#روضه_حضرت_زهرا_س
#شام_غریبان
یه گوشه بابا، سرش به دیوار
یه گوشه چشمای حسین، خیره به مسمار
حسن هنوزم، کابوس میبینه
ماجرای کوچه براش هی میشه تکرار
😭😭😭😭😭
☘بعد تو مادر، دل پریشونه
☘بهتر از اینم نمیشه بعد تو خونه
☘اگه تو باشی، دیگه مهم نیس
☘موهای من که چند روزه نخورده شونه
☘چادر تو، سر میکنم
☘خونه رو غرق عطر مادر میکنم
☘با خونه داری این روزا
☘روزای بی مادریو سر میکنم
😭😭😭
☑️چادر مادر، سرش کرد
داره نماز میخونه… مولا فضه رو صدا کرد
فرمود ببین زینبم داره نماز میخونه
آقا، زینبِ… دختر علیِ دختر فاطمه س
یعنی چی داره نماز…
گفت نه، ببین چجوری مثل مادرش داره نماز میخونه
چجوری یه دست قنوت میره
چادر مادرشو به سر کرده…
😭😭
یکم نگذشت گفت فضه دخترم داره دعا میخونه…
هی زیر لب میگه خدا، بابام علی غریبِ
چادر تو، سر میکنم
خونه رو غرق عطر مادر میکنم
با خونه داری این روزا
روزای بی مادریو سر میکنم
برگرد به خونه، ای روشنایی
دلم گرفته مادر کجایی??
هرجا که باشی، اینو میدونم
تا آخر عمر، کنار مایی
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
من خنده هاتو به یاد میارم
شبیه اَبرای بهار، همش میبارم
حرف بهار شد، بعد تو مادر
من دیگه تا آخر عمر بهار ندارم
تابوت خالی، توو کنج خونه
با هر نفس دلُ به آتیش میکشونه
یه چیزی میگم اما باید تو
قول بدی که بابام علی، چیزی ندونه
توو یادگاریای تو
جای یه گوشواره برا چی خالیه??
من تازه فهمیدم چرا
داداش حسن بی تو همش یه حالیه
😭😭😭
دل سوزوندی دشمن، حسود بود
برا همینه رخت کبود بود
☄اوج جوونی توون نداشتی
☄برای پیری یه خرده زود بود
😭😭😭
#وااااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
#واااااای_مادرم
❇️خاطره هاتو، میگیم برا هم
❇️بلکه سبک شه داغ دوریه کم کم
❇️من میگم از اون روز که با لبخند
❇️شونه زدی موی منو با اشک نم نم
❇️حسن با گریه، میگه امیدم
❇️بریده شد تا سر راه، نامردُ دیدم
❇️طاقت نداشتم، چشامو بستم
❇️اما صدای ضربه دستشو شنیدم
❇️حسین میگه نصف شبا
❇️وقتی دلم از تشنگی میشد کباب
❇️مادرمونو میدیدم
❇️اومده بالای سرم با ظرف آب
♥️#حسیــــــــن
کار هر شب مولا این بود
بچه هارو میخوابوند
با هزار زحمت…
زینب میخوابید، حسن گریه میکرد
با هزار زحمت، حسنُ میخوابوند، حسین گریه میکرد
جای خالیه مادرُ میدیدن، بی طاقت میشدن،،، زار میزدن و گریه میکردن
با زحمت بچه ها رو میخوابوند
آروم آروم میرفت سمت قبر خانوم فاطمه زهرا، شروع میکرد به گریه کردن
به درد دل کردن
انقده تا صبح گریه میکرد مولا
درد دلاشو به کی بگه??
😭😭😭
قبلش با چاه درد دل میکرد
بعد شهادتم میومد بالا قبر خانم فاطمه، با خانومش حرف میزد
همه کس و کارم، تو هم تنهام گذاشتی رفتی
😭😭😭
همه دار و ندارم.. ؟
رفیق نیمه راهم
😭😭😭
یکی از این شبا، تا اومد حرکت کنه، یکی دامن مولا رو گرفت
بابا…
امشب منم باهات میام
میدونم هر شب میری سر قبر مادرم
دلم برا مادرم تنگ شده
😭😭😭😭
نشد که نشد
هر کاری کرد که حسینُ آروم کنه، نشد
حسینم آروم باش، یوقت داداش حسن و خواهرت زینب بیدار نشن
دست حسینُ گرفت آوردتش نزدیکای قبر مادر
حسین جان،،،
اونجا قبر مادره
😭😭😭
خودشو انداخت
سینه خیز رفت سمت قبر مادر
مادر ببین حسینت اومده
😭😭😭😭
مادر ببین تشنه لبت اومده
😭😭
آی اونیکه برا حسین گریه میکنی
اونیکه برا خانوم فاطمه زهرا اشک میریزی
حضرت زهرا، زیر دین احدی نمیمونه
حتی حسینش
هر دیدی، بازدید داره
اینجا حسین اومد
مادر هم تلافی کرد
کجا??
