📋 #روایتیازکرامتاهلبیتهنگامحکومت
#متن_روایت / *بخش دوم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیرالمومنین (ع) می فرمایند: وقتی که زمام امور در دست ما بود کار ما عفو و بخشش بود، وقتی کار دست ما بود همه رو میبخشیدیم. اما وقتی کار دست کس دیگه افتاد بچههای مارو کشتن، خونشون رو زمین ریختن، بیچارهمون کردن.
شاعری از شعرای بزرگ شیعه به زبان عربی برای همین مضمون شعر گفت؛ که وقتی زمام امور دستتون بود کار شما بخشش بود....
@seyedrezanarimani
بعد از فتح مکه، پیغمبر زمام امور رو به دست گرفت. همچین که شهر رو در دست گرفت مشرکین پناه آوردن به مسجدالحرام. میترسیدن، وحشت داشتن، گفتن پیغمبر دستش به ما برسه همهمون رو میکشه. خونمون رو میریزه. حقم داره، خیلی ما اذیتش کردیم.
فلذا همچین که پیغمبر اومد تو مسجد، دید اینا همشون جمع شدن، میترسن، وحشت دارن. یکیشون پا شد، گفت: آقا تو خیلی کریمی، اگه مارو ببخشی و عفو کنی در اختیارتیم، اگر هم مارو بکشی حقته، حق داری، حرفی نمیتونیم بزنیم. تو الان همه چی در اختیارته.
روایت میگه پیغمبر در اون لحظه اشک ریختن، گریه کردن، فرمودن: "اِذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاء" برید، همتون آزادید...
@seyedrezanarimani
یکی از شیعیان خواب امیرالمومنین رو دید؛ عرضه داشت: آقا! شما انقدر کریم بودید که وقتی زمام امور دستتون بود همه رو می بخشیدید، عفو میکردید. ولی برام سوال شده چرا با شمایی که اینجوری بودین این کار رو کردن؟
آقا تو خواب به اون مرد فرمودن: برو این سوال رو از اون شاعر بپرس. اومد درِ خونه اون شاعرو زد که شعر عربی رو گفته بود، همچین که بهش گفت امیرالمومنین رو خواب دیدم، چون کسی اطلاع نداشت که این شعر رو گفته. روایت میگه تا شنید غش کرد اون شاعر از هوش رفت....
@seyedrezanarimani
(حالا چی میخوای بگی این همه داری مقدمه می چینی؟!)
امام زمان من رو ببخش
آخه بیبی انقدر دلش سوخت، انقدر از کربلا به کوفه، از کوفه به شام تو این منزلهای مختلف، تو کوچهها، خیابونها، بازارها. همچین که رسید تو مجلس اون نامرد، پاشد صدا زد: "اَمِن العدلِ يا ابنَ الطُّلَقاء" آیا این از عدله، ای پسر کسی که آزاد شدی، بخشیدنتون.
اینکه زنها و کنیزهای خودت تو پرده باشن، نیاریشون در انظار. اما ما که بچههای پیغمبریم رو از این کوچه به اون کوچه، از این شهر به اون شهر دارید می برید و گذر میدید....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #فرقمراتوطاقتديدننداشتی
#روضه_امام_علی (ع)
#متن_روضه / *بخش اول صوت*
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل زینب امشب خیلی بههم ریخته بود. توو خونه که نشسته بود، هی با خودش میگفت چی شده؟ امشب بابام چش بود؟ هی از اتاق میزد بیرون، توو حیاط میچرخید: "إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون". هی به آسمون نگاه میکرد؛ دارم میام فاطمه جان...
تا سحر این خانم بیدار بود، دلش شور میزد، نمیتونست بخوابه، دختره دیگه...
سحر که شد در آسمانها، در عرش، صدایی پیچید: "اَلا یَا اَهلَ الْعالَم، قَدْ قُتِلَ عَلِیِّ المُرْتَضَی"
پا شد، بهم ریخت؛ حسنم داداش پاشو ببین اینا چی میگن میگن بابامون رو کشتن. امام حسن پا شد، مضطر خودشو رسوند توو مسجد دید عجب غوغاییه...
