eitaa logo
مدرسه طیِّـب آباد | شفقت
52 دنبال‌کننده
13 عکس
7 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۴ 🔴 مقایسه تهران و کاردیکلا براساس نظریات شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی (قسمت ۳، براساس الگوی فقهی ساختمان) دومین فقه از ۹ فقه نظام موجود در جدول تنظیم روابط انسانی، فقه التزکیه است. تعدادی از نظریات این فقه عبارتند از: نظریه مدیریت شهری محله محور، الگوی طراحی ساختمان، نظریه آموزش و پرورش آینده، الگوی فقهی تحلیل بیماری (پاتولوژی فقهی) و غیره. ما در اینجا فقط براساس دو نظریه، «الگوی فقهی طراحی ساختمان» و «مدیریت شهری محله محور»، تهران و کاردیکلا را در فضای مقایسه، ارزیابی می کنیم. الگوی فقهی طراحی ساختمان: در ادامه فقط ۹ شاخص برآمده از الگوی فقهی ساختمان که جزوه اش در پایین یادداشت آمده است را بررسی می کنیم. 1️⃣ حیات وسیع: می دانیم که دارا بودن حیاط وسیع، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر بازی کودکان و هم فرزندآوری و سلامت و حفظ حریم خصوصی، مهم است. خانه های کاردیکلا عمدتاً حیات دار است و در آن حیاط ها، بخشی به پارکینگ، بخشی به نگهداری طیور و بعضاً گوسفند و گاو، بخشی به درختان میوه از جمله پرتغال و نارنگی و انار و گردو و سیب و گلابی و ...، بخشی هم به کاشتن سبزی جات در پاییز و زمستان و صیفی جات در تابستان، اختصاص دارد. این درحالی است که خانه های تهران عمدتاً آپارتمانی و قوطی کبریتی است و لذا مانعی برای فرزندآوری و بازی کودکان هم هست. تا جاییکه طبقه پایینی می خواهد بخوابد، فرزند ساکن در طبقه بالایی دارد روی سقف همسایه طبقه پایین رژه می رود. لذا یک بخش خاص در نیروهای انتظامی به دعواهای آپارتمانی اختصاص داده شده است. همینجا گفتنی است که با این زمین های ۲۵۰ و ۳۵۰ متری که گفتند دولت می خواهد بدهد، نمی توان آن کاربری های بالا را از حیاط گرفت. لذا ما در روایات داریم که شرف خانه به حیاط آن است. 2️⃣ نگهداری حیوانات خانگی مفید: علاوه بر اثرات اقتصادی نگهداری دام و طیور در دار واسعه، در روایات ما تأکید ویژه ای بر نگهداری کبوتر، خروس، گربه و غیره در خانه های حیات دار شده است. چون برخی از این حیوانات اثرات ماورائی زیادی دارند. در کاردیکلا مردم معمولا در خانه های خود خروس دارند و بعضاً گربه موجود است اما به ندرت کبوتر نگه می دارند. تهرانی ها اما به دلیل زندگی آپارتمانی از این حیوانات بی بهره اند. البته به دلیل اینکه از یک طرف، شهرهایی مثل تهران به علت توسعه یافتگی، عقب مانده شدند و در نتیجه یکی از وجوه این عقب ماندگی، افزایش فردگرایی (ایندویژوالیسم) است، و از طرف دیگر سگ، حیوان با وفا و مأنوسی هست، لذا برخی تهرانی ها سگ را در درون خانه خود و نه برای نگهبانی از خانه یا گله، نگه می دارند که طبعاً خیری در آن نیست. بلکه به دلیل اینکه سرپوش و مُسکّنی روی فردگرایی آن عزیزان است، موجب شر و تعمیق فردگرایی آنان هم هست. می دانیم که فردگرایی انسان لیبرال، خود بسترساز انواع آسیب های اجتماعی و تحمیل هزینه های متنوع و متعدد به فرد و جامعه است که در این مجال نمی گنجد. 3️⃣ جانمایی حمام، دستشویی و آشپزخانه در بیرون خانه: به دلیل جلوگیری از اثرات منفی ماورایی، حمام و دستشویی در بیرون خانه جانمایی شده و برای جلوگیری از ریزه خوری، آشپزخانه نیز در بیرون از خانه جانمایی می شود. در گذشته در خانه های کاردیکلا، این امور رعایت می شد. اما الآن در کاردیکلا عمدتا و در تهران تماماً حمام، دستشویی و آشپزخانه در درون خانه جانمایی می شود. اما در روستاهای جنگلی بابل، بعضاً هنوز هم این معیار اسلامی رعایت می شود. 4️⃣ عدم خرید و فروش خانه و زمین: روایت داریم که خداوند برای اینکه قیمت زمین و خانه را کنترل کند، برکت را از شغل بساز بفروشی و خرید و فروش زمین برداشت. این در حالی است که در تهران خانه بیشتر از کاردیکلا و در کاردیکلا، زمین بیشتر از تهران خرید و فروش می شود که همین امر سبب پرواز همیشگی قیمت زمین و خانه و سختی معیشت مردم شده و می شود. راه حل این معضل در الگوی فقهی مدیریت انفال است که از نظریات فقه المکاسب است و در اینجا که بحث از یکی از نظریات فقه التزکیه است، نمی گنجد. 5️⃣ ارتفاع خانه: در روایت داریم که ارتفاع خانه را بیش از ۴ متر نسازید و در روایت دیگر داریم که محل زندگی اجنه از ۴ متری سطح زمین به بالا شروع می شود. لذا می بینیم که تحقیقات نشان داده است، جرم و جنایت در ساختمان های بیش از سه طبقه، ۳۸ درصد بیشتر از خانه های با ارتفاع کمتر است و نیز بیماری های روانی به گونه ای گسترش یافته که در آمریکا ۳۳ درصد بستری شده ها، نه در بیمارستان که در تیمارستان، بستری می شوند. بی شک یکی از علل این مشکلات، اثرات منفی ماورایی است. @mountazer 👇ادامه در متن بعد👇
