➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
⭕️پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روایتی به سه مقطع مهدویت اشاره میکنند:
1⃣اول به دورانی که از آن با عنوان عصر غیبت و آخرالزمان یاد میکنیم.
〽️در این دوران امت پیامبر صلی الله علیه و آله به واسطه طول مدت غیبت و انواع بلایا دچار یأس میشوند. البته یأسی که در ورای آن با نوعی انتظار همراه است نه یأسی که انسان را منقطع از رحمت خداوند کند. همچنان که از امام صادق(ع) چنین نقل شده است
چقدر صبر همراه با انتظار فرج خوب و زیباست ... بر شما باد بر صبر کردن.
جز این نیست که فرج (قائم) در هنگام ناامیدی فرا میرسد.»
📚 (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص: 645)
2⃣دوم، به دورانی اشاره دارند که از آن با عنوان عصر ظهور یاد میشود. پیامبر صلی الله علیه و آله این دوران را به شعاعهای نور خورشید مثال میزند که در صبحگاهان طلوع میکند و به تمام اهل زمان طراوت میبخشد. امام صادق علیهالسلام ذیل این بخش از آیۀ 69 سورۀ زمر «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها؛ و زمین به نور پروردگارش روشن شود»، فرمود پروردگار زمین، یعنی امام زمین؛ هنگامی که خروج میکند، مردم از نور خورشید و نور ماه بینیاز میشوند و با نور امام بهرهمند میشوند؛
📚 (تفسیر القمی، ج2، ص: 254)
3⃣سوم اینکه اهل آسمان و زمین به دلیل این وجود نورانی، سرشار از شادی و نشاط میشوند. حضرت در این روایت تخصیص به انسانها نزدند بلکه فرمود اهل آسمان و زمین شاد میشوند که شامل تمام خلایق است.
👉 @mtnsr2
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
YadeMarg_01_04.mp3
6.55M
⭕️عالم پس از مرگ
🔸سکرات موت
🔸حجت الاسلام عالی
🔸جلسه چهارم
YadeMarg_02_01_N.mp3
6.1M
⭕️عالم پس از مرگ
🔸سکرات موت
🔸حجت الاسلام عالی
🔸جلسه پنجم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️جوان موفق
🔸شرح نهج البلاغه
🔸حجت الاسلام عالی
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️از زمین مقدس تا زمان مقدس
🔸استاد رائفی پور
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
➰🔅➰🔅➰🔅➰🔅➰🔅➰🔅➰🔅➰🔅➰ ⭕️قسمت پایانی خاطره تکه ای آسمان حتی پدر و مادر كسانی كه در صف ضد انقلاب بودند
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
⭕️ادامه خاطره شهید محمد بروجردی از کتاب تکه ای از آسمان
🔺این خاطره سرباز كوچك
🔸محمد شوهرخاله اش را كه ديد، به او سلام كرد و دويد به طرف آشپزخانه تـا
خاله اش را ببيند. اما مادر تنها بود. با تعجب پرسيد: «پس، خاله جان كو؟»
مادر همان طور كه مشغول بود، گفت: «اوس رضا تنها آمده!»
محمد كه از نديدن خاله اش كمی پكر شده بود، به اتاق برگشـت. تـا آن روز
اوس رضا هيچ وقت تنها به خانه آنها نيامده بود. محمد فكر كرد: چـه شـده كـه
اوس رضا تنها به خانة آنها آمده است؟ حتماً اتفاقی افتاده است. نكنـد خالـه بـا
اوس رضا دعوايش شده؟ شايد هم اتفاق ديگری افتاده است. محمد ميخواسـت
اين را از اوس رضا بپرسد، اما خجالت كشيد.
محمد در حالی كه سعی داشت، مؤدب كنار اوس رضا بنشيند، عجلـه داشـت
كه هر چه زودتر ته و توی قضيه را در بياورد. اما كنجكاوی او زياد طول نكشيد.
