📋#ازحرمبیرونشدهصاحبحرمواویلتا
#سبک_روضه / بخش اول صوت
#روضه_ورودیه_کربلا
#شب_دوم_محرم ۹۶
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه نزدیک است دارد بوی مهمان میرسد
بوی سیب و بوی یاس و بوی خوبان میرسد
بوی خون، بوی بلا، بوی عطش، بوی فرات
بر مشام کاروان عشقبازان میرسد
حاجیان کعبۀ عشقاند این زهرائیان
عاشقی اینجاست تا سرحد امکان میرسد
با هزاران نغمه در گوش از زنگ قافله
در شهادتگاه خود انگار سلطان میرسد
از حرم بیرون شده صاحب حرم واویلتا
کاروان عرشی شاه شهیدان میرسد
آنقدر دارد به دل شوق لقاء الله را
عاقبت جسمش به دست نیزهداران میرسد
اشک میبارد چو ابر از چشمهای خواهری
خوب میداند که دارد شام هجران میرسد
@narimani_matn
گوشوار و زینت و خلخال سهم میزبان
نیزه و شمشیر و خنجر هم به مهمان میرسد
کودک ششماههای سر روی دوش مادرش
بوسۀ تیر سهپر تا جای دندان میرسد
ذرهای شبه پیمبر را هراس از مرگ نیست
با چه شوق و رغبتی اکبر به میدان میرسد
یادگار مجتبی دستش سپر بر جان یار
نعش عبدالله آخر بر عمو جان میرسد
مشک بردارید وقت وعدۀ عباس شد
در کنار علقمه سقای طفلان میرسد
با چه شأن و شوکتی زینب بیاید کربلا
با چه حالی بعد از آن تا کنج زندان میرسد
دختر زهرا به نام خارجی گردد خطاب
لاجَرَم از نی به دادش صوت قرن میرسد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#میرسهازراهعمهیسادات
#سبک_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_ورودیه_کربلا
#شب_دوم_محرم ۹۶
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میون محمل، گرم مناجات
میرسه از راه، عمهی سادات
ساکت و آروم
رقیه روی شونهی عمو خوابیده
رباب رو صورت علی چادر کشیده
نه قدی خم شده و نه رنگی پریده
با صلوات و با سلام، زینب اومد
با عزت و با احترام، زینب اومد
نامحرما برید عقب، زینب اومد
زانو زده ابالاَدَب، زینب اومد
@seyedrezanarimani
روزای شادی دیگه سر اومد
تا اینکه از دور یه لشکر اومد
میگه رقیه:
عمه نمیدونم چرا دلم گرفته
کی مثل ما تو بیابون مهمونی رفته؟
اون کیه که تازیونه دستش گرفته؟
عمه دیشب یه خواب دیدم، من میترسم
دستاتو تو طناب دیدم، من میترسم
اینا همش داد میکشن، من میترسم
چرا بامن دوست نمیشن، من میترسم
@narimani_matn
تو جمع دشمن، گفت یه بیغیرت
آماده باشید برا اسارت
یکی صدا زد:
گوشوارههای دختر حسین برا من
اون یکی گفت که غارت خیمهها با من
یه عده هم تو نقشهی بازار شامن
ساربون انگشترو دید، وای وای وای وای
پیراهن کهنه رو دید، وای وای وای وای
اون یکی با چشای هیز، وای وای وای وای
میگرده دنبال کنیز، وای وای وای وای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #ازابتدایراهدائمبیقرارم
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_ورودیه_کربلا
*زبانحال حضرت رباب (س)*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از ابتدای راه دائم بی قرارم
حق دارم آخر ! مادرم ! دلشوره دارم
گرما کشیدن روزها بسیار سخت است
با شیرخواره در بیابان کار سخت است
هر وقت با عزّت به محمل مینشینم
هی ذکر میگویم بلا دیگر نبینم
اصلا بلا باشد ! علی اکبر که داریم
وقت خطرها ساقی لشکر که داریم
چشم غریبه تا سوی محمل میافتد
کارش به شمشیر ابوفاضل میافتد
@seyedrezanarimani
زینب دلش لبریز از حسّ غرور است
در کاروان هر چیز میخواهیم جور است
پوشیه کافی، چادر و معجر فراوان
در دست و گوش بچهها زیور فراوان
از لطف سقّا مشکها لبربز آبند
مثل فرشته بچهها آرام خوابند
شکر خدا خورشید هم ما را ندیده
آقا خودش سایه سرِ ماها کشیده
میترسم از سرنیزهها از طبلهاشان
میترسم از خار مغیلان بیابان
@narimani_matn
می ترسم این معصومهها تنها بمانند
یک یک به زیر سم مرکبها بمانند
میترسم از ذبحی که با تکبیر باشد
طفلم به جای شیر سهمش تیر باشد
ای وای از آن نحری که خنجر کُند باشد
سهم عقیله حرفهای تند باشد
ای وای از آن روزی که یک لشکر بخندند
نامحرمان دستان زینب راببندند
ای کاش جایی قحطی چادر نباشد
یعنی سکینه از کسی دلخور نباشد
*شاعر : #سیدپوریا_هاشمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#میسوزونناینجاخیامحرمرو
#سبک_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میسوزونن اینجا خیام حرم رو
پَرِ دخترم رو ، دل خواهرم رو
همینجا قراره بِبُرَّن سرم رو
میذارن رو این خاک، سه روز پیکرم رو
همینجا میچینم گل آخرم رو
رو نیزه میذارن سر اصغرم رو
به خاک میکشونن تن اکبرم رو
میدزدن با انگشتم انگشترم رو
اینجا تنهاییمو میبینن
گلهای باغمو میچینن
با چکمه رو تنم میشینن
@seyedrezanarimani
بمیرم نبینم که باشی گرفتار
امیری و مولای ! دس از غصه بردار
چرا غصه داری تا داری علمدار
نمیذارم اینجا تو پایی بره خار
تا من زنده باشم، حرم در امونه
نمیذارم اصغر لباش خشک بمونه
غم غربت تو منو میسوزونه
وصایای بابات به یادم میمونه
حیدر گفته کنارش باش
زهرا گفته قرارش باش
مادر گفت جاننثارش باش
*شاعر : #داوود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #اینزمینداغبهدلمیدهدآخربرویم
#روضه_ورودیه_کربلا
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این زمین، داغ به دل میدهد آخر، برویم
در من آشوب شده، جان برادر برویم
خاک اینجا چقدَر بوی جدایی دارد
زینت دوش نبی! جان پیمبر! برویم
حنجر نازک شش ماهه شبیه است به گل
میشود سخت درآغوش تو پرپر، برویم
کینه دارند به اسمش، به خدا میآید
لشکری تشنه به خون علی اکبر، برویم
@seyedrezanarimani
کمرت میشکند، داغ برادر سخت است
به اباالفضل نگاهی کن و دیگر برویم
نیزه میبارد از این قوم به ظاهر مومن
دستهاشان همه آلوده به خنجر، برویم
سایهی روی سرم، خیمه نزن، برگردیم
دل ندارم که نباشد به تنت سر، برویم
بر زمین میخوری و وای بمیرم نگذار...
قتلگاهت بشود قاتل خواهر، برویم
*شاعر: #مرضیه_عاطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#روضه_ورودیه_کربلا
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که این کاروان رسید کربلا، اباعبدالله به عباسش فرمود: عباس جان اول خیمهی خواهرمو بنا کن. اول خواهرم با این زن و بچهها برن تو خیمه. فلذا اولین خیمهای که زدن خیمهی زینب بود. انقدر دل اباعبدالله نگران خواهرظه که فرمود اول خیمه زینب رو بزن...
همچین که بیبی میخواست از ناقه پیاده بشه، خود ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد. ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهر جان پیاده شو. دست خواهرو گرفت، این جوونا اومدن کوچه باز کردن
_چه خبره؟!
_عمهی سادات میخواد از ناقه پیاده بشه.
@seyedrezanarimani
(چرا گریه میکنید اینا که بد نیست من میگم.)
میگم: ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد، قاسم اومد، عبدالله اومد، عون اومد، جعفر اومد، همه اومدن، همهی بنی هاشم؛ همهی نامحرما رفتن عقب تر. سرشونو به یه کاری بند کردن.
چرا ؟! چون خواهر حسین میخواد از مرکب پیاده بشه...
همچین که پای زینب به خاک کربلا رسید نوشتن یه آهی کشید، صدازد: حسین جان چرا اینقد این خاک بوی جدایی میده؟! دلم بهم ریخته، نگرانم، مضطربم حسین جان...
ابی عبدالله جواب دادن:
خواهرم، همون سرزمینی که جدم، پدرم، مادرم، روضههاشو خوندن همین جاست...
نوشتن زینب رفت تو خیمهش، بعد از چند لحظه دیدن غش کرده...
این خواهرو به هوش آوردن
اما...
"شنیدن کی بُوَد مانند دیدن"
@narimani_matn
(فهمیدین کجا میخوام برم؟!)
اینجا بیبی غش کرد بیبی رو به هوش آوردن، اما کجا بودین عصر یازدهم؛ یه نگاه کرد سمت گودال: پاشو حسین جان خواهرتو کمک کن.
یه نگاه کرد سمت علقمه. صدازد: آی غیرت الله پاشو نگاه کن...
(مگه چی شده که زینب داره اینجوری صدا میزنه برادراشو؟!)
میگن اصحابو هم صدازد؛ یه نگاهی کرد به این بدن ها: آی اصحاب برادرم حسین! پاشید به زینب کمک کنید.
نوشتن این بدنها یه تکونی خورد،
کنایه از این که ما حاضریم زنده بشیم دوباره برات جون بدیم.
(چی میخوای بگی این همه داری مقدمه میچینی؟!)
نوشتن همه رو سوار بر ناقه کرد، یه نگاهی به دور و برش کرد دید دیگه کسی نمونده، همه سوار بر شترها شدن،
خودش میخواد سوار بشه، تنهایی که نمیتونه. شمر از دور دید این خواهر داره اینجوره بیتابی میکنه، شمشیرشو غلاف کرد اومد جلوتر؛ بی بی فریاد زد برو عقب...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#بیاخواهرازمحملتپایین
#سبک_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا خواهر از محملت پایین
بیا آخر دنیامو ببین
منو میکُشن تو همین زمین
غریب و تنها
شده موقع دل بریدن و
منو از تو آخر میگیرن و
تو باید بری بسپری من و
به ریگ صحرا
اینجاست کربلا ؛ که گفته مادرم
هرچی مصیبته ؛ اینجا میاد سرم
اینجا تو بی کس و ؛ من بی قمر میشم
تو بی برادر و ؛ من بی پسر میشم
@seyedrezanarimani
داداش چی قراره بیاد سرم
ببین خاک نشسته رو معجرم
من این غِصه رو پیش مادرم
شنیده بودم
سرا پا میلرزم تو اضطراب
برای خودم نه برا رباب
من این روزا رو حتی توی خواب
ندیده بودم
گودال میبینم ؛ ای وای از تنت
احساس میکنم ؛ از من میگیرنت
ای کاش تو دلم ؛ آتیش بهپا نشه
ای کاش پام به این ؛ گودال وا نشه
@narimani_matn
چرا خاک اینجا پر از خونه
زمین و زمون روضه میخونه
رقیه میگه کی میریم خونه
چشم انتظاره
چرا خشک و بیحاله آسمون
قراره بمونیم باشه بمون
چرا ساربون مونده پیشمون
چه فکری داره
انگشترت داره ؛ چشماشو میدره
کاشکی میشد یه جور ؛ راضیش کنی بره
بد جور دورمون ؛ هی پرسه میزنه
این تازه اولِ ؛ دلشورهی منه
*شاعر: #داوود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #وقتیگفتیکربلادلمگرفت
#سبک_روضه (بخش دوم صوت)
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگرونم به جون خودت قسم
چه کنم خیلی برات دلواپسم
