eitaa logo
نمکتاب
14.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
712 ویدیو
183 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
👇☺ ¸.•*´¨مَعَ امامٍ منصور´¨*•.¸: سلام این یا همون ما به مهمونامون بود و چند تا کتاب دیگه که تهیه کردم پارسال و تزےناتش کردیم واقعا همه بعد از خوندش خیلی ازمون تشکر کردند. 🌸 @namaktab_ir
بشتابید به سوی رستگاری😊 بشتابید به سوی آرامش😍 بشتابید به سوی سفرهای خارجی اما رایگان☺ بشتابید به سوی هر آنچه دوست می‌دارید😎 #نمایشگاه_کتاب سالن اصلی راهروی ۱۸ غرفه ۳۸ #عهد_مانا @namaktab_ir
نقد رمان حجره ی پریا : داستانی با ظاهر اجتماعی، باطن امنیتی_سیاسی و ظاهر و باطنش، فریاد تهاجم فرهنگی نقد کتاب حجره‌ی پریا حجره‌ی پریا داستانی چند بعدی است و اگر منصفانه بخواهد در ترازوی نظر بنشیند، باید از تمام زاویه‌ها مورد بررسی قرار بگیرد. ظاهر داستان اجتماعی است و باطنش امنیتی سیاسی است.  و ظاهرش و باطنش، فریاد است. دشمن؛ این که برای براندازی ما دارند برنامه دقیق و همه‌جانبه می‌چینند؛ این که ما اینقدر مهم هستیم که زمین و آسمان را به هم بدوزند تا ما را از بین ببرند، شاید از نظر عده‌ای، توهم باشد و مورد تمسخر قرار بگیرد، اما حقیقت مثل روز روشن است و انکار نشدنی. این دست مطالب باید به گوش نسل امروز برسد، تا بخوانند و از خواب خرگوشی بیرون بیایند. اما بعد…. ادامه نقد کتاب👇👇👇👇👇👇
ادامه نقد حجره پریا☝☝☝☝☝☝ نگاه منتقدانه و شجاعانه­‌ی نویسنده، به فضای خواب­‌آلود ، به دور از تعصب و با چشم تیزبین و دل دردمند، قابل تقدیر است و صد البته درست،  چه اگر حوزه­‌های علمیه و طلاب ما وظیفه­‌ی تبلیغی و تبشیری خود را، متناسب با زمانه و با روحیه­‌ی انقلابی انجام داده بودند، فی­ الحال این­طور نبود که هفتاد درصد جامعه را ماهواره گرفته باشد و زیر ۴۰ درصد از جوانان شیعه نماز بخوانند و ایران اولین کشور واردکننده لوازم آرایشی باشد، چه برسد به فضای مجازی که خود قصه و غصه دیگری است و حوزه‌ی علمیه عقب است از همت بلند جوانان غیور ما. واقعیت موجود حوزه­‌های خواهران اسفناک‌تر از اینی است که نویسنده ترسیم کرده است، چه این که خواهران طلبه‌ای که برای سند ۲۰۳۰ امضاء جمع می­‌کردند، توسط مسئولین حوزه خواهران مورد توبیخ قرار گرفتند و امضاء و… تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل… از نظر امنیتی هم که وقتی بزرگِ تشخیص مصلحت، می­‌گفت تسلیحات نظامی نمی‌خواهیم و بزرگِ دستگاه اجرا، نیروی نظامی را تحقیر می­‌کند و بزرگِ دستگاه اطلاعات، فقط به خاطر اینکه سید است، وزیر اطلاعات شده، نه به خاطر توانمندی­‌اش، خب جاسوس‌ها می­‌آیند و می­‌روند و می­‌مانند. همین جوان­‌های مظلومی که جان بر کف نظام را نگه­ داشته‌اند… هر چند خوب بود و جا داشت نویسنده با سرعت نگذرد از این مقوله و کمی بیشتر به این درد بپردازد. به هر حال کوتاه سخن این­که حجره­‌ی پریا، نه اولین پرونده­ ی امنیتی ما و نه پیچیده‌ترین آن­هاست. نه سربازان گمنام امام زمان(عج) کارشان به این سادگی است و نه ما مطلعیم که دشمن چه کرده و چه‌ها دارد می‌کند. نه مسئولین ما که عده‌ای­‌شان نفوذی هستند کوتاه می­‌آیند، مگر به قیمت تغییر حکومت و نه مردم ما می­‌گذارند این اتفاق