امیرالمومنین فرمود: حسن جان من رو رها کن، نماز رو بخون.
امیرالمومنین از هوش رفت، امام حسن شروع کرد اشک بریزه، این اشکا ریخت روو صورت مولا، مولا به هوش اومد؛ حسن جان نبینم گریه کنی....
دوتایی زیر بغلای علی رو گرفتن، دوباره اینجا حسن عصا شد، دوباره اینجا حسن زیر یه بغلو گرفت، یه بارم توو کوچه زیر بغل مادرو گرفت...
@narimani_matn
تا درِ خونه دوتایی با اباعبدالله زیر بغلای مولا رو گرفتن. همچین که دم درِ خونه رسیدن، آقا امیرالمومنین صدا زد: حسن جان، حسین جان، زیر بغلام رو رها کنید، میخوام با پاهای خودم بیام توو خونه.
_آقا نمیشه، خیلی خون از شما رفته، طاقت ندارید، نمیتونید رو پا وایستید
_نه، الان توو خونه دخترم منتظرمه نمیخوام فرق خونیم رو ببینه...
* فرق مرا تو طاقت ديدن نداشتي
هجده سرِ بريده ببيني چه ميکني
اين جا همه به گريهی تو گريه مي کنند
خنده به اشکِ ديده ببيني چه ميکني*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #اومدتووگودال
#روضه_امام_حسین(ع)
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومد توو گودال...
نیزهها رو کنار زد / اما حسین و نشناخت
خودش رو روی جسم / حسین بیسر انداخت
با گریه بوسه میزد / رگهای حنجرش رو
میشنید با آه و زاری / صدای مادرش رو
با لب تشنه کشتنت، غریب گیر آوردنت
رحمی نکردن به تنت، غریب گیر آوردنت
غارت شده پیراهنت، غریب گیر آوردنت
@seyedrezanarimani
خودم دیدم که...
یکی زره یکی هم / عباتو در میاورد
یه نانجیبی آمد پیرهن پارَتو برد
یه صحنه بین گودال / این قدخمیده رو کشت
دیدم که با خودش برد / انگشترو با انگشت
تو رو با نیزه میزدن، حسین من، حسین من
ای کشتهی صد پاره تن، حسین من حسین من
برات نذاشتن یه کفن، حسین حسین من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #بایهدردسیساله
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با یه درد سی ساله ، دل به این سحر بسته
شال سبزشو باز به دور سر بسته
با یه دنیا دلتنگی ، چشماشو به در دوخته
سر میذاره آروم روو چادر سوخته
بیبهونه، پر از تلاطمه
توی فکرِ، بهشت و هیزمه
هیزومی که، تو دسته مردمه
ای وای
دونه دونه، درای بسته رو
یادش اومد، نگاه خسته رو
روضههای، درِ شکسته رو
ای وای
«ایوای ایوای، ایوای ایوای»
@seyedrezanarimani
چشماشو که میبنده ، محسنش رو میبینه
میکشه همش آه حسرت از سینه
دستای حسن توی ، دستایی که می شد سرد
راه خونه رو مثل زهرا گم میکرد
توی کوچه، هوای فاطمه
توی خونه، صدای فاطمه
باز میخونه، برای فاطمه
ای وای
توی کوچه، عزیزش و زدن
یادش اومد، توو خونهش اومدن
گریه میکرد، با گریهی حسن
ای وای
«ایوای ایوای، ایوای ایوای»
@narimani_matn
جایی رو نمیبینه ، خیلی خون ازش رفته
چشمایی که تا روضهی عطش رفته
غصه میخوره زینب ، رفته طاقتش دیگه
با زبون روزه حسین حسین میگه
بیقراره، عقیلَةُ العرَب
فکر یاره، تموم روز و شب
روضه داره، حسینِ تشنه لب
ای وای
کربلا و، شهید بیکفن
خیمهگاه و، دویدن یه زن
قتلگاه و، یه تیکه پیراهن
ای وای
«ایوای ایوای، ایوای ایوای»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #میبینیآقاآرزوهامو
#سبک_شور
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میبینی آقا آرزوهامو
همه خلاصن در یک جا
من یه مسیرم که داره میره
همیشه رو به کربلا
منی که روبهروت ایستادم ، از دیار حسین آبادم
از قدیما تو همین هیئت ، نوکرتن همه اجدادم
تویی که آقا، داری هوام و
نفس من به شما بنده
هیچ جا ندیدم، بگه یه نوکر
از درِ خونت دل کنده
«یاحسین ، یا حسین
یاحسین ، یاحسین»
@seyedrezanarimani
عمریه آقا همه جهانم
با شما درگیره حکمن
نمیمونم من زنده تو دنیا
بدون کربلات عمراََ
این روزا رو به تو مدیونم
نوکرتم اینو میدونم
هرکی ندونه میدونم که
شما دادی منو سامونم
همیشه آقا ، سرمه بالا
وقتی به پای تو میافتم
داده نجاتم آخر اون ذکره
یاحسینایی که میگفتم
«یاحسین، یا حسین
یاحسین، یاحسین»
@narimani_matn
تا تو مرادی مریدتم من
منو تو عاشقی از بَر کن
نذار که دنیام خالی شه از تو
عشق منو دوبرابر کن
نوکرت از صفا پر میشه
مثل حبیب مثِ حر میشه
اشکایی که میریزیم واسهت
فردای محشر دُر میشه
این دل عاشق ، اگه براتو
نکوبه چه فایده داره
آقا همین جور ، گریه و اشکاست
که برا ما موندگاره
«یاحسین، یا حسین
یاحسین، یاحسین»
*شاعر : #مجتبی_نامور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #نامهامرادیدموپشتشمامخفیشدم
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامهام را دیدم و پشت شما مخفی شدم
طفل هر وقت اشتباهی کرد پنهان میشود
من که گریان نیستم یعنی که عاشق نیستم
ورنه عاشق مثل طفلان زود گریان میشود
من نمیدانم چرا هر وقت که تب میکنم
مادرم پا میشود رو به خراسان میشود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #لحظاتآخرامیرالمومنینبهروایتاصبغابننباته
#روضه_امام_علی (ع)
#متن_روضه / *بخش اول*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا(س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصبَغ ابن نُباته انقدر پشت در خونهی مولا موند، امام حسن در رو باز کرد؛
_چی میگی اسبق؟!
_ اومدم امیرالمومنین رو ببینم.
گفت نمیشه، راهش نداد، در رو بست رفت.
دوباره در زد، دوباره امام حسن در رو باز کرد: مگه نگفتم برو اصبغ. بابام اصلا حالش خوب نیست؛
میگه دوباره در زدم، دوباره در رو باز کرد. امیرالمومنین صدام زد:
_حسن جان کیه پشت در؟!
_آقا اصبغه.
_چی میخواد؟!
_ میگه جایی نمیرم در و باز کن میخوام مولامو ببینم. هرچی هم بهش میگم برو بابام نمیتونه کسی رو ببینه و زیارت کنه و اصلا حالش خوب نیست، یه جملهای گفته بابا منو بیچاره کرده
_چی میگه؟!
_سرش و به دیوار گذاشته هی داره میگه یا حسن تو رو خدا در و باز کن من جای دیگه رو ندارم برم...
@seyedrezanarimani
یکی دو روزه این مولا توو بستر بوده. همچین که در و باز کردن وارد حجره شدم دیدم اینقدر رنگ این آقا زرد شده، دستمال زردی که به سر بسته با رنگ صورت یکی شده.
تازه مَرده، پهلوونه، یه ضربه خورده، گرچه کاریام بوده اما دو سه روزه توو بستره همه رو بیچاره کرده...
قربون اون خانمی برم که سه ماه توو بستر بود هی این پهلو به اون پهلو میشد هی صدا میزد علی علی علی...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #خونیشدهبالوپرتایهمسرزهرا
#سبک_روضه / *بخش دوم*
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خونی شده بال و پرت ای همسر زهرا
فرق تو شکسته ست شبیه پر زهرا
تشبیه عجیبی ست مراعات قریبی ست
سجادهی خونی تو و بستر زهرا
امروز سرت تیغ نمیخورد ، اگر که…
دیروز نمیخورد به آن در سر زهرا
داغ جگرت روضهی مکشوف مدینه ست
از آتش و از شعله و از معجر زهرا
یک زخم تو را از نفس انداخت سه روزه
ای وای! نود روز چه شد پیکر زهرا
اما نمک روضه حسین است یقینأ
چشم تر تو شاهد و چشم تر زهرا
ای شمر! تو بیرون برو از مقتل آقا
بیرون برو ای فتنه زِ دور و بر زهرا
بالای همان تل بنشین یا برو خیمه
گودال شلوغ است … نیا دختر زهرا
*شاعر: #علیرضا_وفایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_امام_علی (ع)
#متن_روضه / *بخش سوم متن*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که بیبی زینب کبری اومد غذایی بده به امیرالمومنین (ع)، به ابن ملجم گفت: ایشالله بابام خوب میشه توأم رسوا میشی.
ابن ملجم یه نیشخندی زد، گفت: من میدونم چی کار کردم؛ اینقدر به این شمشیر زهر دادم که کار بابات یکسره بشه، تموم بشه...
انقدر بیبی گریه کرد، همچین که گفت دیگه بابات موندنی نیست...
(میدونی یاد چی افتادم؟!)
یاد اون روزی که زنای مدینه اومدن عیادت مادرش، از در که میخواستن بیرون برن، زینب گوش میداد چی دارن به همدیگه میگن. دید هی دارن بهم میگن زهرا دیگه زنده نمیمونه.
اینقدر گریه کرد، ناله زد، مادر مادر گفت...
@seyedrezanarimani
اینجا هیچکس نذاشت این خانم چیزی ببینه. فقط بهش گفتن دیگه بابات زنده نمیمونه، بهم ریخت، گریه میکرد.
دلا بسوزه برا اون لحظهای که بالای تل ایستاده، داره نگاه میکنه...
یه عده دور حسینشو گرفتن، گردوخاکا بالا رفت، دیگه چیزی ندیده. اما یه مرتبه از تل سریع اومد سمت گودال، یه نگاه به این بدن کرد؛
"هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاء مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ..."
یه کاری کرده دوست و دشمن گریه کردن؛ دست برد زیر این بدن، بدنو بلند کرد اینقدر بدن کوچیک شده بود، نحیف شده بود، بدن و به سمت آسمان بلند کرد: ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن.
همچین که بدنو زمین گذاشت یه مرتبه همه دیدن خم شد این لباش و گذاشت به رگهای بریدهی حسین. دیگه قامت زینب راست نشد...
حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #یاغَایَةَآمَالِالْعَارِفِین
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِین
َیا اَوَّلَ اِمامِ المومنین
یاعلی، یاعلی
صَلِّ عَلیٰ سید العابدین
صَلِّ عَلیٰ مَولَیَ المُوَحِدین
یا علی، یا علی
من، به دل عشق تو رو دارم
ز ولای تو سرشارم
به هوای تو مست
تا، نفسی به تنم باشد
حرمت وطنم باشد
نکشم ز تو دست
در ره عشق تو میشوم جان به کف
میروم تا خدا میرسم تا نجف
«یاعلی، 'مولا علی۳'»
@seyedrezanarimani
یا حبیبَ قُلوبِ الصّادقین
صَلِّ عَلیٰ اَعدَلِ العادلین
یاعلی، یاعلی
صَلِّ عَلیٰ اَمانَ الخائِفین
صَلِّ عَلیٰ امیرالمؤمنین
یاعلی، یاعلی
جان، چه بُوَد سر بازارت
دل من شده بیمارت
همه جا همه تو
من، که به عشق تو دلدادم
ندهم به همه عالم
نَمی از غم تو
روشن از نور تو میشود زندگیم
حُب تو بهترین آیهی بندگیم
«یاعلی، 'مولا علی۳'»
@narimani_matn
یا حبیبَ مَن لا حبیبَ لَه
یا طبیبَ مَن لا طبیبَ لَه
یاعلی، یاعلی
یا مُعینَ مَن لا مُعینَ لَه
یا اَمین مَن لا اَمین لَه
یاعلی، یاعلی
سَر، به قدوم تو بسپارم
چه شود که شود یارم
دَم آخر من
تو، همه دلخوشیِ مایی
به مزارم می آیی
شده باور من
آن دمی که پر از ناله و زاریام
یا علی گفتنم میکند یاریام
«یاعلی، 'مولا علی۳'»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 گزارش متنی جلسات 📋
💠 #شب_بیست_و_یکم_رمضان ۱۴۴۰💠
▪️ویژه #شبهای_قدر
و ایام #شب_شهادت_امام_علی (ع)▪️
🔸هیئت فدائیان حسین(ع) اصفهان🔸
🔹بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی🔹
👇👇👇
@narimani_matn
📋 #تبگرفتهتمامجسممرا
#سبک_روضه / *بخش اول*
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تب گرفته تمام جسم مرا
همه جا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بد اقبالیست
دور بستر حسین است و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
برو قنبر میان هر کوچه
بگو از حال و روز غمبارم
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم
@seyedrezanarimani
این حسین است، چهرهی او را
ای پسر بچهها نگاه کنید
سر رخت و لباس او نکند
کشمکش بین قتلگاه کنید
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سری معجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #سفارشامامعلیبهحضرتعباس
#روضه_امام_علی (ع)
#متن_روضه / *بخش دوم*
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیرالمومنین (ع) شروع کرد وصیت کنه. صدا زد: بچهها بیاین.
بچهها دور بستر امیرالمومنین حلقه زدن؛ حسین، حسن، زینب، همه اومدن. یهو دیدن عباس داره عقب عقب از حجره بیرون میره؛
_اصلا همهی حرفم با توئه عباس. بیا...
همچنین که عباس اومد داخل اتاق، یه گوشه ادب کرد، دست به سینه....
_عباسم! دستت و دراز کن. ای قربون این دستات بشم. دستتو بده عباسم، حسینم توأم دستتو بده.
دست حسین و گذاشت توو دست عباس.
_ زینبم! حالا تو دستتو بده عزیزم.
دست زینبم گذاشت توو دست عباس؛
عباسم! جون تو و جون این دختر. یه وقت نکنه یه جا تنها بشه، یه وقت نکنه نامحرما ببیننش...
یه روزم رسید، کربلا، یه نگاه کرد سمت علقمه، صدا زد: عباسم پاشو ببین نامحرما دورم و گرفتن....
