#حضرت_یونس #ارکان #علم_اخلاق #قرآن
🔻 قرآن راجع به حضرت یونس علیه السلام میفرماید «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا» ( انبیاء۸۷) (و ذاالنون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ )
🔸 در این آیه حق تعالی استنادی میدهد که حضرت یونس مغاضب شد. اگر روایاتش را نگاه کرده باشید در مورد غضب تعبیر به نار شده است. این پیامبری که در اثر جریانهای پیش آمده دچار نار غضب شده را میخواهد زندان کند و جالب اینجا است که سیر زندانش را به ماء و بطن حوت میاندازد.
🔹 یعنی چون این پیامبر مورد رحمت قرار گرفته این نار را با آن آب میخواهند خاموش کنند لذا سر و کار این نار را به بطن حوت میاندازد، آنجا هم که ظلمات بود و بعد مشغول تسبیح میشود و رحمت خدا او را می گیرد و نجات می یابد.
🔸 این قضیه در صدد بیان چیست؟ این ارتباط ارکان در جریانهای قرآنی هست که اصلاً شاید روی آن توجه نشده است که چقدر قرآن این ارتباطها را با هم با حساب و کتاب وارد شده و ملاحظه کرده است.
🔹 اینها بخشی از علومی بوده که در حوزه.ها بوده است و آرام آرام از دست رفته است. اصل خود همین ارکان است و نوع ربط دادن قرآن بین ارکان . آتشش جدا، دخانش جدا، مائش جدا، هوایش جدا که همه در قرآن قابل پیگیری هست و جالب هم هست. شاید اخلاق به این معنا آرام آرام آن را از هم باز کند.
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
💠 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
❁• تلگرام: t.me/nasery_ir
❁• ایتا: eitaa.com/nasery_ir
❁• واتساپ: www.al-hady.ir
#طبایع #طب #ارکان
🔻 الان مشکلی که پیدا شده، تغییر طبایع است. طبایع دیگر دست نخورده نیستند و این خیلی بد است.
🔸 طبایع انسانها در حل مشکلات جسمی و روحی جواب نمیدهد، چرا؟ چون سبکی که برایش در خوراک و رفتار تعریف کردهاند همه به هم خورده است.
🔹 حیوان با طبع حیوانی خودش آشناست؛ مثلا میمون بالای درخت فقط انجیر میخورد. وقتی که دلش درد میگیرد یا یک بیماری میگیرد، همینجور که در جنگل حرکت می کند، طبعش به او میگوید که این گیاه را بخور برای دلدردت خوب است. میخورد و مشکل رفع میشود یا مثلا طبعش میگوید باید نمک بخوری.
🔸 اگر ما آمدیم به دلایلی این درخت انجیر را از او گرفتیم و او از گرسنگی مجبور شد میمونی را بگیرد و بخورد، یا مثلاً گوشت بخورد، طبع او شروع به تغییر کردن میکند. در خود ما هم همینجور است.
🔹 ما میخواهیم طبع را بشناسیم. طبع مسئلهای است که با تمام عالم در ارتباط است. طبع، یک کلمه است؛ ولی میتوان درباره آن، صد کتاب نوشت. اصلا خودِ اثبات طبع یک موضوع است. بعد از اثبات اصل آن، انسان میتواند تک تک مصادیق آن را پیدا کند؛ چقدر مطلب هست!
🔸 بعد در مورد تاثیر روابط در تغییر طبع صحبت کند. جماد، نبات، حیوان و انسان هر کدام طبع دارند. اینها چگونه تغییر پیدا میکند؟ استانداردش کجاست؟ کسی تابه حال استانداردش را به ما نگفته است.
🔹 استاندارد طبع چیست؟ چرا سنگ یاقوت با یک ریگ بیابان متفاوت است؟ چه در درمان، چه در غیر درمان؟! طبع مسئله خیلی مهمی است.
🔸 حالا میخواهیم سراغ طبع برویم، اگر ارکان را نشناخته باشیم شناخت طبع به تنهایی جواب نمیدهد. شخص باید بداند که طبع از چه تشکیل میشود؛ چه در حجر، چه در نبات، چه در حیوان؛ آن هم جدا است.
🔹 متأسفانه آنقدر این علوم زیر آوار بوده که بعضی از فضلای محترم نوشته: بله اکثر مذاهب اسلامیه قائلند که ارکان اربعهای هست. [یعنی خودش قبول ندارد و به دیگران استناد می دهد] انسان با این حرفها چه کار کند؟
کد831
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir
🔸 واتساپ: wa.me/989338010649