نقد کتاب
برادر انگلستان
#نقد_کتاب
#برادر_انگلستان
#علیرضا_قزوه
✏داستان، داستان ایران است و مردمش.
قدمت تاریخی این سرزمین . عادت ها و آدابشان. اما نویسنده می خواهد برای من و شما، رمان ایران به اضافه #انگلیس را بنویسد. انگلیسی که مثل برادر چسبیده است به کشور ما البته نه اینکه مثل برادر پشت و پناه باشد. بلکه برای عده ای از داخلی ها برادر وارانه (دو طرفه) عمل می کند و چپو می کند سرمایه هایمان را. رمان داستان اسماعیل جوان خوش قد و قامت و خوش استعدادی نیست که برای درس می دود انگلیس و آن جا وقتی می بیند شیر است و غیور و ضد شاه و انقلابی، با آمپول هایی او را دیوانه می کنند و تا آخر عمر کسی نمی فهمد این چند نفر جوان حسابی چرا این طور بی مقدمه اعصاب و روانشان به هم ریخت. داستان کشور برادر پر لبخند است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
انگلیس که صد سال پیش از بیست میلیون جمعیت ایران، ۸ میلیون نفر را کشت و کاری کرد که در کتابهای تاریخ ما ننویسند و خودش در اسناد انگلیس جنایت قتل عام ایرانیان را با افتخار درآورده است. داستان انگلیسی که افغانستان و بحرین را از ما جدا کرد. رضا خان به اضافه جنایت هایش را حاکم کرد، … حالا اسماعیل را اگر قبول نکند جاسوسش بشود و معتقد بماند با دارو نابود می کند…
و هنوز مردم ما کشور انگلیس را بعنوان پیشرفته ترین کشور اروپایی می شناسند و نه به عنوان جنایت کارترین در حق مردم ایران زمین . رمان برادر انگلیس واقع نمایی ایران است و برادر انگلیسش که مثل کنه چسبیده و خون ما را می مکد.
علیرضا قزوه سعی کرده است در بین حرف های درهم و گنگ و پراکنده اسماعیل که مظلومانه با آمپول بیمار شده است واقعیت های تلخ تاریخ این سرزمین و بلاهایی که بر مردمش رفته است را بگوید.
آفتاب پر از توصیف مکانی و زمانی و شخصیت هاست که خواننده را در عمق کتاب غرق می کند و دل نگران شخصیت ها می شود. اتصال گذشته و حال کار دشواری است که به قلم توانای قزوه رخ داده است و خواننده را سردرگم نمی کند.
بهرحال پرداختن به تاریخ گذشته و اتصال آن به حال کار دشواری است و قطعا خوانندگان این رمان باید آثار واقع گرایانه و همراهی با شخصیت های عام و راوی را دوست داشته باشند. ساعات شیرینی را می شود به تلخی تاریخ طی کرد.
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚گریه های مسیح:
#گریه_های_مسیح
#رمان
#مجید_پور_ولی_کلشتری
#جوان
📚معرفی:
افسر جوان اداره پلیس است در انگلستان..
وارد یک پرونده مخوف جنایی میشود..
و در میانه ی این هیجان وتنش، کسی..دلش را میرباید..
وحرف های پیرمردی دوست داشتنی،..هوش از سرش می پراند!
✍️بریده ای از کتاب:
جاستین سری تکان می دهد و می گوید:
اون وقتی که داشتم از عرض خیابون عبور می کردم هیچ برنامه ای برای تصادف کردن نداشتم؛ اون لحظه که تصادف کردم هم هیچ برنامه ایی برای بستری شدن توی این بیمارستان نداشتم! لحظه ای که توی بیمارستان بستری شدم هم برنامه ای برای آشنا شدن با آدم خوبی مثل شما نداشتم.
اشاره می کند به کتاب نارنجی توی دست کارولین.