👆ادامه از متن بالا👆 (ما إن شاء الله در یک سلسله یادداشتی، این ظن تجربه گرایانه ای که در دانشگاه به غلط به عنوان علم، به خورد مردم می دهند را با خاک یکسان می کنیم. روش ما، روش ائمه علیهم السلام است. به این صورت که علیل بودن ظن تجربه گرایانه را از خود تجربیات بشری و حداقل در ۴ لایه جلوی چشم همه می گذاریم و بعد دستان پر وحی را در این لایه هایی که تجربیات بشری علیل است، باز می کنیم تا کسی علم نافع وحی را خرافات و ظن ناکارآمد خود را علم معرفی نکند.) اگرچه در کاردیکلا اخیراً خانه های آپارتمانی ساخته می شود اما هنوز عمده خانه ها یک طبقه است. در تهران هم که خانه ها، عمدتاً آپارتمان های ۴ طبقه یا بیشتر است. 6️⃣ حفظ حریم خصوصی: در کاردیکلا اخیراً با ساخت آپارتمان ها، در حیاط برخی خانه ها، حریم خصوصی همسایه ها رعایت نمی شود. در تهران هم که باید بر روی پنجره خانه پرده انداخت تا این قوطی کبریت تبدیل به زندان شود. چه می کشند زنان خانه دار تهرانی. 7️⃣ نمای خانه: خوب است نمای بیرونی خانه ها ساده و شبیه به هم باشد. این درحالی است که در تهران و کاردیکلا و بیشتر در بالاشهر تهران، برخی در نمای بیرونی خانه خود یا حتی در دیوار و دروازه خانه، تبرّج جاهلی به خرج می دهند. 8️⃣ کاهش تولید زباله: به دلیل وجود حیوانات خانگی در عمده خانه های کاردیکلا، بخشی از زباله های تر، توسط این حیوانات مصرف می شوند. همچنین بخشی از زباله های فلزی و پلاستیکی در برخی خانه ها جمع آوری شده و به افرادی که به صورت دوره ای با یک وانت در محله گردش می کنند و در زبان محلی به آنها «پیت خَرین» گفته می شود، فروخته می شود و پولش خیلی شرافت مندانه به جیب خود تولیدکنندگان زباله می رود. در تهران اما هم سرانه تولید زباله های خشک و هم تر بیشتر از کاردیکلا است و تهرانی ها همه اش را در سطل زباله می ریزند. در تهران پیت خرین به خانه های مردم نمی آید، بلکه آن پیت خرین ها، شبکه ای از زباله گردها از طبقه مستضعف اقتصادی و بعضاً عزیزان افغانی را به کار می گیرند. من از یکی از این زباله گردها که پسر جوانی بود و برای حمل کیسه سنگینی که در دست داشت، چند دقیقه ای کمکش کردم پرسیدم. گفت زباله های خشک را به قیمت کیلویی ۱۵۰۰ تومان به پیت خرین های تهرانی می فروشند. تجارت پر سودی است و لذا شهرداری تهران در تلاشی مذبوحانه، در به در به دنبال گرفتن زباله گردها و انهدام شبکه آنان است. الله اکبر به این همه مردم داری، محرومیت زدایی و شکوه مدیریت شهری با الگوهای غربی. اما کاردیکلا. در تحقیقی میدانی که برای اصلاح مدیریت پسماند روستایی بابل با راهنمایی دکتر روزبه شفقت در سال ۱۳۹۱ انجام داده بودم، معلوم شد، نیمی از زباله های تولیدی در خانه های کاردیکلا، تر است و نیمی دیگر خشک. زباله های تر را می توان با دادن بشکه های تولید کمپوست به مردم، به کمپوست تبدیل کرد که علاوه بر صرفه جویی در هزینه حمل زباله ها توسط دهیاری، از طریق تولید کود طبیعی، به مردم کمک می شود. آنگاه زباله های خشک را به راحتی می توان به مناطق بازیافت برد. حال آنکه چنین طرحی اجرا نشده و زباله های تر و خشک را به دل جنگل های بابل (روستای انجیل سی) می برند که این امر روستانشینان آن اطراف را به حق و به شدت آزار می دهد و مشغول شکایت هستند. البته الآن سال هاست که دارند چند واحدِ زباله سوزی تأسیس می کنند تا زباله های مازندران را سوزانده و هوایش را آلوده کنند. در روستای کاردیکلا البته برای مدت ها، زباله های خانگی حتی به انجیل سی هم منتقل نمی شد و مردم آن را عمدتاً در کنار بُزرود، رودی که از وسط محله می گذرد، رها می کردند. این عامل و نیز رهاسازی فاضلاب برخی خانه ها در بُزرود سبب شده است که در رودی که تا ۳۰ سال قبل، از آب آن برای شست و شوی ظروف و لباس استفاده می شد، الآن حتی نمی توان شنا کرد. البته اگر دو روستا بالاتر و درون جنگل بروید، آب بزرود هنوز تمیز است. این نشان می دهد، تصرف عنصر پایه در طبیعت و درنتیجه تولید زباله ها و فاضلاب های سنتزی، چقدر مضر است که با عبور از دو روستا، آب تمیز یک رود تبدیل به فاضلاب می شود. در حالی که این آب صدها سال با عبور از همین روستاها تمیز مانده بود. و این فقط یکی از ناکارآمدی های بسط مدرنیته است. @mountazer 👇ادامه در متن بعد👇
👆ادامه از متن بالا👆 9️⃣ شش معیار برای ارزیابی مصالح ساختمانی: گفتنی است الگوی فقهی ساختمان در مقایسه و به جای مقررات ملی ساختمان تدوین شده است. همه شاخص های ارزیابی این یادداشت و بسیاری دیگر از شاخص هایی که در الگوی فقهی ساختمان آمده و ما اینجا به آن اشاره نکردیم، در مقررات ملی ساختمان مغفول مانده است. اما پرداختن به مصالح ساختمانی، در هر دو الگوی فقهی و فعلی پرداخته شده است. عیب بزرگ شبه علم مدرن که در دانشگاه ها تدریس می شود این است که از مصالح ارزان و در دسترس برای ساخت خانه استفاده نمی کند. علاوه بر این از مصالح (بتن و فولاد) و روش هایی برای ساخت خانه استفاده می کند که موجب می شود زمان زیادی برای ساخت خانه نیاز باشد. البته اخیراً در روستای شاهزاده رضای بابل، خانه ای معروف به ویلای سوییسی در مدت حدود دو هفته ساخته شده است. اما در این خانه نیز از مصالح بومی که سازگار با افراد آن منطقه و ارزان است، استفاده نشده است. لذا قیمت ساخت چنین ویلاهایی همچنان بالاست. این در حالی است که در حدود ۵۰ سال قبل، مردم کاردیکلا، ظرف کمتر از یک هفته با چوب، کاه گل و آب، برای خود خانه می ساختند. هم در زمان اندک و هم ارزان و هم با مصالح بومی، مصالحی که جزئی از طبیعت و زیست تخریب پذیر بودند و مانند مصالح فعلی، معضل نخاله های ساختمانی را به وجود نمی آوردد. شاید عده ای شبهه کنند که آن خانه ها استحکام نداشت. در جواب می گویم در همین بابل، ۳۰۰ سال قبل، محمدحسن خان