eitaa logo
نردبان صعود
204 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
938 ویدیو
47 فایل
😎🌦طلبه مشهدی و خادم القرآن با جمعی از رفقای دانشگاهی ایم که طلبه شدیم... ✔️خاطراتم از تبلیغ ✔️روایات ناب و خواندنی ✔️نکات زیبا و کاربردی از قرآن و ... ♨️در قالب های متنوع ⭕️ انتقاد، پیشنهاد، سوال در خدمتیم. 👇 @velayat_1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 گزارش تصویری از مراسم شام غریبان روستای دهنو مرکزی 🥀به یاد یتیمان و اسیرانِ حرم آل الله 😭😭 ۱۴۴۶ •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
Heydar Albayati - Hoseein.mp3
5.28M
﷽ 🇵🇸🇮🇷 🔻ذکر حســــــــــــین علیه السلام🥺 ✨ حیدر البیاتی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
نردبان صعود
♨️ سفرنامه 🪧ایستگاه پنجم: کوخ نشینان 🔹مردمان اینجا با وجود اندک امکانات که دولت در اختیارشان قرار د
♨️ سفرنامه تبلیغی 🏷 ایستگاه ششم: دریا 💧 🔹 امروز بعد از اتمام مراسمات دهه اول محرم به بندرعباس آمدیم تا با قطار راهی قم شویم. فرصتی شدن تا در کنار شگفت انگیزترین خلقت خداوند یعنی لحاظاتی آرام بگیریم .🌺 🔸در کنار دریا دیدم که شخصی زباله ها را جمع میکند. 🔹به خیال خودم این زباله ها را انسانها ریخته اند و برای اینکه با موج برخورد نکرده و به دریا نرود و دریا راآلوده نکند ، جمع آوری میکنند و برای اطمینان خاطر هم از آن شخص سوال کردم ولی آن شخص کاملا جواب عکسی به من داد و بسیار شگفت زده شدم .او گفت اتفاقا دریا این زباله ها را به بیرون انداخته است.😳 👌چه شگفت انگیز است دریا و چه پندآموز... 👈دریا با آن عظمت و بزرگی بسیار صبورانه زباله های دلش را به بیرون میریزد تا کوچکترین زباله ای در دلش نماند و چه زیباست انسان هم مثل دریا رذائل وجودش را بیرون بریزد تا دریا دل شود. بیاییم مثل دریا باشیم..💐 ۱۴۴۶ ➿ کرمان، قلعه‌گنج •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ویژه ویژه ♨️ 🎥 در برنامه حسینیه بهشت شبکه دو اتفاق ناگواری برای حاج اکبر بازوبند، پیرغلام اهل بیت علیهم السلام افتاد اما او روضه علیه السلام را ترک نکرد... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
☑️ چگونه گریه بر علیه السلام گناهان را می آمرزد؟ 🔹 علامه بحر العلوم در یکی از دفعاتی که به سامرّه می‌رفت، در بین راه به این مسأله فکر می‌کرد که چگونه است که گریه‌‌ی بر حضرت سید الشهدا(عليه السلام) گناهان را می‌آمرزد؟!. 🔸 ناگاه شخص عربی را در حالی که سوار بر اسبی بود، در مقابل خود مشاهده کرد. سلام کرد و سوار از او پرسید: جناب سید شما را متفکّر می‌بینم! چه خیال می‌کنید؟ اگر مسأله‌ی علمی است، صحبت بدارید! شاید من هم بی ربط نباشم. 🔹جناب بحر العلوم گفت : در این خصوص متفکّرم که چگونه می‌شود حق تعالی این همه ثواب به زائرین و بَکّایین حضرت سید الشّهدا(عليه السلام) بدهد که در هر قدمی که زائر بر می‌دارد، ثواب یک حجّ و یک عمره در نامه‌ی عملش نوشته شود و برای یک قطره‌ی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره‌اش آمرزیده شود؟!. 🔸آن سوارِ عرب فرمود: تعجّب مکن! من برای شما مَثَلی می‌آورم تا مشکلت حلّ گردد.زمانی سلطانی در صحرا و بادیه از غلامان دور افتاد و به ناچار در شکارگاه، وارد خیمه‌ای شد.در آن سیاه چادر، پیری زال با پسری دید که در گوشه‌ی چادر، بزی داشتند که از آن شیر دوشیده و به وسیله‌ی آن گذران زندگی می‌کردند. آنها سلطان را نمی‌شناختند و از باب اکرام ضیف، تنها دارائی خود را که بزی بود، کشتند و طعامی حاضر کردند و برای میهمان آوردند.سلطان چون غذای خود را خورد و شب همانجا خوابید. 🔹روز بعد که همراهان سلطان او را یافتند، وی شرح احوال خود را با آنان در میان گذاشت و گفت: که من در شکارگاه، در بادیه‌ی خونخوار، با حالت تشنگی و گرسنگی، از غلامان دور افتادم و در شدّت گرمی هوا، به خیمه این پیر زال رفتم، در حالی که آنها مرا نمی‌شناختند. 🔸ما یملک این عجوزه و پسرش، بزی بود که از شیر آن گذران می‌کردند. بز را کشته، برای من کباب نموده و حاضر ساختند. الحال چه کنم؟ و در عوض این کار، به اینها چه بدهم؟ و چه کنم که تلافی محبّت این زن و پسرش شود؟ 🔹یکی گفت: صد گوسفند به او بدهید!. دیگری از وزرا گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید!. دیگری گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید!. 🔸سلطان گفت : هرچه بدهم، کم است. اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، آن وقت مکافاتِ به مِثل کرده‌ام. چون آنها هر چه داشتند، به من دادند؛ پس من هم هر چه دارم باید به ایشان بدهم تا جبران کارشان شود. 