.🪴جوان و انتخاب بزرگ
.
.📌#مهدی_فاطمی
.
.📝 دوران جوانی!!
برهه عجیبی است گاهی؛ هم شگفت انگیز!
جوان مختصات خودش را دارد؛
سرشار از امید است؛ و نگاهی شورانگیز به آینده دارد؛
چشمه جوشان نیرو و انرژی و قدرت است؛
آنچنان از هیجان و احساسات و عواطف لبریز است که گویا هیچ حادثهای توان متوقف کردن او را ندارد.
با این همه جوان در آغاز یک مسیر است، مسیر زندگی؛ که طراحش خود اوست؛
نقشه مسیر به دست خودمان است خودمان طرح میزنیم و آنچه ایده آلمان باشد میسازیم.
این مسیر زندگانی میتواند زیبا باشد و دلچسب و دلنشین، جاده زندگانی را میتوانیم به گونهای بسازیم که بشود مسیر خوشبختی، مسیری که ما را به خوشیها برساند، به لذتها،به حال خوب!
بشود پلی که اگر از آن گذشتیم به پایانی نرسیم جز زیبایی.
اما گاهی، کسی جاده زندگی اش را طوری ناهموار میسازد که در، گاه و بیگاهش اینگونه باخودش بگوید«کاش برگردم و دوباره شروع کنم» همینقدر ناجور و نازیبا؛ بی فایده و بی محتوا.
اما یک سوال!
چگونه این مسیر ساخته میشود؟ پاسخ یک کلمه است؛ انتخاب!!!
آری، انتخاب.
آدمی تا به بلوغ میرسد مدام در دوراهیهای زندگی قرار میگیرد؛
این؟ یا آن؟
از این سو یا از آن جهت؟
راه این یکی است؟ یا از آن طرف باید رفت؟
گویا این انتخابهای ماست که مسیر زندگی ما را میسازد ؛ یا اصلاً بهتر است بگویم، خود «من» را هم همین انتخابهاست که شکل میدهد پس «من» هر کسی، مجموعه انتخابهای اوست.
آدمیزاد با انتخاب یک جهت؛ شأن، شخصیت و هویتی مییابد و با انتخاب جهتی دیگر هویتش تغییر میکند.
درست مثل حرّ؛ عنصری که حرّ را از آن هویت ظلمانی و تاریک، به هویت نورانی رساند، انتخاب او بود.
پس مقوله انتخاب در زندگی خیلی جدی است، خصوصا برای یک جوان که تازه در آغاز مسیر است و با هر انتخابش مسیر کلی حرکتش را تعیین میکند.
هرچه انتخابمان بزرگ و کامل باشد؛ هویتمان هم به همان اندازه بزرگ و با عظمت میشود.
حال که انتخاب تا این اندازه مهم است و تا آن مقدار اثرگذار، ذهنم مشغول است به اینکه چگونه «انتخاب» کنم؟ انتخاب بزرگ،انتخاب هویت ساز، انتخابی در شأن انسان ( انسانی که اشرف مخلوقات است، همان که اگر استعداد هایش شکوفا گردد و قوه هایش به فعلیت در آید، فرشتگان نیز به رتبه اش غبطه میخورند و به حالش رشک میبرند) چگونه انتخابی است؟
پاسخ به این پرسش در گرو فهمی صحیح از انسان است، زیرا سخن در انتخاب های انسان است.
آدمی حیاتی دارد کران ناپیدا، زندگانی او محدود به زمان نیست؛ زیست او ابدی است.
به علاوه وجود این موجود نیز وسیع است، به وسعت روحی خدایی« وَنَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِی». این موجود، محدود به «تن» نیست، این پیکر، مرکب روح آدمیست که حقیقت انسان است.
اگر جوان بخواهد با گزینشهایش، حقیقت خود را به کمال مطلوب برساند، و به مقصد مقصود نائل آید و از خود هویتی بسازد؛ روشن و ماندگار، باید دریابد که در کوران امتحانها و ابتلائات و در طول مسیر زندگی، میبایست یک روح کلی را بر انتخابهایش حاکم کند.
آن روح کلی این است که در انتخابهایش، به آن سویی برود، آن چیزی را برگزیند و آنی را انتخاب کند که؛
اولاً قدرت ساخت ابدیت را داشته باشد.