قاجار، پلی را به اسم خودش بر روی بابل رود بنا نهاد که بعدها در دوره جمهوری اسلامی یک پل بتنی هم کنار آن ساخته شد. حال وقتی خواستند یک محموله سنگین را از روی بابل رود عبور دهند، همین مهندسین شبه علم مدرن محاسبه کردند و دیدند که استحکام پل ۳۰۰ ساله محمدحسن خان از پل تازه ساخت بیشتر است. بله، ما چنین بناهای محکمی می ساختیم. اما یکی از نظاماتی که رضاخان ملعون با چکمه خود، به نحو دیکتاتورمآبانه ما را از آن بی بهره کرد، همین بحث معماری بود. به گونه ای که ساختن هر خانه ای را منوط به گرفتن پروانه ساختمان کرد و دادن پروانه ساختمان را هم داد دست این مهندسینی که در دانشگاه سکولار درس می خواندند و اینگونه داشته های تمدنی ما را در زمینه معماری و شهرسازی حذف کرد، همچنان که در بسیاری دیگر از نظامات دیگر به دستور انگلیس و غرب زده ها، همین خیانت را انجام داد و یک مرگ تمدنی را رقم زد. بنابراین خوب است مهندسین عمران خود را از این دگماتیسم بتن و فولاد رها کنند و سری به قم بزنند تا با مصالحی که در آیات و روایات ما بحث شده است، آشنا شوند و نیز در داشته های معماری ما سیر کنند و در آزمایشگاه های خود، آنها را به بوته تجربه بگذارند. به هر حال امروز در تهران و کاردیکلا، از مصالحی استفاده می شود که اولاً گران، ثانیاً غیر بومی، ثالثاً آلوده کننده محیط زیست از طریق نخاله های ساختمانی زیست تخریب ناپذیر، رابعاً عمدتاً ناسازگار با سلامت جسمی و روحی افراد، خامساً با استحکام نامناسب و سادساً با ماندگاری کم هستند که در نظریات جدول تسخیر، به نحو تفصیلی باید در این زمینه بحث شود. بگذارید دامنه بحث را برچینم. با توجه به این یادداشت در می یابیم اگرچه طبق شاخص های الگوی فقهی ساختمان، کاردیکلا، بسی پیشرفته تر از تهران است اما با این حال این روستا نیز به میزانی که به نظامات غربی آلوده شده است، طعم تلخ عقب افتادگی را از جمله در زمینه زباله، آلودگی آب، عدم حفظ حریم خانه ها، ساخت خانه با مصالح نامناسب و غیره چشیده و می چشد. به همین صورت اگر از کاردیکلا به سمت روستاهای جنگلی بابل برویم که کمتر به مدرنیته آلوده اند، می بینیم که کمتر دچار عقب افتادگی شده اند. به طور کل به عنوان یک قاعده می گوییم «هر چه غربی تر یا مدرن تر، عقب افتاده تر و ناکارآمدتر» اگر هنوز این جمله برایتان سنگین است، با ادامه ارزیابی ریشه ای (تنقیح زیرساختی) مدیریت شهری تهران و کاردیکلا با ما همراه باشید. @mountazer
۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۴ 🔴 مقایسه تهران و کاردیکلا (قسمت ۴، براساس مدیریت فضای سبز عمومی) 🔻 گفتیم دومین فقه یا دومین رشته علمی از ۹ فقه نظام موجود در جدول تنظیم روابط انسانی، فقه التزکیه است. یکی از چیزهایی که در تزکیه افراد موثر است، عبارت است از نحوه مدیریت فضای سبز. چه اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «الطّیبُ یَشُدُّ القلب - بوی خوش قلب را تقویت می کند» و نیز در روایات داریم که کاشت برخی گیاهان و خوردن برخی میوه ها، به کنترل شهوت کمک می کند. لذا در مجموع ما مدیریت فضای سبز را در بحث تزکیه جانمایی می کنیم، اگرچه پیاده کردن «طرح عطر» که در مورد مدیریت فضای سبز عمومی است، فواید اقتصادی وافری هم دارد. 👈 مثلاً تجربه کوبا. به این صورت که پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ شمسی، کشور کوبا که نیمی از کود، سم و تجهیزات کشاورزی خود را از شوروی وارد می کرد و از نظر جغرافیایی در حیاط خلوت آمریکا (۲۰۰ کیلومتری جنوب ایالت فلوریدا) قرار داشت، مورد تحریم آمریکای جهان خوار قرار گرفت. درنتیجه ظرف ۵ سال، مصرف پروتئین در کوبا، ۴۰ درصد کاهش یافت. کوبا برای حل این مشکل، «سیستم باغ شهری ارگانیک» یا Organoponicos را راه انداخت. به گونه ای که پارکینگ ها و زمین های خالی تبدیل به باغ شهری شدند و حتی مردم در ظروف، سبزی می کاشتند و درنتیجه کوبا از این بحران تحمیلی سربلند بیرون آمد. 👈 یا مثلاً تجربه جنگ جهانی. به این صورت که در جنگ جهانی اول و دوم، کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا و آلمان، جنبش «باغ پیروزی» را راه انداختند. به گونه ای که در پارک های عمومی و فضای سبز، سبزی و درختان میوه کشت کردند. در نتیجه حدود ۴۰ درصد از محصولات آمریکا در طول جنگ از همین باغ های پیروزی (Victory gardens) تولید شد. 🤔 اما غربی ها، کاشت گیاهان مثمر در فضاهای عمومی شهر را از مسلمین یاد گرفتند. به گونه ای که در مقالاتی که برای کاشت درختان مثمر می نوشتند، از مثمر کاری ها به عنوان باغ ایرانی (persian garden) نام بردند. اما از وقتی درختان تزیینی غیر بومی را به ایران وارد کردند، درختان مثمر را از فضای سبز ما کنار زدند. درحالی که درختان مثمر را هم می توان برای تزیین استفاده کرد و هم از میوه اش بهره برد. کاری به این نداریم که بسیاری از این گونه های غیربومی و چمن ها، هم آب زیاد مصرف می کنند، هم بعضاً خاک را از حاصلخیزی می اندازند و هم مشکلات عدیده دیگری به وجود می آورند که این قصه مفصل در این یادداشت نمی گنجد. به هر حال ما را از این داشته تمدنی مان هم تهی کردند. درحالی که در روایات ما بی ثمر بودن درخت، به صورت پیش فرض یک عامل منفی در نظر گرفته شده است. تا جایی که حضرت امیرالمومنین علیه السلام