بیفتد. نه دشمن را باید دست کم گرفت و نه دوست را تنها گذاشت. نه می­‌شود بی­‌خیال نظام جمهوری اسلامی شد و نه خدا ما را می‌بخشد اگر سرمان گرم زندگی خودمان باشد فقط و نه آقای حدادپور حاضر است کمی، فقط کمی قلم­ش را بهتر کند و این رمان­ها را سر و سامان بهتری بدهد که حیف نشود. تا اعتراض هم می‌کنی در کانالش رای‌گیری راه می­‌اندازد. کلا ما طلبه­‌ها نقدپذیر نیستیم، و الا اوضاع مملکت­مان این­طور نبود… نقد کتاب‌های این نویسنده ادامه دارد…. با ما همراه شوید. 🔷namaktab.ir ️🔶naghdbook.blog.ir ️🔷️@ @namaktab_ir
کتاب های نشر منتظرتان هستیم😊😎 سالن اصلی راهروی ۱۸ غرفه ۳۸ آوای درد از او(چهار قصه شورانگیز) از کدام سو اقیانوس مشرق آسمان شیشه ای نیست آقای سلیمان می شود من بخوابم؟ بگو راوی بخواند( غم نامه حضرت رقیه) پادشاهان پیاده (اربعین) موکب آمستردام پسران دوزخ فرزندان قابیل تمنا (آینده شناسی جامعه منتظر جهانی) روزی که عمه خورشید مرد سایه شوم عزیز فرمانروای مه فریب قصه شال/شهید معماریان گریه های مسیح مادر شمشادها/ شهید موحدی مسلخ عشق المصارع / کتاب پدر شهید محمد جواد شکوریان فرد ناقوس ها به صدا در می آیند شیرین تر از حلوا سه راه سرگردون عهدنامه نگهبانان قوچ های وحشی*** جستجوگران شمشیر عدالت جزیره خرگوش ها /شهید شفیعی پایگاه سری بهشت دروازه های بهشت تو را خانه ای هست دنیای دیدنی بالای پشت بام سعید
📚 تو را خانه‌ای هست: یک قاچ کتاب🍉: عزالدین حسین بلند شد. بچه ها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند. حالا صدای سم اسبان عثمانی ها بود که هر لحظه نزدیک تر می شدند. ترسیده بودند و به پشت سرشان نگاه نمی کردند. باد در تاریکی شب زوزه می کشید. صدای فریاد مردان و زنان وحشت زده ای می آمد که بی هدف در گل و لای می دویدند تا شاید بتوانند به دامنه کوه بلند پناه ببرند، تا شاید بتوانند خود را نجات بدهند… «تو را خانه ای هست» ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه آرزوها....‌و دنیای....... یه دختر زیبای غربی 👩❤️💑❤️👨👩👧👦 بغض سنگین نگاهش.........😔 آپارات: aparat.com/shab_cheragh وبلاگ: shabcheragh.blog.ir کانالها: @shabcheragh1 در ایتا و بله و سروش
📚 کیمیاگر: نوشته رضا مصطفوی به نمایشگاه کتاب تهران رسید. انتشارات داستانی بی‌نظیر از حسنیه در دربار هارون داغ داغ داغ به جای ما بروید نمایشگاه کتاب و در هوای کتاب نفسی تازه کنید..... البته اگر نفس‌مون گرفته نشه با این قیمتا😃😃
✨سلام مولای من✨ پشت دیوار بلند زندگی، مانده ایم چشم انتظار یک خبر... یک اناالمهدي بگو یابن الحسن تا فرو ریزد حصار غصه ها🌹 تعجیل در فرج آقا صلوات🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سلام مولای من✨ پشت دیوار بلند زندگی، مانده ایم چشم انتظار یک خبر... یک اناالمهدي بگو یابن الحسن تا فرو ریزد حصار غصه ها🌹 تعجیل در فرج آقا صلوات🌷
📚 سعید: روایتی شیرین و متفاوت از زندگانی نوجوانی سنی ✏ بریده کتاب: مادر در دلش، اعتقاد داشت به خانواده ی پیامبر؛ به اهل بیت. و الا که توسل و نذر در میان آن ها که اهل سنت بودند چندان رسم نبود. اما مادر در سال های پیش هم برای حال تب دار دخترش متوسل شده بود به حضرت اباالفضل. حتی بعضی مسیحی ها هم یک دل دارند که با حسین و ابالفضل مصفا می شود. و یک پنجره فولاد که خیلی ها دخیل بستن به آن را گشایش در کارشان می دانند. *** سعید: نرجس شکوریان فرد ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
