eitaa logo
نقد غفاری
368 دنبال‌کننده
67 عکس
46 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نقد غفاری
سخنرانی آقای غفاری در ایام فاطمیه، شب دوم (مسجد #دانشگاه_شیراز) @naghdeghaffari
نقد سوم: آقای غفاری در این سخنرانی ادعای عجیب دیگری البته درباره حضرت (قدس سره) کرده می گوید: «تمام عرفایی که در این قرن هستند به برکت نفس ایشان عارف شده اند» (8:10 دقیقه) اولا: بسیاری از عرفای این قرن از قبیل ، و بسیاری از شخصیتهای دیگر از نظر تاریخی شخصیت عرفانی شان نه تنها متاثر از امام خمینی نبوده بلکه حتی درباره برخی می توان عکس این ادعا را مطرح کرد. ثانیا: حتی درباره تمام عرفایی که بعد از تولد امام متولد شده اند نیز چنین ادعایی پذیرفته نیست. @naghdeghaffari
آيا حضرت (س) و بود؟! (2) در مطلب قبل ضمن نقل سخنان جناب غفاری در مقام تفسیر سوره عصر درباره ظلوم و جهول بودن انسان این پرسش ها را مطرح کردیم: چرا خداوند پس از پذيرش امانت الهي توسط انسان او را ظلوم و جهول ناميد؟ آيا بر اساس اين تعبير مي‌توان شخصيت‌هاي بزرگي چون حضرت (س) را به خاطر پشت پا زدن به جلوه‌هاي دنيا نعوذ بالله ظلوم و جهول ناميد؟ آيا مي‌توان پذيرش امانت الهي را از مصاديق خسران دانست؟ 🔸براي پاسخ به اين پرسش‌ها تنها به نقل ديدگاه (ره) در تفسير بسنده مي كنيم. حضرت علامه در تفسير آيه 72 از سوره احزاب مي‌نويسد: 🔹«مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى تواند حامل آن باشد و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوهها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است... ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و عتاب، و خرده گيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل مى شود كه شانش اين است كه متصف به و باشد، وگرنه چرا به ظالم و جاهل نمى گويند؟ چون متصف به عدالت و علم نمى شود، و همچنين و جهل و ظلم را حمل نمى كنند، به خاطر اينكه متصف به عدل و علم نمى شوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شان و استعداد علم و را دارد، و نيز هست. و امانت مذكور در آيه كه گفتيم عبارت است از ، و كمال صفت ، وقتى حاصل مى شود كه حامل آن، و به خدا داشته، و نيز را كه عبارت ديگر است، داشته باشد، و كسى كه متصف به اين دو صفت بشود، يعنى ممكن باشد كه به او بگوييم و ، قهرا ممكن هم هست گفته شود، و ، و چون علم و عدالت انسان موهبتى است كه خدا به او داده، و اما خود او فى حد نفسه جاهل و ظالم است، پس همين اتصاف ذاتى اش به ظلم و جهل، مجوز اين شده كه امانت الهى را حمل كند، و در حقش گفته شود: انسان بار اين امانت را به دوش كشيد، چون ظلوم و جهول بود- دقت بفرماييد... پس جمله" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ" معنايش اين است كه: ما ولايت الهى و استكمال به حقايق دين حق را، چه علم به آن حقايق، و چه عمل بدانها را، بر آسمانها و زمين عرضه كرديم، و معناى عرضه كردن آن، اين است كه ما يك يك موجودات را با