وقتی می خواهند بگویند علم بدون عمل، چقدر قبیح است، می فرمایند «علمٌ بِلا عَملٍ، کَشَجرٍ بِلا ثَمرٍ - علم بدون عمل، مانند درخت بدون میوه است.» ✍️ در تهران، اگرچه کوچه باغ های قدیمی اندکی بعضاً وجود دارد و برخی درختان توت هم مشاهده می شود، ولی عمده درختان، بی ثمر است. در کاردیکلا اما عمده درختان، مثمر است. به طوریکه مردم در حیاط خانه خود، انواع درختان میوه و سبزی جات را کشت می کنند. یا مردمی که زمین کشاورزی آنها، مشرف به بُزرود است که از وسط روستا می گذرد، در حاشیه بزرود، یا درختان مثمر مثل نارنج و گردو کشت می کنند و یا درختان صنوبر که اگرچه غیرمثمر است، اما برای فروختن چوبش، آن را می کارند. همچنین در یکی از کوچه های کاردیکلا در فضای عمومی درخت نارنج کشت شده است و مردم از آن بهره می برند. البته این طور نیست که جنبشی راه افتاده باشد تا از فضای عمومی محله، برای مثمر کاری استفاده شود. بلکه در روز درختکاری سال ۱۴۰۰، از درختان غیرمثمر برای فضای عمومی استفاده شد. 🔻 مرحوم سیده نرجس خاتون مجتهد نجفی در کتاب «اقتصاد مقاوم تر، محیط سالم تر با کاشت درختان با ثمر» به نحو تفصیلی روایات مربوط به مثمرکاری و ملحق به آن، پرورش دام و طیور و نحوه کود دهی و آفت کشی را بحث کرده است. @mountazer
به زودی ... 📢📢 نامه ای خطاب به مسئولین هیئت های دانشجویی و دبیران اتحادیه های دانشجویی انقلابی (دفتر تحکیم، مستقل، جنبش عدالتخواه، جامعه اسلامی و مجمع اسلامی)، به زودی منتشر خواهد شد إن شاء الله.
خطاب به هیئت های دانشجویی و دبیران اتحادیه های دانشجویی جامعه اسلامی، مستقل، دفتر تحکیم، جنبش عدالت‌خواه و مجمع اسلامی سلام علیکم قال الرضا(ع): «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا - خداوند رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده کند». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ محاسن گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند» ضمن تحسین بیانیه پرشور بسیج دانشجویی در پاسخ به تحریم این تشکل با برکت توسط اتحادیه اروپا عرض می کنم: ✍️ شاید از گذشته نیز اینگونه بوده است که بسیج دانشجویی را تثبیت کننده؛ و دیگر تشکل های انقلابی را فتح کننده سنگرها و نیروها می دانستند. به همین دلیل هم تشکل هایی مثل انجمن، جامعه و جنبش، بیشتر جذب نخبگانی داشته و آوانگارد بوده اند، اما اکنون که اتحادیه اروپا بسیج دانشجویی را تحریم کرده است و درنتیجه تعدادی از دانشجویان در سال های پیش رو، به دلیل به درد سر نیفتادن در صورت اپلای احتمالی، از بسیج دانشجویی فاصله خواهند گرفت، خوب است تشکل های شما طراحی متناسب و پیش دستانه ای داشته باشند. سوال این طراحی واضح و آن این است: 🔻چگونه باید دانشجویان را جذب کرد؟ این سوالی است که ۷ سال قبل زمانی که می خواستیم انجمن علم و صنعت را تحویل دهیم، ذهن ما را مشغول کرده بود. ما به دنبال «فکر» و «حرفی» بودیم که هم بتواند در رقابت با ۸ تشکل انقلابی دانشگاه، برای انجمن جذب نیرو کند و هم نیروهای جذب شده را از به اصطلاح «چپ کردن» حفظ کند. 👌 ما برای پاسخ به این سوال حرف امام (ره) را که در پیام پذیرش قطعنامه فرمودند: «در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماي متعهد اسلام استفاده كنيد، و هيچگاه و تحت هيچ شرايطي خود را بي نياز از هدايت و همكاري آنان ندانيد.» شنیدیم و نیز مطالبات مکرر سال های گذشته رهبری مبنی بر استفاده از فضلای جوان حوزه علمیه قم را شنیدیم. لذا به فضلای جوانی که داشتند و دارند حرف نو و کارآمد اسلامی را برای اداره تمام شئونات جامعه استخراج می کنند مراجعه کردیم. اکنون ماحصل تجربه این هفت سال این شده است: ❌ ما افرادی را که بخشی از حرف خود را از اسلام و بخشی دیگر را از دیگران اخذ می کنند و به اصطلاح «به غرب بسم الله می چسبانند» کنار گذاشتیم تا التقاطی نشویم و به نام اسلام ناکارآمدی های غرب را به جان نخریم. ❌ ما افرادی که حرف خود را فقط از اسلام می گیرند اما حرف عملیاتی نمی زنند بلکه کلی گویی می کنند کنار گذاشتیم تا وقت خودمان و مردم را نگیریم و اسلام را متهم به عدم پاسخگویی به همه احتیاجات بشر نکنیم. ❌ ما حتی به افرادی که برای حل مسائل جامعه حرف عملیاتی و اسلامی می زنند اما فقط دو سه مسئله را جواب می دهند بسنده نکرده ایم. چراکه نظامات اجتماعی در هم تنیده اند و با چهار تا نظریه نمی توان تمدن سازی کرد بلکه اگر هم آن چهار ساحت اسلامی شود، به تدریج در نظامات دیگر هضم خواهد شد. 