ناقوس ها به صدا در می آیند 📚💐📚💐📚💐📚💐📚💐 علیه السلام بعضی ها گنج دارند و باز هم در فقر و نداری زندگی می کنند.آن وقت کسان دیگری از این گنج بهره می برند. این کتاب نقشه آن گنج است.در بهره بردن از این گنج تردید نکن. برشی از کتاب: ✂️ جرج گفت: کلام همه پیامبران و عدالت خواهان جهان ،شبیه کلام علی ست.برای همین من اسم کتابم را گذاشتم علی صدای عدالت انسان . کشیش گفت: برای همین امروز پیش تو هستم تا درباره ی علی بیشتر بدانم . جرج گفت: برای شناخت علی باید به وجدان خودت رجوع کنی پدر و تعصب مسیحیت را از خودت دور کنی و علی را با هیچکس قیاس نکنی جز خودش‌... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
رفقا سلااااااااااااام💞 پیشاپیش روز والدین من مبارک(آخه هم مامان و بابای من هر دو معلم هستن) روز معلم که تموم میشه ما تا دو هفته کارمون اینه که گل های رز خشک شده رو بریزیم دور و خودکار هایی که روش نوشته معلم عزیزم روزت مبارک رو بین فامیل تقسیم کنیم... گل که ماشالله شاخه ای 15 تومن شده دوتاشو بخریم 30 تومن😰.... و اما همه ی اینا رو گفتم که بگم:امسال که سال رونق تولید، بیاییم به شعار سال جامه عمل بپوشونه و کالای ایرانی که اتفاقا ماندگار تره و یادگاری برای معلم میمونه رو خریداری کنیم خرید حضوری :زنبیل آباد کوچه 18 انتهای کوچه پ 122 ارسال پستی هم دارن 😍 sapp.ir/t_kousar
رمان یک بعلاوه یک : داستان روابط آزاد زن و مردها، بی‌خیالی نسبت به زن و بچه‌هایشان، خیانت و... نقد کتاب یک بعلاوه یک :جوجومویز داستان زنی که شوهر غائبش مریض است. غائب است چون برای خوب شدن یکسال است پیش مادرش رفته. زن و دو بچه را رها کرده و رفته  و حالا زن با امید اینکه او خوب شود در خانه‌های مردم کار می‌کند تا خرجی دو بچه را در بیاورد. البته پسر که بچه‌ی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچه‌اش را نبرده.  دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول می‌شود. البته باید آزمون بدهد و زن پول می‌دزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد. پول را از خانه جوان پولداری که زن همخوابه‌اش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته می‌دزدد. مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا می‌شود و داوطلبانه او و دو بچه و سگشان را بر می‌دارد تا مایل ها دورتر به آزمون برساند. ادامه نقد کتاب👇👇👇👇👇
ادامه نقد رمان یک بعلاوه یک☝☝☝☝☝ نصف کتاب داستان بودن آن­ها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته. که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن، حال­ت را به هم می­‌زند. آن­ها را به امتحان می‌رساند و بعد می‌برد که پدرشان را هم ببینند. پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی می­‌کند.  یعنی در حقیقت این خانواده‌ی سوم است که تشکیل می­‌دهد.  خلاصه آن که، مرد پولدار راننده هم تصمیم می­‌گیرد با این زن کارگر و دو بچه‌اش زندگی کند. همین!!!! یعنی به جان خودم همین……. .  