eitaa logo
الهادی
24.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
50 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حیات بخشی حضرت خضر 🔻 حضرت خضر علیه السلام از انبیایی است که مظهر اسم «یا خفی» از اسماء الهی است. ایشان به حسب روایات، مورد عنایت ویژه هستند و همراه و در محضر حضرت بقیة الله می باشند. 🔸 اسم ایشان خضر است، به این خاطر که همین طور که لطیف از منطقه‌ای عبور می کنند، باعث ایجاد روح نباتی و حیوانی و انسانی می شوند و باعث ایجاد روح است. 🔹 خِضر از خُضره و سرسبزی و نشاط است. قرآن هم این قضیه را خوب باز کرده است که ماهی نمک‌سود موسی و جناب یوشع، {وقتی در منطقه ای که ایشان هستند قرار می گیرد} حیات پیدا می کند و به دریا می‌پرد. این قدر حیات در اختیار حضرت خضر است. 🔸 یک {بنده خدایی} نقل می‌‌کرد که کنار روضۀ منوره پیامبر اکرم، حضرت خضر را دیده بود، در مقابل رسول خدا، در مقابل مرقد و روضۀ مطهره و منورۀ رسول خدا { بسیار متواضع و} مانند فردی خیلی شکسته بودند. همۀ افراد در آن محضر شکسته‌اند. این دیگر لطف خداست، این دیگر خدادادی است و از حساب و کتاب خارج است.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، ایتا و واتساپ: 👉🏻 b2n.ir/alhadi ‌ ‌
🔻 براساس بعضی از روایات، حضرت خضر سلام الله علیه، با اینکه خودش یک نبی است، در زمان غیبت مونس امام زمان علیه السلام است؛ 🔸 مانند یک عبد ذلیل دنبال حضرت حرکت می‌کند در حالی که حضرت موسی سلام الله علیه مامور شد او را پیدا کند و چقدر زحمت کشید تا او را به دست بیاورد. 🔹 حضرت خضر سلام الله علیه، یک بابی برای امام زمان علیه السلام هستند؛ ما اگر در اعمال یک یادی از ایشان بکنیم بی‌خاصیت نیست و خیلی راه را نزدیک می‌کند. روایات هم در جلالت قدر ایشان زیاد نقل شده است.‌ ‌ ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ 💠 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: ❁• تلگرام: t.me/nasery_ir ❁• ایتا: eitaa.com/nasery_ir ❁• واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 حضرت خضر به حضرت موسی علیهما السلام گفت که «فَإِنِ اتَّبَعْتَني‏ فَلا تَسْئَلْني‏ عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً» (پس اگر می‌خواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم آن را برای تو بازگو کنم(کهف،۷۰)) 🔸 نقاط ابهام ممکن است زیاد باشد؛ اما شما باید صبوری کنی تا من شما را به سرچشمه‌های روشنایی ذکر ببرم، نه اینکه مرتب بخواهیم با هم بحث کنیم. 🔹 ما با هم بحث طلبگی نمی‌خواهیم بکنیم تا نیم ساعت با هم بنشینیم و مباحثه بکنیم و بگوییم مباحثه فکر انسان را باز می‌کند. بحث طلبگی از این مسائل جدا است. در بحث طلبگی اینطور است که یکی این بگو، یکی آن بگو. 🔸 (حضرت ابوی می‌فرمودند: در نجف دو تا هم‌مباحثه بودند، یکی از آن‌ها سید بود و زود عصبانی می‌شد و یک دفعه با مُشت به هم مباحثه‌ی خود می‌زد، یک روز حوصله‌ی هم‌مباحثه او سر رفت و کفش خود را برداشت که بزند آن سید گفت: نه، جدل می‌شود...) 🔹 محدوده‌ علوم ظاهری با علوم باطنی متفاوت است و‌ در قرآن هم کاملاً جایگاه‌های آن را از هم جدا کرده است. برای بعضی می فرماید: می‌خواهند جدل کنند اگر جدال‌ به احسن بکنند طوری نیست، یکی این بگوید، یکی او بگوید تا به یک نتیجه‌ای برسند و از جهت علمی رشد پیدا کنند این طوری نیست. «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» (و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (نحل، ۱۲۵)) 🔸 اما قرآن گاهی در جواب‌های خود با نهایت دقت‌های ادبی در لفظ و در محتوا مخاطبین خاص را غیر مستقیم مورد توجه قرار می‌دهد و برای آنها سبک دیگری را تعریف کرده است. کد8417‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 قرآن از زبان حضرت موسی علیه السلام خطاب به حضرت خضر می فرماید: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟ (کهف، ۶۶)) 🔸 دیگر قرآن چطوری لزوم تلاش برای رشد را بگوید؟ یک پیغمبر در جایگاه‌های بلند، صاحب تورات، می‌آید خود را در جایگاه متعلّم و شاگرد قرار می‌دهد نسبت به یک معلمی که اصلاً اسم او را هم قرآن نمی‌آورد، فقط خداشناس است. 🔹 «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا» (در آنجا بنده‌ای از بندگان ما را یافتند. ( کهف، ۶۵)) و آن فرد ناشناس و آن بزرگوار در کمال غنای طبع به چنین مُتعلّمی می‌فرماید که «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً» (گفت: «تو هرگز نمی‌توانی با من شکیبایی کنی! (کهف، ۶۷)) 🔸 و این بزرگوار دوباره اصرار می‌کند و او می‌بیند رد کردن چنین شاگردی در این جایگاه خلاف حکمت است؛ لذا برای او شرط می‌گذارد که «فَإِنِ اتَّبَعْتَني‏ فَلا تَسْئَلْني‏ عَنْ شَيْ‏ءٍ» (پس اگر می‌خواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو کنم (کهف، ۷۰)) 🔹 سؤال در اینجا به معنای اعتراض و جدل است. گرچه در بعضی از مواردی که بعد پیدا شد حتی به تردید او هم گیر داد. 🔸 در قضیه اقامه‌ی جدار حضرت موسی خیلی ملایم گفت که «لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً» (می‌خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری! (کهف، ۷۷)) دیگر این که اعتراض نیست، این خیلی ملایم بود، ولی فرمود: «هذا فِراقُ بَيْني‏ وَ بَيْنِكَ» (اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده (کهف، ۷۸)) دنبال کار و زندگی خود برو 🔹 و در روایت دارد که حضرت موسی تا آخر عمر می‌فرمود که هر وقت این جمله را به یاد می‌آورم موی بر اندام من راست می‌شود. کد8417‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 چرا یک پیامبری با یک پیامبر دیگر در راهشان به یک بچه‌ای برخورد می‌کنند و آن پیامبر، بچه را می‌کشد؟! 🔸 و وقتی که حضرت موسی علیه‌السلام می‌پرسد: «أَ قَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ؟» (آيا بى‏گناهى را بى‏آن كه كسى را كشته باشد كشتى؟(کهف، ۷۴)) 🔹 حضرت خضر علیه‌السلام در جواب می‌گوید: «وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا» (و اما آن نوجوان، پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند، پس ترسيديم مبادا آن دو را به طغيان و كفر بكشاند.(همان، ۸۰)) 🔸 ممکن است کسی بگوید که ایشان پیامبر و مستجاب‌الدعوة بود چه اشکالی داشت که ایشان دستش را بالا می‌آورد و دعا می‌کرد که آن بچه بمیرد؟! 🔹 اگر این بچه به زیر دیوار رفته بود یا تب یا سکته کرده بود و از دنیا می‌رفت، کسی از حضرت خضر علیه‌السلام نمی‌پرسید «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ؟» سطح دید مردم طوری است که اگر این بچه حتی در خواب از دنیا رفته بود، می‌گفتند: أجل و زمان مرگش رسیده بوده است. اما اگر این پیامبر او را کشت، چنین سوال و اعتراضی پیش می‌آید؛ در صورتی که برای حضرت خضر دعاکردن هم مقدور بوده است 🔸 ولی حکمت قضیه این است که قرآن می‌خواهد یک الگو و قاعده را بنا بگذارد و بگوید حواستان به این سیر باشد که در این سیر، چه ابزار ظاهری و چه ابزار باطنی دست ما است. سعادت و شقاوت دست ما است. ممکن است سیر این بچه را دعا به تنهایی هم بتواند تغییر بدهد ولی اگر دیدید ما یک نبی‌ فرستادیم و با ابزار ظاهریِ ظاهری این بچه را کشت؛ برای این است که ما این توان و این حق را داریم که چنین تشخیصی را به یک نبی‌ بدهیم که با ابزار ظاهری بچه‌ای را بکشد. 