👌 در نهایت ما به مجموعه ای از فضلای نظام ساز که حرف های عملیاتی اسلامی در تمام زمینه ها فقط از تراث شیعه استخراج می کنند مراجعه کرده ایم. شما در هر زمینه ای از الگوی روایت میراث فرهنگی گرفته تا مدیریت آب، از ساختمان سازی و مدیریت شهری گرفته تا آموزش و پرورش، از پزشکی گرفته تا نحوه آفت کشی، از الگوی ارزیابی غذا و استانداردهای مربوطه گرفته تا اصلاح صنایع و و و اگر بخواهید حرف کارآمد اسلامی را بشنوید، اکنون دستان پری در حوزه علمیه قم وجود دارد. اگر چه پیشنهاد اول و اولا به دلیل شرایط فعلی، زدن حرف اسلام در زمینه اقتصاد است. در همین زمینه ۱۵ نظریه اقتصادی تدوین شده است که ۶ نظریه اول به نحو اولیه مورد بحث قرار گرفته و کتاب هایی از آن تولید شده است. بیایید شیرینی اسلام را به مردم بچشانیم. اما هیئت های دانشجویی که مهم ترین و موثرترین تشکل هستند علاوه بر جهاد تبیین در راستای نظریات بالا، می توانند در راستای الگوی تعمیم کارکردهای اربعین در زندگی روزمره نیز فعالیت نمایند إن شاء الله. برادران و خواهران 👌 همه نظریات روی میز کارآمدی زده می شود و برادر کوچک شما در مواردی دیده است که با بیان درست، حتی ضد انقلاب هم با شنیدن این حرف ها قانع و جذب شده اند. چرا که این روش، یعنی ارائه محاسن یا کارآمدی های علم اهل البیت علیهم السلام، برای احیای امر و پیشبرد انقلاب اسلامی ما توسط امام رضا علیه السلام تجویز شده است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته جعفر شفقت طلبه مدرسه تمدنی هدایت کارشناس الگوی پیشرفت اسلامی @jafarshafaghat
۲ ذی الحجه ۱۴۴۴ 🔴 مقایسه تهران و کاردیکلا (قسمت ۵، براساس معیار و ) در یادداشت قبل (یادداشت شماره بیست)، نحوه «مدیریت فضای سبز عمومی» را معیار ارزیابی قرار دادیم. در اینجا دو تا دیگر از معیارهایی که در نظریه مدیریت شهری محله محور وجود دارد، یعنی «وجود تعارف» یا شناخت بینابینی گسترده بین اهالی محله و نیز «هم طایفه بودن» اهالی محله مختصراً بحث می شود. اینجا به جای درایه در آیات و روایات متعدد، این دو معیار را از آیه ۱۳ سوره حجرات تبیین می کنیم: «یا ایها الانسان إنّا خَلَقناکم مِن ذَکَرٍ و أُنثیٰ و جَعَلناکُم شُعوباً و قَبائِلَ لِتَعارَفوا، إنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أَتقاکُم» معنای آیه: این حرف را برای همه انسان ها می زنیم، چون همه انسان ها می توانند این را بفهمند که ما آن ها را در شعبه ها و قبیله های مختلف قرار دادیم به این دلیل که همدیگر را بشناسند. وگرنه همه شما از یک نر و ماده آفریده شده اید. لذا این طایفه بازی ها، ملاک برتری و کرامت شما نزد خالقتان نیست، بلکه هر کدامتان که با تقوا تر باشد، نزد خدا با کرامت تر است. جَعَلناکُم شُعوباً و قَبائِلَ لِتَعارَفوا، شما را قبیله قبیله کردیم، لِتَعارَفوا یعنی برای اینکه بین شما تعارف به وجود بیاید. تعارف، بر وزن تفاعل، به معنای شناخت بینابینی هست. یعنی هر دو طرفِ این فعل، هم فاعل هستند و هم مفعول. مانند کلمه تقابل که یعنی با یکدیگر درگیر شدن. خداوند می گوید برای اینکه در محله گمنامی به وجود نیاید بلکه شما یکدیگر را بشناسید، ما شما را قبیله قبیله کردیم. این در حالی است که در شهرهای مدرن کنونی از جمله به دلیل وجود تراکم بالا، فامیل نبودن همسایه ها و تغییر محل سکونت خانواده ها، معمولاً گمنامی حاکم است تا جایی که بعضاً همسایه ها همدیگر را نمی شناسند. همین وجود گمنامی و تراکم بالا که ماحصل تئوری های مدیریت شهری نوشهرگرایی و ... است، ناکارآمدی های متعددی را به مردم تحمیل کرده است از جمله در زمینه های: 1️⃣ آلودگی هوا در تهران هوا بسیار آلوده هست و سالانه هزاران نفر را می کشد، مدارس و ادارات را تعطیل و بسیاری را بیمار می کند، اما هوای روستای کاردیکلا کاملاً پاک است. 2️⃣ ترافیک و اتلاف وقت و انرژی در تهران با وجود این همه مترو و اتوبان و ...، بسیاری از وقت، انرژی و اعصاب مردم در ترافیک تلف می شود. اما در کاردیکلا، ترافیک نیست و آرامش حکمفرماست. 3️⃣ واسطه گری برای ازدواج در تهران به دلیل گمنامی، واسطه گری برای ازدواج نه به اندازه و نه به عمق کاردیکلا رواج ندارد. یعنی در کاردیکلا و روستاهای اطراف، چون مردم خانواده های همدیگر را تا چند نسل می شناسند با گستردگی و شناخت دقیق تری می توانند برای ازدواج واسطه گری کنند. اگرچه در کاردیکلا نیز چون در فضای مدرنیته قرار گرفته است، طیفی از ازدواج ها با افراد غریبه انجام می شود. 4️⃣ وجود باندهای تکدی گری به دلیل گمنامی وقتی در تهران کسی گدایی می کند، شما نمی دانید آیا با کمک به او به باندهای تکدی گری کمک کردید یا با کمک نکردن به او، به نیازمندی که از شما درخواست کوچکی داشت، بی اعتنایی کرده اید؟ این در حالی است که در کاردیکلا ما تعدادی فقیر داریم که هر چند وقت یکبار خودشان به خانه های مردم می آیند، در می زنند و حدود یک پیمانه برنج یا مقداری پول تحویل می گیرند. این فقرا شناخته شده اند و گذشته و وضع حال آنها بر مردم مکشوف است. لذا شما وقتی در روستاهای بابل قدم می زنید کسی گدایی نمی کند. این حالت به دلیل وجود تعارف است و به محرومیت زدایی اسلامی که به نحو غیرمتمرکز و با رعایت کرامت انسانی است، نزدیک تر است. در شهر بابل اما موارد محدودی گدا مشاهده می شود. 5️⃣ امنیت تراکم و گمنامی سبب کاهش سطح امنیت می شود. سبب خفت گیری ها شرخری هایی در روز روشن می شود که در کاردیکلا به دلیل تعارف بیت مردم چنین چیزی نیست. علاوه بر این در کاردیکلا نه که دزدی های موردی نشود اما قابل مقایسه با تهران نیست. مثلاً اهالی روستا در پشت خانه های خود غاز و اردک و مرغ تا بعضاً گوسفند و گاو نگهداری می کنند. این اهالی طیور را در مرغداری بدون قفل و فقط از چنگ شغال حفظ می کنند و این طیور با اینکه به راحتی می تواند دزدی شود اما حفظ می شود. در تهران اما شما باید به اتومبیل خود قفل فرمان هم بزنید ‌و صندوق را خالی کنید تا بتوانید ماشین را در خیابان رها کنید. 6️⃣ فساد به دلیل وجود تعارف در کاردیکلا نمی توان مثل تهران هر کسی را به خانه خود آورد. این در حالی است که در تهران به دلیل گمنامی در بسیاری از خانه ها، به راحتی کارهای خاک بر سری می شود. @mountazer 👇ادامه در پست بعد👇
👇ادامه از پست قبل👇 7️⃣ وجود حمام چهار مزاجی می دانیم که حمام، مناسک دارد و حمام چهار مزاجی خودش یک بیمارستان بوده و برای تعدیل مزاج لازم است. در کاردیکلا و روستاهای اطراف حمام عمومی وجود داشت، اما با توسعه حمام های خانگی این حمام ها مخروبه با متروکه شد. اگرچه این حمام ها، خدمات لازم را ارائه نمی داد اما هم بهتر از حمام های خانگی بود و هم مردم حس خوبی به آن داشته و دارند. به طوریکه الآن که در روستای تهمتن کلا یک حمام عمومی وجود دارد مردم از روستاهای دور به آن حمام می روند. در تهران هم که به جز گرمابه های محدودی که برای مسافران یا ... است، حمام ها همه خانگی است. 8️⃣ وجود دسشویی عمومی با سقف بلند می دانیم مردم در هر زمان باید به دسشویی دسترسی داشته باشند. مثلاً می فرماید هیچ کاری را بر دفع ادرار مقدم نکنید. این امر هم برای سلامت و هم برای تزکیه مهم است. تأکید به میزانی است که حتی برخی قُدما گفته اند اگر روی شتر بودید و ادرار رسید، به اندازه پیاده شدن از شتر هم معطل نکنید و از همان بالا ادرار کنید. لذا در شهرها باید دسشویی های عمومی وجود داشته باشد، با سقف بلند که هوا در آن جریان داشته باشد. در مسجد کاردیکلا یک دسشویی عمومی قرار دارد، البته روستا هم کوچک است و خانه های مردم نزدیک. در تهران هم دسشویی های عمومی وجود دارد ولی باید بیشتر شده و تهویه مناسب هم داشته باشد. 9️⃣ تأمین نیازهای هفتگانه در درون محله تا اینجا مضرات متعدد تراکم و گمنامی را دیدیم. اما آنچه که سبب ایجاد تعارف می شود این است که نیازهای مردم درون محله تأمین شود تا مردم هم دیگر را بشناسند. در اینجا فقط به ۷ مورد از اینها اشاره می شود. 🔻اولاً سنت های شهری. مثلاً برای مراسم محرم در کاردیکلا و روستاهای اطراف همه مردم فقط به مسجد روستای خودشان می روند. اما در تهران همه اینگونه نیستند. خود این گردهمایی های محله ای سبب تعارف می شود. 🔻ثانیاً شغل. عمده مردم در کاردیکلا کشاورزی و دامداری دارند و لذا در زمین های اطراف روستا مشغول کارند. یعنی در جریان کار هم این درهم‌تنیدگی و تعارف بیشتر به وجود می آید. در تهران اما این طور نیست که مشاغل افراد در همان محله تأمین شود. 🔻ثالثاً تفریح. تفریح عمدتاً باید در دار واسعه تعریف شود. خانه ای حیاط دار و مناسب برای بازی کودکان، نگهداری حیوانات خانگی، کشت سبزی و صیفی و تعدادی درخت. در کاردیکلا دیده می شود که بچه های روستا بعضاً خانه یکدیگر می روند برای بازی یا در کوچه و خیابان یا زمین فوتبال محله بازی می کنند. این هم خود سبب در همتنیدکی و تعارف می شود. تأمین محیط تفریح در تهران اما عمدتاً در بوستان ها است که انصافاً تعارف چندانی به وجود نمی آورد. البته مردم در تهران و کاردیکلا برای تفریح مفصل به خارج از تهران یا کاردیکلا می روند. یعنی آن ساختار دهگانه تفریح اسلامی در محله تأمین نمی شود. 🔻رابعاً خرید. خرید اگر در محله انجام شود سبب می شود که تعارف بیشتر شود. در تهران و کاردیکلا خرید روزمره از محله و خریدهای دیگر در بیرون محله تأمین می شود. 🔻خامساً مدرسه. در کاردیکلا مدرسه در درون روستا یا روستای همسایه هست و لذا تعارف به وجود می آید در تهران عمدتا بچه ها به مدرسه محله خود می روند ولی به دلیل تراکم بالای شهر، تعارف مورد نیاز به وجود نمی آید. 🔻سادساً هم طایفه بودن. در کاردیکلا چندین خانواده بزرگ وجود دارد که با هم نسبت سببی و نسبی دارند. همین امر سبب ایجاد صله رحم در محله، شرکت افراد محله در مراسم عزا و عروسی شده و هر چه بیشتر سبب در همتنیدگی افراد روستا می شود. اما در تهران کمتر پیش می آید که افراد یک منطقه یا محله با یکدیگر فامیل باشند. 🔻سابعاً مدیریت محله ای. مدیریت کاردیکلا به صورت محله ای و توسط دهیاری و شورای روستا و کمابیش با کمک بسیج است. همین مدیریت محله ای خود سبب تعارف بیشتر می شود. مثلا برای تعیین میراب، مردم دور هم و عمدتا در مسجد جمع می شوند و برای انتخاب شورای روستا در مسجد انتخابات برگزار می شود. حال این مسئولین کارهای مختلف چون در خود محله زندگی می کنند همین سبب تعارف می شود. در تهران اما مدیریت عمدتاً با شهرداری منطقه است و تعارف به وجود نمی آید. پس نکته ای مهم در ایجاد خانه های حیاط دار کنونی وجود دارد و آن اینکه آنچه سبب ایجاد محله ای برخوردار از تعارف و هم طایفه بودن افراد می شود، حداقل هفت مورد بالاست. لذا نباید دولت عده ای غریبه را ببرد در دار واسعه و بعد بگوید داریم محله اسلامی می سازیم. لذا لزوم وجود یک مسجد در محله که دارای امام محله ای باشد که بتواند در محله تعارف ایجاد کند، از الزامات حتمی دار واسعه هایی است که دولت باید بسازد. @mountazer