- شما برای خواندن این کتاب از قبل برنامه ای داشتید؟
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#فهرست_کتب_رمان👇👇👇👇👇
#رمان
#دشتبان
#در_جستجوی_خواهر
#ریشه_ها
#رنج_مقدس
#فرمانروای_مه
#شکاف
#شبیخون_به_خفاش
#پرتاب
#من_او
#کمی_دیرتر
#حافظ_هفت
#ماه_بندان
#فریاد_درتاکستان
#بوی_خاک.
#تاب_طناب_دار
#پنجره_چوبی
#در_جستجوی_ثریا
#سال_های_بنفش
#مفتون_و_فیروزه
#فرنگیس
#فرشته_ای_در_برهوت
#رویای_یک_دیدار.
#دشت_های_سوزان.
#کرشمه_ی_خسروانی.
#هدیه_ولنتاین
#سو_من_سه
#وقتی_کوه_گم_شد.
#ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند
#زقاق۵۶
#تولد_در_لس_آنجلس
#یوما
#چشم_روشنی
#فریب
#باغ_مارشال
#گریه_های_مسیح
#قایق_راندن_به_اقیانوس
#گل_سنگ
#سامانچی_قیزی
#تالار_پذیرایی_پایتخت
#دعبل_و_زلفا
#آرزوهای_دست_ساز
#نیمه_پنهان_مکران
#هزار_و_سیصد_و_پنجاه_و_هفت
#هات
#زنی_در_جزیره_گمنام
#لبخند_مسیح
#ولادت
#ناخدا_رحمت
#خاطرات_سفیر
#زنان_عنکبوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
#آسمان_شیشه_ای_نیست
#ای_کاش_گل_سرخ_نبود
#خاطرات_احمد_احمد
#لحظه_های_انقلاب
#پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
#وقت_بودن
#رنج_مقدس2
#زغال_سرخ
#نفوذ_در_موساد
#کشتی_بان_دوست
#مرد_رویاها
#پسری_از_گوانتانامو
#ماروپله
#بفرمایید_بهشت
#عشق_و_دیگر_هیچ
#نامیرا
#مهاجر_سرزمین_آفتاب
#پنجره_های_در_به_در
#موسای_عیسی
#من_نه_ما
#خال_سیاه_عربی
#وقتی_دلی
#ماه_بندان
#سیاه_صورت
📚تپه تاپالای: ماجراجویی از تپه تا جنگل
#تپه_تاپالای
#یاسر_یسنا
#نوجوان
#نوجوان_رمان
😱معرفی:
درب کارگاه جنگلی را که باز می کند با یک موجود عجیب مواجه می شود. حشره ای سیاه رنگ…
جوان دانشجو برای آنکه از پروژه خاص و حساس و البته حیرت انگیز استادش سر در بیاورد؛ مدتی را در جنگل می ماند…
🍉بریده کتاب:
توی تاریکی، کورکال کورمال خودش را به صندوقچه رساند.درش را باز کرد ودستش را تا آرنج فروکرد توی صندوق.لوله ی تفنگ را به چنگ گرفت و بیرون کشید. صدا هرآن قوی تر می شد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
یک بعلاوه یک
#نقد_کتاب
#یک_بعلاوه_یک
#جوجومویز
داستان زنی که شوهر غائبش مریض است. غائب است چون برای خوب شدن یکسال است پیش مادرش رفته. زن و دو بچه را رها کرده و رفته
و حالا زن با امید اینکه او خوب شود در خانه های مردم کار می کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.
البته پسر که بچه ی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچه اش را نبرده.
دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول می شود. البته باید آزمون بدهد و زن پول می دزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد. پول را از خانه جوان پولداری که زن همخوابه اش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته می دزدد. مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا می شود و داوطلبانه او و دو بچه و سگشان را بر می دارد تا مایل ها دورتر به آزمون برساند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
نصف کتاب داستان بودن آنها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته. که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن، حالت را به هم می زند. آنها را به امتحان می رساند و بعد می برد که پدرشان را هم ببینند.
پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی می کند.
یعنی در حقیقت این خانواده ی سوم است که تشکیل می دهد.
خلاصه آن که، مرد پولدار راننده هم تصمیم می گیرد با این زن کارگر و دو بچه اش زندگی کند.
همین!!!!
یعنی به جان خودم همین……. .
داستان روابط آزاد زن و مردها،
بی خیالی نسبت به زن و بچه هایشان،
خیانت همخوابه هایشان و بوی سگ،
بوی باد دل سگ ،
آب لزج و کشدارش،
و موهایی که می ریزد در همه جای ماشین،
زنی که کنار مردی احساس غریبگی می کند،
هر دو احساس غریبگی می کنند.
یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات غرب است.
زن هایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه می شوند و خودشان هم با یکی دیگر بعلاوه. هر کدام بچه ی دیگری را مدتی دارد و نمیدانم…
اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوسته ی زیبایی که غرب با آن ما را فریب می دهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد،
بچه هایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی می شوند،
زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل خواب خود را عوض می کنند.
نتیجه ای که غرب را به صفر رسانده،
چرا دارد میان ما دوباره تجربه می شود.
کاش با دیده ی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی …
و البته آنقدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،
آنقدر احساس عدم اعتماد زیاد است،
آن قدر خودخواهی موج می زند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویری می کشد که دارد برای موفقیت بچه هایش از جان و دل مایه می گذارد، کتاب مورد تمجید فراوان قرار می گیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستانشان را مثل این رمان کنیم می ترکاند.
به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زده ایم.
می دانیم که سالانه چقدر زن ها مورد ضرب و شتم مردها و همخوابه هایشان قرار می گیرند، تا جایی که حتی می میرند.
می دانیم چقدر خانه های تک والدینی هست،
چقدر بچه ها از پدری دیگرند،
چقدر پدرها به بچه هایشان تجاوز میکنند… چقدر …
اما باز هم ظاهر فریبنده اش باعث می شود که ذوق کنیم.
حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و اینطور مستانه به آغوش بی فرهنگی پناه ببریم…
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده...
#امام_رئوف _امام رئوف
#نرجس_شکوریان_فرد
#عهد_مانا
#اهل_بیت
#امام_رضا علیه السلام
#جوان
من عادت کرده ام برکت روزی ام را، از یک خوب بگیرم
یک بخشنده، یک مهربان، یک رئوف!
اول وقت که روزت را با یک انسان کریم شروع کنی، هیچ شری نیست که خیر نشود
من در ایران به دنیا آمدم؛ در خانه ی یک کریم
من خانه زاد امام رئوفم، امام رضا علیه السلام
❤️❤️❤️❤❤❤❤❤
نشر حداکثری پیام
یک ایران است یک امام رئوف....
می خواهیم به جوانانمان معرفت اهل بیت را هدیه بدهیم.
شما هم در نذری میلاد شریک میشوید؟
شماره کارت رسالت(نذورات): 5041721039933271
May 11
📚اقیانوس مشرق:
#اقیانوس_مشرق
#رمان
#جوان
#امام_رضا علیه السلام
#اهل_بیت
جوان است و عاشق و سر به هوا
همه ی لذت های دنیا را با هم می خواهد
به هیچ چیز هم اعتقاد ندارد جز شنیده هایش
دنبالش برود حتما به آن می رسد ، قدرت و انگیزه جوانیش را بر می دارد و می افتد دنبال عشقش....
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین مخفی جالب برای اولین در حرم امام رضا (ع)
@Bisimchimedia
May 11
📚 مثبت هفده:
#مثبت_هفده
#رضا_اخوی
#نوجوان
#اعتقادی
✏بریده کتاب:
انسان برای حالات مختلف خود پوشش و لباس مخصوص و متفاوت را بر می گزیند؛ این تنوع در انتخاب، وابسته به کارکرد و فضایی ست که برای آن آماده شده…
ثانیه های عاشقی و انس به خدا هم اگر برای ما محبوب و دوست داشتنی باشد، بهترین و شیک ترین لباس ها را خواهیم پوشید؛ همانگونه که امام حسن(علیه السلام) بهترین لباس های خود را در نماز می پوشد و درپاسخ به کسانی که از علت این رفتار می پرسیدند، فرمودند:« خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم»
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_خوانی
#پاورپوینت
#مادرم_زهرا
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
دخترت هستم و مهربان مادری
دست من، دست تو، تو بهشت منی،جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
هستیام حسینو دل دهم دست تو
تا ظهور مهدی، مأنم هستی تو، جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
منصوره، معصومه، زکیه، حکیمه
دخترت هستم و مادری فاطمه، جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
تمام هم خوانی ها رو میتونید اینجا ببینید:😊 متن،پاور پوینت و پی دی اف
👇👇👇👇👇👇
http://yon.ir/FtC3A
فایل پی دی اف👇👇👇👇
📚هندوی شیدا: مسیرعاشقی کردن هم بلدی می خواهد. ماجرای نابلدی این مرد را بخوانید.
#هندوی_شیدا
#سعید_تشکری
#رمان
#جوان
💌خلاصه:
داستان پسری به نام ناصر که پدر بسیار پولداری دارد و مادری که او را بسیار آزاد می گذارد. تا این که در زندگی دچار خطای بزرگی میشود. ضربه بدی به خانواده می زند. اما این ضربه منشأ خیر و تحولات زندگی ناصر و پدرش می شود.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
دوازدهم
#نقد_کتاب
#دوازدهم
#علی_موذنی
‼‼‼‼‼‼
قلم علی مؤذنی را خیلی ها دوست دارند و کتاب هایش را دنبال می کنند.
اما گاهی بین همه نوشته هایش کتابی هم دیده می شود که به دل نمی نشیند و مخاطب آن را نمی پسندد و این چیز عجیبی نیست.
دلیلی هم ندارد که همه نوشته های یک نویسنده مورد تایید قراربگیرد و درست باشد.
بالاخره انسان هرچقدر هم که فکر کند خوب می نویسد، باز هم ممکن الخطا و ممکن الخبط است.
اما رمان دوازدهم علی موذنی انسان را به حیرت می اندازد.
اصلاقابل قبول نیست که موذنی به عمد صحنه هایی خلق کرده است در مورد مادر حضرت حجت (ارواحنا له الفداه) که توهین به ساحت ایشان باشد. اما این غفلت از موذنی هم بعید بود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
مثل تعریفی که او از تسلط امام بر زمان ارائه می دهد.
آن قدر خوب و درست و عمیق هست که بر جان می نشیند.
اما از وسط رمان که جلوتر می روی بهتت بیشتر می شود.
نشان دادن خلق ناشایست فاطمه خواهر امام، برخورد های عجیب با ملیکا مادر امام، همه اش زائیده ذهن خلاق موذنی است که کاش با طهارت بیشتری به صحنه می آمد.من در تمام تاریخ اهل بیت(علیهم السلام)که در این سال ها خوانده ام و بسیار بسیار زیاد هم خوانده ام، این چنین تندی ها و پرخاش گری های عصبی در خاندان #اهل_بیت(علیهم السلام) ندیده ام.
حتی یک نمونه ی تاریخی هم دارم که این جا می آورم.
یکی از محافظان کاروان اسرا که زنان و کودکان را از کربلا تا شام می برد، نقل می کند که در طول مسیر این همه کودکان و زنان را اذیت کردیم،
گرسنگی و تشنگی دادیم،
زیر آفتاب داغ راه بردیم،
شلاق زدیم ناسزا گفتیم اما…
اما از آن ها و حتی کودکانشان یک برخورد ناشایست و یا کلام بد نشنیدیم.