🔹 البته نمونه‌های دیگری ندارد. یکی از سخت‌ترین بخش‌های این مکعبِ درهم‌پیچیده، بخش سرنوشت‌ها است و بخش ابزاری است که آن‌ها را به سمت خیر و شر می‌برند و تثبیت می‌کنند. کد 834‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 برای هر آیه‌ی داستان حضرت موسی و خضر علیهماالسلام به اندازه‌ی چند کتاب مطلب وجود دارد؛ 🔸 مثلاً در رابطه با چگونگی نحوه‌ی برخورد این دو شخصیت، چگونگی جایگاه متعلم و عالم و مباحث دیگر مطلب زیاد دارد. 🔹 متعلم، شخصیتی است که آخرین مرتبه‌ی علمی جهان را دارد و نبی اولوالعزم است. صاحب کتاب، کلیم‌الله و سلطان بنی‌اسرائیل است؛ ولی آن طرف، فردی ناشناس است؛ «فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا» (تا اين كه [خضر] بنده‏اى از بندگان ما را يافتند. (کهف، ۶۵)) 🔸 حضرت موسی با تمام امتیازاتی که دارد خودش را تسلیم چه کسی می‌کند؟ تسلیم «عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا»؛ این یک اشاره‌ی باطنی است. 🔹 «قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» (آيا از پى تو بيايم تا از حكمتى كه تعليم شده‏اى به من بياموزى؟ (کهف، ۶۶)) این درخواست خیلی عجیب است! مثلاً اگر مسئول یک مملکت یک سؤال از شما بکند، چه طور با کمال تواضع جواب می‌دهید؟ این نبی با این همه امتیازات آمده است و به یک فرد گمنام می‌گوید: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» و آن فرد گمنام بگوید: «إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» (تو هرگز نمى‏توانى همراه من شكيبايى كنى. (کهف، ۶۷))؛ 🔸 یعنی مگر این رقم حرف زدن، شوخی است! دوباره آن نبی اصرار می‌کند که «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (اگر خدا خواهد شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد. (کهف، ۶۹)) 🔹 فرد گمنام می‌گوید: «فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا (پس اگر از پى من آمدى، از چيزى سؤال مكن تا خود از آن با تو سخن آغاز كنم. (کهف، ۷۰)) 🔸 یعنی اینجا با حوزه فرق می‌کند، نمی‌شود که بخواهی خیلی سؤال بکنی. در حوزه، سوال و جواب بسیار، یک صفت ارزشمند است؛ اما اینجا این حرف‌ها نیست. اینجا فضایش غیر از فضای مراحل عادی علمی است. جدل و بحث، در اینجا نیست. قرآن خیلی زیبا حد و حدود علوم را جدا کرده است. کد 832‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 در قضیه موسی و خضر قرآن می‌فرماید: «فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا» (پس به راه افتادند، تا وقتى كه سوار كشتى شدند [خضر] آن را سوراخ كرد. موسى گفت: آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟... (کهف، ۷۱)) 🔸 روی قواعد ظاهری، سوراخ کردن کشتی کار خیلی سنگینی است، کشتی مردم است، حرف نبی هم خیلی حساب شده است. 🔹 نقل است که ناخدا که اهل اطراف مصر بود خیلی از این دو نفر خوشش آمد. گفت: من این پیرمرد [حضرت خضر] را قبلا اینجا دیده‌ام؛ کارهای عجیب و غریبی از او نقل می‌کنند. محبت پیرمرد گمنام به دل ناخدا افتاده بود و او را بزرگ می‌دانست. 🔸 چون چیزی هم نداشتند، گفتند: ما را مجانی می‌بری؟ ناخدا گفت: بفرمایید و آنها را سوار کرد. کشتی پر از جمعیت شد و راه افتادند. زمان ناهار که شد ناخدا به دستیارش گفت: آن دو پیرمرد را بگو بیایند تا با هم ناهار بخوریم. ناهار ماهی بود و خوردند. 🔹 بعد از ناهار، پیرمرد تبر را برداشت و کشتی را سوراخ کرد؛ آن وقت داد و فریاد اهل کشتی بلند شد. با این حال حضرت موسی چه کار کند؟ می‌گوید: «أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا»؛ (آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟ (کهف، ۷۱)) 🔸 حرفش خیلی منطقی است. نتیجه سوراخ کردن کشتی غرق شدن اهل کشتی است. ولی حضرت موسی نمی‌داند که پیرمرد فکر بعدش را هم کرده است و می‌داند برای کشتی مشکلی پیش نمی‌آید. اگر هم به مردم فشار بیاید اشکال ندارد. خیلی حکمت در این کار بود. از لایه به لایه‌اش خیلی مطلب در می‌آید. 🔹 پیرمرد بعد از سوراخ کردن به حضرت موسی گفت: برویم. دستش را گرفت و او را روی آب کشاند و با هم عصازنان از روی آب رد شدند و رفتند. فریاد مردم در آمده بود که کشتی ما را سوراخ کرده‌اید و داریم غرق می‌شویم؛ برای ما از روی آب راه می‌روید؟! 🔸 وقتی دیدند این‌ها رفتند؛ گفتند که برویم سطل بیاوریم آب‌ها را خالی کنیم. آب‌ها را خالی کردند و خلأ را فعلاً پر کردند وخودشان را به مقصد رساندند. 🔹 نکات و لطائف زیادی در مورد این قضیه در روایات آمده است؛ ولی یکی از ظرائف این قضیه این است که گاهی خدای متعال کشتی شخصیت یک نفر را سوراخ می‌کند؛ یک مؤمنی دارد مسیر رشدش را می‌رود ولی یکدفعه یک جایی در مسیر می‌لنگد. 🔸 همه به نسبت او، پایین و بالا میشوند. [یعنی از چشم مردم می‌افتد] ولی خدا می‌داند دارد چه کار می‌کند. هر کشتی‌ای را که بخواهد حفظ کند، آن را سوراخ می‌کند؛ وگرنه خدا با کشتی‌هایی که شیطان و سارقین دارند می‌برند، کاری ندارد. 🔹 منتها تشخیص آن در مصداق [که کدام مشکل من مصداق این حرف و از طرف خداست و کدام نتیجه اعمال خودم است] آسان نیست. از این مدل در همه‌ی ابعادش هست. کد 832‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 حق نداری همه جا، خودت را وسط بگذاری و ملاک حق را دانایی خودت و چهار کلمه‌ای که خوانده‌ای بدانی. 🔸 خداوند مرحوم شهید بهشتی را رحمت کند و رضوان خدا بر او باد؛ از ایشان جمله‌ای نقل می‌کنند که «این تصور را از ذهنت دور کن که هرچه هست، همین‌ جا پیش تو است.» 🔹 چنین چیزی نیست و عالم، خیلی گسترده است! برای همین، فقط کافی است که به جریان حضرت موسی علیه‌السلام و خضر نبی توجّهی بکنی. 🔸 حضرت موسی که پیامبر اولوالعزم است به حضرت خضر می فرماید: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟ (کهف: ۶۶) 🔹 و حضرت خضر در جواب می فرماید: « قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ». گفت: «تو هرگز نمی‌توانی با من شکیبایی کنی! (کهف: ۶۷) 🔸یعنی چه؟ یعنی نظام خلقت، بر مبانی علمی بسیار بی‌نهایتی پایه‌گذاری شده است. «وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ» فوق هر دانشمندی دانشمندتری وجود دارد. (یوسف: ۷۶) 🔹 چرا؟ چون «ید الله فوق ایدیهم» و «الله اکبر»؛ یعنی هر چه بالا بروی، خدا بزرگ‌تر است. کد ۲۲۸۶۶ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 در جریان حضرت موسی علیه‌السلام و ملاقاتش با حضرت خضر، موسی و یوشع با همدیگر داشتند می‌رفتند. در سوره‌ی کهف می‌فرماید: «فوجدا عبدا من عبادنا»؛ یعنی موسی و یوشع، بنده‌ای از بندگان ما را یافتند. 🔸 «عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا» (بنده‌اى از بندگان ما كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم/کهف ۶۵). ما «من لدنّا» علم به او دادیم. 