والشِّمرُ جالِس علی' صَدره
😭😭😭😭
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
♥️#حسیــــــــــن_وااااااای
غم عشقت، بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طُرف خاکی بر سرم کرد
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
♥️#فاطمه_جانم
الهی بشکنه دست مغیره
😭😭😭
روضه ی غریبونه بخونیم
روضه، روضه ی مادره
الان باید تو خونه ی علی باشی
ما مجلس ختم گرفتیم برا خانوم فاطمه
مردم مدینه خیلی نامردن
یه روز زنای مدینه، گفتن خیلی داره بد میشه
مجلس ختم گرفتن برا خانوم…
رسم اینه ختم که میگیرن، صاحبین مجلس میان
مجلس زنونه،امیرالمومنین که نمیتونه بره
امام حسن و امام حسین هم که نمیتونن برن
یه وقت از دور دیدن، دو تا دختر کوچولو…
اما معمولا صاحبین مجلس خوش اومد میگن به مهمونا
خوش اومد گفتن زینب، متفاوت بوده
تا وارد مجلس شد، گفت زنای مدینه
آیا از دست گریه های مادرم، راحت شدین یا نه??
😭😭
آااااااااااای داد بیداد
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
چرا بال و پر ما را شکستی
نهال بی بر ما را شکستی
الهی بشکند قنفذ، دو دستت
که دست مادر ما را شکستی
😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
@navaye_asheghaan
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
بیا ای غصه دار فاطمیه
بیا ای بی قرار فاطمیه
بیا جان همه عالم فدایت
بیا ای جان نثار فاطمیه
بیا تا روضه مادر بخوانیم
بیا ای روضه دار فاطمیه
بیا یابن الحسن با کوهی از غم
بیا ای سوگوار فاطمیه
بیا ای دلبر صحرا نشینم
بیا سوی دیار فاطمیه
بیا از پشت ابر غفلت ما
بیا تا در جوار فاطمیه
بیا تا که تو را دنیا ببیند
بیا ای شاهکار فاطمیه
خزان کرده دلم را غربت یاس
بیا باغ و بهار فاطمیه
دوباره بزم غم ها را بپا کن
بیا بنیانگذار فاطمیه
بیا و روضه ی مسمار را گو
بیا ای رازدار فاطمیه
بیا که دست مولا بسته گشته
بیا ای پاسدار فاطمیه
ببین حیدر دلش دنبال زهراست
بیا حیدر تبار فاطمیه
به زیر تازیانه گل فِسرده
بیا تو باغدار فاطمیه
بیا ای وارثِ تیغ الهی
بیا با ذوالفقار فاطمیه
بیا تا انتقام یاس گیری
بیا ای تکسوار فاطمیه
بیا با دست مولائیَت ای شاه
گره بگشا ز کار فاطمیه
بیا تا که دلم آرام گیرد
شود پیدا مزار فاطمیه
منم عبدِ گنهکار و تو مولا
منم آن شرمسار فاطمیه
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_زهرا_س
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
خوشا زهرا که سیمای محمد بود قرآنش
حسین اشکش، حسن صبرش، علی تنها علی جانش
.
خوشا زهرا که والا مادری مثلِ خدیجه داشت
و زینب بود تصویرِ حیایش، شکلِ ایمانش
.
کنیزش فضه بود، آیات قرآن بر لبش جاری
به تعبیرِ نبی "سلمان منا" بود سلمانش
.
کنیزی داشت اما باز کمتر زحمتش میداد
کنیزی داشت اما پینه میبستند دستانش
.
چه بانویی که میچرخاند وقتی آسیابش را
فلک انگار میچرخید دورِ گندمِ نانش
.
چه عطری داشت نانِ خانهی زهرا که از بالا
به شکلِ آدمی هر دم ملک میگشت مهمانش
.
یتیمی میرسید از راه، اسیری، گاه مسکینی
که باشد تا ابد شرمندهی ایثار و احسانش
.
بهجز زهرای مرضیه مگر داریم در عالم
که مثلِ "انما" از حق بیاید وحی در شانش؟
.
در این عالم بهجز زهرا مگر هم بوده بانویی
که از خیلِ ملک باشند در انصار و اعوانش؟
.
نبوده هیچکس مانند زهرا ورنه در دنیا
هزاران بار میآمد اگر میرفت امکانش
.
محیطِ خانهاش مانندِ باغی بود، باغی که
فقط حمدِ خدا میگفت هر برگِ درختانش
.