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله کانال ماهواره ای «سعودی اینترنشنال» به برخی از تصمیمات مدیریتی پیشنهاد شده در نظریات فقه المکاسب. آنها می دانند که اگر این حوزویان انقلابی نظام ساز با به جامعیت اسلام، از دین حرف های کارآمدی برای حل مشکلات مردم ارائه دهند و این حرف ها جای حرف های ناکارآمد دانشگاهی را بگیرد، دیگر نمی توانند مردم را از جمهوری اسلامی نا کنند. آیا به اندازه ضد انقلاب خارج نشین، نظریات فقه المکاسب را که 3 سال قبل طی یک دوره اولیه 10جلسه ای پیشنهادات کاربردی و کارآمدی برای حل انواع معضلات اقتصادی ارائه داده است مطالعه کرده اید؟ اکنون فهرست 40 جلسه ای این نظریات آماده ارائه در هر یک از های اقتصاد دانشگاه ها یا هر یک از های تصمیم ساز و یا هر یک از های اقتصادی است. بیایید شیرینی اسلام را به مردم نجیب ایران بچشانیم. به اسلام و به آینده
۳ صفر ۱۴۴۵ 🔴 تبیین قاعده «بیان مبتنی بر تقویم» (ترسیم نمودار تقویم یا نمودار پایداری؟) 1️⃣ مقدمه: بعد از آنکه حجت الاسلام کشوری در یکی از این جلسات پژوهشی فقه المکاسب، از لزوم رعایت اصل ترتُّب یا توالی در اجرا و اقامه نظریات مدرسه هدایت سخن گفته بود، بنده فی البداهه گمان کردم این ترتب در اجرا باید یکی از قواعد درونی بیان مبتنی بر تأمل باشد. به این دلیل که ما برای تحقق نظریات اسلامی در یک مکان و شرایط زمانی خاص، ابتدا باید از نظریه ای آغاز کنیم که مردم با آن ارتباط بگیرند و مشکل اساسی مردم را حل کرده و از این رهگذر آنها را درگیر کند و به عبارتی در ایشان تأمل و همراهی ایجاد کند. اما به نظر می رسد ترتب در اجرا را نمی توان فقط به قاعده بیان مبتنی بر تأمل محدود کرد. بلکه بعد از تفکر در این قاعده و به دلیل اهمیت فراوان آن که در قسمت تصویر، ضرورت یا مزایای این قاعده در همین نوشته بیان می شود، این قاعده از سه بعد دارای اهمیت غیر قابل اغماض است و لذا پیشنهاد این است که این را به عنوان یک قاعده جدا تحت عنوان بیان مبتنی بر تقویم به حساب آورد و در انتهای هر کتابی جدول تصمیم اضافه می شود، در انتهای هر کتاب که موضوع آن یکی از نظریات فقهی است، نمودار تقویم هم به گونه ای که در انتها با یک مثال تشریح می شود، ترسیم شود. اکنون پس از این مقدمه با استفاده از دو قاعده از قواعد فقه البیان، یعنی بیان مبتنی بر مقایسه و بیان مبتنی بر مکث (تقسیم بندی گزاره های توصیفی براساس پاسخ به سه سوال چرایی، چیستی و چگونگی یک پدیده)، «بیان مبتنی بر تقویم» به صورت زیر تشریح می شود. 2️⃣ «بیان مبتنی بر تقویم»: ابتدائاً ببینیم که بیان مبتنی بر مقایسه چیست؟ امام علی علیه السلام در خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه می فرمایند: «واعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه» یعنی شما رشد را نخواهید شناخت مگر آنکه آن فردی که به آن عمل نکرده است را بشناسید. در فهم عمومی هم این امری پذیرفته شده است مثلاً ضرب المثل «گر همه شب شب قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی» و یا اینکه می گویند اگر بدی و تاریکی نباشد، خوبی خوبان و روشنایی درک نمی شود و قدرش دانسته نمی شود، شاهدی بر همین فهم عمومی است. اینها تعبیر دیگری از همین سخن است که تُعرَف الاشیاءُ بِاَضدادِها. و لذاست که خداوند در قرآن کریم مدام خوبان را با بدان و بهشت را با جهنم کنار هم می آورد تا مردم بتوانند به فهم بالاتری برسند و حرف حق را بپذیرند. لذا در اینجا برای توضیح دادن «بیان مبتنی بر تقویم»، این قاعده را با مفهوم پایداری در توسعه پایدار مقایسه می کنیم. آنگاه از رهگذر اثبات ناکارآمد بودن و فریبنده بودن مفهوم پایداری در توسعه غربی، برتری و اهمیت این قاعده را نشان می دهیم. البته توجه به این نکته داریم که می توان تعاریف دیگری از این قاعده هم از آیات و روایات به دست آورد. ولی ما در اینجا فقط براساس یکی از مزایا و تصاویر این قاعده، تعریفی را ارائه می کنیم. اما به طور کل با عمق دادن هر یک از تصاویر در معارف دینی می توان وجهی از وجوه این قاعده و یا جزئی از اجزای آن را تبیین نمود یا به عبارتی آن را تعریف کرد. چه اینکه تصویر ریشه در تعریف داشته و امتداد تعریف بوده و اساسا متعلق به تعریف است. بعد از امواج سه گانه انقلاب صنعتی تا دهه ۱۹۹۰ میلادی، تأکید فقط بر روی توسعه یا Development اقتصادی بوده است اما از این دهه با ایجاد مشکلات عدیده زیست محیطی و توجه به اینکه محیط زیست از یک طرف به فرهنگ و از طرف دیگر به سیاست دولت ها در توسعه اقتصادی وابسته است، لذا گفتند ۴ حوزه فرهنگ، سیاست، محیط زیست و اقتصاد دارای در هم تنیدگی هستند، بنابراین سازمان ملل، مفهومی تحت عنوان توسعه پایدار یا Sustainable Development را مطرح کرد تا بتواند توسعه را در همه بخش ها به نحو متوازن رقم بزند. آنگاه توسط سازمان ملل ارائه شد تا توسعه پایدار را با شاخص هایی که در چهار حوزه فرهنگ، سیاست، محیط زیست و اقتصاد پیشنهاد می دهد برای هر شهر و کشور ارزیابی کرده و رقم بزند. اکنون با گذشت بیش از ۳۰ سال از توجه به لزوم پایداری در توسعه واضح است که مشکلات زیست محیطی نه تنها حل نشده که بدتر شده است. چه اینکه اساسا تا وقتی که توسعه اقتصادی با بهره کشی روز افزون از طبیعت از طریق سرازیر کردن منابع طبیعی در هاضمه صنایع سنتزی همراه است، نمی توان آب و هوا و خاک و سلامتی موجودات را از شر فضولاتی که از هاضمه این صنایع سنتز پایه به بشریت تحمیل می شود نجات داد. بلکه توافق های اقلیمی و آب هوایی در حوزه سیاسی و برگزاری دوره های مختلف زیست محیطی برای صنایع توسط یونسکو در حوزه فرهنگی و فشار سازمان محیط زیست کشورها بر صنایع نتوانسته است محیط زیست را از دست انسان مدرن رها کند.