آن سنجيديم، و قياس كرديم، هيچ يك استعداد پذيرفتن آن را نداشتند، به جز انسان» (ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص 525-527) 🔸اكنون با توجه به تفسير علامه طباطبايي براي آيه مذكور نكات زير واضح است. 1⃣منظور از قبول امانت الهي توسط انسان و عدم قبول آن از سوي ساير مخلوقات، و انسان و عدم استعداد و قابليت ساير موجودات است. 2⃣بكارگيري تعبير ظلوم و جهول براي شخصيت‌هاي بزرگي چون حضرت (س) ناشي از معناي آيه شريفه است. چرا كه آن حضرت و ديگر شخصيت‌هايي كه به حدي از كمال رسيده‌اند كه خداوند از آنها به عنوان الگو در قرآن ياد مي‌كند از مصاديق عادل و عالم اند نه ظلوم و جهول! 3⃣ تنها انسان‌هايي دچار خسران مي‌شوند كه خود را به ملكه علم و عدالت متصف نكنند. اما پس از اتصاف به علم و عدالت به كارگيري صفت خسران براي آنها ناشي از و است. @naghdeghaffari
آيا و در بودند؟ جناب غفاري در قسمت‌هاي مختلفي از سخناني كه به بهانه تفسير ايراد كرده، به گونه‌اي سخن گفته كه گويا حضرت آدم و حوا (عليهما السلام) پيش از به زمين در بهشت خلد بوده‌اند و بازگشت مجدد انسان به آنجا نوعي است! به عبارات زير توجه كنيد: ▪️«شما عقبه‌تون را نگاه کنيد تو بهشت رضوان داشتيد کيفتون رو مي‌کرديد. هممون هم بوديما اونجا. ميگه از پشت آدم همتونو آوردم بيرون يعني تو عالم ماده. قبلش آنجا بوديم. سنبله ديگه! داشتيم اونجا کيفمونو مي‌کرديم. همه‌مون بالاتفاق ديوونه شديم! گفتيم ما اين بهشت و ميوه و حوري و اينها را نمي‌خوايم! ما بالاتر مي‌خوايم. حالا بيا اينجا هي تلاش کن به اونجا برسي. خب بودي ديگه! کدوم عاقل مي‌ياد دوباره درخواست اونجا که بوده را بکنه؟ مي‌کنه اين کارو؟ نمي‌کنه!... بخاطر همين خداوند تبارک و تعالي فرمود و ! عاقل که اين کارو نمي‌کنه! بشين سر جات ، ، به به! ! کجا اومدي؟ چرا اومدي؟»(جلسه اول) ▪️«از اول به خودش صدمه زده است. براي اينکه توي بوديم همه‌مون. يادمون نمي‌ياد آخه! بخاطر اين‌که خطاهاي دنيا نمي‌زاره. حضرت آدم سنبل همه ما در بهشت خداي تبارک و تعالي بوده... ما خسران را زديم به خودمون ديگه! کجا بوديم؟ بهشت بوديم. خسران زديم به [...] ميوه فروش‌ها بعضاً بعضي جاها ميگه: به مالم آتيش زدم! شنيديد؟! من و شما هم تو بهشت بوديم به مالمون آتيش زديم! بابا عالم سجن مي‌ري‌ها! خون دل‌ها خوردن هستا! زجر هست!... ما از ازل [!] خسران را قبول کرديم و خودمان را از بهشت انداختيم به اين مشکلات!... اونکه بخاطرش از رضوان و بهشت الهي شديم و اين را بر خود پذيرفتيم و آمديم يادمون نره که انسان که تلاش نمي‌کنه دوباره برگرده به بهشت. ديوونه بوده که از اونجا بياد و دوباره تلاش کنه که برسه به اونجا. چون مرحله بالاتر را نشان دادند اونو مي‌خواد.»(جلسه دوم) 🔵 اين در حالي است كه اولاً بر اساس آيات انسان از ابتدا براي زندگي در زمين خلق شده بود. و ثانیا حضرت آدم و حوا پيش از به زمين اساسا در نبودند. ما در ادامه نکاتی از تفسیر را در این رابطه نقل خواهیم کرد. @naghdeghaffari