محیط خانهاش مانند ابری بود، ابری که
صدف بود و پر از در نجف میگشت دامانش
.
و با او ذوالفقارِ حضرتِ مولا سخن میگفت
که تیغ انگار هدهد میشد و زهرا سلیمانش
.
نه تنها ذوالفقارِ حضرتِ مولا که جبرائیل
به زهرا حرفهایی از خدا میگفت و فرمانش
.
پر است از اتفاقاتی که در آینده میافتد
عجائبنامهای که "مصحفِ زهرا"ست عنوانش
.
کتابی که پر از احوالِ شاهان است در عالم
و هر وقتی که لازم بود، میخواندند امامانش
.
کتابی که فقط قرآن از آن بالاتر است و بس
کتابِ دیگری هرگز نشد هم سنگ و میزانش
.
اگر در داستانِ خود ببیند شخصِ زهرا را
بیابد بهتر از صد آسیه موسیِ عمرانش
.
چرا از آه و از نفرینِ زهرا سخت ترسیدند
اگر که بهتر از مریم ندیدند اهلِ نجرانش
.
اگرچه هجده سالش بود اما حضرتِ زهرا
به عصرِ قبلِ حوا میرسید آغازِ دورانش
.
اگرچه هجده سالش بود اما حضرت آدم
نبود و هم نخواهد بود جز طفلِ دبستانش
.
سرِ خوانِ عمل یا علم تا روز ابد باشند
تمامِ عالمانِ با عمل از ریزهخوارانش
.
به مسجد میرود تا پس بگیرد حقِ حیدر را
و میگوید خلافت را به مولایم بگردانش
.
به هنگامِ جدل با منطقِ آیاتِ قرآنی
نباشد کس حریفِ ذوالفقارِ تیزِ برهانش
.
به هنگامِ جدل با حضرتِ زهرا حریفِ او
چنان خس میشود هر دم سبکتر پیشِ توفانش
.
چنان میخواند از آیاتِ آن انگار قرآن را
برای نصرت زهرا فرستادهست یزدانش
.
فدک را غصب کرد آن فرد از انسیه حورا
وگرنه در غضب هرگز نمیدیدند این سانش
.
فدک را پس گرفت از پیرمرد آن روز مرضیه
ولی این قصه تلخ و تلختر گردید پایانش
.
که هنگامی که بر میگشت سوی خانهاش زهرا
رسید از راه آن کودککشِ معروفِ دورانش
.
سند را پاره کرد و روزگاران دید با حیرت
که بیرحمانه سیلی میزند آن نامسلمانش
.
و سیلی صورتِ چون برگِ گل را میکند مجروح
و مروارید اشکی مینشیند روی مژگانش
.
نمیبارد دگر ابری پس از این بر سرِ دنیا
مگر رخصت بگیرد از دو چشمِ خیس و گریانش
.
به چشمِ دل تماشا کن زمین و آسمان سرخ است
خداوندا! مگر خون میچکد از هر دو چشمانش
.
هزاران بار ابر آمد، هزاران بار سیل آمد
فراموشِ زمین هرگز نشد اشکی چو بارانش
احمد شهریار
@navaye_asheghaan
✾ــــ✾﷽✾ــــ✾
🏴🏴🏴🏴🏴
ز خانه میرود زهرا ، شبانه میرود زهرا
وای که با تنی غرق ، نشانه میرود زهرا
وای من ، وای من ای وای من
کفن شد ، پیکر زهرای من
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
به جسم کوثرم ریزد ، ز دیده اش گلاب اسماء
بند نمی آید این خون ، هر چه که ریزد آب اسماء
غمش را ، پهلویش ابراز کرد
زخم او ، باز دهن باز کرد
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
رسیده وقت تدفینش ، رسیده وقت تدفینم
لحد برای زهرا ، نه ، برای خویش میچینم
ظاهراً ، مزار زهرا ولی
باطنا ، این شده قبر ولی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🍂یازهرا یازهرا یازهرا
@navaye_asheghaan
کانال نوحه و روضه دفتری👇1_14932083091.mp3
زمان:
حجم:
6.47M
❣﷽❣
💔#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
🖤#زمینه
💔#آقای_مقدم
🖤#پیشنهادم 👌👌👌
💔غم تو منو میکُشه 3 زهرا
نرو از خونه
واجبه که غسلت بدم
تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود
شده نمیتونه علی
اسما بریز آب روان
رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر
که داره میمیره علی😔
علی رو تنها گذاشتی
با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخمت
عمیق بر روی سینت
آخ بمیرم من😭😭😭
حالا میفهمم که راز
حسن توکوچه چی بوده😔
رسیده دستم به جایی
که از همین غم کبوده
💔غم تو منو میکُشه 3 زهرا
نرو از خونه
کجا داری میری گلم
شبونه و بی سر و صدا😔
با خودت علی رو ببر
