eitaa logo
نهج البلاغه
403 دنبال‌کننده
155 عکس
192 ویدیو
24 فایل
گام دوم انقلاب...سبک درست نگرش به زندگی انسان در بیان امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام. ارتباط با ما @mohsenehabibi ابراهیم لشنی زند
مشاهده در ایتا
دانلود
پای درس نهج‌البلاغه، نامه ۳۱ قسمت نود و دوم موضوع: اسماء الهی «...وَ اعْلَمْ أَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِکُ الْحَیَاةِ، وَ أَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِیتُ، وَ أَنَّ الْمُفْنِیَ هُوَ الْمُعِیدُ، وَ أَنَّ الْمُبْتَلِیَ هُوَ الْمُعَافِی...» ...و بدان همانا مالک مرگ همان مالک زندگی است و بی تردید پدیدآورنده همان میراننده است و همانا نابود کننده همان بازگرداننده است و به درستی گرفتار کننده همان عافیت دهنده است... توضیح کوتاه: این جملات حضرت دقیق‌ترین موضوعات در باب اسماء هستند. در اول کلام حضرت از کلمه ی«هو» استخدام می‌کنند. «هو» بالاترین اسمی است که برای خدای متعال ذکر شده است چون دلالت بر غیب الغیوب دارد و هیچ وقت قابل شناخت نیست، چون به هرجا که برسی باز می‌گویی: «او»، اما زمانی که من به تو رسیدم، می‌گویم: «تو» یعنی تو را شناختم. تا زمانی که «هو» برای خدا قابل استفاده باشد که تا ابد است آن خدا و آن ذات، برای احدی و گرچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله باشد قابل شناخت نیست وگرنه «هو» تبدیل به «أنتَ» می‌شود که در روبرو است. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
نکته اول: دو اسم در دو طرف اسم ذات (هو) آمده است یعنی می‌توانی خداوند را از اسمائش بشناسی بعد حضرت دو اسم می‌آورد که هر دو ضد هم هستند (ضدین نه نقیضین) که به ما این را می فهماند تعارض و تضاد در اسماء خداوند اعتباری است نه حقیقی یعنی اسم‌ها به دلیل تکثر، موجب تکثر در ذات نمی‌شوند ذات همان ذات است منتها با ظهورات مختلف. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
نکته دوم: یک وقت ذات با عزرائیل جلو می‌آید و خودش را به تو نشان می‌دهد که مالک ممات می‌شود و یک وقت با اسرافیل جلو می‌آید که مأمور به دمیدن به روح است که مالک حیات است و خدا همان خدا است (همان ذات ناشناس) ولی تو می‌توانی خداوند را در اسمائش پیدا کنی و مطالعه کنی. آن ذات یک حقیقت توانایی است که می‌تواند هم بمیراند و هم زنده کند ولی او چه کسی است نمی‌دانم. به قول فردوسی: خداوند بالا و پستی تویی ندانم چه‌ای هرچه هستی تویی. هرچه هستی خودت هستی. حقیقتی هستی که فقط خودت می‌دانی «یا من یَعلَم کیف هو إلّا هو»؛ ای کسی که نمی‌داند کیفیتش را مگر خودش. تنها خودش می‌داند که چه کسی است هیچ کس دیگری نمی‌داند اما خودش را در لباس‌های مختلف آشکار کرده است که تو می‌توانی او را در یک گل زیبا مطالعه کنی ولی این زیبایی گل کجا و زیبایی خدای گل کجا!؟ زیبایی یوسف کجا و زیبایی خدای یوسف کجا!؟ مالک مرگ همان مالک حیات است. یک خدا بیشتر در عالم نیست با هزار آثار. با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را او جلوه‌گری می‌کند و تو در جلوه‌های خدا می‌توانی او را ملاقات کنی. یکی در پاییز می‌تواند خدا را ملاقات کند ولی در فصل دیگر نمی‌تواند اما دیگری ممکن است در زمستان بتواند خداوند را ببیند و دیگری در بهار و ... در همه فصل‌ها و اشکالی که آفریده است می‌توانی او را مطالعه کنی. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله محی الدین حائری شیرازی 🔸معیار مهم برای به یک فرد وقتی می خواهید نماینده انتخاب کنید، اول به ایمان بالله‌اش نگاه می کنید یا به کفر به طاغوتش؟ اگر کفر به طاغوتش را احراز نکردی، هرچه [خوبی هم] داشته باشد، است. اول چیزی که در او بررسی می کنی، باشد. نبضش را بگیر ببین کفر به طاغوتش می‌زند یا نمی‌زند؟ اگر دیدی این نبض نمی‌زند، رأی خودت را برای کسی که این نبضش نمی‌زند، حرام نکن، فردا هم برای خودت درست نکن. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealiali @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🟥 ؟ ⭕️ مهم و حیاتی، مستقیماً با تعداد شرکت کنندگان در انتخابات ارتباط دارد، اول: ملی، دوم: نظام اسلامی. جامعه ی ایران هم از دو گروه تشکیل شده است، به نظام اسلامی و نظام اسلامی. گروه اول به دو دلیل در انتخابات شرکت می کنند هم اقتدار ملی و هم بالا بردن سطح مقبولیت نظام اسلامی، گروه دوم هم به حکم برای اقتدار ملی در انتخابات شرکت می کنند. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealiali @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
نکته سوم: او که ایجاد می‌کند (الخالق) همان کسی است که نابود می‌کند (المُمیت). همان کسی که درختی را از دانه ی بی‌جانی می‌آفریند همان کسی است که دوباره آن درخت را می‌میراند. و آن کسی که مخلوقات را فانی می‌کند (المُفنِی) همان کسی است که دوباره آن را برمی‌گرداند مثل زمستان که در آن هیچ اثری از برگ و سر سبزی دیده نمی‌شود بعد بهار را که همان حیات است را برمی‌گرداند (المُعِید) و آن کسی که تو را مبتلا به گرفتاری کرده (المُبتَلی) همان کسی است که رفع گرفتاری می‌کند و عافیت می‌بخشد (المُعافی). او همان خدایی است که در لباس‌های مختلف و اشکال مختلف خودش را نشان می‌دهد تا صاحب بصیرت بتواند ببیند. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
🔵 تفکّرِ جمع بین جمهور و اسلام، را حفظ و پایدار کرده است. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealiali @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🟥 ؟ ⭕️ در ، ضریب هوشمندی یک ملت را از دو جهت نشان می دهد؛ اول: هوشمندی آن ملت در شناخت جبهه ی دشمن و مواضع خصمانه ی او، دوم: شناخت عوامل رشد و درک صحیح از هم افزایی ملی برای ترمیم نقائص. رأی دهنده ی عزیز اولاً توانسته دشمن شناسی خود را نشان دهد و او را از مداخله در امور داخلی کشورش منع کند و ثانیاً با انتخاب می تواند به رفع یا ترمیم نقائص ساختاری و اجرایی کشورش کمک کند. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealiali @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🟥 ؟ ⭕️ درست از های اجتماعی انسان است که با گسترش جوامع بشری ضروری تر به نظر می رسد، مشاوره دادن به حاکمیت برای گیری های صحیح در بهبود مشکلات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است. ❤️ با انتخاب در این امر سهیم باشیم. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealia @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🔻اهمیت رهبری: 🌺 در موقع لازم می‌تواند را برای کشور انتخاب کند 🌸 در طول زمان هم می‌تواند و می‌باید مراقب در شخصِ رهبرِ موجود باشد 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealia @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🔰 🔻اهمیت : 🌺 طبق قانون اساسی، آینده‌ کشور است 🌸 اگر کشور مشکلاتی دارد، برای رفع این مشکلات نیاز به و حضور مدبّرانه‌ مجلس است. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealia @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🟥 ؟ ⭕️ با می شود خود را بیان کرد اما نمی توان درستی را ایجاد کرد. اما با به فرد ، هم به نمایندگان ناکارآمد کرده ایم و هم درست را ایجاد می کنیم پس رأی دادن کار هوشمندانه و عاقلانه است. با شرکت در انتخابات راه درست اعتراض را انتخاب کنیم. 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealia @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
🌺 آیت الله حائری شیرازی 🌺 🌸 حق نعمتی که به شما دادیم را به جا آورید 🌸 🔰 خداوند می فرماید: «خُذُوا مَا آتَینَاکمْ بِقُوَّةٍ»؛ یعنی چیزی را که به شما داده ایم، محکم بگیریدش! این 🇮🇷 را خدا به ما داده؛ پس «خُذُوا مَا آتَینَاکمْ بِقُوَّةٍ»! ⬅️ حق رأی را به ما داده اند و می‌توانیم در یک انتخابات سالم شرکت کنیم؛ پس «خُذُوا مَا آتَینَاکمْ بِقُوَّةٍ»! اولاً بیا در رأی گیری شرکت کن، ثانیاً: از این فکرت برای انتخاب اصلح استفاده کن... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealia @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پای درس نهج‌البلاغه، نامه ۳۱ قسمت نود و سوم موضوع: بنای دنیا (عالم عناصر) «...وَ أَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلَّا عَلَی مَا جَعَلَهَا اللّهُ عَلَیْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ، وَ الْاِبْتِلَاءِ، وَ الْجَزَاءِ فِی الْمَعَادِ، أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ...» ...و بی تردید دنیا قرار نیافت مگر بنا بر آنچه که خداوند آن دنیا را بر اساس آن قرار داده است از جمله نعمت و ابتلاء و جزاء در معاد یا آن‌چیزی را که خدا بخواهد از آنچه که نمی‌دانی... توضیح کوتاه: عالم عناصر را در ادبیات روایات «دنیا» می‌گویند. علقه ی به عالم عناصر در منطق اهل بیت علیهم السلام «دنیا» است. خورشید دنیا نیست، بلکه مخلوق خدا است. اینکه گفته می‌شود: «حبّ الدنیا رأسُ کلّ خطیئة»؛ دوست داشتن دنیا راس همه گناهان است یعنی محبت به خورشید رأس گناه است؟ شما اگر گلی را دوست می‌دارید آیا این رأس کل خطیئة است؟ آیا این حرام است؟ اگر دریاهای خداوند تبارک و تعالی را دوست می‌دارید آیا این اشتباه است؟ دنیا آن علقه بین انسان و عالم عناصر است. فرض کنید شما یک ماشین پیکان دارید که یک علقه‌ای بین شما و آن ماشین است که همان علقه بین شما و ماشین بنز همسایتان نیست بنابراین اگر ماشین شما پنچر بشود ناراحت می‌شوید اما آن ماشین همسایه که ماشین گران قیمتی است اگر منفجر شود هیچ اذیت نمی‌شوید. آن حب دنیا یعنی آن علقه‌ای که در بین انسان و یک شیئی عنصری اتفاق می‌افتد. طلا فروشی‌ها که مقدار بسیاری طلا دارند شما به آن هیچگونه علقه‌ای نداری ولی یک انگشتری از جنس مس داری که بسیار آن را دوست می‌داری. حضرت می‌فرماید: دنیا استقرار نمی‌یابد مگر بر آن چیزی که خداوند آن را بر اساس آن بنا نهاده است یعنی همین نعمت‌هایی که دم دست