🔹 اگر ما باشیم و این زندگی، ما لَدُنِ الله زندگی نکرده‌ایم. او که چنین علمی به او می‌دهند، تمام توجّهش مدیریّت شده است به سمت خدای متعال. همین راه‌هایی است که برای ما هم قرار داده‌اند و ما، استفاده نکرده‌ایم. 🔸 فکرش و ذکر و توجّهش لدن الله بوده است که «علّمناه من لدنّا علما». نمی‌شود که من، در سخت‌ترین شوره‌زار غفلت باشم و لطیف‌ترین غذاهای معنوی، نصیبم شود. این، اصلاً‌ امکان ندارد. کد ۲۴۹۴۷ ادامه دارد...‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 حضرت خضر سلام‌الله علیه، یکی از ابواب آن بزرگوار (حضرت بقیه الله روحی له افداء) است. 🔸 آن‌وقت همین حضرت خضر که یکی از ابواب و طالب [و مشتاق زیارت حضرت] است، در قضیه حضرت موسی مطلوب قرار می‌گیرد! 🔹 مطلوبِ چه کسی قرار می‌گیرد؟ مطلوب یک پیغمبر اولوالعزم؛ یعنی موسی‌بن عمران، و به یوشع می‌فرماید: من دنبال این بزرگ یعنی حضرت خضر خواهم رفت (او امضی حقبا) یعنی اگر هفتاد سال باید بروم، می‌روم تا او را پیدا کنم. 🔸 به نسبت حضرت موسی علیه‌السلام، حضرت خضر علیه‌السلام این‌طور مطلوب می‌شود. آن‌ وقت چقدر ما باید زمینه، فهم، مراقبه و طهارت و تقوی داشته باشیم، تا به چنین مراتبی (تشرف و ملاقات با حضرت) نزدیک شویم. 🔹 چرا قضاوت‌های فله‌ای و کوچک می‌کنیم. هم راه را بر خودمان می‌بندیم، هم راه را بر دیگران احیاناً می‌بندیم و سطح کار را خیلی مادی سعی می‌کنیم تعریف کنیم و همین‌طوری تشرف را ملاقات جسمانی بین دو نفر فرض می‌کنیم. ادامه دارد...‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
ادامه قبل... 🔻 ترازوی طلافروش‌ها، سوت را هم نشان می‌‌دهد. هزار سوت، یک گرم است، هزار گرم یک کیلو است. گاهی ما به گونه‌ای عمل کرده‌ایم که [میزان و ترازوی ما مانند باسکول است؛] یک ماشین [که] با بارش –مثلا آجر- روی باسکول می‌‌رود، این بار ده کیلو این طرف و آن طرفش به جایی نمی‌خورد، این میزان ماهاست. 🔸 میزان رسول خدا، سوت را نشان می‌‌دهد، حتی گاهی یک هوا و نسیم کوتاهی یا باد پنکه را یک مقداری با فاصله روشن می‌‌کنی، روی میزان و ترازوی دقیق طلافروشی اثر می‌‌گذارد. این هم یک واحد وزن است، [اما] من محاسبه‌اش نمی‌کردم، من به واحد وزن باسکولی با بار آجر یا سنگ مثلاً ده تنی و بیست تنی به بالا عادت کردم. خرده‌ریزه‌ها را محاسبه نمی‌کنم. 🔹 میزان اصلی، رسول خدا با آن دقت است. برای همین هم هست که انبیاء و غیر انبیاء وقتی در آن محضر قرار می‌‌گرفتند، حتی مقابل قبر رسول خدا قرار می‌‌گیرند، همه شکسته می‌‌شوند. میزان دقیق است! 🔸 حضرت خضر (ع) از انبیایی است که مظهر «یا خفیّ» از اسماء الهی در سلسلۀ انبیاء است. ایشان به حسب روایات، محضر حضرت بقیة الله هم راه [دارند] و عنایتی به او هست. اسم ایشان هم که خضر است، به خاطر اینکه همینطور که لطیف از منطقه‌ای عبور کند، باعث ایجاد روح نباتی و حیوانی و انسانی است و باعث ایجاد روح است. 🔹 خِضر از خُضره و سرسبزی و نشاط است. قرآن هم قضیه را خوب باز کرده است که ماهی نمک‌سود موسی و جناب یوشع، در جایی که ایشان هست همینطور زنده می‌‌شود و به سمت دریا می‌پرد، می‌رود. این قدر حیات در اختیار حضرت خضر است. 🔸 یکی از افراد نقل می‌‌کرد که کنار روضۀ منوره، ایشان را دیده بود، مثلاً مانند فردی خیلی شکسته در مقابل روضۀ مطهره و منورۀ رسول خدا بود. همۀ افراد در آن محضر شکسته‌اند. این دیگر لطف خدا و خدادادی است، این دیگر از حساب و کتاب خارج است.‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