eitaa logo
نمکتاب 🇮🇷
17.8هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
950 ویدیو
330 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 بنین : مجموعه داستانی امروزی و شیرین :_فرشته_امیری :_انجمن_قلم_ایرانیان_امروز 🔹 ای از کتاب: اول کلی خندیدم بعد مرتضی گفت بیا حالشون رو بگیریم و ایستاد کنار در و شروع کرد به اذان گفتن. من هم کم نیاوردم و داد زدم یالا یالا پاشین، عمله های فوق لیسانس! نماز صبحه پاشین، پاشین، قضا شد. امید چشم هایش را مالید و ساعتش را نگاه کرد و عربده کشید خدا لعنتتون کنه! نصف شبی. آخه به تو هم میگن مسئول اردو لامصب. (صفحه ۵۵) ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚بهشت برای همسایه: :اهل_بیت 📚بهشت برای همسایه، کتابی است پر از داستان‌های جدید و زیبا از زندگی انسان‌های بزرگ و بی نظیر. شیرینی خواندن داستان‌هایش را بچشید. ✏صدای ساز و آواز می آمد. معلوم بود مطرب ها دوباره در خانه ی همسایه جمع شده بودند و زنی برایشان آواز می خواند. مرد دوباره به خاطر کار همسایه شان ناراحت شد. او بارها به سراغ مرد همسایه رفته بود... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📚 گرداب سکندر: ⚪️معرفی: این داستان کسی است که سال ها پس از مرگش، قصه ی شب های دراز زمستان ⛄️🌨❄️مردم بندرهای جنوب بود. از این داستان یک فیلم سینمایی📽 و یک مجموعه سیزده قسمتی عروسکی📺 ساخته شد. این کتاب فوق العاده جذاب👌👏 است. بریده ای از کتاب:✂️📔 عبدل از جا پرید و گفت: «فوراً گوسفندی🐑 را سر ببرید و پوستش را بکنید.» در مدت کمی این کار انجام شد. هیولا 🐉که مشغول بالا و پایین رفتن در دریا🌊 بود، وقتی گوشت گوسفند را دید، به سرعت خودش را به آن رساند. دهان بزرگش را باز کرد و لنگر⚓️ را با گوسفند🐑، بلعید. کشیدن لنگر، باعث شد که نوک تیز قلاب های آن، در گلوی هیولا🐲 گیر کند. آب گرداب🌪، از خون حیوان قرمز شد. هیولا که زخمی شده بود، دیوانه وار خودش را به این طرف و آن طرف می کشید و موج های بزرگی🌊 به وجود می آورد که نزدیک بود کشتی🚢 را غرق کند.😲 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب