eitaa logo
نقد غفاری
368 دنبال‌کننده
67 عکس
46 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیری حیرت آور از سوره عصر جناب غفاری اخیرا طی سه جلسه در مشهد الرضا (ع) به تفسیر پرداخته است. وی در تفسیر این سوره و به خصوص در تفسیر این عبارت که «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» حرف هایی زده که بر خلاف آیات متعددی از قرآن کریم است. وی ابتدا در ادعایی حیرت آور، تعبیر «خسران» که در ادبیات قرآن مجید فقط حاوی بار منفی است را به «» و «» تقسیم می کند! سپس به مناسبت بکاربردن تعبیر «» و «» برای انسان در ماجرای پذیرش امانت الهی، این دو تعبیر را قرین «خسران» کرده نتیجه می گیرد که پذیرش این امانت توسط انسان از مصادیق خسران است! آنگاه ضمن اشاره به داستان اخراج (ع) و (س) از بهشت، را اسما و مقامات اهل بیت (ع) معرفی کرده و به تمجید از عمل حضرت آدم (ع) و حوا (س) در متابعت از پرداخته و این عمل را عملی معرفی می کند! @naghdeghaffari
خوردن از شجاعت بود؟! (2) قسمت دوم در قست قبل جملاتي از جناب غفاري در تمجيد از اقدام و (عليهما السلام) مبني بر تناول از شجره ممنوعه و ناميدن اين اقدام را نقل كرديم. اينك به نقل آيات متعددي از قرآن كه به اين موضوع پرداخته است، مي‌پردازيم. 🔸در آيه 35 از سوره بقرة و آيه 19 از سوره اعراف خداوند متعال نزديك شدن به اين درخت را از مصاديق ظلم ناميده، مي‌فرمايد: وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ 🔸در آيه 20 از سوره أعراف نزديكي به اين درخت را حاصل وسوسه ناميده، مي‌فرمايد: فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما در ادامه همين آيه سخنان شيطان كه باعث آدم شد، بيان شده است: وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدين وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحين 🔸در آيه 120 از سوره طه نيز ضمن اشاره به به بخشي از سخنان فريبنده او اشاره شده است: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى 🔸در آيه 22 از سوره اعراف خوردن از ميوه درخت ممنوعه حاصل فريب شيطان معرفي شده، فريبي كه از نتايج آن آشكار شدن زشتي آدم و حوا و مورد سرزنش الهي قرار گرفتن آن دو بوده است: فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ 🔸در آيه 121 از سوره طه نيز ضمن تكرار ماجراي آشكار شدن زشتي‌هاي آن دو بر اين نكته تاكيد شده است كه آدم به نافرماني از پروردگار خود به وعده شيطان هم نرسيد: وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى 🔸در آيه 23 از سوره اعراف به پشيماني آدم و حوا و آنها اشاره شده است: قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ 🔸در آيه 37 از سوره بقره به آدم و حوا اشاره شده است: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ 🔸در آيه 122 از سوره طه به برگزيدن آدم، و او اشاره شده است: ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى 🔸در آيه 36 از سوره بقره به و حوا (ع) از بهشت و به زمين به واسطه از شيطان تصريح شده است: فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حين 🔸در آيه 24 از سوره اعراف نيز ماجراي تكرار شده است: قالَ اهْبِطُوا (الي آخره) 🔸در آيه 38 از سوره بقره بر تنزل عمومي جايگاه آدميان تاكيد شده است: قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً 🔸در آيه 27 از سوره اعراف خداوند متعال فرزندان آدم را مورد خطاب قرار داده كه مبادا همچون پدر و مادرتان شيطان را بخوريد: يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما ❓اكنون پرسش ما از جناب غفاري آن است كه چگونه ممكن است عملي‌ هم از مصادیق معرفی شده باشد، هم مورد صريح الهي قرار گرفته باشد، هم در ارتكاب آن عمل، دخالت داشته باشد، هم مرتكبين آن عمل مورد خداوند واقع شده، يافته باشند و به اين واسطه شده، كرده باشند و هم خداوند از فرزندان آنها خواسته باشد كه از ماجراي پدر و مادرشان بگيرند و در عين حال با اين همه نكوهش‌ها و سرزنش‌ها چنين عملي از سوی شما مصداق معرفی شده، مورد شما قرار بگيرد؟! ادامه دارد... @naghdeghaffari
آيا و در بودند؟ (2) قسمت دوم چنانچه در قسمت قبل اشاره شد جناب غفاري در قسمت‌هاي مختلفي از سخناني كه به بهانه تفسير ايراد كرده، به گونه‌اي سخن گفته كه گويا و (عليهما السلام) پيش از به زمين در بهشت خلد بوده‌اند و بازگشت مجدد انسان به آنجا نوعي است! 🔹اين در حالي است كه اولاً بر اساس آيات قرآن انسان از ابتدا براي زندگي در خلق شده بود. (ره) در تفسير شريف در اين رابطه مي‌فرمايد: «سياق اين سه دسته آيات [مربوط به بهشت آدم]، و مخصوصا آيه اى كه در صدر داستان قرار گرفته، و مي‌فرمايد: (إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) الخ، اين معنا را دست مي‌دهد: كه آدم در اصل، و در آغاز براى اين خلق شده بود، كه در زندگى كند، و نيز در زمين بميرد، و اگر خداى تعالى او را (چند روزى) در منزل داد، براى اين بود كه خود را بدهند... و نيز از سياق آيه سوره طه كه مى فرمايد: (فَقُلْنا يا آدَمُ) الخ، و سوره اعراف كه مى فرمايد: (وَ يا آدَمُ اسْكُنْ) الخ، كه داستان بهشت را با داستان سجده ملائكه بصورت يك داستان و متصل بهم آورده، و كوتاه سخن، آنكه اين سياق بخوبى مى رساند كه از اين بوده كه در سكونت كند... و نيز خداى تعالى خطيئه آنان را بعد از آنكه كردند بيامرزيد، و در عين حال به بهشتشان برنگردانيد، بلكه بسوى هبوطشان داد، تا در آنجا زندگى كنند. و اگر محكوميت زندگى كردن در زمين، با خوردن از و هويدا گشتن عيب، قضايى حتمى نبود، و نيز برگشتن به بهشت محال نبود، بايد بعد از و ناديده گرفتن به بهشت بر گردند، (براى اينكه توبه آثار خطيئه را از بين مى برد). پس معلوم مي شود علت بيرون شدن از بهشت، و زمينى شدن آدم آن خطيئه نبوده، بلكه علت اين بوده كه بوسيله آن خطيئه عيب آن دو ظاهر گشته، و اين بوسيله لعين صورت گرفته است...» 🔹نكته ديگر آنكه حضرت آدم و حوا پيش از به زمين در بهشت خلد نبودند. به عنوان شاهدی بر این مطلب به جملاتی از حضرت (ره) در پاسخ به كيفيت ورود شيطان به بهشت و فريفتن آدم و حوا اشاره می کنیم: «اگر بگويى شيطان كه داخل بهشت نمي شود؟ در پاسخ مى گوييم: اين اشكال وقتى وارد است كه بهشت مورد بحث، باشد، و ، بلكه اين جريان در صورت گرفته، بدليل اينكه همگى آنها از آن بهشت بيرون شدند، و اگر بهشت خلد بود، با بيرون شدن نمى ساخت.» 🔹و در جاي ديگر بهشت آدم و حوا را معرفي كرده مي‌نويسد: «قرآن كريم آنچه از و كه از بهشت نفى كرده، از نفى كرده، يعنى آن بهشتى كه مؤمنين در آخرت داخل آن مي‌شوند، و همچنين از كه بعد از مرگ و رحلت از دار تكليف در آنجا بسر مى برند، و اما بهشت دنيايى كه آدم و همسرش داخل آن شدند، و هنوز در دار تكليف و مورد توجه امر و نهى قرار نگرفته بودند، كريم درباره آن بهشت هيچ مطلبى بيان نكرده، و بلكه ميتوان گفت: بعكس گفتار اشكال كننده، جايى بوده كه لغو و تاثيم در آن ممكن بوده، و شاهد بر آن همين كافى است، كه قرآن وقوع عصيان آدم را در آن حكايت كرده است.» @naghdeghaffari