eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
334 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه شهادت حضرت زهرا (س) - بیمار چندین روزه ی این خانه دارد - حاج حسن خلج   بیمار چندین روزه ی این خانه دارد در پیش چشمان علی جان می سپارد برو مدینه این جا نباش، مرحبا به تو شیعه ی مادری، شیعه مادری ، آی اونایی که با کنایه بهتر گریه می کنید، ببینم با کنایه پیدا می کنید، شخص مورد نظر این بیتُ. شب ها کنار بستر او یک فرشته کیه این فرشته؟آی کربلایی ها، گرفتی کیه؟ وقتی مادرش می خوابه ، آروم آروم میاد کنار بستر مادر، آروم ملحفه رو از رو صورت مادر کنار می زنه، بابا من دارم  می گم، آروم ملحفه رو کنار میزنه، شما بلند بلند گریه میکنید، مگه شما می دونید زینب چی میدیده؟ خوب چه میکنه این فرشته؟بگم یا نه؟آره میگم شب شهادت ، امشب مُردیم هم ، مُردیم، خوب چی می خوای بگی، بگو راحتم کن؟ شب ها کنار بستر او یک فرشته می آید و زخم تنش را می شمارد این مشتت رو گره کن بکوب به سینه ات،  بگو وای مادر، تا چشمش به  صورت مادر می افتاد، ناله اش در می اومد، تا دستش به بازوی مادر می رسه، اشکش سرازیر میشه، وای از اون زمانی که چشمش می افتاد به سینه ی مادر.این ها دارن میشنوند بعد هزار و چهارصد سال، طاقت نمیارن، چه کردی با دل علی، بگم رفقا؟ پهلو به پهلو آدمی که دنده اش شکسته باشه، نفس کشیدن براش مرگ ، وقتی می خواد بخوابه چند نفر باید بگیرن، آروم بخوابوننش، هر وقت می خواد از این پهلو به اون پهلو بشه:فضه، اسماء، زینب نفهمه، بیا، بیایید زیر پهلوم رو بگیرید، این پهلو فقط شکسته نبوده، این پهلو مجروح بوده. پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر امکان ندارد لاله ی سرخی نکارد روضه ی بی بی می خونیم اما بعضی ها ناخداگاه میگن حسین، زینب رو این یه زخم پهلو بیچاره کرد، هی لباس مادر رو عوض میکنه، تا مادر پهلو به پلو میشه لباس دوباره غرق خون میشه، اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، حسین.....
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_3_FATEMIEH.mp3
17.06M
مادر مگه چند سالته آرزوی مردن زمینه | حاج_محمود_کریمی دعام اینه که خوبِ خوب بشی دوباره خونمون و شاد کنی باید بمونی تا یه روز بیاد داداش حسنم و دوماد کنی خونه بی تو/ بی روحه بی تو شب ها/ تاریکه از نگاهت/ معلومه وقت رفتن نزدیکه مادر، مگه چند سالته آرزوی مردن نکن زخم در، رو پر و بالته، فکر پر کشیدن نکن پیچیده تو تموم شهرمون حکایتِ تو و شهامتت ولی حالا که توی بستری کسی نیومدی عیادتت تا چشات و/ میبندی بابا انگار/ میمیره انتقامِ/ اشکات و مهدی یه روز میگیره مادر، مگه چی دیدی که، اینجوری زمین گیر شدی صورتت، چه پریشون شده، یک شبه چقدر پیر شدی داداش حسنم و ببین تو خواب که حرفای عجیبی میزنه مگه چی دیده توی کوچه ها با ما داره غریبی میکنه نیمه بازِ/ چشم تو نیمه شب ها/ بیداری سرد خونه/ اما تو مثله آتیش تب داری مادر، چرا مونده هنوز خاک کوچه رو چادرت خونمون تو سکوته ولی، گریه میکنه دخترت
من باره شیشه دارم و سامان ندارم افتاده بارم بین در،درمان ندارم آتش گرفتم بین دیوار ودری من در جسم خود یکذرّه دیگر جان ندارم افتادم ازپاوشکسته تر شدم من افتاده ام ازپاعلی ،سامان ندارم این دنده هایم را چه راحت می شمارم بالاتر از این نالۀ سوزان ندارم پیراهنم دیگر به تن خیلی گشاد است جز پوستی واستخوان برجان ندارم آمدمغیره سوی دیگربودقنفذ جز این دومرد بَد دَهن مهمان ندارم من خود بلا گردان جانِ حیدرهستم یارب نیازی بر بلا گردان ندارم بارم میان کوچه ای افتاده حیدر خواهم زجاخیزم ولی امکان ندارم روی کبودم جای مشت وجای سیلی است آنقدرمحکم زد دگردندان ندارم دست توراباریسمانی بسته بودند دردی به غیر از دیدن جانان ندارم با سرفه ی پرخون علی، خو کرده جسمم جز دفنِ غربت من سر و سامان ندارم با این زبانِ روزه ام ،در روز آخر