داستان روابط آزاد زن و مردها،  بی­ خیالی نسبت به زن و بچه‌هایشان،  خیانت هم­خوابه­‌هایشان و بوی سگ،  بوی باد دل سگ ،  آب لزج و کش­دارش،  و موهایی که می­‌ریزد در همه جای ماشین،  زنی که کنار مردی احساس غریبگی می­‌کند،  هر دو احساس غریبگی می­‌کنند. یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات است. زن­‌هایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه می­‌شوند و خودشان هم با یک­ی دیگر بعلاوه. هر کدام بچه‌ی دیگری را مدتی دارد و نمی­دانم… اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوسته­‌ی زیبایی که غرب با آن ما را فریب می­‌دهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد، بچه­‌هایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی می­‌شوند،  زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل ­خواب خود را عوض می­‌کنند. نتیجه‌ای که غرب را به صفر رسانده،  چرا دارد میان ما دوباره تجربه می­‌شود؟ کاش با دیده­‌ی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی … و البته آن­قدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،  آن­قدر احساس عدم اعتماد زیاد است،  آن ­قدر خودخواهی موج می­‌زند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویر می­‌کشد که دارد برای موفقیت بچه­‌هایش از جان و دل مایه می­‌گذارد، کتاب مورد تمجید فراوان قرار می­‌گیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستان­شان را مثل این رمان کنیم می­‌ترکاند. به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زده­‌ایم.  می­‌دانیم که سالانه چقدر زن­ ها مورد ضرب و شتم مردها و هم­خوابه­‌هایشان قرار می­‌گیرند، تا جایی که حتی می­‌میرند. می­‌دانیم چقدر خانه­‌های تک ­والدینی هست، چقدر بچه‌ها از پدری دیگرند،  چقدر پدرها به بچه‌هایشان تجاوز می­‌کنند… چقدر …  اما باز هم ظاهر فریبنده­‌اش باعث می‌شود که ذوق کنیم.  حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و این­طور مستانه به آغوش بی‌فرهنگی پناه ببریم… 🔷namaktab.ir ️🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📚 من مانده ام تنهای تنها: از تنهایی دربیایید با خواندن این کتاب 📚معرفی: تا حالا شده فکرکنی تنهایی؟ تا حالا شده حس کنی اونهایی که درکت می کنند نیستند و وقت ندارند؟ تا حالا پیش اومده حس و حال دویدن، کار کردن، درس خواندن یا حتی شوخی وخنده نداشته باشی؟ به نظرت همه مردم یه روزی حس کرده اند که تنها هستند یا این شکل بعضی از آدمهاست؟ حالا درستش چیه؟ و باید چه کار کرد؟ ✏بریده کتاب: از زمان های بسیار قدیم تاکنون ما تلفات جسمی و روانی بسیاری در برابر دیو سیاه شکل داده ایم. زمان این رسیده که به شکار این شکارچی برویم. برای اینکه در این راه موفق شویم، باید حتما از دو اسلحه شکاری « مسئله مداری » و هیجان مداری کمک بگیریم. الف: شیوه افراد بالغ: افراد بالغ جای فرار از مشکل با شکیبایی، تفکر خلاق، مطالعه، مشورت و الگوگیری از افراد موفق به شناسایی علل، راههای رویارویی و سرانجام کنترل یا حل آن می پردازند. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