بانوی من ای با وفا
چرا نفست قطع شده
صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل😔
کن که مادرش رو میخواد😔
راحت بخواب ای عزیزم
دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه
علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم
بدونت آروم جونم
خدانگهدارِ تو ای
بانوی قامت کمونم
💔غم تو منو میکُشه3 زهرا
نرو از خونه
میچکه خون تازه ای
از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت
بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو
با دیده ی تر زینبت😔
چادر خاکیته سرش
میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب
خدایا مادر جوونه😔
داره میره از تو خونه😔
شبونه و مخفیونه😔
بشکنه دست مغیره😭
چه خاکی بر این سرم کرد😭
با حمله ای وحشیونه😭
به خونه بی مادرم کرد😭
💔غم تو منو میکُشه3 زهرا
نرو از خونه
🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
@navaye_asheghaan
Recording 1919.mp3
زمان:
حجم:
3.68M
تمرین زمزمه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
-برگرفته از تمرینات باشگاه تمرین استاد فخر
فضای لحنی (نظر شخصی): #آواز_بیات_اصفهان
نرو زهرا ،ـــــــــ دل من بی تو می لرزه
دیـگه دنیا ـــــــ، بــدون تو نمــی ارزه
نرو.زهرا. نرو زهرا گوشواره
بزار سایه ات ــــــــ، بمونه رو سر زینب
آخـه زوده، ــــــــ کـه بی مادر بشه زینب
پناهـم باش ، مـرا بی تـو پناهی نیست
به غیر از تو ، برا من تکیه گاهی نیست
ببـین چشمــام شبیــه ابـر بارونـه
بمون بامن بمون با من تو این خونه
حلالم کن دشمن حرف بد می زد
حلالم کن که در رو با لگد می زد
حلالم کن که در روی تنت افتاد
حلالم کن که محسن پشت در جون داد
شاعر: حسین_نجفی
@navaye_asheghaan
Khodahafez ey....mp3
زمان:
حجم:
4.26M
به سبک: خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
خداحافظ ای زخم بر دل نشسته
خداحافظ ای یار پهلو شکسته
خداحافظ ای رونق آشیانم
خداحافظ ای قوت زانوانم
خداحافظ ای جسم بی جان زهرا س
خداحافظ ای مانده در کوچه تنها
خداحافظ ای گریه های شبانه
خداحافظ ای بانوی بی نشانه
خداحافظ ای کوچه های مدینه
خداحافظ ای زخم بازو و سینه
خداحافظ ای داغ در دل نهفته
خداحافظ ای موی آتش گرفته
خداحافظ ای خاطرات غم یار
خداحافظ ای خون مانده به دیوار
خداحافظ ای یار در خون تپیده
خداحافظ ای یاور قد خمیده
خداحافظ ای یاور مهربانم
خداحافظ ای مادر کودکانم
خداحافظ ای یاس صورت کبودم
@navaye_asheghaan
طی شد زمان دیدار، علی خدا نگهدار
طی شد زمان دیدار، علی خدا نگهدار
خانه نشینِ بی یار، علی خدا نگهدار
در موسم جوانی، سیرم ز زندگانی
از بس که دیدم آزار، علی خدا نگهدار
من میشوم زدستِ اهلِ مدینه راحت
تو میشوی گرفتار، علی خدا نگهدار
شانه زدم به مویِ حسین و زینبینم
برای آخرین بار، علی خدا نگهدار
چرا تو سر به زیری، زانو بغل نگیری…
منم به تو بدهکار، علی خدا نگهدار
حلال کن نمودم، در این سه ماهِ آخر
من زحمت تو بسیار، علی خدا نگهدار
ببخش اگر به کوچه دست تو وا نکردم
افتاد دستم از کار، علی خدا نگهدار
فکر دل تو بودم، اگر نگفته بودم
از ماجرای مسمار، علی خدا نگهدار
امشب که خورد دستت به جای تازیانه
بگذار سر به دیوار، علی خدا نگهدار
تابوت یار خود را، مانند بار شیشه
با احتیاط بردار، علی خدا نگهدار
تا چشم تو نیفتد، بر صورتم، شبانه
تنم به خاک بسپار، علی خدا نگهدار
…
شبها به جای مادر، بالاسرِ حسینم
یک ظرف آب بگذار، زینب خدا نگهدار
قرار بعدی ما باشد میان گودال
کنار جسم خونبار، زینب خدا نگهدار
سربسته با تو گویم در کربلا که رفتی
معجر اضافه بردار، زینب خدا نگهدار
عبدالحسن رضایی
@navaye_asheghaan