وقتی گفتی کربلا، دلم گرفت
جوری که بالا نمیاد نفسم
گله از این دلِ عاشق میکنم
میشنوی صدامو هقهق میکنم
یه چیزی بگو دلم، آروم بشه
یه چیزی بگو دارم، دِق میکنم
نمیدونم چه خاکی سرم کنم
خیمههامونو باید علم کنم
باید از جلوی پای بچهها
دونهدونه سنگ و تیغ و جمع کنم
@seyedrezanarimani
قول بده مراقب خودت باشی
زبونم لال اگه افتادی پاشی
بلایی سرت بیاد من چه کنم
جز تو هیچکی و ندارم داداشی
قول بده به سمت درگیری نری
طرفِ مسیر هیچ تیری نری
دم گوش ذوالجناح اینو میگم
قول بده سمت سرازیری نری
آروم آروم توی ازدحام بزن
اگه افتادی زمین صدام بزن
حرمله به جای سینهی حسین
تیرتو به سمت بچههام بزن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
@narimani_matn
📋 #نزدرقیهباشتاآرامباشد
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک دم تصورکن، که زینب بیتو باشد
اکبر نباشد، تازه سقا هم نماند
برگرد تا زخم گلوی خشک اصغر
تشنه برای جرعهای مرهم نماند
نزد رقیه باش تا آرام باشد
درسینهاش یک ذره درد و غم نماند
برگرد تا اینکه زبانم لال، زینب
وقت شلوغی بین نامحرم نماند
انگشترت دستت نمیماند ردش کن
تا ساربان در فکر این خاتم نباشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #خداروشکرکهخیمهسیرابه
#سبک_روضه (بخش چهارم صوت)
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا رو شکر که خیمه سیرابه
حالا که مشکامون پُر از آبه
رقیه رو دوش اباالفضل و
علی رو دست مادرش خوابه
ولی دلم یه دنیا غم داره
دلشوره آرومم نمیزاره
جای گلای باغ زهرا نیست
تو این بیابون که پر از خاره
اشکم میریزه داداش به احوالت
زخمی نشه یه وقت پَر و بالت
بری ازم جدا بشی و من
بخوام بگردم اینجا دنبالت
@narimani_matn
نمیزدی حرف جدایی کاش
تو رو خدا فکر دل من باش
حتی واسم سخته میبینم که
خاکی شده صورت تو داداش
میدونم اینا نقشهها دارن
میخوان تو رو جدا کنند ازمن
دلواپسیام میشه بیشتر با
صدای پای مرکب دشمن
از تیغ و نیزهها نشی سیراب
نمونی تشتهی جرعه آب
لباس کهنه رو تنت کن که
نسوزونه تنِ تو رو آفتاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #همهدورزینبوگرفتن
(بخش دوم صوت)
#متن_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه دور زینب و گرفتن. عقیله میخواد از ناقه پیاده بشه.همه ی بنی هاشم اومدن؛ حلقه زدن دور این خانم و گرفتن.
چه خبره؟؟؟ عمهی ما میخواد از ناقه پیاده بشه.کسی نباید قد و بالای این خانم و ببینه.
یه بار تو کوچه ها قد و بالای مادرم و دیدن بسه. یه بار در خونه برا علی مادر ما از خونه بیرون اومد.
کمربند علی رو گرفت. همه مادر مارو دیدن بسه...
@narimani_matn
همه بنی هاشم اومدن؛ چه خبره؟ عقیله
میخواد از مرکب پیاده بشه.
اما یه روزی هم رسید همه رو بی بی سوار ناقه ها کرد؛ یهو دورش رو نگاه کرد دید دیگه کسی نمونده.میخواد سوار ناقه بشه؛نمیتونه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #اومدهرچینهیبمیزددید
#متن_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومد هرچی نهیب میزد دید این اسب حرکت نمیکنه، گفت:« کجاست اینجا؟! چرا هرچی نهیب میزنم نمیره»؟!
اومد ساربان؛ اومد جلو آقا! اینجا غاضریهست، خوب دیگه نینوا هم بهش میگن، دیگه طَف، دیگه اسم دیگهای هم داره؟
یه خورده فکر کرد گفت:« آقا قدیمیا کربلا هم به اینجا میگفتن».
تا گفت کربلا یهو ابیعبدالله یه جوری که بقیه نَشنَوَن زینب نَشنَوه گفت:« أعوذُ بِاللَّهِ مِن الکَربِ وَالبَلاء»...
@seyedrezanarimani
اما زینب میشنوه؛ زینب توو صورت داداشش که نگاه میکنه همهچی دستش میاد، میفهمه چه خبره.
- داداش چرا بهم ریختی؟! چی شد داداش، مگه چه خبره؟! چرا نمیریم؟! چرا حرکت نمیکنیم؟!
- زینبم! قراره اینجا بمونیم.
- داداش من اصلا حس خوبی برای اینجا ندارم، نمیدونم چرا دلم نیست، نمیشه بریم یه جا دیگه؟! دلم نیست.
- خواهرم، تحمل کن قربونت برم.
- عباس! بیا عزیز دلم ببینم.
- جونم آقا، جون؟!
- خیمهها رو برپا کن.
- چشم آقا رو چشام.
@narimani_matn
عباسم اومد:« علیاکبر، قاسم، عبدالله بیاین بدوین بیاین؛ خیمهها رو ابیعبدالله گفته برپا کنیم».
خیمهها رو زدن، دوباره ابیعبدالله عباسش و صدا زد:« عباس جونم، داداش بیا»
- خیمهها رو زدین؟!
- آره همه رو زدیم.
اول زن و بچهها رو بفرستیم برن، اینا خیلی خستهان، چند وقته توو مسیرن، پاهاشون درد گرفته...
- اول خیمهی زنها رو بزن، اول زن و بچه رو یکییکی...
اول از بچهها شروع کردن، اول از کوچیکترا، رفتن سر ناقهی رباب، خود ابیعبدالله هم رفت؛ بچه رو آروم
- حسین جان خوابهها!
آروم بچه رو داد دست حسین، بچه رو توو بغل گرفت...
عباس از یه طرف دیگه رفت ناقهی بچهها...
- رقیه جونم بیا! بیا رو دوش عمو، بیا عزیزم.
رقیه رو سوار دوشش کرد، آروم پایینش گذاشت، همچین که رو زمین قرار گرفت پیشونیش و بوسید گفت:« قربونت برم؛ دختر گلم، عزیز دلم، عمو برات بمیره، عمو فدات بشه»...
@seyedrezanarimani
یکییکی همه رو دونه به دونه، دونه به دونه تا رسیدن به ناقهی زینب.
آقا خبر تازه، همه رو عباس به خط کرد، همه بیاین، جوونای بنیهاشم همه بیاین، همه بیاین؛ زینب میخواد پیاده بشه...
یکییکی؛ علیاکبر بدو، شما رکاب بگیر، قاسم جان تو برو دست عمه رو بگیر، عبدالله شما بچهها رو به خط کن، کوچه باز کنند؛ به این اصحابم بگو برن عقبتر، اینجاها نباشن..
ناقه رو آورد دَم در خیمه، کسی قد و بالای زینب و نبینه. ناموس خداست...
آروم آروم یکی دستش و گرفت، یکی خم شد:« بیبی جان پاتو رو کمر من بزار».
یکی زانوش و آورد:« بیبی جان پاتو بزار رو زانوی من بیا پایین». آروم آروم بیبی رو پیاده کردن. بیبی پاش رسید به این خاک، رو زمین نشست. چه بوی خوبی میاد.
اومد رفت توو خیمه، همه رفتند جاگیر شدن همه، بچهها و زنا همه جاگیر شدن، ابی عبدالله هم رفت توو خیمه کار تموم شد.
@narimani_matn
آرامشی که ندارن، نمیشه بگی به آرامش رسیدن، نه!
تازه از امروز دلتنگیا شروع شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]