اوس رضا استكان چاياش را سركشيد، نگاهی به درِ آشپزخانه انداخت و آهسـته
سر درگوش محمد گفت: «محمد آقا! فردا جمعه تعطيلی؟»
محمد كه حس كرد حدسش درست از آب درآمده، پرسيد: «آره تعطيلم، كاری
داريد؟»
اوس رضا با همان لحن آهسته اش گفت: «ميتوانی يك سر بيايی مغازه؟»
محمد كه كنجكاويش بيشتر شده بود، گفت: «می آيم، آره كاری ندارم. چيـزی
شده؟»
اوس رضا كه سعی داشت بر هيجان خود مسلط باشد، لبخندی زوركـی زد و
گفت: «نه، چه مشكلی پسرجان! كار كوچكی دارم. ميخواهم برايم انجام دهی!»
محمد كه فهميده بود حتماً مسأله مهمتـر از ايـن حرف هاسـت،گفـت: «باشـد،
می آيم!»
اوس رضا باز قيافه جدی به خود گرفت و گفت: «نميخواهم كسی بـو ببـرد،
حتی مادرت!»
حالا ديگر محمد مطمئن بود كه حتماً اتفاقی رخ داده است. اتفـاقی كـه اوس
رضا را مجبور كرده تا به خانه آنها بيايد و از او كمـك بگيـرد. او خيلـی دلـش
ميخواست چند و چونِ اين را از اوس رضا بپرسد. اما قيافه اوس رضـا طـوری
بود كه محمد خجالت ميكشيد. تا آن روز با اوس رضا آن قدرها برخورد نكـرده
بود؛ آن هم در حد ديدارهای كوتاه و گاهی هم مهمانی. تازه در آن طور مجـالس
هم كه كسی به او توجه ی نداشت. ولی حالا چه شده بود كه اوس رضا بـه فكـر
كمك گرفتن از محمد كوچك افتاده بود؟ اتفاقی كه محمد نميتوانسـت حـدس
بزند و يا سرنخ آن را پيدا كند.
محمد كه در فكر بود، با خود گفت: «خب، فردا معلوم ميشود». ولی
لحظه ای
بعد جواب خودش را داد: «حالا كو تا فردا!»
با اين فكر، زمان در نظر محمد طولانی تر از هميشه آمد. فكر كرد تا فردا زمان
زيادی مانده است، و انتظارش خيلی طول ميكشد. خواست از اوس رضا بپرسـد
كه مادرش با سينی هندوانه قاچ قاچ شده وارد شد. محمد بلند شد و سينی پـر از
هندوانه را گرفت و جلو اوس رضا گذاشت. بعد، پیش دستی را گذاشت. مـادرش
زود برگشت. دوباره محمد و اوس رضا تنها شدند و باز فرصـتی پـيش آمـد تـا
محمد چشم به دهان اوس رضا بدوزد، تا بلكه او حرفی بزند و كمی از اضطراب و
اشتياق محمد را كم كند. اين كار كوچك چيست كه اوس رضا را به خانه آنها
كشانده، اين چه كاری است كه حتی مادر هم نبايد از آن باخبر شود؟
آن روز محمد خجالت كشيد سؤالش را بپرسد. اوس رضا هم حـرف ديگـری
نزد. محمد ترسيد اصرار كند و بپرسد؛ ترسيد اوس رضـا بـه او اعتمـاد نكنـد و
پشيمان شود و بگويد، اصلاً لازم نيست فردا بيايی. اين بود كه بهتـر ديـد حرفـی
نزند. صبر كند تا فردا همه چيز خود به خود روشن شود.
🌷ادامه دارد
👉 @mtnsr2
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸خیلی بده که آدم یادش بره که یک چیزی تو این دنیا کمه
🔸حجت الاسلام عالی
👉 @mtnsr2
جلسه ششم.mp3
5.88M
⭕️عالم پس از مرگ
🔸سکرات موت
🔸حجت الاسلام عالی
🔸جلسه ششم
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 باید زنده شویم؛ مثل حاج قاسم!
🔸ما در مقابل زنده بودن کسانی که با فرمان خدا و رسول زنده میشوند
مرده ایم!
