂 عطیه:کی میای خونه؟🙂 محمد:شب خوبه واسه اذان؟😇 عطیه:هر طور خودت راحتی زود بیا یه خبر خوب برات دارم خداحافظ😉 محمد:قربانت خداحافظ زنگ زدم به سعید الو سعید شما کارتون تمومه؟ سعید:بله آقا محمد:پس ببریدش بازداشتگاه خداحافظ موتور رو روشن کردم و راه افتادم سمت خونه ناشناس1:حالا وقتشه برو دنبالش ناشناس:خیالت تخت من کارمو بلدم جوری میزنم که در جا بمیره😏 ناشناس¹:حله😏 ______________ دیدی؟ محمد😱 بیا اینجا تا ادامه شو بخونی رمانی که اینجا میذاره محشره از دستش نده https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d منتظر حضور گرمتان هستیم🙂❤️ ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام بزرگوار یک کانال دارم یک رمان جذاب می زاره هم عاشقانه هم امنیتی قسمتی از این رمان رو بخون بعد عضو شو تا ازدست ندادی 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 (رمان عشق به وطن ) مهرانه :داشتیم با خانواده چایی میخوردیم !یک دفعه یک پیااام اومد دد از جام پریدممم وااای مهنا : مهرانه !حالت خوبه ؟ مهرانه :آ آ ر ره خ و ب م مهنا : مهرانه: با خوندن پیام سریع رفتم بالاتو اتاقم 😖 می خواستم زنگ بزنم به دکتر توفیقی استادم ولی .... پ'ن :یعنی چه پیامی اومده بود! ادامه دارد ...🍃 __________________________ مهرانه ومهنا خواهر های محمد هستن ☺️ رسول عاشق میشه 🤣بیاو ببین قصد ترور ... دارن 😢 راستی رمان بچه مهندس هم می زاریم اگر با سریال بچه مهندس اشنا نیستی تو این کانال میتونی هم رمانش رو بخونی هم باهاش اشنا بشی 😉☺️ ادامه ی رمان در https://eitaa.com/joinchat/3100180637C340f3ade9e ورود اقایان ممنوع 🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
ریحانه : آقا رسول آقا رسول توروخدا بیایین سریع رسول : بله الان میام ، چی شده ؟😨 ریحانه : آقا رسول یه نگاه به کامپیوتر بندازین چرا اینجوری شده ؟؟😵 رسول : یا خدا 😱😱 داوود داووووووود برو به آقا محمد بگو بیان بدوووو داوود : تق تق تق . آقا محمد ببخشید میدونم جلسه دارین ولی رسول گفت سریع بیایین خیلی ضروریه خییلییی محمد : باشه اومدم محمد : چی شده رسول ؟😨 رسول : آقا محمد اطلاعات کامپیوتر ریحانه خانم خیلی سریع داره خالی میشه.... 😧😱 😂😂بقیش رو برو تو کانال بخون دیگ اجازه ندارم برات بزارم😂 اینم لینک😂👇🏻 @Roman_dakhil_eshgh منتظرتیم❤️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان عاشقی عشق میخواهد یه رمان امنیتی جذاب و عاشقانه تکه هایی از فصل ۳ _با اجازه ی... _آجی مهنازززززز _من...خوبم...ولی...بچم...هه _6 ماهه است و هنوز نیومدید برا تعیین جنسیت؟ _خیلی...قشنگه:) _آقای رسول منتظری،از حالا به بعد من و شما هیچ نسبتی با هم نداریم! _یه عمر زندگیمو تباه کرد _ولی من عاشقش بودم _یعنی تو چهار ماه بارداری تو از من پنهان کردی؟:/ _چشماتو ببند _خوش اومدی دختر گلم _چی چیو توضیح میدهی اینکه جاسوسی؟ _عاشقی یعنی چی؟ _شوهر من با همسر شما... _من تنها با یه بچه کوچیک نمیتونم این بچه مادر میخواد! _لالایی لالا بخواب دختر قشنگم _حتی اگه بمیرم نمیذارم چادر از سرم برداید:) _هه ماشه...خیلی راحت میتونم ماشه رو بکشم و بعد همه چی تموم میشه _خواهری:) _من فقط یه چیز میخوام _اون خواهر منه اون همه چیز منه هق _خیلی راحت توی یه جمله خلاصه اش میکنم _خیلی...دوست...دارم...داداشی:) _دیر کردی _مثل همیشه:) _قرار نبود تنهام بذاری بی معرفت:) _تو سه ماهگی طعم یتیمی رو چشیدن چه حسی داره؟:) _دخترمم مثل خودم _فقط بی مادر شد _چقدر بگم دوست دارم تا برگردی؟:) _رسول بسهه _عاشقی عشق میخواهد https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان گرداب،به زودی در کانال: @gandoia ___________________ _رمان جانان رو خوندی؟ تنهایم نگذار رو چی؟ عین شین قاف رو ک دیگه خوندی!!! اتهام ک یکی از بهترین رماناشونه! هیچ کدومو نخوندی؟:/ اشکال نداره... بیا ی قسمت از رمان جدیدشو بخون اگ خوشت اومد عضو شو!! اول چنلیه ک رمانی با ژانرِ:گاندویی(خارج از محدوده امنیتی)،ماکانی،تخیلی،میزارههه😱 ی قسمت از رمان گرداب:👇🏻 🩸 .... 🩸🩸🩸 🩸🩸 🩸 با سرجام رو به گفتم _ ... رو ؟ رو گرفت با دو تا ذهنم سمت رفت... پسره خراب ببین هم ... با رد شدن از حرفم موند و تپش قلبم تر شد نه‌ نداره اینا امیر ک(: رسول خفه شو!!! فقط چشماشه این مضخرف دیگ چیه؟ در باز شد و اومد تو چرا پوشیده بود؟ _ سلام به دادن سر کرد _ شده ؟چرا سیاه ؟ انگار جمله کافی بود راه باز شه _ نگرانم میکنی !!! ؟ + ... _ خب؟؟؟ نفس برای کردن کشید + بود(: عضو شو تا پاک نشده(: @gandoia
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
(رمان مثله شدگان) نمیدونم چی شد... نفهمیدم چی شد... تا یکم از ماشین دور شدم دیدم همون پسره محمد موتور پیاده شد و به سمتم دوید و از پشت بغلم کرد با فشاری که به شونه هام داد مجبورم کرد خم بشم... و بعد صدای شلیک سه تا گلوله و گاز دادن به موتور دستاش که تا چند ثانیه پیش محکم دورم پیچیده شده بودن آروم آروم شل شد...... مأمور های پارکینگ با صدای گلوله اومدن بالا موتوری ها فرار کرده بودن چند نفر دورمون جمع شدن محمد افتاده بود روی زمین غرق خون بود اما من هنوز ایستاده بودم. باورم نمیشد چیشده... باورم نمیشد افتاده.... داوود به آقای رضایی گفته بود آمبولانس بفرسته پارکینگ طبقاتی نزدیک نیروگاه اما دیگه حرفی نزده بود چی شده سلام عشقم ❤️ _شما؟؟؟؟ نشناختی منم کسی امروز دیدی 😈❤️ +تو همون عوضی بی سر پا هستی با من چه کار داری من هیچی تو نیستم _نه خیر تو همه ی وجودمی خانمی عشق من بمون تنهات نمیزارم تا ابد +بیا برو گمشو عوضی برو برای یکی دیگه قربون صدقه برو _نه خیر دیگه نشد اینو نداشتیم دیگه بهت گفته بودم چه کار میکنم پس باید بهم گوش کنی + بهم وقت بده 😔 راهی براش پیدا میکنم یا نه _خوبه بعدا بهت پیام میدم کجا بیای و چه کار کنی تفهیم شد ؟ اگه میخوای ادامه رمان بخونی رو لینک زیر بزنید عضو بشین ممنون @moslah_shodagan @moslah_shodagan ✨لینک ناشناس رمان مثله شدگان ✨ https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682 https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682 آیدی مدیر و نویسنده : @Shiva13824
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
پارت واقعی واقعه ی شاهچراغ💔 محمد رضا :مامان ....آب......آبجی...من ....من درد دارم ....مامان 🥺😖آبجی... تهران سایت محمد :کاری داشتید آقا؟ آقای عبدی :آره محمد ..باید بری شیراز با فرمانده ی کل نیروها صحبت کردم دوست صمیمیم هستش ...باید بری شیراز خبر رسیده اون جا رو 💔 پ.ن..داستان بر اساس واقعیت برخی اتفاق ها همین اواخر افتاده بیا و ببین داستان چیه https://eitaa.com/joinchat/118686026C1b60ea0f0a
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
•شوق‌ِمَـــن• چندین‌برابرمی‌شودبا •دیدَنــت• وای‌ِمن‌دیوانه‌ام‌ •دیوانـــه‌یِ• •خَنــدیدَنت•..💜🤤 سلام به گاندویییییی هاااااا🖤🥺 حالتون چطوره؟✍🏻 شنیدم دنبال رمان گاندویی میگشتین؟!✍🏻🇮🇷☹️ خب بیا تو این کانال🖇🇮🇷 @gando_beat اینم 🇮🇷🖤✍🏻 عاقد: عروس ایا بنده وکیلم شما رو به عقد دائمی اقای داوود رهبانی دربیاورم؟ محیا: عروس رفته گل بچینه عاقد: برای بار دوم ارز میکنم وکیلم + عروس زیر لفظی میخواد😂 همه:😂😂😂😂 عاقد: عروس خانم وکیلم؟ محیا: با اجازه پدر مادرم و بزرگترا ..... بله🥺🥺 رفتم بغلش کردم و گفتم: من باید زودتر عمه بشمااااا محیا: اوه حالا شوهر عمه بچم کی بشه؟ اشاره کردم به رسول محیا: مگه میخوای بله رو به رسول بگی؟!🥴🥴 + اره....چشه مگه محیا: چش نیس گوشه + بی مزه محیا: منم باید زندایی بشم اول تو بعد من + عه نباوا اول تو تا اینکه اگه میخوای ادامشو بخونی بیا تو کانال زیر🖤🖤✍🏻 @gando_beat
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
Hello beautiful 😍❤️ دوست داری تو درسات پیشرفت خیلی زیادی داشته باشی ؟ 🍎🍓 ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ دوست داری نمراتت از کل مدرسه بیشتر بشه و تو بشی اون شاگرد زرنگی که همه حرفتشو میزنن ؟ 🍭🌈 ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ پس اگه خودت هم دوست داری که تو درسات پیشرفت کنی هنوز دیر نشده 😉💗 بیا به کانالم یه سر بزن مطمئنم پشیمون نمیشی و انقدر پیشرفت می‌کنی تا به دوستات هم معرفی می‌کنی 😍❤️ ┏━ꕥ━━•••━━━━┓  @lesson_1 ┗━━━━•••━━ꕥ━┛
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
روایتی از زندگی یک مامور عاشق و مذهبی روایتی از اتفاقی آشفته.... شهادت یه برادر 🙃 مرضیه :محمد...محمد مادر بیا یه کم غذا بخور تو که چیزی نخوردی ... سپیده و سجاد هم رفتن ...بیا حداقل تو شامت رو بخور .. محمد :تو اتاقم بودم ...صورتم بد جور زخم و زیلی شده بود ...ولی خدا رو شکر میکنم که همه چیز تموم شده ... خدا رو شکر میکنم که حال عطیه خوبه ... با صدای عزیز به خودم اومدم و گفتم :چشم عزیز الان میام ..