eitaa logo
استاد سید محمد موسوی
1هزار دنبال‌کننده
276 عکس
13 ویدیو
38 فایل
استاد سید محمد موسوی بایگی دانشیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی این مجموعه توسط شاگردان ایشان اداره می‌شود 📬ارتباط با ادمین کانال: @Sohrevardi_97 نشانی در تلگرام: https://t.me/+Q0r8hlZ2J-_ioZlM
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5782701228114840633.mp3
31.39M
جلسه۲۴ غرر ۸ - تعریف معقول ثانی
4_5780517361798875330.mp3
42.84M
جلسه۱۵ ادامه فصل ۸ و پاسخ به اشکالات
17.mp3
28.15M
جلسه۱۷ فصل ۹- مقدمه بحث مثل افلاطونی
هدایت شده از مصطفی درویشی
📝کلام استاد سید محمد موسوی در مورد حقیقت شب قدر ✔️بخش اول ✅حقایق ما دون، منشأ در مراتب بالا دارند. ❓شب قدر، شب تعيين تقدیر یا جف القلم بما هو کائن؟ 🔴شب قدر نزول روح و ملائکه و کل امر حکیم 🔴لزوم وجود مرتبه ای فوق مرتبه فرق 🔴غیب ذات نخستین مرتبه تعیین و تقدیر اشیا 🔴وعاء تنزل روح و ملائکه باطن ختمی مرتبت است 🔸لیلة القدر و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔸شب قدر در عالم طبیعت ❓دفع شبهه :خداوند محل تغییر نیست پس نیازی به دعا نیست! ✅پاسخ: 1⃣تقدیر انسان مجرایی دارد که از آن جمله عمل انسان است 🔸فنای در مقام فعل 2⃣فزونی قابلیت با اجتماع همتها در دعا نگاره :محمد مهدی گرایی sapp.ir/musaavi_b https://t.me/musaavi_b https://eitaa.com/musaavi_b
حقیقت لیلة القدر.m4a
21.47M
📝کلام استاد سید محمد موسوی در مورد حقیقت شب قدر ✔️بخش اول ✅حقایق ما دون، منشأ در مراتب بالا دارند. ❓شب قدر، شب تعيين تقدیر یا جف القلم بما هو کائن؟ 🔴شب قدر نزول روح و ملائکه و کل امر حکیم 🔴لزوم وجود مرتبه ای فوق مرتبه فرق 🔴غیب ذات نخستین مرتبه تعیین و تقدیر اشیا 🔴وعاء تنزل روح و ملائکه باطن ختمی مرتبت است 🔸لیلة القدر و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔸شب قدر در عالم طبیعت ❓دفع شبهه :خداوند محل تغییر نیست پس نیازی به دعا نیست! ✅پاسخ: 1⃣تقدیر انسان مجرایی دارد که از آن جمله عمل انسان است 🔸فنای در مقام فعل 2⃣فزونی قابلیت با اجتماع همتها در دعا https://t.me/musaavi_b https://eitaa.com/musaavi_b
إِنَّ أَعْرَابِيّاً قَامَ يَوْمَ اَلْجَمَلِ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ تَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ قَالَ فَحَمَلَ اَلنَّاسُ عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَعْرَابِيُّ أَ مَا تَرَى مَا فِيهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنْ تَقَسُّمِ اَلْقَلْبِ فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دَعُوهُ فَإِنَّ اَلَّذِي يُرِيدُهُ اَلْأَعْرَابِيُّ هُوَ اَلَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ اَلْقَوْمِ ثُمَّ قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ اَلْقَوْلَ فِي أَنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لاَ يَجُوزَانِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَأَمَّا اَللَّذَانِ لاَ يَجُوزَانِ عَلَيْهِ فَقَوْلُ اَلْقَائِلِ وَاحِدٌ يَقْصِدُ بِهِ بَابَ اَلْأَعْدَادِ فَهَذَا مَا لاَ يَجُوزُ لِأَنَّ مَا لاَ ثَانِيَ لَهُ لاَ يَدْخُلُ فِي بَابِ اَلْأَعْدَادِ أَ مَا تَرَى أَنَّهُ كَفَرَ مَنْ قَالَ ثٰالِثُ ثَلاٰثَةٍ وَ قَوْلُ اَلْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ مِنَ اَلنَّاسِ يُرِيدُ بِهِ اَلنَّوْعَ مِنَ اَلْجِنْسِ فَهَذَا مَا لاَ يَجُوزُ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ تَشْبِيهٌ وَ جَلَّ رَبُّنَا عَنْ ذَلِكَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا اَلْوَجْهَانِ اَللَّذَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَقَوْلُ اَلْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي اَلْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ رَبُّنَا وَ قَوْلُ اَلْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ اَلْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لاَ يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لاَ عَقْلٍ وَ لاَ وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ در روز جنگ جمل يكى از باديه‌نشينان در حضور امير مؤمنان على عليه السّلام برخاست و عرض كرد:«اى امير مؤمنان!آيا مى‌گويى:خدا يكى است!؟»در اين هنگام مردم بر او حمله و اعتراض كردند و گفتند:«اى اعرابى!آيا پريشانى دل و پراكندگى حواس حضرت را نمى‌بينى.» امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:«او را واگذاريد!زيرا آنچه اعرابى مى‌خواهد،همان است كه ما از اين گروه مى‌خواهيم.»آنگاه فرمود:«اى اعرابى!به راستى كه سخن در اين‌كه خدا يكى است بر چهار وجه است: دو وجه از آنها بر خداى عزّ و جلّ‌ روا نيست و دو وجه در او ثابت است.امّا آن دو وجهى كه بر او روا نيست؛ وجه اوّل سخن كسى است كه مى‌گويد:يكى و قصدش يك بود براساس عددها است و اين چيزى است كه بر خداوند روا نيست.زيرا آنچه دوّمى ندارد،در باب اعداد داخل نمى‌شود.آيا نمى‌بينى آنكه گفته:او يكى از سه خدا است به او كفر ورزيده است‌؟وجه ديگر سخن كسى است كه مى‌گويد:او يكى از مردم است و منظورش از اين سخن،نوعى از جنس است.پس اين وجه نيز بر او روا نيست،زيرا تشبيه است و پروردگار ما از اين بزرگوارتر و برتر است. و امّا آن دو وجهى كه در او ثابت است:يكى اين وجه است:او يكى است و در ميان چيزها مانندى ندارد.پروردگار ما اين‌گونه است و وجه ديگر اين است:او«احدىّ‌ المعنى»است و منظور اين است كه خدا در وجود و عقل و وهم و خيال منقسم نمى‌شود.پروردگار عزّ و جلّ‌ اين‌گونه است. التوحيد , جلد۱ , صفحه۸۳ https://t.me/musaavi_b https://eitaa.com/musaavi_b
◼️سالروز شهادت مولی الموحدین، امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب تسلیت باد◼️ https://t.me/musaavi_b https://eitaa.com/musaavi_b
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بَطَنَ خَفِيَّاتِ الْأَمُوُرِ وَ دَلَّتْ عَلَيْهِ أَعْلَامُ الظُّهُورِ وَ امْتَنَعَ عَلَى عَيْنِ الْبَصِيرِ فَلَا عَيْنُ مَنْ لَمْ يَرَهُ تُنْکرُهُ وَ لَا قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ يُبْصِرُهُ سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلَا شَيْ‏ءَ أَعْلَى مِنْهُ وَ قَرُبَ فِي الدُّنُوِّ فَلَا شَيْ‏ءَ أَقْرَبُ مِنْهُ فَلَا اسْتِعْلَاؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الْمَکانِ بِهِ لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ فَهُوَ الَّذِي تَشْهَدُ لَهُ أَعْلَامُ الْوُجُودِ عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِي الْجُحُودِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِهِ وَ الْجَاحِدُونَ لَهُ عُلُوّاً کبِيراً. سپاس خداي راست که به همه امور مخفي دانا است و همه نشانها و آثار آشکار بوجود او رهنما ذات پاکش بر چشم بيننده برنيايد نه ديده کسي که او را نمي بيند، نفي و انکارش را بتواند و نه قلب کسي که بوجودش اذعان دارد، بتواند او را ببيند. مقام عالي او از هر چيزي بالاتر است و نزديکي او بر همه اشيا از همه چيز نزديکتر، نه علو مقام ذات اقدسش او را از مخلوقاتش دور ساخته است و نه نزديکي او موجب تساويش با کائنات گشته است. عقول بشري را از توصيف و تعريف صفتش آگاه ننموده و از معرفت لازم درباره وجود و آثار و نشانهاي آشکارش محجوب نفرموده است. او خداوندي است که نمودها و آثار هستي بر اقرار قلبي منکرش شهادت مي دهد. خداوند با عظمت تر است از تخيلات پوچ و بي اساس تشبيه کنندگانش و والاتر است از اوهام باطل منکرانش، عظمتي بس والا. نهج البلاغه خطبه 49 https://t.me/musaavi_b https://eitaa.com/musaavi_b
📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا 📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی ایتا تلگرام
📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا 📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی به حسب اصطلاح رائج، عرفا وقتي از صفات و اسما الهی، سخن ميگويند مقصودشان نحوه اي از ظهورات حق تعالي است همانطور كه در مورد سائر مخلوقات ميگويند که تجلیات الهی است ولی عين ذات نيستند و خارج از ذات هم نيستند. توضیح بیشتر اینکه بر اساس مبانی فلسفی، خداوند دو گونه مخلوق عینی دارد : یکی طبیعي مادي و دیگری مجردات تقسيم مخلوق به مجرد و مادي به اعتبار دو مرتبه از وجودات است و اين دو مرتبه باعث ميشود ما در مرتبه ادراكات حسي يكي از نحوه ها را نيابيم . عارف ميگويد آنچه حکیم و متکلم، معلول و مخلوق مینامند نحوه های تجلی حق اند. علاوه بر دو نحوه تجلی مذکور (یعنی: الف)محسوس يا مادي ب) نا محسوس يا مجرد كه فلاسفه به ادله ي عقلي ، آن را اثبات ميكنند) یک نحوه تجلی دیگر نیز هست که اسما و صفات الهی مینامیم، كه بر اين مرتبه، دليل عقلي بر اساس مبانی مشهور فلاسفه مشاء، نيست بلکه شهودي است . به دو دسته از اين سه نحوه تجلی، مخلوق یا مجعول خارجي ميگوييم و به يك مرتبه مجعول خارجي گفته نميشود كه همان اسما است، زیرا جعل مربوط به مرتبه اي است كه مجعول خود را بيابد ولي اسما و صفات در مرتبه اي هستند كه خود را نميابند. اين نيافتن خود، به سبب نقص آنها نيست بلكه به سبب شدت تجلي و قرب به خداوند است به طوری که غیری در آن مراتب نیست که حق تعالی، آن را بيابد اما در مراتب متنزل، حق تعالی، غير خود را ميابد (الیته غیر به حسب تعین) و اين يافتن حق، خود را در مرتبه اغيار، همان خودي ما است یعنی ما که خود را ميابيم، در واقع، خداوند خود را در صورت ما ميابد . اينكه من خودم را ادراك ميكنم يعني اولا "من" را اثبات ميكنم كه خود را میابد، و ثانیا این "من" امثال خود و سایر اشیا را نیز ادراك ميكند هر دوی این یافت (یافت خود و یافت دیگران) در واقع، ادراك خداوند است خودش را به حسب مظاهرش. حال اگر در اين چيزي كه "من" خودم را به عنوان خودی خودم ميابم ، خدا را دیدم واقع را دیده ام و کمال است و گرنه حجاب است، واقع اين