👉 @mtnsr2
﷽؛
👈 طرح جمعآوری نذورات دوستداران #سردار_سلیمانی برای هدیه دادن کتاب #عمو_قاسم به کودکان و نوجوانان ایران زمین از سوی هیئت امام حسن مجتبی علیهالسلام.
👈 برای مشارکت در این طرح، هزینه تعداد مورد نظر خود (هر کتاب 14000 تومان) را به شماره کارت 6037991899970531 به نام هیئت امام حسن مجتبی علیهالسلام واریز کنید و فیش آن را به شماره 09100982610 پیامک نمایید.
👈 کتاب #عمو_قاسم در کمتر از دو ماه به چاپ چهارم رسیده و هم اکنون در حال ترجمه به چهار زبان عربی، انگلیسی، فرانسوی و اسپانیولی است.
👈 لطفا به عشق سردار این پیام را نشر دهید.
برای دیدن چهار نمونه از داستانهای کتاب به کانال زیر مراجعه نمایید.👇
https://eitaa.com/amoghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 اگر به امام زمان(عج) توسل واقعی بجوییم، قطعا از حضرت جواب میگیریم.
[ حجت الاسلام عالی ]
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 والله والله والله در قیامت خواهیم دید که مهمترین محور محاسبه ارتباط قلبی ما با سکاندار این انقلاب است
👉 @mtnsr2
جلسه هشتم (2).mp3
5.83M
⭕️عالم پس از مرگ
🔸سکرات موت
🔸حجت الاسلام عالی
🔸جلسه هشتم
YadeMarg_02_03.mp3
6.12M
⭕️عالم پس از مرگ
🔸سکرات موت
🔸حجت الاسلام عالی
🔸جلسه هفتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نماهنگ به مناسبت سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تا کسی شهید نبود شهید نمیشود
شرط شهید شدن شهید بودن است.
👉@mtnsr2
2835047.mp3
10.11M
⭕️دعای کمیل
🔺با نوای سید مهدی میرداماد
التماس دعا
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 برای امام زمان(عج) دلبری کنید
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨ ⭕️ادامه خاطره شهید محمد بروجردی از کتاب تکه ای از آسمان 🔺این خاطره سرباز كوچك 🔸
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰
⭕️پایان خاطره ی سرباز کوچک
🔸همانطور كه محمد حدس زده بود انگار آن شب قرار نبود به صبح برسد. تـا
فردا نزديك ظهر كه محمد به مغازه اوس رضا رسيد، در نظر او پنداری يك سـال
طول كشيد. پيش از ظهر بود كه محمد از خانه بيـرون رفـت. مغـازه اوس رضـا
نزديك ميدان شاه بود. محمد اين مسافت را خيلي زود طی كرد. وقتـی بـه آنجـا
رسيد، اوس رضا داخل مغازه كوچكش پشت چهارپايه كوچكی نشسته بـود.
دورو برش پر از كفش های جورواجور بود، نو و كهنـه. اوس رضـا بـا ديـدن محمـد
لبخندی زد. نگاهي به خيابان و بازارچه انداخت. چهارپايه كوچكی را جلو كشيد
تا محمد روی آن بنشيند.
محمد از شوق اينكه تا چند دقيقه ديگر همه چيـز بـرايش روشـن مـيشـود،
سرازپا نميشناخت. آن قدر تند آمده بود كه نَفَس نَفَس ميزد و گلـويش خشـك
شده بود. ميخواست هر چه زودتر اوس رضا كارش را بگويد. از ديشـب تـا آن
لحظه هزار جور فكر و خيال از مغزش گذشته بود؛ به چيزهای جورواجوری
فکركرده بود، اما هيچ فكری او را قانع نكرده بود.
اوس رضا انگار خيلي هم عجله نداشت. اول از كار و كاسبي محمد پرسيد.
شبها با اين خستگي چه طور درس ميخوانی؟ مدرسـه شـبانه هـم سـخت
است، ها!
محمد كه ميخواست زودتر اين حرف ها تمام شود و اوس رضا برود سرِ اصـل
مطلب، خيلي كوتاه گفت: «نه! آنقدرها هم سخت نيست».
اوس رضا كه فكر كرد، محمـد خيلـی عجلـه دارد، سـرش را نزديـك آورد؛
طوری كه هم بيرون را ميپاييد و هم حواسش به محمد بود، گفت: «ميدانـم
که بچه پردل و جرأتی هستی! ميخواهم يك بسته كوچك را بگيري و ببری بـه
یک جايی».
لحن اوس رضا آن قدر مرموزانه بود كه محمد به هيجان آمـد. پرسـيد: «چـه
بسته ای؟ تويش چی هست؟»
ـ چند تا نوار ! ميخواهم ببريشان مسجد الرحمن!
ـ كجاست؟
ـ نزديك است. ميدان فردوسی را بلدی، يك كم بالاتر از آن توی فيشرآباد!
محمد به فكر فرو رفت. با خود گفت: «يك بسته نوار چيست كـه خـود اوس
رضا نبرده و از من خواسته آن را ببرم؟ تازه چرا نبايد مادرم بفهمد. مگر چه
چیز مهمی است؟»
اوس رضا كه ديد محمد وارفته و از آن اشتياق چند لحظه پيش درآمده،گفت:
«نه پسرجان، فكر نكن كار راحتی است!»
محمد گفت: «يك بسته نوار بردن كه كاری ندارد. چرا خودتان نبرديد؟»
اوس رضا گفت: «اينها نوارهای معمولی نيستند. نوار سخنرانی آقاسـت. البتـه
بايد خودم ميبردم. اما مأموران به من شك كرده اند. ترسيدم توی راه تعقيبم كننـد و
ازم بگيرند. اگر اين نوارها را از كسی بگيرند، بيبرو برگرد ده سال زندانی دارد.
آن هم با كلّی دردسر!»
محمد با تعجب به اوس رضا زل زده بود. مردی كه تـا آن روز بـرای محمـد
مظهر قدرت و بزرگی بود، حالا داشت مثل بچه ها با ترس و لـرز حـرف مـيزد.
محمد با خود گفت: «مگر توی ايـن نوارهـا چيسـت كـه اوس رضـا ايـن قـدر
ميترسد؟»
اوس رضا يك بار ديگر به محمد سفارش كرد: «محمـدجان، هـر جـا دیدی
كسی دنبالت ميايد، يك جوری نوارها را بينداز و فرار كن».
محمد پرسيد: گفتی نوارهای سخنرانی كی است؟»
اوس رضا گفت: «سخنرانی آيت الله خمينی است!»
با شنيدن اسم آيت الله خمينی، چشمان محمد گرد شد. چند بار اسـم ايشـان را
شنيده بود. بارها آرزو كرده بود كه كاش ميشد نوار يا اعلامیه ايشـان را ببينـد و
حالا مأمور شده بود كه چند تا از آن نوارها را به جايی برسـاند. ناگهـان
شوقی وجود او را پر كرد. حس كـرد يـك دفعـه بـزرگ شـده اسـت. حـس غـروری
وصف ناپذير، وجود او را در برگرفت. بسته نوار را از كنار ميز اوس رضا برداشت
و بر سينه فشرد و به كوچه دويد. از اينكه سرباز كوچك راه خمينـی شـده بـود،
خيلی خوشحال بود.
👉 @mtnsr2
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دعای هفتم صحیفه سجادیه
🔺دعایی خواندنش را رهبری در شدائدها توصیه فرمودند
🔺علی فانی
👉 @mtnsr2
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه
1. یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
2. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
3. فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
4. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
5. وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
6. وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
7. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
8. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
9. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
10. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
👉 @mtnsr2
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️خدای متعال اراده کرده ملت ایران را به عالیترین درجه ها برساند
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️به عشق خود لایقم کردی عاشقم کردی جان به قربانت
👉 @mtnsr2
4_5904253192048215901.mp3
1.83M
🔸بلاهای امام زمان علیه السلام
👉 @mtnsr2