: کتاب فیروزه ای همسرم پیشنهاد زیارت حرم داد.  خیلی خوشحال شدم ،حاضر شدیم؛ قبل از رفتن فکر کردم 🤔چه کاری برای آقا انجام بدهم! پیش خودم گفتم: بهترین راه همان کتاب است. پنج تا کتاب که چهارتاش محبت امام عصر (عج) بود برداشتم. یک کتاب هم برای خودم برداشتم که بخوانم تا بعدا که مدرسه رفتم تبلیغ کنم . رسیدیم به و وارد قسمت زیارت شدم رو به ضریح ایستادم و چند دقیقه ای صحبت کردم تنها حاجتم را دائم تکرار می کردم میشه کمکم کنید بی بی،  اگر برای امامم کار نکنم اسیر دنیا میشم،  بدرد نمی خورم،  پیر میشم می میرم، حیف میشم .  میشه کارهای آقا رو بدی دستم که انجام بدم؟!  البته باید کمکم کنید چون ناتوانم ضعیفم.  میشه باعث ظهور باشم ، اسباب ظهور را آماده کنم ؟! دلم که آروم گرفت رفتم سمت صحن که از آنجا هر بار بر می گشتم ضریح را می دیدم و دلم باز می شد.  نشستم ،شروع به خواندن صلوات و دنبال سوژه گشتن. به کی بدم ؟ اگر مشغول دعاست مزاحمش نباشم. تو حال خودش است اذیت نکنم و ضد حال نباشم . چشمام رو تیز کردم با کمی فاصله کنارم خانمی نشسته بود که چادر رنگی سرش بود و جا نماز آبی فیروزه ای آرامش بخشی داشت. گفتم خوب به این که نمی شود چون از نماز مردم را وا داشتن است. و کتاب، دست مایه بشر را دادن کار خدا پسندانه ای نیست. ادامه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 نمازش که تمام شد گفتم: دوست دارید مطالعه کنید ؟  این کتاب در مورد (عج) است.  نگاه رضایت مندانه ای به من کرد و کتاب را در آغوش گرفت و شروع کرد به خواندن؛ نیم ساعتی گذشت غرق در خواندن کتاب بود . بعد از تمام شدن کتاب خیلی تشکر کرد گفت: من کتابخوان هستم و امروز کتابی نخواندم دلم خیلی مشتاق بود که کتابی بخوانم ، اما شرایط جور نبود،  وقتی کتاب را نشانم دادید گم کرده ام را پیدا کردم.  شما خیلی کار بزرگی می کنید شما همین که محبت حضرت را در دلها می کارید کار عظیمی است. گفتم ما یک کانال هم داریم که در آن هر روز پیامی از حضرت حجت(علیه السلام) در باب محبت ،معرفت ،یاداوری و نزدیکی و … می گذاریم؛ با ذوق شماره موبایلش رو داد تا برایش بفرستم . اون شب خیلی خدا رو شکر کردم که توانستم محبت امام را در دل یک شیعه نشین بنشانم. 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
عبادت، اصلش نیت است. درست که باشد یک لیوان آب هم که بنوشی یا دست دیگران بدهی، یک غذا بپزی یا در خیابان صبر کنی تا اول کس دیگری برود، یک بیمار را با آرامش مداوا کنی، مقابل خطای دیگران سکوت کنی و عصبی نشوی و حرف نا… نزنی، دست مادرت را ببوسی، نانی دست پدرت بدهی، پول اضافه ات را برای خودت ذخیره نکنی و کار درمانده ای را راه بیندازی، اسراف نکنی و به جا خرج کنی، حجاب را رعایت کنی، غیبت نکنی… برای خودت هرچه می پسندی و دوست داری رقم بخورد، برای برادر و خواهر مؤمنت هم همان را آرزو کنی، از هرچه بدت می آید و شرم آور است، برای دیگران هم آن را نخواهی .. اهل عبادتی! و اگر همه اینها به نیت فرج امامت، حجه ابن الحسن انجام بدهی… تو اهل بهترین عبادتی …. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قیمت با تخفیف ویژه: ۵۰۰۰ تومان از طریق👇 @sefaresh_namaktab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می نویسم که "شب تار سحر می گردد" یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