است كه من به ادراك حق، خود را ميابم . این گونه نقص و حجاب، در اسما نیست به سبب قرب مفرط به مقام ذات. در مرتبه تجلي اسمائي و صفاتي كثرتي هست كه با کثرت مراتب مادون متفاوت است، كثرت در آن مرتبه، مقهور وحدت ذات است و هرچه تنزل از آن مرتبه بيشتر شود احكام كثرت غلبه ميكند، اگرچه، هم مراتبي كه احكام كثرت بر آن غلبه ميكند و هم مراتبي كه مقهور وحدت اند، همه ، تجلي خداوند و محاط به ذاتند. مثل آنچه كه در فلسفه گفته ميشود هر معلولي محاط به علت بالاتر است تا نهايتا در سلسله علل به عقل اول ميرسد. در زبان عرفاني از علت و معلول سخن نميگوييم بلكه به تجلي تعبير ميكنيم . مراتب عالم اجسام تا مثال و عقل و جبروت كه در فلسفه مخلوق و مجعول است در عرفان تجلي است به علاوه يك مرتبه ديگر كه مرتبه تجليات اسمائي و صفاتي است پس در عرفان، دامنه تجليات الهی گسترش پيدا كرده است. هرچند اين مرتبه به حسب اصطلاح تجلي هستند اما با آن مراتبي كه به آن ها مجعول ميگويند فرق دارند چراكه وجدان خود و نيافتن خداوند عين حجاب است . تمام اين مراتب تجليات، مسبوق به ذات است. اینجا باید بین علم ذاتی و علم به عنوان صفت و اسم، فرق گذاشت. آنچه از آن به عنوان كمال مطلق ياد ميكنيم مثل حيات مطلق ، علم مطلق یا به عبارت دیگر علم و قدرت ذاتي این، همان ذات است كه وجود نامحدود است همان وجود مطلق لابشرط مقسمي ، علم لابشرط مقسمی است قدرت لابشرط مقسمی است ، چه بگويي وجود لابشرط مقسمي، علم ذاتي، عنقا مُغرِب ، احدیت ذاتیه، همه اشاره به غیب ذات دارد، مانند آنچه در فلسفه و كلام اماميه است كه صفات عين ذاتند. البته متكلم و فيلسوف، مرتبه احدیت وصفی و واحديت را نميشناسد. او وقتي ميگويد صفت علم اشاره ميكند به همين فهمي که از علم داريم و به عنوان كمال میشناسيم. بعد ميگوييم خالق اين كمال، آيا خودش اين كمال را دارد يا نه ؟ البته كه بايد داشته باشد. حال نسبت خداوند با اين كمال چيست؟ كمال خداوند آيا غير از اصل ذات است؟ اشعري ميگويد بله صفات غير از اصل ذاتند و معتزلي هم به كلي صفات را انكار ميكند اما فيلسوف و متكلم اماميه آن را عين ذات ميدانند . عارف ميگويد آنچه كه كمال ذاتي است عين ذات خداوند است اما اين كمال، ظهوراتی دارد كه اولين مرتبه بروز و ظهور این كمال، مرتبه احدیت و واحدیت است که در این مرتبه اخیر، صفات و اسما ظهور دارند. ایتا تلگرام
🔴گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆 انتشار به مناسبت ۳۱ اردیبهشت، روز اهدا عضو ایتا تلگرام
ehda ozve.mp3
5.73M
🔴گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆 انتشار به مناسبت ۳۱ اردیبهشت، روز اهدا عضو ایتا تلگرام
استاد سید محمد موسوی
🔴گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆 انتشار به مناسبت ۳۱ اردیبهشت، روز اهدا عضو #استا
📝گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆انتشار یافته به مناسبت ۳۱ اردیبهشت روز اهدا عضو ✔️بخش اول ❓بعد از قطع رابطه روح و بدن آیا تمام روابطی که بین روح وبدن بود تمام می‌شود؟ ما در حالیکه در حیات طبیعی هستیم روح و بدنمان رابطه دارد،اما آیا بعد از مرگ روح و بدن هیچ ارتباطی ندارد؟ 🔸نگاه دیگری در مورد آنچه که بعد از مرگ است و رابطه ای که روح انسان با بدن بعد از مرگش دارد[این است] که اگر در فلسفه چگونگی رابطه این دو گفته شد آن وقت در برخی قضایایی که در طب امروز پیش آمده و رو به گسترش هم هست دخالت مستقیم دارد. 