👈👈 الحال، جناب بحر العلوم! حضرت سید الشهدا(عليه السلام) هرچه از مال و منال، اهل و عیال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پیکر داشت، در راه خدا داد؛ پس اگر خداوند به زائرین و باکین آن جناب، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجّب نمود!. این را فرمود و از نظرِ سید غایب شد. 📚 العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان، نهاوندی علی اکبر، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ج2 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 با ارزشترین کار در روز جمعه 💠 ✍ علیه‌السلام: در روز جمعه، هیچ عملی، بالاتر و با فضیلت‌تر از و درود بر محمد و آل محمد علیهم‌ السلام نیست. 📚خصال مرحوم شیخ صدوق، ص۳۹۴ 🙏 برای فرج مولایمان و گشایش در امور مومنین خصوصا مردم مظلوم نوار غزه نیت کنیم و هرچه میتوانیم هدیه کنیم... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭 هرچه ما روضه شنیدیم تو یکجا دیدی... 😔 دیروز به علت خستگی و تازه رسیدن از سفر فرصت نکردم برای امام غریبم، علیه السلام مطلبی ارسال کنم... 👌این زیبا در ازای دیروز که روز شهادت این امام همام بود. 🤲 خدایا از ما قبول بفرما 🤲 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان صعود
♨️ سفرنامه تبلیغی 🏷 ایستگاه ششم: دریا 💧 🔹 امروز بعد از اتمام مراسمات دهه اول محرم به بندرعباس آمدیم
♨️سفرنامه 🪧 ایستگاه هفتم: زنبور بی عسل 🐝 🔺شب اول ماه محرم بود. من هم کتاب شریف مفاتیح الجنان را برداشته بودم و مستحبات شب و روز اول ماه را داشتم برای نماز‌گزاران بعد از نماز میخواندم. 🔻باورم نمیشد صحبتهام این قدر روی دو دختر بچه اثر بگذاره... 🔺فردای ان شب، وقتی وارد کلاس قرآن شدم، دیدم دو تا از دخترای کلاس هستند ... 😳😳 🧐 خیلی سن هم ندارند. شما تصور کنید یکی شون میره کلاس هفتم و یکی دیگه میره کلاس چهارم. اونم در هوای گرم و طاقت فرسای جنوب فارس. اونم روزه مستحبی. تازه کلاسشونم تعطیل نکردن و اومدن .... 👏واقعا باید افرین گفت به این تربیت خوب پدر و مادر‌شون... 😔 آنجا بود که یاد این روایت نبوی تکان دهنده افتادم👇👇 ☘ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِيَ النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الْأَمَلِ 👳‍♂با خودم‌ گفتم: نکند ما هم جز علمایی باشیم که خود عمل نمیکنیم و در نهایت ما را به ... ببرند اما پایِ منبری‌ها ما به حرف ما گوش بدن و بهشتی بشند... 👈 اصلا یکی از افات بزرگ که گریبان را میگیرد، همین است که خود عالم، علم به جان و دلش ننشسته باشد و صرفا حرّافی بکند. 👌راست گفتند که عالمِ بی‌عمل به چه ماند؟ به زنبور بی‌عسل! 🐝 🤲 اعوذ بالله من شرور انفسنا 🤲 ۱۴۴۶ ➿ فارس، مصیری •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
👁 چشمام رو با خدا معامله کردم😭 🔹...ساعتی بعد چند نفر از آن‌ها را به بخش‌های مربوطه انتقال دادیم. سه مجروح دیگر باقی مانده بودند. پرونده‌هایشان را چک کردم. عاصی شده بودم. خودکار را برداشتم و روی صفحۀ سفید کاغذ، می‌کشیدم. چشم چشم، دو ابرو، یک دماغ، یک دهان... چشم، چشم... چشم، چشم... اشکم روی گونه‌هایم سرازیر شده بود. 🔸 فرشته از استراحتگاه آمده بود ریکاوری تا به من سری بزند و بعد به اتاق عمل برود، گفت: «زده به سرت!». با بغض گفتم: «تخت پنج رو نگا کن، دیگه داره به هوش می‌آد.» با تعجب گفت: «خب، اینکه خیلی خوبه.» گفتم: «دکتر تو پرونده‌اش نوشته، وقتی که به هوش اومد، آروم بهش بگین از دو چشم برای همیشه نابینا شده!» 🔹فرشته گفت: «وای...!» رنگ از رویش پرید. وقتی رزمندۀ تخت پنج به هوش آمد، فرشته خیلی آرام موضوع را با او در میان گذاشت. رزمنده اول سکوت کرد. بعد گفت: «چشمام رو با خدا معامله کردم.»🌹😭 📚 از کفش‌های سرگردان 📖 ص ۱۳۳ 🖌 خاطرات «سهیلا فرجام‌فر» پرستار بیمارستان دزفول در ایام •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آثار یاد کردن از سید الشهداء در موقع نوشیدن آب 🌱 علیه السلام فرمودند: 💧هر کس آبی بیاشامد و جدم حسین علیه السلام را یاد کند و بر قاتلین او لعن و نفرین نماید، خداوند ⬇️⬇️ ✔️ صد هزار حسنه برایش بنویسد ✔️ و صد هزار گناه او را بیامرزد ✔️ و او را در جایگاه های بلند جای دهد ✔️ و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. ✔️ پس او در روز قیامت با دلی شاد و چهره ای خندان محشور می شود. 📚منتهی الامال صفحه ۳۴۳ 📎 📎 علیه السلام •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🆔 @nardeban_sooud