تو است و همین خانه و ماشینی که داری؛ به بیان دیگر: ابتلا نسبت به همان نعمت‌ها. اگر ماشین همسایه را آب ببرد برای شما ابتلایی نیست اما اگر خودکار شما را آب ببرد برای شما ابتلا می‌شود و قاعدتاً انتهای این نعمت و ابتلا جزا می‌باشد. اگر در این ابتلا با سربلندی بیرون آمدی جزا در معاد شما به یک گونه است و اگر در این ابتلا لغزش کرد جزای او در معاد به گونه ی دیگر است. پس سه چیز در پیش رو داریم: ۱. نعمتی که خدا داده است، ۲. ابتلایی که متناسب با آن نعمت خداوند ایجاد می‌کند، ۳. نتیجه‌ای که گرفته خواهد شد. جزا غایت این نعمت و ابتلا است یعنی اگر این نباشد آن هم اتفاق نمی‌افتد. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
نکته اول: عبارت «أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ» عطف به عبارت «جزاء فی المعاد» است. اهل تناسخ از این عبارت به نفع خودشان استفاده کرده‌اند و از این عبارت قانون تناسخی که خودشان به آن معتقد بودند بیرون آوردند. آنها می گویند: پس جزا در غیر معاد هم داریم و آن این است که خداوند روح آن کسی که امتحان خوب پس داده است در جسم یک فرد دیگری ظاهر می‌کند تا در دنیا به نعمت برسد. اهل تناسخ می‌گویند انسان بعد از مرگ روحش به داخل جسم شخص دیگری می‌رود، بعد یک بچه‌ای می‌خواهد متولد شود اگر آدم خوبی است و آن بچه می‌خواهد در آینده ثروتمند شود آن روح را در قالب جسم او می‌کنند و لذت خودش را به خاطر جزای خوبی که باید ببیند می‌برد و آدم بد هم همینطور است. اما ابن ابی الحدید می‌گوید: آن چیزی که اهل تناسخ می‌گویند از ظاهر عبارت حضرت واضح نیست. «يجوز أن يريد عليه السلام أن اللّه تعالى قد يجازي المذنب في الدّنيا بنوع من العقوبة، كالأسقام و الفقر و غيرهما...» ابن ابی الحدید می‌گوید: جایز است که حضرت علیه السلام اراده فرموده باشد که خداوند متعال گناهکار را در دنیا به نوعی از عقوبت مانند بیماری‌ها و فقر و غیر از این دو مجازات می‌کند...؛ (شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید) ما در جواب می‌گوییم: اولاً شما تخصیص ایجاد می‌کنید سخن حضرت جزاء سیئه و یا جزاء حسن نبود بلکه صحبت روی جزاء بود که شما آن را در امراض و اسقام و فقر و غیره محدود می‌کنید، ثانیاً حضرت می‌فرماید: «ما شاء ممّا لا تَعلَم» آن چیزی که وجهش برای مردم واضح نیست، نه آن چیزی که شما می‌گویید. همه می‌دانند بیماری جزای آن عملی بوده که شخص مرتکب شده است، یعنی کلام ابن ابی الحدید جواب کاملی نیست در واقع گریز از جواب به نظر می‌آید. بیماری‌ها یک قسمت از جزاء است نه تمام آن. جزاء می‌تواند جزای خوب باشد. ولی این را که امراض نتیجه ی برخی از اعمال هستند را همه می‌دانند. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
💔 دنیای آینده مال چه کسانی است؟ 👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @baradaraneemamali @nahjolbalaghealiali @rayatalhedayat @aminallah_ali @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