مرحوم علامه طباطبایی رحمت الله علیه میفرمودند:«ابدیت در پیش داریم»، یعنی ای بشر تمام دوران حیات تو، همین چند صباح دنیا نیست. زندگانی تو ابدی است پس بهگونهای طی طریق کن که زندگی ابدیات لحظه به لحظه شیرین باشد،نه آنکه در لحظهای زودگذر، از لذتها مست شوی، به بهای آنکه باقی زندگیات را با ذائقهای تلخ و زهرآگین سپری کنی.
ثانیاً انتخاب باید به گونهای باشد که بتواند روح انسان را بسازد، چه آنکه حقیقت آدمی؛ همان که نه میمیرد و نه از بین میرود روح آدمیست. وگرنه کالبد تن که روزی در پیش چشمان روح به مشتی خاک سپرده خواهد شد!
پس در باورها باید چیزی را برگزید، و در رفتارها آن چیزی را باید انتخاب کرد؛ که به غیر از تامین نیازهای مادی، بتواند خلاءهای روحی را پوشش دهد و بتواند روح را چنان رشدی دهد که خالقش بگوید«فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»
عمیق بیاندیشیم، بیکران انتخاب کنیم، بزرگ شویم.
.
.#نشریه_۶۱_شماره_۹۳
.
.🆔 @nashr61
.🪴داستانک
.
.📌#سیده_فاطمه_موسوی
.
.📝 "جانم خانم سلام ، خوبم شما خوبی؟ ... چرا دیگه کارم تموم شد .نیم ساعت دیگه می رسم محضرتون ... چشم خداحافظ "
زن جوانی از داخل حیاط پرده سورمه ای را کنار زد و بیرون را نگاه کرد.
علیرضا گوشی را داخل جیبش گذاشت. به نشانه ادب دست روی سینه گذاشت و سلام و احوال پرسی کرد . از کنار چادر گلدار زن دو دختر بچه قد و نیم قد بیرون آمدند . علیرضا با دیدن دختر بچه ها دست توی کیف دوشی اش انداخت و دو پاکت لواشک و نخود کشمش بیرون آورد کنار پای دخترک ها روی پنجه هایش نشست ومهربانانه سلام کرد.دختر کوچکتر چادر مادرش را دو دستی گرفته بود و دختر بزرگتر خودش را به مادر نزدیک تر کرد .
علیرضا بسته های خوراکی را نزدیک تر برد وگفت:
"خانم های گل بفرمایید این خوراکی ها رو بابا فرستاده بابا گفتن بهتون بگم خیلی دوستتون داره "
دختر ها تا اسم بابا رو شنیدند هر دو به چشمهای مادر نگاه کردند. مادر با نگاهش حرف علیرضا را تایید کرد و بچه ها از دست علی رضا خوراکیها را گرفتند دختر بزرگترکه حدود ۵ سال داشت ، پرسید ؛
"پس بابام خودش کو؟ نمیاد؟"
علیرضا گفت:
"چرا نمیاد؟ میاد ! انشاالله ده تا شب بشه صبح بشه میاد."
دختر کوچکتر که دیگر چادر مادر را رها کرده بود و دو دستی خوراکی هایش را گرفته بود به خواهرش نگاهی کرد و در حالی که سرش را با تکرار جمله علیرضا به راست و چپ خم می کرد، گفت:
" ده تا شب بشه شوب بشه ، شب بشه شوب بشه ، شب بشه شوب بشه میاد " با حرف دخترک خواهرش و علی رضا خندیدند ودخترها با خوشحالی داخل حیاط رفتند .
زن از علیرضا تشکر کرد و گفت ؛ آقای ارفعی زحمت افتادین تا اینجا تشریف آوردین بفرمایید داخل شربتی شیرینی .."
علی رضا بسته را از روی موتورش برداشت و به زن داد و گفت ؛
" ممنون ، آقا حیدر گفتند دو سه روز اینترنت قطعه و امکان تماس تصویری نیست نگران نباشید . البته خودشون سر فرصت تماس میگیرن ، مشتاق بودم آقا جواد رو هم ببینم منزل نیستن ؟"
زن سر کوچه را نگاهی کرد و گفت:
"با صادق رفته بودن نون بگیرن؛ که دارن میان "
سر کوچه را نشان داد پسر حدودا ده ساله ای را نشان داد که دست پسری ۷ ساله را گرفته و کیسه نان را با دست دیگرش نگه داشته و به سمت خانه می آیند .
علیرضا از همسر دوستش اجازه گرفت چند دقیقه ای پسرها را سوار موتور کرده و دوری بزنند زن هم تشکر کرد .
علیرضا از همسر دوستش خواست اگر کاری داشتند تا آمدن حیدر به او بگویند و غریبی نکنند و از هم خداحافظی کردند
چند دقیقه ای پسرها را سوار موتور کرد و میان کوچه های محل دور زدند .
ادامه دارد ...
.
.#نشریه_۶۱_شماره_۹۳
.
.🆔 @nashr61
.🪴قصه چند قسمتی باغ بابا جون
.
.
.📌#مینا_یعقوبی_فرد
.
.📝قسمت اول
.یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود توی یکی از روزای خوب بهاری زهرا خانم که خواهر محمد رضای قصه ی ما بود به همراه مامان و باباش و داداش علی کوچولو که ۷ ماهه بود درحال رفتن به باغ خانوادگیشون توی یکی از روستاهای خوش و آب و هوای زنجان بودند . زهرا روستا رو خیلی دوست داشت چون دور از دود و دم ماشین های شهر بود، خالی بود از همه شلوغی ها و ترافیک خیابان ها، اونجا مادربزرگ نون محلی و فتیر درست میکرد توی تنور روی زمین، مثل حرفی که خانم معلم زهرا میگفت خداجون مهربون تو قرآن گفته اگر از غذای حلال و سالم و پاکیزه بخوریم آدم های خوب تری میشیم ،بعد از خدا امام زمانمون هم ازمون راضی میشه، راستی ایوان خونه مادربزرگ پر بود از گلهای شیپوری که قشنگیش برق از چشمهای زهرا می برد ، وقتی دم در خونه مادربزرگ میرسندند مادربزرگ با اینکه بزرگ خانواده بود ولی همیشه برای استقبال حاضر بود و این برای زهرا خیلی دوست داشتنی بود، و دعا میکرد مثل مادربزرگ بشه تو آینده . زهرا دوست داشت بیشتر بیان روستا چون تو خونه مجبور بود تا برای صرف اوقات فراغت گاهی از بازی های کسل بار گوشی یا کامپیوتر استفاده کنه ،چون رستا به مامانش میگفت : مامان با اینکه بازهای گوشی و کامپیوتر خیلی جذاب هستند ولی خسته کننده هم هستند ولی بازهای در باغ خیلی جذاب تر و قشنگ تر هستند و اصلا اصلا زود خسته نمیشم. محمد رضا که پسر بزرگ خانواده بود در آوردن هیزم ها و جابه جایی نهال هایی که قرار بود کاشته بشه و جابه جایی موتور برق و .... به بابا کمک میکرد ولی این بار در جابه جایی موتور برق اتفاقی پیش اومد ....
ادامه دارد ...
.
.#نشریه_۶۱_شماره۹۳
.
.🆔 @nashr61
نشریه ۶۱ شماره ۹۳ .pdf
23.26M
🪴نشریه ۶۱شماره۹۳
.
.🍃دراین شماره بخوانیم ؛
.
.⚡یوم الترویه،حج نا تمام
.⚡مثل رئیسی کیست؟
.⚡رای قشر خاکستری
.⚡زیر یک سقف ؛خانواده خوب من
.⚡من یک هیئتی ام
.⚡من،زندگی آزادی ؟؟؟
.⚡همستر یاتله موش
.⚡جوان و انتخاب بزرگ
.
.
.🆔https://eitaa.com/nashr61
.🆔 https://t.me/nashr61
سلام و عرض ادب
🪴 بزرگواران لطفا نظرات خودتون رو در مورد نشریه ۶۱ مطرح بفرمایید.
در خدمتتون هستیم برای شنیدن نکات شما بزرگواران.
@alrahiile
نشریه ۶۱ هیئت ثارالله زنجان شماره ۹۴ .pdf
22.16M
🪴نشریه ۶۱ شماره ۹۴
.
.🍃دراین شماره بخوانیم ؛
.
.⚡دوقطبی = دولت سوم روحانی؟
.⚡اصلح کیست ؟
.⚡در رکاب ولی
.⚡یار پسندیده
.⚡درنگی در فرصت جوانی
.⚡مصاف عقل و عشق
.
.
.🆔https://eitaa.com/nashr61
.🆔 https://t.me/nashr61
.🪴دوقطبی = دولت سوم روحانی ؟
.
.📌#میثم_سلطانی
.
.بعد از شهادت رییس جمهور، مثل رئیسی کسی است که در مناظرات کشور را دچار مساله دوقطبی کاذب نکند، اما سوال مهم این است که چگونه دوقطبی شکل می گیرد و نتیجه آن برای جامعه چیست؟
دوقطبی شدن به معنای ایجاد تشتت و تعارض در بین افکار عمومی در بین مردم است که راجع آن مساله به زیرگروه های مخالف دسته بندی می شوند و دو جبهه مخالف و موافق ناتراز که در قلب آن تعصب برقرار و تدین خارج میشود. معنای دوقطبی اختلاف سلیقه و اختلاف انتخاب نیست بلکه به معنای به حق و مصلحت فکر نکردن و به آن جایگاه این دسته بندی فکر کردن است.
خصوصیت فضای حاکم بر دوقطبی استدلال کمتر بیان و کمترشنیده میشود، فضای سیاه و سفید و صفر ویکی است، لجبازی در راس قراردارد و یک گروه حمله و گروه دیگری دفاع می کنند.
در دوقطبی مردم_مردم که نشات گرفته از رفتارهایی است که در سطح اثرگذاری بالا یا تصمیم گیری بزرگتری خودش را نشان می دهد و یک بیان در مناظرات نامزدها یا یک فعلی مثل حجاب یا ترور حاج قاسم سلیمانی و هواپیمای اوکراینی مصادیقی است که می توان بیان کرد.
در فضای کاذب دوقطبی عقلانیت جایش را به عصبانیت می دهد و سبب زخم زدن بر پیکره آرمان های انقلاب اسلامی میشود که در این فضا سبب دل زدگی، خستگی مردم، شکننده شدن محیط جامعه میشود و بار محبتی افراد برای یکدیگر را ازهم به سرقت می برد و ساحت تفکر را از انسان می گیرد.
آقای پزشکان و مشاورانش پیروزی خود را در ایجاد فضای دوقطبی دیده اند که از همه ظرفیت های خود از جمله سلبریتی ها و وزرای سابق دولت روحانی و همه افرادی که به نوعی بر تب این فضا می دمند استفاده کرده اند و در مناظرات بعدی این خودش را بیشتر نشان خواهد.
آیا می توان گفت دو قطبی کاذب بین آقایان قالیباف _ جلیلی، سبب روی کار آمدن دولت سوم آقای روحانی میشود؟
حریف نامزدهای جبهه انقلاب با تمام توان و ظرفیت در صدد بازسازی و آرایش خود با ایجاد فضای دوقطبی هستند تا بتوانند بر کرسی شهید جمهور تکیه بزنند این امر محقق می شود الا با یک هوشیاری و اتحاد در جبهه انقلاب و ماندن یکی از نامزدهای منتصب به جبهه انقلاب است که از تشکیل دولت سوم روحانی جلوگیری می کند و کشور را به عقب بر نمی گرداند و این نیاز بر توجه عقلانیت و فهم درست از میدان و نیز روایت درست از شهید رئیسی به عنوان یک شاخص در عصر حاضر هست.
.
.
.#نشریه_۶۱_شماره۹۴
.
.🆔 @nashr61
.🪴انتخاب اصلح
.
.📌#زهرا_حسین_پور
.
.کمتر کسی پیدا میشود که این بیان امام خامنه ای حفظه الله در رابطه با شهید رئیسی را نشنیده باشد.
ایشان مظهر شعارهای انقلاب بود بنابراین احساسات جریحه دار شده مردم در شهادتِ ایشان، همدردی با انقلاب اسلامی است که سالها تهمت شنید اما از دویدن خسته نشد.
ایشان مظهر شعارهای انقلاب بود چون رضایت مردمی که پشتوانه انقلاب هستند، نصب العین خادم جمهور بود و الحق خدای همین مردم، اخلاص را گران میخرد. به بهای شهادت!
امروز که ورطه انتخاب، دامنگیر همه ماست؛ خوب است متذکر شویم که تداوم دولتِ مغتنم شهیدِ عزیزمان، طلبِ خیرِ بیشتر است که توقف، توهمِ ذهنِ انسانِ خموده است و خمودگی و امت انقلابیِ پویا، نسبتی با هم ندارند.
شهید جمهور، معیارهای اصلح را ارتقاء داد. اصلح کسی است که درد مردم، هم در مصداق و هم البته در مبنا، خواب شب را از چشمش بگیرد.
اصلح کسی است که علاوه بر بازگرداندن کارخانه های تعطیل به چرخه ی تولید، ساختارِ اقتصادیِ مولدِ تولید را پی ریزی کند.
اصلح کسی است که دست در دست میدان، دیپلماسی عزت آفرین را به برترین گفتمانِ سیاسی مستضعفان مقابل مستکبران در جهان تبدیل کند.
اصلح کسی است که علاوه بر ساخت مسکن ملی، معماری و شهرسازی اسلامی را تدارک ببیند.
در یک کلام اصلح کسی است که نسبت به ساختارهای فرهنگی و اقتصادی رایج در دنیا که با آرمان های انقلاب اسلامی چالش دارند، عیب را در اصول و مبانی ساختارِ معیوب ببیند و در صدد چاره برآید نه در آرمان های انقلابِ مظلوم و مقتدرِ اسلامی.
امروز کشور ما به یک ابراهیم رئیسی نیاز دارد که تحول خواه باشد و کشور را در قطار انقلاب نگه دارد، حالا تامل کنیم که چه کسی مثل اوست.
.
.#نشریه_۶۱_شماره۹۴
.
.🆔 @nashr61
.🪴گزارش
.
.هیئت محفلی برای جهاد تبیین است و بار این جهاد تبیین بر دوش مداحان است، حاج مهدی رسولی درهیئت ثارالله نسبت به نظرخواهی مختلفی که در مورد حمایت از نامزدها می شود در دعای عرفه هیئت ثارالله زنجان بیان نمودند: « بنده بنا به تکلیفی که بر دوش دارم از اعلام موضع صریح معذورم». ایشان نسبت به صحبت ها و مواضعی که برخی از اعضای هیئت بر طبق سلیقه و باور خود کنشگری سیاسی و اجتماعی دارند بیان فرمود « من همه اطراف خود را نسببت به حرف زدن منع نمی کنم، اما این نظر بنده یا نظر رسمی هیئت نیست».
این ذاکر آل الله در مورد نامزدهای انتخاباتی بیان کردند: « بنده به این نامزدهای انقلابی که به جبهه انقلاب تعلق دارند، ارادت قلبی دارم و آنها را برای جبهه انقلاب ظرفیت می دانم، از بد اخلاقی ها پرهیز کنید، با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد، از توهین و دل شکستگی در بین دانشجوها، هیئت و خانواده پرهیز کنید که این سبب خروج از ولایت الهی می شود».
ایشان نیز در تبیین نامزد اصلح بیان نمودند : « در همین بزنگاه هاست که باید به فرد اصلحی که اقبال بیشتری به آن است، رجوع کنیم ، این نامزدهای انقلابی باید ائتلاف کنند تا دوباره به عقب برنگردیم و مدیون خون شهید جمهور نشویم، عاقلانه با همدیگر گفت و گو کنیم و از نامزدهای مد نظرمان حمایت کنیم اما تخریب و دو قطبی ممنوع است».
.
.#نشریه_۶۱_شماره۹۴
.
.🆔 @nashr61
.🪴درنگی در فرصت جوانی
.📌#مهدی_فاطمی
.جوانی فرصتی برای رسیدن به خدا
قال الحکیم «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ»
میگوید؛ آدمی در مسیری به پیش میرود که پایانش ملاقات اوست؛ ملاقات خدا
البته، اینکه لحظه ملاقات چگونه باشد؛ و اصلاً بگذارد رویتش کنیم یا نه؟ بستگی دارد که چگونه در این مسیر گام برداشته باشیم.
اگر با آدابش در این جاده قدم زده باشیم، وه که چه لحظه شیرینی خواهد بود هنگام ملاقات!
همین شیرینی وصل و رویت است که زین العابدین علیه السلام را به این سخن واداشت که «لِقاؤكَ قُرَّةُ عَيني ، و وَصلُكَ مُنى نَفسي ، و إلَيكَ شَوقي».
آری در این وانفسای جهان و این تاریکیهای روزگارمان؛ هیچ نمیتواند ما را نجات دهد، جز آنکه به سوی او بگریزیم؛راهی که خودش جلوی پایمان قرار داده است «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ».
حتماً تنها ،اوست که، پاسخ همه خواستههای روح بیقرار ماست،حتی روح بلند سالار شهیدان حسین علیه السلام هم بیقرار اوست؛ آنجا که در واپسین لحظات عمر شریفش میگوید:«ترکت الخلق طرا فی هواکا / و ایتمت العیال لکی اراکا».
شاید با غیر از دیدار و لقای او نمیتوان به خوشبختی دست یافت که میگوید؛ بد ضرر کردند آنان که منکر لقای او شدند«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ»
من هم مشتاق شدهام تا به تو برسم، تو را ببینم؛ مشتاقم! مشتاق لحظه فرحناک ملاقات با تو«مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ».
اما چگونه؟! چگونه به تو برسم؟ چگونه تورا ببینم؟!!
میپرسی چگونه؟؟
مگر نمیدانی، جذبه و کشش از سوی معشوق است؟!
هرکه شد معشوق عاشق نیز هست / در دل او عشق شورانگیز هست
عشق عاشق هم زجذب عشق اوست / گشته پیداوین کشاکش هم ازوست
او خود، راه را نشان داده؛ عاشقِ لقایش را رها نکرده، فرموده؛ کیست که میخواهد به اوج زیباییها برسد؟ کیست که بخواهد به سرچشمه تمام خوبی ها وصل گردد؟ کدامتان دل در گرو رویت و لقای یار دارد؟
راه این است«فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»
آری؛ راه بندگی اوست، هرکه میخواهد راه یابد؛ چاره این است که طوق بندگی او را به گردن افکند«وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»
آنگاه است که در صراط مستقیم وارد میشوی،راهی استوار، جادهای که مسافر در آن لحظهای بر مقصد شک نخواهد ورزید، راهی که انتهایش رسیدن است، راهی جدا از بیراههها!!!
حالا که مقصد روشن است، و راه را هم نشانمان دادهاند؛ دیگر معطلی آفت است. مگر نه اینکه باید حرکت کرد؟ پس توقف؛ حتی اگر اندک باشد، دورمان میکند و دیرمان میشود!
برای فلاح و رستگاری باید لحظه لحظه عمر را غنیمت شمرد که گفت «وَالْعَصْر. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
اما از میان همه ایام عمر دوران جوانی متمایز است، جوانی فرصت عجیبی است! دورانی متفاوت.
گفتهاند جوانی بهترین فرصتِ بندگی است، فرصتی استثنایی برای رسیدن به خدا. اصلاً انگار بندگی در این ایام چیز دیگریست،حتی خود خدا هم به بنده جوانش در میان ملائکه فخر فروشی میکند! روی دست میگیردش و به همه، حتی فرشتگان نشانش میدهد و میفرماید«اُنظُرُوا إلى عَبدي» بندهام را ببینید؛ ببینید به خاطر من چه کارها میکند!!
اصلاً جوان اگر بندگی کند،آنچنان اوج میگیرد که پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید«إنَّ اَحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ في صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبابَهُ و جَمالَهُ لِلّهِ و فِي طاعَتِهِ ذلِكَ الَّذي يُباهِي بهِ الرَّحمنُ مَلائكتَهَ يَقولُ : هذا عَبدِي حَقّا» و در حدیثی دیگر مقام دیگری از مقاماتش را بیان میفرمایند«فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الذي تَعَبَّدَ في صِباهُ على الشيخِ الذي تَعَبَّدَ بعدَ ما كَبِرَت سِنُّهُ كَفَضلِ المُرسَلِينَ على سائرِ الناسِ ». و اگر انسان جوانیاش را در این راه صرف کرد پاداشی بس بزرگ در انتظار اوست«ما مِن شابٍّ يَدَعُ للّه ِِ الدنيا و لَهوَها و أهرَمَ شَبابَهُ في طاعَةِ اللّه ِ إلاّ أعطاهُ اللّه ُ أجرَ اثنَينِ و سَبعينَ صِدِّيقا»، و در ردیف بندگان خاص الهی در سایه عرش خدا قرار میگیرد«سَبعَةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ، يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ : إمامٌ عادِلٌ و شابٌّ نَشَأ في عِبادَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ···». اما بالاتر از این همه، برترین پاداش او، آن است که؛ خدا شیفته او شود! چنانکه رسول مهربانیها فرمود«إنَّ اللّه َ يُحِبُّ الشابَّ الذي يُفني شَبابَهُ في طاعَةِ اللّه ِ تعالى».
انگار جوانی با همه ایام عمر فرق دارد،اصلاً مگر جوانی چه دارد که دیگر روزگاران عمر فاقد آن است؟ جوانی چیست که متمایز است از باقی زمانها؟!
.جوانی مختصاتی دارد که این دوره را به یک فرصت استثنایی تبدیل کرده؛ برای کسب موفقیتها،برای پیروزیها، برای اوج گرفتنها و برای پرواز تا بینهایت.
جوان رقیق القلب است، دل نازک است و هنوز روزگار و حوادث ناهموار آن قلب او را سفت و سخت نکرده، قلبی که«القلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ» آری اگر قلب مستعد باشد ساکن اصلیاش را در خود جای خواهد داد.
اما اگر جوانی گذشت و آدمی در کوران حوادث قلبش را با خدا منوس نکرد و این قلب آرام آرام سخت شد،دیگر معلوم نیست در مقابل حقایق لطیف تسلیم شود،و برای بندگی و عشق ورزیدن به مبدا همه خوبیها آمادگی داشته باشد. رسول خدا میفرمایند «اوصيكُمْ بِالشُّبّانِ خَيْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه َ بَعَثَنى بَشيرا وَ نَذيرافَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّيوخُ، ثُمَّ قَرَاَ ″فَطالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ″ » رقت قلب باعث شد تا جوانان در راه بعثت مرا یاری کنند، وحال آنکه دیگرانی با من مخالفت ورزیدند چرا که دنیا قلب هایشان را دچار قساوت کرده بود.
جوان پر شور و اشتیاق است پراست از نشاط و شادابی؛این شور و نشاط و شعفِ وصف ناپذیر؛ که از درون جوان میجوشد، در دیگران نیست؛ چرا که آدمی رفته رفته کم رمقتر میشود. امام صادق علیه السلام میفرماید«عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ»، و به همین جهت است که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند« لا تَنسَ صِحَّتَكَ و قُوَّتَكَ و فَراغَكَ و شَبابَكَ و نَشاطَكَ ، أن تَطلُبَ بها الآخِرَةَ».
آدمی که پر طراوت باشد؛ فعالانه عمل میکند، پرتلاش میشود و با تمام توان حرکت میکند. این شور و نشاط حال آدمی را زنده و تازه نگه میدارد. کهولت سن اما، در کنار سستی جسم حرارت روح را نیز میکاهد.
پس جوانی به مراتب از پیری و ایام کهولت برای بندگی و رسیدن به خدا مناسبتر است. رشد و سیر جوان هم سریعتر است و هم با کیفیتتر.
قلب پاک و خالی بودن ذهن استعداد دیگریست در دوران جوانی!
قلبی که اشتغالات آن را آلوده و به خود مشغول کرده، قلبی که دنیا شکارش کرده و ذهنی که متمرکز به لهو و لعب و تفاخر و زینت عالم ماده شده چگونه میتواند با فراغ بال به خدا بپردازد؟
اما قلب جوان به فرمایش امام علی علیه السلام مانند زمین خالی است، آماده برای هر بذری که افشانده شود«اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالاَْرضِ الخاليَةِ ما اُ لْقىَفيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ». قلب پاکیزه میتواند نور الهی را جذب کند و با آن نور در تاریکیهای دنیا راه را بیابد.
اینها و عوامل دیگر؛ جوان و جوانی را برای هرگونه موفقیتی (چه مادی و چه معنوی) مستعد ساخته است.
بیائید تا فرصت جوانی باقی است؛ این راه را با نشاط و آمادگی بپیماییم، که اگر غفلت کردیم و عمر گذشت و به پیری رسیدیم؛ دیگر نه حالی برای عبادت باقی میماند و نه فرصتی برای مهیا شدن برای ملاقاتی پرشور و هیجان با خدا.
چه زیبا است مناجات آن عارفِ رسیده به دیدار، که گفت «الهی؛ خوشا آنان که در جوانی شکسته شدند، که پیری، خودْ شکستگی است.»
.
.#نشریه_۶۱_شماره_۹۴
.
.🆔 @nashr61