با این که صورتم زخم بود ولی نمیخواستم عزیز رو ناراحت کنم ... خواستم از اتاق بیرون برم که گوشیم زنگ خورد داوود بود حتما زنگ زد باز حالم رو بپرسه جواب دادم :الو داوود جان سلام _............ +چیزی شده ؟ _............ +آزمایش چی؟ _............ +HIVبرای چی ؟ _............... +چی؟من مشکوک به سرطان ایدزم......! پ.ن..چی شده ؟ چه اتفاقی برای محمد افتاده ؟ سرطان ایدز برای چیه ؟ بیاید داخل این لینک ☺ https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
خسته شدی از بس که دنبال استیکر برای چت گشتی و پیدا نکردی ؟ 😕 می‌دونی که ... ایتا قابلیت این رو نداره که بیشتر از ۵ استیکر ذخیره کنه 😐 چت هم که بدون استیکر خیلییییی بی مزه اس 😒 تو هم که قطعاً دوست نداری توی چت بشینی و نگاه کنی بقیه دارند تند و تند استیکر های خوشگل و جذاااااااب می‌فرستند و تو توی چت عقب موندی 🙂🙃 ولی من یه کانال آوردم برات پرررررررر از استیکرررررر های جذاااااب و قشنگ 😌😍 دیگه انقدر سادگی نکن 🤔 بدو بیا دم در بده 🤠 استیکر مناسبتی ، گفتگویی ، مذهبی ، عاشقانه ، تاریخی ، انگیزشی ، و هرررر مدل استیکر که بخوای داره 😻 اگه استیکری رو نداشت به ادمین پیام بده و بگو فلان پوشه استیکر رو بزاره 😚 دیگه چی از این بهتر 🤨 تازهههههه 😍 غیر از استیکر ... گیف ، تم ، پروفایل ، والیپر ، بیو گرافی و .... هم داره 😍 بیاااا دیگهههه 🧐 منتظر چی هستی 🤔 شانس فقط یه بار در خونه ی آدم رو می‌زنه 😎 هر کی می‌خواد کمبود استیکرش رفع بشه و دیگه مثل عقب مونده ها نشینه و نگاه کنه بقیه چه استیکرایی دارن ، حملههههههههه 🤩🤩🤩🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀👇🏻👇🏻👇🏻 استیکر کده 😏👇🏻 ‌‌╭┅────────┅╮ 🦋  ‌‌@stikerkadehman ‌‌‌🦋 ╰┅────────┅╯
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام گاندوییییی هااااا🥺🥺🥺❤️‍🔥 حالتون چطورهههههه؟ _من که عالیم از وقتی تو این کانال هستم🥰🥰🥰 @gando_beat کانالی داریم با کلی فعالیت گاندوییی🥰🥰🥰 رفیقونه گاندویی💁🏻‍♀🤍 طنز گاندویی 💁🏻‍♀🤍 پروف گاندویی💁🏻‍♀🤍 عاشقانه گاندویی💁🏻‍♀🤍 😈😈😈😈🧨 ضربان قلبم🖤⚔ رسول: بزار ببرمت بیمارستان + نه زخم سطحیه رسول: عفونت کرد بهم ربط نداره....به اقامحمد میگم + بفرما بگو😒.....اقای محمودی لطفا بس کنید من حال ندارم شماهم رو مخ من هستیننننننن😤😤😤😤😤 رسول:من رو مخ شماهم سریع گاز داد + چه خبرته😤😤 رسول: مگه رو مخ شما نیستم خانم رهبانی + درد خانم رهباااااااانیییییییی🤬🤬🤬🤬🤬🤬 یدفعه ماشین داخل توده برفی گیر کرد😨😨😨 رسول: ای درد بگیری😡😡😡😠😠😠 + تو چرخ زنجیر نیاوردییییی😱😱😱😱😱 رسول:نه نیاوردممممم😡😡😡😡😡😡 + داد نزن سر من .....الان تقصیر منه ارهههههه😤😤😤😤😤 رسول: اخه کی گفت تقصیر شماسسسسس😡😡😡😡😡😡😡 + ما ی چند دقیقه میمونیم تا ماشینای برف روبی بیان🤧🙁 رسول داشت تو چشام نگاه میکرد که از روبرو نور کامیون خورد به چشممو.... تاریکی مطلق°🧡🌱 خب دیدی؟! عالیییی بوووودددد🤍🤍🤍🤍🤍🤍🕊🕊🕊 راستی ی چیز دیگه فعلا شماره وحید رهبانی رو دارممممممم پس بدو ببینمممم🤍🤍 @gando_beat @gando_beat