جز وا حسینا بر لب عطشان ندارم (مجنون)مرادرکوچه ی باریک کشتند بارم زمین افتاده دیگر جان ندارم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها لشگری دروسط کوچه گرفتارش کرد مردکی پست رسید ولگدی بارش کرد دست وبازوی علی رابه طنابی بستند به زمین خوردن درکوچه ای وادارش کرد ... فاطمه بودکه آمدپی یاری علی وسط کوچه خجالت زده ازیارش کرد اولین مرتبه اش بود که اورابردند دیدن فاطمه درکوچه چنین زارش کرد دست زهرا پی یاری علی آمده بود رحم الله به زهرا که وفادارش کرد بازوی فاطمه ام دروسط کوچه شکست قنفذآمدباقلافی ضربه ها بارش کرد تَرَک روی لبش شاهدجان کندن اوست غمِ پهلوی شکسته ِ بخدا زارش کرد .... گرده روبه صفتان ،شیرخدا دربند است تیغ نامرد به زهرا بدهکارش کرد تن درهم شده اش را به طنابی بستند غربتش خانه نشین شهروِ بازارش کرد ** دربین کوچه بود، ز هر سو، زدند تورا دیدم چگونه همسر مه رو ،زدند تورا از بس شکاف زخم سره سینه بودعمیق افتاده بود ی و،ز پهلو زدند تورا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارفاطمیه ازدر وسرخی مسمار، بهم ریخته ام زین همه هیزم آوار، بهم ریخته ام کوچه بودولشکری همچون مغیره فاطمه من ازاین قوم گنهکار، بهم ریخته ام دست من بسته وتو درپی یاری علی زین غم گشته تلنبار، بهم ریخته ام قدرِ یک عمر خجالت زده ام از رویت چکنم فاطمه بسیار بهم ریخته ام خبری نیست دگر از تو و اشک سحرت ازغمت همسر بیمار، بهم ریخته ام منم و این همه لشکر،که بسمتم آیند نظری حضرت دلدار، بهم ریخته ام بین دربود که شدهلهله برکشتن تو من زخون لب مسمار، بهم ریخته ام جان فدای دل آن فاطمه ای که می گفت: به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام روسری سوخت، سرم سوخت، دروسینه بسوخت وسط کوچه اغیار بهم ریخته ام کس به یاری من وفاطمه هرگزنرسید اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مداحی_آنلاین_مهربان_تر_از_مادر_حجت.mp3
6.16M
♨️مهربان‌ترازمادر 👌 بسیارشنیدنی 🎤حجت‌الاسلام (علیهم‌السلام) 📲 {🏴إِِلهـِے‌بِأَمِیرِالمُؤمِنِینِ🏴} {🥀عَجـِّلْ‌لِوَلِیِّـکـَـ‌الْفَـرَج🥀} ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━┓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم دیده ام آتش دیوارودری راکه مپرس دیده ام سوختن بال وپری راکه مپرس چه بگویم وسط کوچه گلم رفت زدست با خود آورده ز کوچه خبري را كه مپرس وارد کوچه كه شد،فاطمه ازغصه خمید ديد م از فاطمه ام چشم تري را كه مپرس دست زهرای مرا دروسط کوچه شکست ديده پرپر زدن بال و پري را كه مپرس چه نياز است به لشکر،زره ام فاطمه است دادم از دست دگر،گل پسري را كه مپرس قنفذاز راه رسید وبدنت گشت کبود بود بر پيكر خونين اثري را كه مپرس بشکند دست مغیره،که دلم رابشکست دادم ازدست به کوچه، قمري را كه مپرس ازچه اينقدر پر از دلهره ای،فاطمه جان پيش رو بوده تورایک سفري را كه مپرس -گرمی خانه ی من،کوچ مکن ازبره من کو نشان داده به عالم هنري را كه مپرس زچه(مجنون)نشوم خوب ازاین حالت خود دیده ام سوختن بال وپري را كه مپرس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم..: بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم چکنم نیست کسی تاکه کنم درده دلی رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم ماجرای توواین کوچه ی مرا آزرده تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست کی رود زخاطرم،آنچه که آخر دیدم دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند من خودم رفتن اومیان لشکر دیدم وای من سختی کوچه، همین بس باشد قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر چادر سوخته وپاره ی همسردیدم بین دربود که ناموس خدا خورد زمین خنده و هلهله در دیار کافر دیدم سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد زینبم را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده حیدر به طناب است ولی درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم
184.3K
سالگرد حاج قاسم سلیمانی 😭 اجرای سبک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وحید شکری - از اثر میخه.mp3
4.27M
سبک:شور لطمه زنی متن:از اثر میخه... از اثر میخه اگه که مادر داره میمیره زیر سره میخه این سرفه های خونی شبهاش از اثر میخه زیر سر میخه بی صدا میسوزه دار و ندار علی میون شعله ها میسوزه فاطمه بین آتیش و اما مرتضی میسوزه بی صدا میسوزه بین در و دیوار همه وجودش داره میسوزه از ضربه‌ی مسمار اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار بین در و دیوار یکی لگد میزد یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد یکی لگد میزد مغیره میخنده با دل پر کینه داره دست بابامو میبنده ناله‌ی زهرا بلنده اما علیه شرمنده مغیره میخنده از رو دلم رد شد اون بی حیا در و شکست از رو مادرم رد شد یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد از رو سرم رد شد بی حیا سیلی زد زهرا حواسش نبود و نامرد بی هوا سیلی زد بشکنه دست اون که جلوی مجتبی سیلی زد بی هوا سیلی زد اینا همش درده چشمای مادر سیاهی میره رنگ رخش زرده اون که شکست پهلو رو غرور حسن و له کرده اینا همش درده مگه زدن داره آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره مگه زدن داره
وداع حسنین علیهما السلام با مادر :  هنگام دفن حضرت زهرا سلام الله علیها کسی نبود به امیر المومنین کمک کند . حسنین و زینبین حال و روز مناسبی نداشتند .  اگر علی درون قبر می رفت چه کسی بدن را تحویل او می داد ؟ بالای قبر می ایستاد ، چه کسی بدن خانم را تحویل بگیرد و درون قبر بگذارد ؟ یک وقت دید2 تا دست ، شبیه دستان رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم ظاهر شد . فرمود : علی جان ! امانتم را تحویل بده  . در این حال حسنین و زینبین گریه شدیدی کردند و مدام مادر را صدا می زدند و امیرالمومنین فرزندان را نظاره می کرد و اشک می ریخت . در منظره وداع یتیمان فاطمه علیها سلام با مادر مهربان ندایی به امیرالمومنین رسید که فرزندان فاطمه را دریاب . آنها را از مادر جدا کن که عرش و ملکوت ، ملائکه ، مقرب به گریه افتادند . امیرالمومنین که خود چهره ای پراز دانه های مروارید از اشک  داشت با ملاطفت پدرانه و مهربانی فرزندان را از بدن فاطمه جدا کرد(1) …  فغان و آه از آن دم که خونفشان زدوعین          بیامدند ضیاء دو دیده اش حسنین  به روی سینه مادر شدند گرم نوا           فتاد غلغله ز افغانشان به ارض و سما  گهی ز درد یتیمی حسن به شیون و شین          گهی زیاد غریبی به آه و ناله حسین  در آن زمان شه دین با نوازش بی مَر            جدا حسین و حسن را نمود از مادر  کنون زجای دگر شورشی به سر دارم        نه در مدینه که در کربلا نظر دارم  دمی که خسرو لب تشنه از جفای یزید          سرش به نی شد و جسمش به خاک و خون غلطید  سکینه نام از آن تشنه لب یکی دختر              به قتلگاه درآمد به جستجوی پدر  به گریه گفت پدر جان فدای پیکر تو           بریده است کدامین لعین زتن سر تو  به روی نعش پدر گرم آه و شیون شد         چنان که از غمش آشفته حال دشمن شد  دریغ و درد که بهر تسلی اش آن گاه         به قتلگاه روان گشت شمر نامه سیاه  بزد به صورت آن بی نوا چنان سیلی          که گشت عارض چون ماه انورش نیلی  (صغیر اصفهانی) پاورقی : 1- رنجها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها : (ت بیت الاحزان) :ص253 (س) 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر از طراوت برگ گل تو نمونده نشون گل عمر تو پیش نگام شده رنگ خزون مادر مادر مادر از طراوت برگ گل تو نمونده نشون گل عمر تو پیش نگام شده رنگ خزون مادر مادر مادر حرف رفتنه حرف صدای سکوت نگات داره شور میزنه دل دخترک تو برات مادر مادر مادر مادر سه ماه که اسیر دردی حال تو رو به راه