9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرخند ۷۶
جناب الاغ وباقی قضایا
نویسنده: سمیه رستمی
@namakdooon
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشمها را باید شست
با خبر خند ۷۷ همراه باشید
بفرستید برای باقی رفقا 😄
نویسنده: سمیه رستمی
@namakdooon
May 11
تعریف دقیقی از طنز
از کتاب برید کنار سوسیالیسم داره میآد
عزیز نسین
طنزپرداز ترکیهای
@namakdooon
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرخند ۷۸رو تو یه روز برفی تقدیمتون میکنیم
پسر کو ندارد نشان از پدر و این صوبتا!!
نویسنده: سمیه رستمی
@namakdooon
تربیت فرزند به سبک پارینهسنگی
سمیه رستمی
یکی از شیوههای برتر تربیت فرزند درگذشته مقایسه دو کودک بوده که این شیوه بهاندازه عمر بشر قدمت دارد؛ یعنی حتی انسانهای اولیه هم از این روش بهره میبردند. البته اوایل دوران پارینهسنگی به علت کمبود جمعیت، الگوهای متنوعی برای مقایسه کردن وجود نداشت و انتخابها محدود بود؛ بنابراین چارهای نبود جز اینکه از همان امکانات اولیه استفاده کنند و بچهشان را با بچه گرگ و پلنگ مقایسه کنند. مثلاً اگر میخواستند بچهشان دونده فوقالعادهای باشد، مسابقهای با یک قلاده یوزپلنگ وحشی ترتیب میدادند. البته در مواقع مقتضی مجبور به مداخله میشدند، چون یوزپلنگ حرف حساب حالیاش نبود و نمیفهمید این رفاقتهاست که میماند نه رقابتها. یا برای قوی شدن سرپنجه کودک او را با حریف تمرینی مثل خرس گیریزلی، پنجه در پنجه میکردند. بهاینترتیب باگهای تربیتی و شخصیتی بچه میریخت. معلوم میشد بچه در کدام زمینه ضعف دارد.
ازآنجاکه گاهی این حریفهای تمرینی قضیه را خیلی جدی میگرفتند؛ انسانهای اولیه به این نتیجه رسیدند که با این روش انسانهای آخرین خواهند شد و نسلشان مثل دایناسورها به فنا خواهد پیوست، تصمیم گرفتند بین بچههای خودشان به مقایسه بپردازند. صبح تا شب توجهشان به این باشد که بچه همسایه چه ویژگیهایی دارد که بچه خودشان ندارد، همان را چماق کنند دقیقاً بزنند وسط سر بچهشان. برای مثال روزی مادری گفت به فرزند خویش که پسر غار بالایی از پوست پلنگهایی که دیروز شکار کرده ست پالتو، پوست و کلاه و دستکش برای مادرش دوخته است. آنوقت پسر ما از شیر و پلنگ چندشش میشود. صبح تا شب روی دیوار نقاشی میکند برای آیندگان.
در غار بالایی هم همین بحث بهگونهای دیگر در جریان بود. مادر خانواده میگوید: بچه تو چرا صدایت مثل ماموتها بلند و گوشخراش است؟! از پسر غار پایینی یاد بگیر که صدا از طبقات این غار درمیآید اما انگار سیستم صوتی روی این بچه نصب نشده. امروز مادرش میگفت پسرش آیندهنگر است و دارد درباره زندگی ما به آیندگان اطلاعات مفید میدهد. کاش مقداری از او یاد میگرفتی!
این شیوه آتش حسادت را در وجود بچهها شعلهور میکرد. جوری که چشمهایشان از حدقه درمیآمد و بدنهای آنها را برای مبارزه باهم گرم میکرد. بااینکه انتخاب با خود آنها بود که در این آتش مغزپخت شوند یا جزغاله اما چون آتش حسادت دودودم زیادی دارد و چشم را کور میکند، آنها جزغاله شدن را انتخاب میکردند؛ مثلاً فردای آن شب، پسر غار پایینی با یک عدد کبودی نچرال و فوق هنری به غارشان برگشت و یکراست به سراغ غار نوشتههایش رفت و تاریخ را تحریف کرد. او برای پسر غار بالایی دم گراز، گوش الاغ، پای پلاتی پوس و دماغ فیل کشید که موجب شد باستانشناسان قرنهایهای متمادی دربهدر به دنبال بقایای چنین موجودی در میان فسیلها بگردند.
پسر غار بالایی که برای جلب رضایت مادرش دو سه گله از حیوانات را قلع و قم کرد و دچار نوعی خشم پنهان بود که روانشناسان آن موقع متأسفانه تشخیص ندادند. پسر غار پایینی هم که احساس ناکافی بودن داشت دست از ابداع خط جدید انسانهای اولیه برداشت و دچار افسردگی حاد شد. مهمترین ویژگی این شیوه تربیتی شاخ نشدن فرزندان برای والدینشان بود. آنها تا آخر عمر احتیاج داشتند که کسی خوب و بد را نشانشان بدهد چون فکر میکردند خودشان عرضه ندارند.
والدین اولیه به این نتیجه رسیدند که مقایسه کردن بچهها با یکدیگر خیلی کار غلطی است. چون میدیدند کودکانشان از هر فرصتی برای ضربه زدن و کِنِف کردن یکدیگر استفاده میکنند و اتحاد قبیله دارد به فنا میرود. از طرفی راههای تربیتی دیگر مثل؛ پرورش استعداد، انتظارات واقعگرایانه و محک زدن آن موقع کشف نشده بود. والدین اولیه خیلی که به مخ و مخچه اولیهشان فشار وارد کردند، تصمیم گرفتند از همان روش قبلی مقایسه با حیوانات برگردند، منتها حیوانات سبکتری استفاده کنند. مثل آهو، خرگوش، گربه و حتی مرغهای اولیه که شیر مرغوبی تولید میکردند ولی به دلایلی نامشخص در همان دوران پارینهسنگی منقرضشدهاند.
منتشر شده در نشریه خانه آرام
#پست_آموزشی شماره ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
هر متنی که محتوایش با شوخی بیان میشود ، خارج از چهار حالت نیست:
طنز: شوخیها حتما نقدی به دنبال دارد. درون مایهای دارد و مخاطب را به فکر وا میدارد. دارک کمدی یا طنز تلخ چنان درون مایهای تلخی دارد و دردی را که بیان میکند که حتی شاید شوخیها خنده از مخاطب نگیرد اما جان عزیزتان اگر شوخیهایتان در متن درنیامد نگویید دراک کمدی نوشتیم.
فکاهه: شوخیها فقط محض خندیدن است و هیچ درون مایهای و نقدی ندارد. مخاطب هم فقط بعد خواندن یا شنیدن آن تنها شنگول میشود.
هجو: نقد افراد همراه شوخی است. نقد سازنده. بیشتر شوخیهای سیاسی از این دست است. در واقع چیزی به اسم طنز سیاسی نداریم و در بهترین حالت هجو است.
هزل: تخریب و ریشخند کردن و تمسخر دیگران است. نازل ترین نوع مطلبی که با شوخی همراه است همین هزل است.
@namakdooon
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبرخند ۷۹
لات کوچه خلوت تا ته بچه زرنگ ایرونی
بدو جانمونی
نویسنده: سمیه رستمی
@namakdooon