🔹به حسب برداشت عادی ما ،بعد از قطع رابطه روح و بدن ،ارتباط بین روح و بدن قطع می‌شود ،پس اگر کسی که از دنیا رفت با رضایت سابق خودش با فرض اینکه خودش راضی بوده و ورثه اش هم راضی هستند_در مورد این فرض سخن میگویم_ و نه حتی کسی که دچار مرگ مغزی است و زنده است که به لحاظ شرعی و فلسفی احکام زنده را دارد و لو اینکه همه اطبا میگویند در اغلب موارد برگشت ندارد ولی در مرحله حیات نباتی او زنده است.اما من چیز بالاتری را میگویم برای کسی که مُرد و به هر ترتیب، پیشرفت علم پزشکی به گونه ای باشد که بتواند اعضای همین میت را برای پیوند اعضا مثل کسی که دچار مرگ مغزی است استفاده کنند .اگر این مطلبی که میگویم به عنوان اصل اثبات شده _در جای خودش_ به عنوان یک مبنا پذیرفتیم باید دید که آیا این کار یک کار اخلاقی است؟و مطابق با اخلاق حرفه ای هست یا نه؟ 🔴برای روشن شدن مساله باید یک نکته را در مورد روح و بدن بگویم که در جای خود در فلسفه بحث میشود . 🔶روح انسان مادامیکه که به حیات طبیعی زنده است دو گونه ارتباط با بدن دارد: 1️⃣ تصرف در بدن [یعنی]تمام آنچه که در بدن انسان یا حیوان رخ میدهد از تدبیر هایی که اعضا سالمند ،گردش خون است و ضربان قلب است و... بر اساس آن قواعد به علت ارتباطی است که روح با بدن دارد از این تعبیر میکنیم به تعلق [روح با بدن] .یعنی علقه و علاقه ای ،گره ای بین روح و بدن هست که بخاطر این رابطه روح در بدن تصرف میکند و بدن را تدبیر میکند نمیگذارد فاسد بشود و امثال اینها. 2️⃣علاوه بر این، روح موجودی است مجرد و غیر مادی _که در جای خود اثبات میشود _موجود مجرد در هر کار و چیزی که انجام میدهد و در هر شی ای که تصرف میکند او را میشناسد بدون شناخت معنا ندارد پس روح بدن خودش را میشناسد و به همین سبب در بدن خودش تصرف میکند و در بدن ناشناس تصرف نمیکند و هم یک توجه شدید و محبت شدید به بدن خود دارد به هرحال این بدن هم از یک طرف زمینه پیدایش روح بوده است و هم ابزار روح بوده است ،پس یک محبت تکوینیِ وجودی بین روح و بدن هست. 🔸وقتی که انسان میمیرد آن رابطه اول قطع میشود و دیگر [روح] نمیتواند در بدن تصرف کند و بدن میپوسد و به چرخه طبیعت خود بازمیگردد ،اما با مردن این چنین نیست که علم و آگاهی و توجه روح از بدن قطع بشود به سبب اینکه این توجه به بدن جوهری او شده و به تعبیر علمی ملکه شده است ،وقتی که روح یک عمر توجه به این بدن داشته است معنا ندارد با یک لحظه مردن هیچ نحوه توجهی و هیچ ارتباطی با بدن نداشته باشد. ⛔️ غالب انسان ها این چنین هستند خودشان را با بدن اشتباه می‌گیرند به نحوی که اگر بخواهیم به خود اشاره کنیم به این توده مولکولی اشاره میکنیم و میگوییم "من اینجا هستم" در حالی که چیزی که اینجاست توده ی از مولکول هاست و من و این مولکول ها نیستم ،من که یک روح مجرد ام که در مکان قرار نمیگیرد ،اما به سبب همان علاقه شدید خودش را با بدن اشتباه میگیرد و این اشتباه با مردن مرتفع نمیشود باز هم به دلایلی که در جای خودش در فلسفه اثبات می‌شود. ایتا تلگرام
استاد سید محمد موسوی
📝گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆انتشار یافته به مناسبت ۳۱ اردیبهشت روز اهدا عضو ✔
📝گفتاری از استاد سید محمد موسوی درباره اهدا عضو 📆انتشار یافته به مناسبت ۳۱ اردیبهشت روز اهدا عضو ✔️بخش دوم 🔺پس آن کسی که مرده است برای اینکه از این خواب غفلت بیدار بشود و متوجه شود که [حقیقت] او این بدن نبود و حقیقتی غیر از این بوده کاری لازم است و به این زودی حاصل نمیشود . ❓حالا فرض کنید در [همین حال مرگ] این بدن را مثله کنند و قطعه ای از این بدن را بردارند برای اینکه یک نفر دیگر زنده بمانند ،معنایش چیست؟ 🔴انسانی که در برزخ است در واقع می‌بیند که بدن او درحال مثله شدن است و اعضای بدن او را در جای دیگر به کار میگیرند و چون حجاب ماده و بدن برکنار شده میزان و شدت ادراک بسیار بالاتر است از انچه که در این بدن مادی است. 🔵ما در حالت حیات به بدن مادی خیلی از چیز ها را نمیتوانیم بفهمیم به سبب مانعی که همین خود بدن مادی برای روح ما ایجاد کرده است اما وقتی این مانع برطرف شد شدت و سختی آنچه که عذاب باشد برای روح خیلی بیشتر است همانطور که اگر لذتی باشد در جانب لذت هم باز بسیار بیشتر است .در حال حیات چه سختی و چه لذتی که بخواهد به ما برسد از مجرای این بدن میرسد و روح از طریق بدن ادراک میکند ولی بعد از مرگ مستقیما خودش ادراک میکند. ✅نتیجه این حرف با همین مقدماتی که در فلسفه هست [این میشود] که اگر بدن میت قطعه قطعه شد و هر میزان برداشتند -که ظاهرا هم میگویند خیلی کار خوبی است چراکه این بدن اسراف میشود و می‌خواهد بپوسد ،پس به جای این یک نفر ،ده نفر دیگر را نجات می‌دهیم - اما سبب می‌شود که یک سختی شدید به آن انسانی که در مرتبه برزخ است وارد بشود و او عذاب بکشد ، قطع توجه اش از عالم طبیعت به طول بیانجامد ،تا وقتی‌که جهات بدنی باقی است این توجه تمام نخواهد شد و از برزخ خلاص نخواهد شد ،به طور طبیعی قرار بود ده یا بیست و یا سی سال به طول بیانجامد اما قطعات او در یک وجود دیگر هست و او خودش را هنوز وابسته به این عالم میبیند و سختی هم می‌کشد. 💡این کار خلاف اخلاق است که برای نجات جان ده یا بیست نفر دیگر یک نفر را در عذاب قرار دهیم،هرچند خود او رضایت داشته باشد چراکه او توجه ندارد که چه مشکلی برای او پیش خواهد امد و خیال میکند که کار اخلاقی است ثوابی هم انجام داده. 💊حرفه پزشکی ،تنها حرفه ای است که اخلاق حرفه ای اش به محدوده عالم طبیعت و بدن منحصر نمیشود چون بعد هم ارتباط و توجه نفس به بدن باقی است . 🔶البته این مقدمات که گفته شد ادعا هایی است که باید در جای خود اثبات بشود ولی اگر اینچنین باشد و کسی بتواند این مقدمات را با دلیل عقلی اثبات بکند مساله پیوند اعضا کاری کاملا غیر اخلاقی هست چه در حال مرگ مغزی باشد و چه در غیر مرگ مغزی باشد چراکه موجب عذاب برای کسی است که به مرتبه برزخ منتقل شده. ایتا تلگرام
18p46.mp3
21.36M
جلسه۱۸ فصل ۹ - مثل افلاطونی۱ -تعیین حدود و ثغور نظریه مثل نفی رب النوع از : صور جهلیه تخیلات ساخته ذهن معدومات وممتنعات اجناس و انواع اضافی اعراض بجز حقایق ارسالیه هیولی و لوازم آن مانند حرکت زمان وجهت مجموعه های غیر اصیل
19.mp3
19.33M
جلسه۱۹ فصل ۹- مثل افلاطونی۲ اسباب غرابت نظریه مثل
20p46.mp3
22.55M
جلسه۲۰ فصل ۹- اسباب غرابت مثل تاویلات مثل
21.mp3
25.52M
جلسه۲۱ فصل ۹- ادامه تاویلات مثل
22.mp3
20.36M
جلسه۲۲ فصل ۹- تاویل میرداماد از مثل جلد ۲ ص ۵۰
23p52.mp3
24.6M
جلسه۲۳ فصل ۹- دلیل اول شیخ اشراق در اثبات مثل 1
24p54.mp3
19.72M
جلسه۲۴ فصل ۹- دلیل اول شیخ اشراق در اثبات مثل 2