نمیشه اگه بری تنها میمونیم بمون کنارمون همیشه (مادرم واااااااای) متن کامل مداحی مادر از طراوت برگ گل تو نمونده نشون مادر توی بستری و نفست دیگه جا نمیاد به عیادت تو کسی خونه ما نمیاد مادر مادر مادر خیلی وقته نشسته میخونی نمازت و هم میبینم غم روی تو رو تو نگاه حسن مادر مادر تن تو تب داره و من هم کنار تو در تب و تابم دیگه برام قصه نمیگی شبا با ناله هات میخوابم (مادرم وای) مادر جای پای کی مونده رو چادر خاکی تو کرده خون رد خون رو پیرهن تو دلمو مادر مادر مادر دستتو میکشی رو زمین تو بجای نگاه شده همدم بغض صدای تو ناله و آه مادر مادر جون تو رو به لب رسوندن تو ماجرای در و دیوار مونده هنوز تو خاطرم اون ضرب لگد سینه و مسمار
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ(ص)، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ(ص)》🔷🔹 ✅حضرت فاطمه(س)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📜《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📜《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📜《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود- سقط کردم. 📜《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته اند، من نيز از آنان برائت می جويم.(۱) 📝شعر : بعد از پدر، به فاطمه دشمن امان نداد، و ز مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد! زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار، گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد! می خواست با پسر بدهد جان به پشت در، اما چو بی کسی علی دید، جان نداد! در کوچه خواست تا که شود حامی علی، دردا که تازیانه ی دشمن امان نداد! هر قهرمان کند به نشان خود افتخار، زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد! 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹.
شب اول فاطمیه.mp3
27.65M
🔖منبر کامل 🔖 💠شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💠 ◀️ جلسه اول 🔻فاطمیه ۱۳۹۸🔻
شب دوم.mp3
30.05M
🔖منبر کامل 🔖 💠شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💠 ◀️ جلسه دوم 🔻فاطمیه ۱۳۹۸🔻
♥⇝ khademozeinab⇜❤: چه بوی دودیه ، دود داره از کجا میاد از خونه ی علی ، داره سر و صدا میاد بوی تنوره یا ، آتیش سوزونده خونه رو میگن آتیش زدن ، در خونه ى حیدرو میگن یمادری ، پشت دره صدا میاد وا اما میشنوم ، صدای بچه ها میاد صدای گریه از خونه ی مرتضی میاد غریب آقام آقام علی آقام آقام آقام 2 دیدم تو کوچه ها ، خورده زمين یه مادری دیدم که خاکی شد ، پشت علی یه چادری دیدم به دامنه ، علی گرفته دستشو سیلی رو دیدمو ، گوشواره ی شکستشو یه زن که روبروش ،چهل نگاه نارواست همون که بضعه و ، یادگاری مصطفی ست کمک کنید تورو،خدا مغیره بی حیاست غریب آقام آقام علی آقام آقام آقام 3 اگر که زن نبود ، انقد دلم نمیشکست ام الحسن نبود ، انقد دلم نمیشکست اگه جوون نبود ، انقد دلم نمیشکست یا قد کمون نبود ، انقد دلم نمیشکست یه مرد نبود بگه ، آخه زنو نمیزنن بدتر از اون زنه ، آبستنو نمیزنن زنی که زخم داره ، روی تنو نمیزنن غریب آقام آقام علی آقام آقام آقام 4 باکلی آرزو ، دوخته لباس محسنو گهواره ساخته و ، دوخته براش پیراهنو حق داره محسنش ،سپر بشه آخه میدید که مادرش از این ، بی غیرتا چی میکشید لباس محسنو ، گذاشت کنار برا رباب برای دشت خار ، لحظه ی بغض و اضطراب همون جا که میشه ، دنیا براش مثل سراب همونجا که میسوخت ، خیمه ها توی شعله ها یعده بی حیا ، با سیلی دنبال زنا همون جا که سرا ، میره به روی نیزه ها حنجر اصغرو ، میدره اون سه شعبه ها لباس اصغرو ، به تن میدوزه حرمله آره رباب مثل فاطمه خیلی خون دله آخه یه شیش ماهه ، بمیره خیلی مشکله غریب آقام آقام علی آقام آقام آقام #
شب سوم.mp3
24.13M
🔖منبر کامل 🔖 💠شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💠 ◀️ جلسه سوم 🔻فاطمیه ۱۳۹۸🔻