حرف آخر آنکه هر چند مؤذنی با آوردن پی رنگ های مختلف در رمان سعی در جذاب کردن محتوا داشت اما باز هم کتاب از کشش بالا برای جذب مخاطب و استفاده ی درست از تاریخ برخوردار نبود. به نظر من خود زندگی حضرت آن قدر فراز و نشیب های زیادی دارد که نویسنده را به خاطر کمبود مطلب متوقف نکند.
🙏برای موذنی طلب توفیق از حضرت حجت می کنیم.🌹
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚قایق راندن به اقیانوس: روایتی خواندنی از سفررهبرمان به یزد
#قایق_راندن_به_اقیانوس
نویسنده: #مظفر_سالاری
#رمان
#جوان
#سفرنامه
#امام_خامنه_ای
📖خلاصه:
مظفر سالاری نویسنده ی رویای نیمه شب در حالی که خودش یزدی است و در سفر سال هشتاد و شش همراه خبرنگاران و عکاسان دعوت میشود تا کتابی از سفر به استان یزد بنویسد. بسیار جامع نوشته. هم با زندگی خود نویسنده کمی آشنا میشویم و هم در غالب خاطرات بسیار شنیدنی جذاب و خنده دار با یزد و علمای آن و زندگی طلاب و جاهای دیدنی یزد آشنا میشویم. از طرف دیگر با نوع استقبال و شور و اشتیاق و لحظات حضور رهبری و سخنان ایشان آشنا میشویم. بسیار جامع، جذاب، لطیف، خنده دار، پرمحتوا و پراطلاعات است.
🖌بریده کتاب:
آن ها که شیخ را با عبا و عمامه دیدند چندان تعجب نکردند هنگام سوار شدن شیخ به سید شبیر گفت: از قیافه و چهره من معلوم است چه کاره ام . در استخر هم که باشم به من می گویند حاج آقا . در دوره دبیرستان معروف بودم به شیخ کلاس یکی از رفقا می گفت : تو اصلا شیخ به دنیا آمده ای…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_خوانی
گروه سرود ولایت تقدیم می کند😊🌹
رهبروم آ سید علی...
🎞 آپارات شب چراغ مرجع کلیپ ها و نماهنگ های مورد نیاز شما:👇
aparat.com/shab_cheragh
🌸 @namaktab_ir
📚بنین : مجموعه داستانی امروزی و شیرین
#بنین
نویسنده: #فرشته_امیری
نشر: #انجمن_قلم_ایرانیان_امروز
#داستان
#نوجوان
بریده ای از کتاب:
اول کلی خندیدم😃 بعد مرتضی گفت بیا حالشون رو بگیریم و ایستاد کنار در و شروع کرد به اذان گفتن. من هم کم نیاوردم و داد زدم یالا یالا پاشین، عمله های فوق لیسانس! نماز صبحه پاشین، پاشین، قضا شد.
😵امید چشم هایش را مالید و ساعتش را نگاه کرد و عربده کشید خدا لعنتتون کنه! نصف شبی. آخه به تو هم میگن مسئول اردو لامصب. (صفحه ۵۵)
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب
حال سگ
#نقد_کتاب
#حال_سگ
نوشته ی: #زهره_حکیمی
❌❌❌❌❌❗❗❗
زیاد شنیده بودم که در بعضی زندگی ها چنان گره می افتد که تا آخر عمر، با دست که هیچ، با دندان هم باز نمی شود.
رمان “حال سگ”، دقیقا از این دست رمان هایی است که سراسرش، روایت سردرگمی آدم ها دردنیاست.
سختی و رنج شخصیت اول داستان، فرای طاقت است و تمامی ندارد؛ تا جایی که او را در ورطه ی هلاک کردن خودش می اندازد. در این رمان یک شخصیت مثبت و خوب به زحمت پیدا می شود و پس از خواندنش دچار خستگی روحی خاصی می شوی.
اما بعد…
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