بماند که این توسعه اقتصادی موجب بهره کشی سرمایه دارها از انسان ها شده و جنبش ۹۹ درصدی و جلیقه زردها و شورش های حاشیه لندن، ده ها سال بعد از مطرح شدن توسعه پایدار و متوازن، آن هم در کشورهای غارتگر غربی رقم خورده است. یعنی فرهنگ و سیاست در این مدت هم در خدمت کنترل ناموفق آسیب های تحمیل شده از صنایع سنتز پایه به محیط زیست بوده است تا اقتصاد سرمایه دارها تأمین شود. این است نتیجه عملی توسعه پایدار. و ما نخواستیم بحث روش تحقیقی بکنیم و بگوییم که اساسا انسانی که نتوانست فقط یک حوزه اقتصاد را تا دهه ۱۹۹۰ در جهت رفاه بشر و حفظ محیط زیست مدیریت کند، حال چگونه می خواهد تمام حوزه ها را با لحاظ کردن روابط بین آنها مدیریت کند؟ اما همین مفهوم پایداری که سازمان ملل، این عمله سرمایه سالاران صهیونیست فقط ادعایش را کرده است، تحت مفهوم قوام، در قرآن هم مطرح شده است: «إنّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم» قرآن به پایدارترین راه ها هدایت می کند و به مومنانی که همه اعمال صالح را انجام دهند اجر کبیر را بشارت می دهد. لذا ما برای هر نظریه یا هر یک از ساحت های اداره جامعه، یک نمودار تقویم در مقابل نمودار پایداری سازمان ملل، این نمودار ناکارآمد و فریبنده خواهیم داشت. همچنین برای مجموعه نظریات موجود در هر یک از فقه های نهگانه، یک نمودار تقویم کلی وجود دارد که نحوه تحقق نظریات کارآمد در هر زمان و مکان را ارزیابی (تنقیح) و مدیریت می کند. و بالاتر از آن یک نمودار تقویم کلی تر هم برای همه نظریات وجود دارد. 3️⃣ «بیان مبتنی بر تقویم»: اینکه ما به هر نظریه به نحو منفصل نگاه نکنیم بلکه اثرات، ارتباطات هر نظریه را لحاظ کنیم. از جمله اینکه در مقام تحقق باید ابتدا کدام یک را اجرا کرده و نقشه راه اجرای نظریات باید چگونه باشد سه فایده دارد: فایده و ضرورت اول: وقتی برای هر نظریه، نمودار تقویم ترسیم شد و ارتباطات آن با دیگر نظریات در طبقات سه گانه ای که در بخش تصمیم در همین نوشته بیان می شود معین شد، آنگاه این نمودار به مرور تکمیل شده و این موجب می شود که در مقایسه با نمودار ناکارآمد و فریبنده به اصطلاح پایداری، ما یک نمودار داشته باشیم و این را به مدیران ارائه دهیم. بنابراین نسخه ای برای رهایی از سازمان ملل که عمله سرمایه داران است پیشنهاد می شود. فایده و ضرورت دوم: جلوگیری از تحقق ناقص و یا تحریف شده نظریات که موجب هضم شدگی تحولات اسلامی می شود. چون نظامات اجتماعی در همتنیده هستند، یعنی به تعبیر آیت الله میرباقری مثل نخود و لوبیا نیستند که بگویی فقط نخود را می خواهم و لوبیا را از آن جدا می کنم. بلکه مثل شربت هست که حتی اگر یک قطره از آن را هم بگیری، در آن هم آب هست، هم شکر، هم گلاب و هم تمام اجزای حل شده در شربت. لذا با ترسیم نمودار تقویم هر نظریه، همه توجه می کنند که با یک گُل نمی توانند بهار را محقق کنند بلکه سبب پژمرده شدن گل و آبروریزی برای اسلام می شوند. چون اگر حرکتی ناقص یا تحریف شده اجرا شود هضم می شود و این هضم شدن یک حرکت تحولی اسلامی سبب سرخوردگی انقلابیون شده و نیز تف سر بالا و مایه آبروریزی است. مثلا نمی توانیم تازه خوری توصیه شده در طب اسلامی را با شهرهای متراکم مصرفی محقق کنیم. پس اگر طب اسلامی ها تا ابد بخواهند بر تازه خوری تأکید کنند ولی برای شهرهای متراکم مصرفی فکری نکنند، راه به جایی نخواهند برد. فایده و ضرورت سوم: تشکیل جبهه و جلوگیری از کارهای جزیره ای. می دانیم برخی جریان های تمدنی اگرچه اسلامی هستند و مانند برخی دیگر به غرب بسم الله نمی چسبانند و همچنین کلی گویی نکرده بلکه حرف اسلامی کاربردی می زنند، اما فقط در دو زمینه حرف می زنند. به طوریکه بسیاری به نحو جزیره ای مشغول ساختن یک بخش از تمدن است. حال ترسیم نمودار تقویم برای هر نظریه علاوه بر فایده بالا، موجب می شود که برای هم افزایی و جبهه سازی بین جریان های تمدنی بستر سازی شده و به تدریج یک چتر گفتمانی بر سر تمام این جریانات گسترانده شود. ضمن اینکه وقتی امام علیه السلام نقل به مضمون می فرمایند: «هر حرفی که من می زنم به ۷۰ مفهوم دیگر مرتبط است و هر کس که این ارتباطات را نفهمد فقیه نیست» یعنی نمی توان ادعای تعلیم علوم‌اهل بیت علیهم السلام را داشت و به این ارتباطات نظریات و مفاهیم توجه عمیق نکرد. درحالیکه اساسا وجه تمایز یک عالم نظام ساز با یک عالم مسئله گو در ترسیم هر چه کامل تر نمودار تقویم هر نظریه و دیدن این ارتباطات است. حال سوال این است که ارتباطات موجود در نمودار تقویم چند دسته است؟