نکته دوم: حضرت می‌فرماید: «وَ أَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلَّا عَلَى مَا جَعَلَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ، وَ الابْتِلَاءِ، وَ الْجَزَاءِ فِي الْمَعَادِ»؛ استقرار دنیا بر مبنای این سه چیز است (شما وقتی سراغ دنیا بروید چیز نهایت دنیا است): یک. خدا به تو نعمت داده است، دو. در رابطه همان نعمت‌ها خداوند ما را آزمایش می‌کند، سه. بعد از اطلاع جزا می‌دهد (کسی که امتحان را خوب پس داده به او جزای خوب می‌دهد و کسی که امتحان را بد پس داده است به او جزای بد می‌دهد) و جزا هم همیشه موافق با عمل است جَزَاءً وِفَاقًا (سوره نبأ، آیه ۲۶). این سه مورد برای همه واضح است که دنیا واقعاً اینگونه است (نعمت، ابتلاء و جزا). بعد حضرت می فرماید: «أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ»؛ یا آنچه که بخواهد از آنچیزی که تو نمی‌دانی. این کلمه ی «أَوْ» عطف است. خلاصه ترجمه اینگونه می‌شود: خداوند نعمت می‌دهد و تو را مبتلا می‌کند و در معاد به تو جزا می‌دهد یا یک جای دیگری که تو نمی‌دانی. سؤال: مگر در غیر معاد جای دیگری هست!!!؟؟؟ به همین خاطر عده‌ای از مسلمانان به اشتباه افتادند و این را دلیل بر تناسخ گرفته‌اند. ما می‌خواهیم این عبارت «أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ» را حل کنیم. اگر این کلمه ی «ما» عطف به عبارت «وَ الْجَزَاءِ فِي الْمَعَادِ» باشد مجرور می‌باشد بعد معنا اینگونه می‌شود: و جزا می‌دهد خداوند در معاد و در یک جایی که خدا می‌داند، آنجا کجا است؟ انبیاء علیهم السلام آمده‌اند که دنیا را به ما معرفی کنند نمی‌شود بگوییم: یک چیزی دیگری در دنیا هست به سعادت و شقاوت ما مرتبط است اما ما آن را نمی‌دانیم. این، ممکن نیست و با فلسفه بعثت نمی‌سازد. در بنای دنیا یک چیزهای دیگری هم موجود است (چون معنای دنیا را گفتیم یعنی آن علقه و ارتباطی که ما با اشیا داریم). اصلاً دنیا محل ابتلاء است معصوم نمی‌تواند محل ابتلاء را معلوم نکند. معناش این می‌شود دنیا مستقر بر سه چیز است یکی نعمت می‌دهد و ابتلا می‌کند و بعد جزای در معاد و یک چیز دیگری که ما نمی‌دانیم. این مطلب لغو می‌شود اگر دنیا است باید مرتبط با شما باشد چون دنیا محل آزمایش شما است بنابراین، این احتمال را به عنوان یک احتمالِ قابل قبول نیست. به طور قطع و یقین کلمه ی «أَو» در اینجا برای تقسیم نیست بلکه برای جمع مطلق است. این صنعت معانی بیان است که حضرات از آن استفاده می‌کنند دعوا درست می‌کنند و شما را نگه می‌دارند چون اینجا مطلب بسیار مهمی است، مثلاً قرآن می‌فرماید: «وَ کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»؛ و اینگونه، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم. تا از اهل یقین گردد (سوره انعام، آیه ۷۵). در اینجا باید بدون واو می‌آمد یعنی می فرمود: «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» نه «وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ». این واب در اینجا چه کار می‌کند؟ در این باب می‌خواهد تو را نگه دارد. می‌خواهد بفرماید قبل از تو خودت دستت باز است هزار چیز دیگری که مترتب بر نشان دادن ملکوت آسمان زمین است بار کن که یکی از آن‌ها «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» است. فلان و فلان و فلان و یکی از آن‌ها «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» است و آن‌ها باید طوری باشند که همخوان با «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» باشند چون هیچ حرفی در قرآن نمی‌تواند زائد باشد، بر اساس یقین در داخل قرآن بگرد که چه چیز است!؟ مثلاً فرض کنید به مقام رضا رسیدن اثر یقین است یا مثلاً ترک مباحات (اعمال مباح) منشاش یقین است و صبر منشأش یقین است و هزار چیز دیگر. اگر خداوند می‌خواست همه را بفرماید قرآن کتاب هفتاد مَن می‌شد. پس بر یقین هزار امر مترتب است لی دست شما را باز می‌دارد. این صنعت، صنعت بدیع (نوآوری) است. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━
نکته سوم: حضرت در این عبارت با کلمه ی «أو» تو را معطل کرد همانطور که ابن ابی الحدید که یک عرب است معطل شده است بعد ابن ابی الحدید به عنوان یک احتمال می‌گوید: شاید منظور حضرت مثلاً مریضی‌ها باشد، سؤال: آیا این مریضی‌ها از آن چیزهایی است که ما نمی‌دانیم است؟ این همه روایت داریم که مریضی‌ها منشأش فلان عمل و فلان عمل و فلان عمل است. بنابراین قطعاً این کلمه‌ی «أو» به معنای واو است. معنای اینگونه می‌شود خداوند به تو نعمت می‌دهد و مبتلایت می‌کند و جزا در معاد به تو می‌دهد و ما شاء ممّا لا تعلم. در معاد خداوند به تو جزا می‌دهد و در بهشت به تو جزا می‌دهد و در قصر بهشت و در مرحله دوم و در مرحله سوم وووو چون واو برای تقسیم نیست که در تنافی باشد با قسمت اول که بگوییم: یا این است و یا این. شما وقتی می‌گویی: «تزوّج هنداً أو اُختَه»؛ ازدواج کن با هند یا خواهرش، یکی از آنها را قبول می‌کردی و آن طرف دیگر، نقطه ی مقابل برای قسمت اول قرار می‌گرفت، اما اگر «اَو» به معنای «واو» باشد این دوتا یکی هستند یعنی خداوند در معاد تو را خیر بدهد و در بهشت همچنین و در مرحله دوم و سوم وووو و در همه‌اش واو آورده می‌شود و هیچگونه تنافی با معطوف علیه نیست. این نظیر همان آیه است که فرمود: «عَلَی أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَ نُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ»؛ بنابراین که همانندتان را تبدیل می‌کنیم و در چیزی که نمی دانید ایجادتان می‌کنیم (سوره واقعه، آیه ۶۱). یک خلق دیگری در یک عالم دیگری با یک خلقت دیگری که همان سیر تکاملی طین باشد که هر کسی آن را نمی‌فهمد که بنابراین «ممّا لا تعلم» است که «نُنشِئَکُمْ» شما را ایجاد می‌کند ای انسان‌ها. «فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ» یعنی همان «ممّا لا تَعلَم» ی که حضرت فرمودند. معنای عبارت حضرت اینگونه می‌شود همانا دنیا استقرار پیدا نمی‌کند مگر بر آن چیزی که خداوند دنیا را بر آن بنا نهاده است: ۱. به تو نعمت می‌دهد، ۲. مبتلایت می‌کند، ۳. جزا در معاد به تو می‌دهد و آن چیزی که ذاب تو می‌دهد و آن سیری که هیچکس از آن خبر ندارد و در آن مراحل تکاملی که هیچکس نمی‌داند چیست. در واقع بیان معاد است که معاد یک حقیقتی است که کسی نمی‌داند معنایش چیست چون انسان چیزی را می‌داند که تجربه کرده باشد یا به علم حضوری باید ادراک کند که اینجا علم حضوری است یا به علم حصولی باید ادراک کند. علم حصولی چه زمانی انسان را قانع می‌کند!؟ حضرت می‌خواهد بفرماید جزای در معاد را اینگونه حساب نکن ساده با آن برخورد کنی همان چیزی که در قرآن دارد. این همه می‌فرماید: جزا می‌دهیم بهشت می‌دهیم تشکیلات می‌دهیم بعد هم می‌فرماید: «نُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ» آن معاد چیزی است که تو و ما نمی‌توانیم آن را فهم کنیم. ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @nahjolbalaghealiali ┗━━━🍂━