آيا و در بودند؟ (2) قسمت دوم چنانچه در قسمت قبل اشاره شد جناب غفاري در قسمت‌هاي مختلفي از سخناني كه به بهانه تفسير ايراد كرده، به گونه‌اي سخن گفته كه گويا و (عليهما السلام) پيش از به زمين در بهشت خلد بوده‌اند و بازگشت مجدد انسان به آنجا نوعي است! 🔹اين در حالي است كه اولاً بر اساس آيات قرآن انسان از ابتدا براي زندگي در خلق شده بود. (ره) در تفسير شريف در اين رابطه مي‌فرمايد: «سياق اين سه دسته آيات [مربوط به بهشت آدم]، و مخصوصا آيه اى كه در صدر داستان قرار گرفته، و مي‌فرمايد: (إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) الخ، اين معنا را دست مي‌دهد: كه آدم در اصل، و در آغاز براى اين خلق شده بود، كه در زندگى كند، و نيز در زمين بميرد، و اگر خداى تعالى او را (چند روزى) در منزل داد، براى اين بود كه خود را بدهند... و نيز از سياق آيه سوره طه كه مى فرمايد: (فَقُلْنا يا آدَمُ) الخ، و سوره اعراف كه مى فرمايد: (وَ يا آدَمُ اسْكُنْ) الخ، كه داستان بهشت را با داستان سجده ملائكه بصورت يك داستان و متصل بهم آورده، و كوتاه سخن، آنكه اين سياق بخوبى مى رساند كه از اين بوده كه در سكونت كند... و نيز خداى تعالى خطيئه آنان را بعد از آنكه كردند بيامرزيد، و در عين حال به بهشتشان برنگردانيد، بلكه بسوى هبوطشان داد، تا در آنجا زندگى كنند. و اگر محكوميت زندگى كردن در زمين، با خوردن از و هويدا گشتن عيب، قضايى حتمى نبود، و نيز برگشتن به بهشت محال نبود، بايد بعد از و ناديده گرفتن به بهشت بر گردند، (براى اينكه توبه آثار خطيئه را از بين مى برد). پس معلوم مي شود علت بيرون شدن از بهشت، و زمينى شدن آدم آن خطيئه نبوده، بلكه علت اين بوده كه بوسيله آن خطيئه عيب آن دو ظاهر گشته، و اين بوسيله لعين صورت گرفته است...» 🔹نكته ديگر آنكه حضرت آدم و حوا پيش از به زمين در بهشت خلد نبودند. به عنوان شاهدی بر این مطلب به جملاتی از حضرت (ره) در پاسخ به كيفيت ورود شيطان به بهشت و فريفتن آدم و حوا اشاره می کنیم: «اگر بگويى شيطان كه داخل بهشت نمي شود؟ در پاسخ مى گوييم: اين اشكال وقتى وارد است كه بهشت مورد بحث، باشد، و ، بلكه اين جريان در صورت گرفته، بدليل اينكه همگى آنها از آن بهشت بيرون شدند، و اگر بهشت خلد بود، با بيرون شدن نمى ساخت.» 🔹و در جاي ديگر بهشت آدم و حوا را معرفي كرده مي‌نويسد: «قرآن كريم آنچه از و كه از بهشت نفى كرده، از نفى كرده، يعنى آن بهشتى كه مؤمنين در آخرت داخل آن مي‌شوند، و همچنين از كه بعد از مرگ و رحلت از دار تكليف در آنجا بسر مى برند، و اما بهشت دنيايى كه آدم و همسرش داخل آن شدند، و هنوز در دار تكليف و مورد توجه امر و نهى قرار نگرفته بودند، كريم درباره آن بهشت هيچ مطلبى بيان نكرده، و بلكه ميتوان گفت: بعكس گفتار اشكال كننده، جايى بوده كه لغو و تاثيم در آن ممكن بوده، و شاهد بر آن همين كافى است، كه قرآن وقوع عصيان آدم را در آن حكايت كرده است.» @naghdeghaffari
آيا «قالوا بلي» فقط براي بود؟! جناب غفاري در بخش ديگري از سخنان خود كه به بهانه تفسير ايراد شده، مدعي شده است كه همه انسان‌ها خداوند را نپذيرفته‌اند و اين پذيرش تنها به گروهي از اختصاص داشته است! به عبارات زير توجه كنيد: ▪️«حضرت آدم سنبل همه ما در بهشت خداي تبارک و تعالي بوده. همه ما وقتي که ائمه هدي (ع) عرضه شد، همه ما، منظور بودند که "قالوا بلي" گفتند! و اين را پذيرفتند و دچار به اين شديد شدند!»(جلسه دوم) 🔹اين در حالي است كه خداوند متعال در قرآن كريم تعبير «بلي شهدنا» را صريحا به «» يعني همه فرزندان آدم نسبت داده، فرموده است: 📣 و إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين: و [ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارت از صلب بنى آدم نسلشان را پديد آورد، و آنان را [در ارتباط با پروردگاريش] بر خودشان گواه گرفت [و فرمود😏 آيا من پروردگار شما نيستم؟ [انسانها با توجه به وابستگى وجودشان و وجود همه موجودات به پروردگارى و ربوبيّت حق] گفتند: آرى، داديم. [پس اقرار به پروردگارى خود را در اين دنيا از شما گرفتيم] تا روز نگوييد: ما از اين [حقيقت آشكار و روشن] بى خبر بوديم. (اعراف: 172) 🔹حضرت (ره) نيز در ذيل اين آيه مطالب مفيد و مفصلي را در ضرورت اخذ اين از تك تك انسان‌ها و نه گروه خاصي از آنها بيان كرده كه شما را به مطالعه آن مباحث ارجاع مي‌دهيم. @naghdeghaffari
♨️ عدم امکان شناخت استاد سلوک به وسیله ظهور کرامات علامه سید محمدحسین طباطبایی رحمه الله در این رابطه می فرماید: «ابدا به ظهور خوارق عادات، و اطّلاع بر مغيبات و أسرار خواطر افراد بشر، و عبور بر آب و آتش، و طىّ الأرض و الهواء، و استحضار از آينده و گذشته، و أمثال اين غرائب و عجائب نمىتوان پى به وصول صاحبش برد؛ زيرا كه اينها همه در مرتبه مكاشفه روحيّه حاصل مي شود، و از آنجا تا سرحدّ وصول و كمال، راه به نهايت دور است.» @naghdeghaffari
👆واکنش یکی از آیا جملات در پاسخ به آن سوال است؟! این چه مقامی است که تحصیلش برای آقای غفاری ممکن است ولی برای سایر انبیا ممکن نشده!😂 @naghdeghaffari
نقد غفاری
👆واکنش یکی از #کانال_های_زنجیره_ای به انتقادات ما 🔆 آیا نهایت سیر رسول الله (ص) و اهل بیتش(ع) رسیدن
📣 آیا نهایت سیر رسول الله (ص) و اهل بیتش(ع) رسیدن به مقام "بقاء به معبود" است؟ یکی از مبلغ جناب غفاری در پاسخ به نقدهای ما بر این ادعاهای وی که مثلاً ▪️«من قابلیت وجودی شدن را دارم، شدن را دارم. شدن را دارم؛ میگه هست. اینو نمونه فرستاده. اما من نوعی بی لیاقتی می کنم آن امری دیگر است.» ▪️«لکم فی رسول الله اسوه حسنه." اسوه هست. یعنی تو میتونی عین او بشی! نه یه ذره کم نه زیاد! فقط مقام و رو تو نمی تونی داشته باشی. بقیه اش رو (ص) می تونی بشی! خودشون اینها رو فرمودن.» عباراتی از کتاب لب اللباب را نقل کرده، مدعی شده است که ادعاهای جناب غفاری ریشه در سخنان علامه طباطبایی دارد. در حالی که: 1⃣ کتاب به قلم (ره) است نه (ره)! او البته در این کتاب درسهای علامه طباطبایی(ره) را تقریر کرده است. 2⃣ عبارت های مورد استناد این کانال در بیان امکان رسیدن به مقام «» است نه ادعای (ص) 3⃣ همچنان که قبلا گفته ایم، امکان رسیدن به یک با آنچه جناب غفاری کرده (اینکه تو می تونی (ص) بشی نه یک ذره کم؛ نه زیاد!) زمین تا آسمان فرق دارد. 4⃣ پرسشی که جناب غفاری باید به آن پاسخ دهد آن است که آیا سیر (ص) و (ع) با رسیدن به مقام «بقاء به معبود» شده، به نشسته اند تا او و مریدانش بعد از گذشت چند قرن به عرصه وجود بیایند و به آنها برسند و عین آنها شوند (آن هم نه یه ذره کم؛ نه زیاد!)؟ 5⃣ شما چرا تصور می کنید که پس از «بقاء به معبود»، دیگر درجه و مقامی وجود ندارد؟! آیا تصور به سوی خدای پس از رسیدن به این مقام، از یک ناشی می شود؟! علامه طهرانی در همان کتاب در ادامه عبارات نقل شده صریحاً نوشته است: «البتّه كه و اين عالم است. چون پايه و اساس وضع الفاظ بر پايه احتياجات بشرى بوده است و در اثر توسعه احتياجات دائره وضع الفاظ وسيعتر شده است لذا بيان در قالب الفاظ است و هر چه از آنجا گفته شود اشاره و كنايه بوده آن حقيقت عاليه را در افهام تنزّل دهد.» (رساله لب اللباب، ص 40) 6⃣ حتی اگر پس از «بقاء به معبود» درجه و مقام دیگری هم وجود نداشت آیا می شد تمام کسانی که وارد این درجه و مقام می شوند را از نظر کیفی با هم برابر دانست تا از این رهگذر ادعا کند که تو می توانی (ص)، یا (ع) و یا (س) و اولاد طاهرینشان(ع) بشوی (نه یه ذره کم، نه زیاد)؟! برای فهم این مطلب مثالی دنیوی می زنیم: آیا تمام کسانی که در یک علم به درجه اجتهاد و یا دکتری می رسند صرف ورود به این جایگاه با هم برابرند؟! 7⃣ و رسول الله (ص) و آل طاهرینش (ص) علاوه بر سیر برزخی خود، با اعمال صالحی که از طرف مؤمنین نثار آنها می شود آنگاه تو چگونه می توانی عین رسول الله(ص) یا عین علی (ع) و فاطمه (س) و فرزندان آنها (ع) شوی؟! 8⃣ بیا اندکی با خود و خدایت و تا خویشتن را از در حلقه برهان؛ شاید که خدا زمینه هدایتت را فراهم آورد. (ع) @naghdeghaffari
بسیاری از علما اساسا وضع کلمه شیعه را برای سلمان و برخی دیگر از یاران نزدیک امام علی (ع) می دانند در این رابطه می نویسد: به عقيده در اصل الشيعه و در تأسيس الشيعة و همچنين در شيعه در اسلام و آقا شيخ در الامام الصادق اين كلمه در زمان رسول خدا پيدا شد. در تأسيس الشيعة صفحه 38 مىگويد: نام شيعه: و هو اسم غير منتحَل و قد كان على عهدالنبى صلى الله عليه و آله كما يشعر بذلك ابوحاتم فقد قال فى الجزء الثالث (1) من كتابه كتاب الزينة- و الجزء الثالث منه فى الالفاظ المتداولة بين اهل العلم- اول اسم ظهر فى الاسلام على عهد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم هو الشيعة و و هم الغفارى و الفارسى و بن الاسود الكندى و ياسر الى اوان صفين، فانتشرت بين موالى على عليه السلام- حكاه فى الروضات. (يادداشتها، ج6، ص 97)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا 🎥 عنوان: این راه، راه ادعا نیست! ⏱ زمان: ۲:۱۲ دقیقه 📥 حجم: ۱۴/۸ مگابایت 🔺 @nasery_ir