حسین ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #آمدمسرزدهبیحرفوسخن
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آمدم سرزده بیحرف و سخن
خستهام خسته ز آلوده شدن
به بزرگیت نظر کن نه به من
من شکستم دل تو، تو نشکن
تو بزرگی و حقیرم، العفو
باز تحویل بگیرم، العفو
یخ فروشم که یخم آب شده
بندهات بندهی ناباب شده
با هویٰ و هوسش خوار شده
سخت شرمندهی ارباب شده
پشت کردم به حسین خام شدم
باعث گریهی آقام شدم
@seyedrezanarimani
هیچکس دوروبرم نیست که نیست
ذکر توبه به سرم نیست که نیست
اشک و حال سحرم نیست که نیست
توشه بهر سفرم نیست که نیست
خرج نَفْسم شده کل عملم
میدود پشت سر من اجلم
وای بر دور ز قرآن شدنم
وای بر بیسر و سامان شدنم
از عطای تو گریزان شدنم
معصیت بود و پریشان شدنم
چکمه بر دوش خود آویختهام
بغلم کن که به هم ریختهام
@narimani_matn
گرچه آلوده و رسوا هستم
نوکر فضه و اسما هستم
نجفی هستم و والا هستم
شیعهی حضرت مولا هستم
حضرت بندهنواز است علی
به خدا روحِ نماز است علی
شب قدر است بها میخواهم
درد کافیست دوا میخواهم
رزق یک سال بکا میخواهم
کربلا با رفقا میخواهم
تو بگو تا که از این غم چه کنم
من هوایی حسینم چه کنم
@seyedrezanarimani
آن حسینی که غم آبش دادند
آب میخواست عذابش دادند
با کف و سوت جوابش دادند
روی سرنیزه که تابش دادند
خبرش رفت به خیمه، ای داد
مادرش دست به پهلو افتاد
یوسف من وسط گودالی
من بمیرم چقدر مینالی
نیزه باران شدی و بی حالی
تاج روی سر من، پامالی
مهر من را به رویت میبندند
دست و پا میزنی و میخندند
آبرودار قبیلهست نزن
با عصا بر تنش ای مست نزن
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #پیرمردنابینا
#متن_روضه / *بخش اول*
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن و حسین بردن باباشون رو دفن کردن، از تشییع که برمیگشتن دوتایی چه حالی داشتند این دوتا داداش...
یکی از این طرف، یکی از اون طرف؛ شبانه توو دل سحر، داره هی قصهها تکرار میشه. حسن که حرف نمیزنه، توو خودشه، اما حسین دست گردن حسن میندازه؛
_داداش یادته یه شبی هم توو مدینه این حالو داشتیم؟! حسن جان یادته چه زندگی خوبی داشتیم؟! چه مادری، چه بابایی، دیدی چی کار کردن؟!
حسن جان یادته، اون شب چه دلی داشت بابام وقتی بدن مادر رو تنهایی بلند کرد روو دست گرفت.
یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود هی میگفت فاطمه جان حلالم کن...
@seyedrezanarimani
توو همین لحظاتی که این دوتا داداش باهم حرف میزنن، توو دل سحر دارن برمیگردن از تشییع، توو همین حین یهو دیدن از توو خرابهای صدای ناله میاد؛ صدای نحیف ضعیف. یکی هی داره میگه: رفیقم، حبیبم، عزیزم، چرا امشب نمیای به من سر بزنی؟!
تا صدا رو شنیدن، تا دیدن صدای ناله داره میاد خودشونو رسوندن اونجا ببینن صاحب صدا کیه؟!
(امشب ناله بزن آقا بیاد ببینه صاحب این صدا کیه.)
سریع حسن و حسین اومدن کنار این پیرمرد نشستن، دیدننابیناست، چشماش نمیبینه؛ هی دست سرش میکشیدن؛
چی شده آی پیرمرد؟! چی میخوای؟! گرسنته؟! تشنته؟!
گفت: چه قدر شماها صداهاتون شبیه اون آقاییه که هرشب میاومد به من سر میزد، الان دو سه شبه نیومده، دلم خیلی هواش و کرده.
_چی میگفت؟
_شبا میومد لقمه دهنم میذاشت، سرم و رو پاهاش میذاشت، نوازشم میکرد، قربون صدقهم میرفت، باهام حرف میزد. آخرشم که میخواست بره باهام حرف میزد، قصه میگفت.
یادمه هرشب بهم میگفت:
خوش به حالت که نمیبینی. کاش منم کور بودم نمیدیدم.
_چرا آقا این حرفا رو میزنی؟!
_ آخه آی پیرمرد من یه چیزایی با چشمام دیدم ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn