📋 #جبریل_شراب_ازلب_شیرین_تو_نوشد
#سرود_امام_حسن_مجتبی (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جبریل شراب از لب شیرین تو نوشد
کوثر به همه وسعتش از فیض تو جوشد
بیچاره کسی کَز کَرَمت چشم بپوشد
دیشب گذر کردم از کوچه مِیخانه
دیدم همه مستند، دیوانه دیوانه
ساقی کَرَم میکرد پیمانه پیمانه
دیدم حسن بخشید عیدانه شاهانه
قد رعنا نداری که داری آقا
تو دلم جا نداری که داری آقا
کرم شاه نداری که داری آقا
دل دریا نداری که داری آقا
"مولا مولا یامولا
مولامولا یامولا"
@seyedrezanarimani
ای حُسن حَسَن در حَسَنت حُسن خدایی
از عشق تو جان کرده به تن میل جدایی
عالم به سر کوی تو مشغول گدایی
خال و خط چشمت تصنیف زیبایی
پا تا به سر مولا ماه دل آرایی
پیش تو زد زانو صد حاتم تائی
تو لشکر صبری، تو جان زهرایی
دل و دلدار نداری که داری آقا
این همه یار نداری که داری آقا
وال بسیار نداری که داری آقا
با گدا کار نداری که داری آقا
"مولا مولا یامولا
مولامولا یامولا"
@narimani_matn
هستیم مسلمان شدهی دست حسن مردم ایران
اینجاست همان مهد سلیمانی همان خاک دلیران
ای ابرهه این بار ابابیل رسد از بیشهی شیران
برپا شود طوفان جانان دهد فرمان
بازم جمل گردد آیید اگر میدان
سوریه ثابت شد این شمشیر برّان
ما مرد جولانیم، جانیم سنه گوربان
دم تکبیر نداریم که داریم والله
جوون و پیر نداریم که داریم والله
رقص شمشیر نداریم که داریم والله
جگر شیر نداریم که داریم والله
"مولا مولا یامولا
مولامولا یامولا"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🔹 انشاءالله از امشب اشعار و متون مربوط به #شبهای_قدر و #شهادت_امام_علی (ع) اجرا شده توسط کربلایی سیدرضا نریمانی در سالهای اخیر، جهت استفاده کاربران محترم در کانال بارگذاری میشود.
التماس دعا🌹
@narimani_matn
📋 گزارش متنی جلسات 📋
💠 #شب_نوزدهم_رمضان ۱۴۳۸💠
▪️ویژه #شبهای_قدر
و #شهادت_امام_علی (ع)▪️
🔸هیئت فدائیان حسین(ع) اصفهان🔸
🔹بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی🔹
👇👇👇
@narimani_matn
📋 #یارب_گرفتارم / بخش اول صوت
#سبک_مناجات / #سبک_زمزمه
#سبک_روضه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا رب گرفتارم ، از خود گله دارم
افتاده این بارم، گرفتارم
عمرم لب بومه ، سنگ لحد رومه
دنیا چقدر شومه، گرفتارم
دیر شده ولی بیا من رو نزن ببخش
جان آن بریده سر، به بیکفن ببخش
کاش امام رضا بیاد، بگه به من ببخش
@seyedrezanarimani
یا رب غلط کردم ، حالا که بد کردم
بنگر پر از دردم، غلط کردم
عمریه بیتابم ، هرچند که در خوابم
من مال اربابم، غلط کردم
لاتُؤَدِّبنْی ز خود دورم تو رب نکن
با فراق کربلا منو ادب نکن
جان فاطمه بیا بر من غضب نکن
@narimani_matn
بابا چه بیتابی ، از چه نمیخوابی
چه مثل مهتابی ، چه بیتابی
میری کجا بابا ، داری به دل غمها
هی میگی یازهرا، نرو بابا
حال تو مثِ روز آخر مادره
انگاری باز دلت به پشت اون دره
اون دری که قاتل نگاه دختره
@seyedrezanarimani
زینب دلش خونه ، حالش پریشونه
از غصه داغونه، پریشونه
یادش اومد مادر ، اون روز که پشت در
محسن شده پرپر، به پشت در
روزی که لگد زدن درو شکستن و
پشت در پهلوی مادرو شکستن و
تو کوچه حرمت حیدرو شکستن و...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #مادر_نداشتم_که_زدم_فضه_را_صدا
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدا زد :
ازچه مهمان محاسن پیر من بابای من
هرکجا که حرف هجران است با من میزنی
یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان میکنم
بعد عمری آمدی و حرف رفتن میزنی
*میگه دیدم وسط حیاط خونه هی راه میره، هی زیر لب زمزمه میکنه.
بیبی از تو حجره داره نگاه میکنه که چی میگه این آقا. دید هی نگاه به آسمان میکنه، هی صدا میزنه "اِنّا لِلّٰه و اِنّا اِلیهِ راجعون"...
دارم میام محسنم، دارم میام خانمم؛ چند روز دیگه میام محسنم رو بغل میکنم...
اومد نشست سر سفرهی افطار؛ (بیبی بعد یه عمری باباش اومده دیگه. آدم وقتی باباش میاد خونهش براش سنگ تموم میذاره، اونم تازه دختر باشه. گفت حالا بعد عمری بابام اومده، با یه ذوقی سفره چید؛ شیر آورد گذاشت سر سفره.)
همچین که امیرالمؤمنین نشست سر سفره، گفت دخترم میشه یه خواهش ازت بکنم؟
گفت جونِ بابا، هرچی بگی گوش میکنم. گفت شیر رو ببر بابا. کی دیدی امیرالمؤمنین سرِ سفرهای بشینه که دو نوع غذا داخل اون سفره باشه؟
گفت باشه باباجان، هرچی شما بگی...
غذا که تموم شد گفت بابا میشه همینجا باشی یه استراحتی بکنی؟
(تا سحر خونهی این خانم موند. ولی اصلا نخوابید؛ کسی که میخواد ملاقات زهرا بره دیگه خواب به چشمش نمیاد.)
@narimani_matn
صدا زد وقت سحر شده باید برم مسجد.
گفت باباجان میشه امشب نری؟ انگار اصلا یه جوری هستی، خیلی میترسم. گفت نه؛ هرجوری هست باید برم، شب وصالمه امشب.
گفت باباجان اگه مادرم بود نمیذاشت الان بری مسجد، میومد جلوتو میگرفت. منم دختر همون مادرم، نمیذارم بری مسجد.
اینکه میگم اگه مادر بود جلوتو میگرفت، آخه تو خونه هم همینطور شد. بچهها تو خونه نشسته بودن، دیدن یکی پشت در داره عربده کشی میکنه، داد میزنه. میگه یا علی رو بفرستید بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم...
دیدی یه جایی دعوا بشه زنها سریع میدون دست شوهرشون رو میگیرن، میگن نمیخواد بری جلو. بچهها به بابا پناه میبرن؛ بابا انگار اومدن دعوا، انگار اومدن بزننت....
بچهها همه اومدن پیش بابا جمع شدن، فاطمه هم اومد جلو: علی جان من الان میرم دم در، اینا هرچی باشن منو ببینن میرن. من دختر پیغمبرم؛ اینا صدای منو بشنون از اینجا میرن.
یه مرتبه همه دیدن از این در داره دود بلند میشه. در رو آتیش زدن، مادر هم پشت در رفته، در رو نیمه باز کرد، صدا زد من دختر پیغمبرم هرکاری دارید به من بگید...
اون نانجیب میگه صدای دختر پیغمبر رو شنیدم، با بغضی که از علی داشتم همه توانم رو جمع کردم داخل پاهام ریختم؛ چنان لگدی به در زدم...
مادر ما پشت در صدا زد یاابتا، یارسولالله....
این یه ناله بود؛ یه ناله هم صدا زد مهدی جان پسرم بیا. اما اون نالهای که همه رو بیچاره میکنه اینه:
یه مرتبه صدا زد : یا فِضَةُ خُضینی...
مادر نداشتم که زدم فضه را صدا
یازهرا....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #آخر_دلتنگیاشه / #سبک_تک
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخر دلتنگیاشه ، یافاطمه رو لباشه
داره میره سمت مسجد ، چه باری رو شونههاشه
میباره چشای خیس و نیمه باز آقا
میگیره قلاب در به شال سبز مولا
میخونه دارم میرم کنار محسن و زهرا
اللهُ اکبر، اذون آخره
اللهُ اکبر، صدای حیدره
اللهُ اکبر، غربت این اذون چه گریهآوره
"غریب علی ، غریب علی"
@seyedrezanarimani
بارون اشکاش روون بود ، دلش مثِ آسمون بود
شیرخدا از پا افتاد ، آقایی که پهلوون بود
افتاده همون که شیر فاتح خیبر بود
افتاده همون که عمری هردو چشمش تر بود
افتاده همونی که عزادار کوثر بود
علی غریبه غریب عالمه
دردای عالم پیش درداش کمه
افتاده توی بسترشو میگه کجایی فاطمه
"غریب علی ، غریب علی"
@narimani_matn
توی دلش زخم یاره ، با یه دل پرشراره
اشک چشِ زینبش اون روزارو یادش میاره
روزی که لگد زدندو در رو زهرا افتاد
روزی که تموم هست حیدر از پا افتاد
روزی که فاطمه تو کوچه رو خاکا افتاد
اللهُ اکبر، علی شکسته شد
اللهُ اکبر، از دنیا خسته شد
اللهُ اکبر، دست علی پیش فاطمه بسته شد
"غریب علی ، غریب علی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روایتی_از_نظرلطف_خداوندمتعال_به_بندگان
#متن_مناجات #متن_روضه
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
بخش اول صوت
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون عالم بزرگوار میگه شبانه به قبرستان رفتم، دیدم دو سه نفر دارن یه بدنی رو رو زمین میکِشن. بدن برهنهست، یه پیرزنی هم عقب این بدن داره عصازنان میاد.
اومدم ببینم چه خبره. این پیرزنه رو صدا زدم: این بدن بدن کیه تو دل شب دارید طرف قبرستان میبرید؟ چرا زمین میکشید و میبرید؟
گفت بچهی من، جوون من، از اون بندههای شرور بود؛ مردم رو اذیت میکرد. اینقدر بد بود، فقط دوسه بار منو کتک میزد از خونه میرفت بیرون.
لحظههای آخر عمرش مریض شده بود، فهمیده بود داره از دنیا میره. منو صدا زد گفت مادر دارم میمیرم یه خواستهای ازت دارم. میشه وقتی من مُردم به هیچ کدوم از مَردم نگی من مُردم؟ آخه از بس این مردم رو اذیت کردم، اگه بفهمن همه خوشحال میشن، بدن منو میبرن تو زبالهها میندازن.
تو رو هم خیلی اذیتت کردم، منو ببخش...
گفت چی کار کنم عزیز دلم؟ آخه چرا اینقدر همه رو اذیت می کردی؟ گفت آخه خودمم الان فهمیدم چه غلطایی کردم که دیگه دیر شده.
@seyedrezanarimani
حالا ازت خواستهای دارم. میشه وقتی مردم بدنم رو برهنه کنی، ریسمان به پاهام ببندی. خودتم نه که یه وقت دلت بسوزه؛ دوسه تا حمّال بگی بیان این طناب رو بِکشن. بدنم رو بِکشن؟ تو هم پشت سر من بیا، بگو خدا بنده فراریت اومده؛ بنده فراریت رو برات آوردم...
اون وقت اون پیرزنه به اون عالم بزرگوار میگفت از همون درِ خونه که داریم رو زمین میکِشیمش، هی یکی انگار داره تو گوشم میگه بندهی منو رها کنید، سروکار بندهمون با خودمونه؛ خودمون بلدیم باهاش چطور برخورد کنیم....
کاش میشد ماهم طناب میآوردیم دست و پامون رو میبستیم؛ میگفتیم خدا بندهی فراریت اومده...
این یه بدن بود خدا اینطوری گفت: چرا این بدن رو برهنه کردید رو زمین میکِشید؟
یه بدنم کربلا برهنه کردن و رفتن...
بهترین بندهی خدا رو رها کردن و رفتن. بهترین بندهی خدا سه روز و سه شب بدنش زیر نور آفتاب بوده....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn