✅ آنجا بود که آقای قاآنی بلند شد و خودش را معرفی کرد
🔴 روایت حمیدرضا فراهانی، راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از شهید محمدرضا ملکی، راوی سردار اسماعیل قاآنی
◀️ یکی از خاطره هایی که شهید محمدرضا ملکی برای من تعریف کرد این بود که می گفت:
ارتش و سپاه میخواستند در اطراف ام الرصاص عملیاتی ایذایی و تأخیری اجرا کنند. به همین دلیل جلسه ای مشترک بین سپاه و ارتش برقرار شده بود. من هم راوی آقای قاآنی، فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا(ع) بودم.
◀️ فرماندهان ارتش همه با لباسهای خیلی تمیز و مرتب و اتو کشیده در جلسه حضور پیدا کرده بودند. همراه با آقای قاآنی وارد جلسه شدم. ایشان تازه از عملیات شناسایی برگشته بود و تمام سر و صورت و لباسش پوشیده از خاک و گل بود.
◀️ فرماندهان ارتش بیوقفه سراغ فرمانده ی تیپ سپاه، یعنی آقای قاآنی را میگرفتند که قرار بود در جلسه حضور پیدا کند. هیچ کدام از فرماندهان ارتش فکر نمی کردند که آن مرد با لباس خاکی فرمانده تیپ باشد.
◀️ آقای قاآنی از آنجا که دوست نداشت خود را فرمانده معرفی کند میگفت:
شما ادامه بدهید الان می آید. خلاصه فرماندهان ارتش با آنتن های نشانگری که داشتند خیلی جدی منطقه عملیاتی را روی کالک توضیح میدادند تا اینکه در خصوص چگونگی عبور نیروها از خاکریز و پنهان ماندن از چشم عراقیها بحث به بنبست رسید.
◀️ اینجا بود که آقای قاآنی بلند شد و خود را معرفی کرد و پیشنهاد حفر یک کانال مخفی را از زیر خاکریز داد تا نیروها بتوانند دور از چشم عراقیها از خط خود عبور کنند و به خط دشمن بزنند. این پیشنهاد کارگشا واقع شد و در عمل هم طرحی موفقیت آمیز از کار درآمد.
#معرفی_کتاب
#راویان_صحنه_ی_جنگ
#شهید_محمدرضا_ملکی
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#تیپ_۲۱_امام_رضا
#ام_الرصاص
#سردار_اسماعیل_قاآنی
#اسماعیل_قاآنی
https://www.instagram.com/p/CFB3BjrBiqv/?igshid=2oalrhgr6ogd