eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
350 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۴_۰۹_۳۳_۳۱_۱۰۸.mp3
11.91M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه؛ یا لیتنا منا معک.mp3
1.17M
علیه‌السلام | 🔹روضۀ مکشوف🔹 از خیمه‌هایی آتش گرفته آید نوایی آتش گرفته با چشمِ تر، دل بی‌قرار در دود و شعله گفتی عَلَیکُنَّ بِالفرار به فدای تو که چشمت، شب غارت را دید دل پردرد تو مولا، چه جسارت‌ها دید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم‌هایت آقا پایان ندارد حق داری اشکت عمری ببارد سجاده‌ات، شد مأمنت همواره بود زخم اسارت به گردنت به فدای تو که گریان، لب خود تر کردی تو که با دیدن طفلی یاد اصغر کردی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل‌ها شهید سوز دعایت جان‌ها فدای شب‌گریه‌هات ای راویِ روز قیام تو قبله‌ای و کعبه تو را می‌دهد سلام به فدای تو که روحت، به خدا معطوف است به فدای تو که چشمت، روضۀ مکشوف است شاعر: @navaye_asheghaan
کی مرد میدونه؟.mp3
3.32M
🔹کی مرد میدونه؟🔹 کی مرد میدونه؟ من کی مثل پهلوونه؟ من کی واسۀ امامش تا پای جون می‌مونه؟ من می‌مونیم، روی حرفمون تا پای جون می‌مونیم، پای قول و قرارمون می‌مونیم، مثه مرد میدون منم می‌خوام بیام تو این سپاه می‌خوام با تو باشم تموم راه منم یه نوجوون، مثه عبدالله منم باید بیام، آره بیام قدم قدم می‌خوام که تو باشی، همیشه سایۀ سرم قبول کنی منم، بشم کبوتر حرم «حسین آقام آقام» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کی آرزو داره؟ من کی خیلی بی‌قراره؟ من کی توی جادۀ عشق می‌خواد قدم بذاره؟ من تو این راه، با پا نه می‌ریم با بال و پر تو این راه، نسیم با ما می‌شه هم‌سفر تو این راه، می‌شیم ما یه لشکر برامون این سفر شده مهم می‌خوایم بشیم سپاه منتقم یار امام بشیم، شبیه قاسم به سوی تو میایم، حی علی خیر العمل ضریحتو می‌خوایم، بگیریم آقا تو بغل شیرینه سختیا، تو این مسیر مثه عسل «حسین آقام آقام» 📝 📝 @navaye_asheghaan
. خورشید به خاک آرمیده‌ست بیا قدقامت آسمان خمیده‌ست بیا از خون شهیدان حرم، آقاجان یک بار دگر لاله دمیده‌ست بیا. . @navaye_asheghaan
4_5785317039291763646.mp3
1.13M
داغ بنی‌الزّهرا ؛ دوباره شد تازه چه ازدحامی شد ؛ بر درِ دروازه دختر فاطمه شده گرفتار با چادر پاره میون انظار کسی که رنگ کوچه رو ندیده حالا دارن میبرنش به بازار وای حسین وای حسین ..... به پیش آل الله ؛ شراب میخوردن به هم میگفتن که ؛ خارجی آوردن خنده به اشک اسرا می کردن دورشو هلهله به پا می کردن نامردا پیش دخترای حیدر سبِّ علی مرتضی می کردن وای حسین وای حسین ..... سرِ حسین گرمِ ؛ خوندنِ قرآنه همه بدونن این ؛ سرِ مسلمانه بسته رو نیزه چشمای ترش رو نبینه دستِ بسته خواهرش رو دارن سرِ شش ماهه رو میارن یکی بگیره چشم مادرش رو وای حسین وای حسین @navaye_asheghaan
4_5789820638919134519.mp3
836.4K
وارد شده در شام بلا محمل زینب ذکر همه عالم شده وای از دل زینب دروازه ساعات، غوغا شده امروز در شام بلا عید ، بر پا شده امروز وای از دل زینب. وای از دل زینب ......... زنها همگی دور زنان ، رقص کنانند مشغول کف و هلهله و زخم زبانند عالم نشنیده ، در پیش عزادار تسلیت بگویند ، با چنگ و دف و تار .......... از بس که زدند سنگ ز بام بر سر زینب چون لاله شده غرقه به خون معجر زینب خون گشته روانه ، از دیده افلاک ریزد سر زینب ، خاکستر و خاشاک .......... بین همه کس ، دیدن این صحنه عذاب است بر نی سر اصغر جلوی چشم رباب است در پای سنان اشک ، از دیده فشاند بعر علی اصغر ، لالایی بخواند .......... آن زن که به دل کینه اش از بدر و حنین است آماده برای زدن راس حسین است چون سینه زینب ، عالم شده پر آه ای وای که افتاد ، از نیزه سر شاه .......... زین غصه قد حضرت صدیقه خمیده است ناموس علی در وسط بزم یزید است گرید سر در طشت ، بر غربت زینب افتاده نظرها ، بر قامت زینب @navaye_asheghaan
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری- جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت؟ از این عالم چه می‌خواهی همه‌عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیوم خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی، خیره شد کم‌کم تو را تا لحظه‌ی آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله‌شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته بخوان! آهسته از این جا به بعدِ ماجرا با من خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید ✍ @navaye_asheghaan
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا.... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن‌ها... می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد ✍ @navaye_asheghaan
|⇦•ای مصحف ورق ورق.... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام میر باقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السلام علیک یا ابا عبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ مقاتل نوشتن حضرت زینب سلام الله در ابتدای شب یه خیمه ی نیم سوخته ی به پا کرد همه رو قریب صد و اندی زن و کودک رو‌ تو‌ خیمه جمع کرد یکی مجروحه یکی غصه داره.از دختر امام حسین علیه السلام نقل شده. من هدف کعب نی دشمن قرار گرفتم بی هوش رو زمین افتاده بودم دیدم سرم تو دامن عمه ام زینبه. همه رو یکی یکی از تو این بیابون جمع کرد آرامشون کرد. سرشماری کرد دید دوتا از بچه ها گم شدند.نقل شده خود بی بی زینب به همراه خواهرشون کمر بستن و در این بیابان نا امن که در معرض خطر دشمنند.جست و جو می کردند. گشت و گشت دید این دوتا آقا زاده دست گردن هم انداختند زیر بوته ی خار از تشنگی، از ترس، از غصه جان دادند. آمد تو خیمه همه رو سراپا کرد به همه رسید احیاشون کرد. وقتی همه رو آرام کرد مشغول به مناجات با خدا شد.. از امام سجاد علیه السلام نقل شده فرموده نماز شب عمه ام شب عاشورا ترک نشدولی نمیتونست سراپا بایسته نمازش رو نشسته خواند. مناجات با خدا کرد عباداتش رو انجام داد. بعضی از مقاتل نقل کردن فرصت کوتاهی پیدا شد دیدن خودش رو به قتلگاه رسانید شب را به صبح رسانید.سر صبح همه رو آماده و مهیا کرد برا سفرِ اسارت. لذا وقتی آمدند کاروان را ببرند دیدند همه آماده اند. بی بی زینب سلام الله فرمود: اگه بناست مهلتی به ما بدین به ما اجازه بدین وداعی با سیدالشهدا و شهدامون داشته باشیم .لذا مسیر کاروان را از کنار قتلگاه قرار دادند وقتی آل الله به کنار قتلگاه رسیدن تعبیر اینه مثل برگ پاییزی خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختن... بی بی میگرده تو این گودی قتلگاه بدن را پیدا نمی کند. تا این که ندایی شنید إِلَیَّ..إِلَیَّ خواهرم به طرف من بیا.. حضرت جلو رفت با بدنی مواجه شد قطعه قطعه، عریان، غرقه در خون،"الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ"با تعجب صدا زد.. "اَأنْتَ أَخی.. اَأَنْتَ ابْنَ والِدی"....* ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادرم نیست باورم @navaye_asheghaan
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 715 .mp3
5.76M
|⇦•ای مصحف ورق ورق... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حجت الاسلام میر باقری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام حسین علیه السلام: مردم، بنده دنيايند و به ظاهر، دم از دين مى‌زنند و تا زمانى كه زندگى‌شان تأمين شود ، از آن دفاع مى‌كنند؛ امّا چون در بوته آزمايش قرار گيرند، ديندارانْ اندک‌اند. 📚تحف العقول، ص ۲۴۵۱۱۶۳ @navaye_asheghaan
|⇦•حتی برام سخته.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۲ به نفس مداح روشن دل کربلایی حمید عسکری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حتی برام شنیدنش سخته که آب و روی خیمه ها بستن گناهشون همه فقط اینه که بچه های مرتضی هستند وای از غریبی اهل کوفه دین و ایمونی ندارن وای از غریبی اومدن که روی قرآن پا بزارن وای از غریبی واسه غارت حرم چشم انتظارن همه شون تشنه جلوی دریا بی رمق موندن توو دلِ صحرا «ابی عبدالله... ابی عبدالله» رسیده نوبت گل زهرا افتاده رو زمین تَه گودال از رو بلندی خواهرش زینب تاشمر و میبینه میره ازحال داره میبینه میشینه با چکمه رو سینهٔ داداش داره میبینه میبره سر حسین وپیش چشماش داره میبینه زیرلب میگه بمیره خواهر ای کاش پیکر خونی بدن بی سر زیر پای اسب جلوی مادر «ابی عبدالله.. ابی عبدالله» افتاده هر طرف توی صحرا تن جوونای بنی هاشم جوونشو دادن به راه عشق حتی علی اصغر و قاسم غوغا به پا شد زینب آخر از برادرش جدا شد غوغا به پا شد بی کفن تنش تو قتلگاه رها شد غوغا به پا شد پای دشمن خدا به خیمه وا شد صورت و سیلی گوش و گوشواره بردن از خیمه حتی گهواره «ابی عبدالله... ابی عبدالله» یه زیارت حرم با پدر و مادرم من از این دنیا طلب دارم یه عالمه اشک و آه یه گوشه ی قتلگاه به دو تا چِشمام بدهکارم الهی من دورت بگردم تویی درمون تموم دردام حال و هوای گریه دارم شونه های ضریحتو میخوام تو دنیا که داره سر بی وفایی تو درمون درد دل بی کسایی «حسین جان حسین جان ...» گریه میکنم برات برا تو و کربلات من و گریه عالمی داریم آقای شهیدِ من با تو‌ و امام‌حسن مگه تو‌ دنیا غمی داریم حالا که زندگیمو ساخته، دعای شما دوتا برادر منم جوونیمو میزارم پای قاسم وعلی اکبر کسی که شما رو‌ نداره چی داره؟ تو اوج بلاها همش کم میاره با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین @navaye_asheghaan
کربلایی حمید عسکری - @hajmansourarzi.mp3
14.74M
|⇦•حتی برام سخته... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۲به نفس مداح روشن دل کربلایی حمید عسگری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آیت‌الله علاقه‌بند (قدس ‌سره): اهل بیت علیهم‌السلام شفاعت می‌کنند؛ به شرط اینکه اگر عملی را از روی جهالت انجام داده‌ایم، توبه کنیم. @navaye_asheghaan
|⇦•ما قافله سالار... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ما قافله سالار جهانیم نکند خواب بمانیم باید خبری را برسانیم نکند خواب بمانیم بار امانت به سر دوش ماست مبداء ما مقصد ما کربلاست مبداء کربلای حسین و مقصد کربلای مهدی آغاز در رکاب حسین و پایان جان فدای مهدی به کربلا میرویم و یکصدا از هر دین هر سلیقه هر کجا با تمام زائرین اربعین شاه دین میخوانیم اَلا یا اهلَ العَالم بیایید پای کار بقیةُ اللهِ الاَعظم @navaye_asheghaan
1402051205.mp3
14.35M
|⇦•ما قافله سالار.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دور از ‌حرمت دغدغه جز ‌روضه‌ ندارم سرگرم ‌گرفتاری ‌و ‌درگیر فراقم! دلتنگم ‌‌و دلتنگمو دلتنگ‌ عراقم 💔 @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله الْحُسَیْن رزق ما دنیا و عــــقبا با تو تأمیــن می شود تلخی جان کندن ما با تو شیرین می شود روی گلبرگ ولای تو نوشتـــــه این چنـــــین در قیامت عاشق روی تو گلچــین می شود گر دلی پُر درد داری ، گریه کن بهرِ حسین اشکِ بر اندوه او داروی تسکــین می شود هر که تابیده ست بر وی آفتــــاب مهر او روز غم سایه نشین آل یاســـین می شود قطره ای اشک آورَد کـــــوه کــرامت بهرِ تو کوله بار هرکس اینجا زود سنگین می شود می رود سوی بهشت و می شود جنّت نشین قلب هر کس بهرشان پیوسته خونین می شود ماجرای حُرّ به ما فهمانده تا یَوْمُ الْجَـــــزا هر که در راه ولایت بود تحسین می شود بر حذر باش از عداوت با حسین بن علی جنگِ با شاه شهیدان رخنه در دین می شود می گذارد تاج استغنا به روی رأس خود هر که چون «یاسر» درین درگاه مسکین می شود شعر: حاج محمود تاری «یاسر» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سه ساله دختــــرم قامت خمیده به مثل من کسی هــــــرگز ندیده تنـــــم نیلی و رخســــــــارم کبوده خـــــداوندا مگـــــر جرمم چه بوده چـــــو‌ زد نام پدر بر لب جــــــــوانه مـــــرا می زد عــــــــــدو با تازیانه ز ناقــه بر زمیـــــــن تا اوفتــــــــادم به روی خــــــاک صحـــرا سرنهادم بیامد زجــــــر ملعون وحشـــــــیانه تســـــــــــلایم دهـــــد با تازیـــــــانه به قلبــــم ای پـدر او نیشــــــــتر زد چــو گـــــفتم من یتیمم بیشتر زد به روی خــــــــارها گـــه می دویدم گهی روی زمیـــــن او می کشـیدم نه مویی از برایـــــــم مانـــــده دیگر ربوده معجـــــــرم را دشـمن از سر پدرجـــــــــــان آمدی امشـــب کنارم تویی بابا صــــــــفای قــــــــــلب زارم شده خاکســــــتری موی ســــــــر تو بگــو بابا چــــــه آمـــــد بر ســــــــر تو نـدارم طاقـــتی در غــــــم اسیـــــــرم دعــــــا کـن ای پدر امشــــب بمیرم ندارد بی تو این دنــــــیا صفــــــــایی چه جانسوز است هجران وجدایی ز دیده اشک خــــون "طاهر" ببارد بضــــاعت غــــــیر از این دیگر ندارد ملتمس دعا: طاهر کاشانی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ بسیار سوزناک😭التماس دعا ســـلام اے ســـــر بابا تنـــت کـــجــــــــا رفـــته شنیـــده ام که تـــنـت بیـــن بــــــــوریا رفـــته خـــوش آمـدی‌ پـــدرم دیـــدن مـن آمـده ای چه شد که نصـف شبے به خــرابه سر زده ای هواے اهــل و عیــالت هواے سـوختن‌ است همان قدم که ندارے به روے چشم من‌ است خـــبر بگـــیر ز حـــالـــم عجیــــــــب بـد حـالم شبـــیه پـیـــر زنـــے در میـــان اطـــــفـــالم نه دســـت‌ مـانده برایـــم نه پا و نه کمـــری خلاصـه عـــرض کـنــم مے شــود مـــرا ببری مرا ببر که گــره خـــورده اســت موے سـرم چقــــدر بـا تـــه‌ نــیزه زدنـد روے ســــــــرم مـــرا ببـــر که بـه پیشـــانیم نشـــــان دارم کبـــودے بــدے از لطـــف ســاربان دارم کشیده خوردم از آن کس که بغـض حیــدر داشت چه بے مقـــدمه زد ! گونه ام ترڪ برداشت لب تـو زخـــم‌ شده چــوب خیــزران خورده لبـم کبود شـــده مشـــت از ســـنان خورده هـــمین که بـا مــن‌ مظلوم قاتلت لـــج شد میان حــلقه ے زنجیـــر گــــــــردنم کــج شد گرفت حنجره ام‌ حرف هام خس خس شد ز تازیانه دو دســـتم شکـست بے حس شد ســـر نمــاز لگــــــدهاے بــے هـوا خــــــــــوردم چه فحـش ها که من از بے نمازها خـوردم مقـــابل مـن لـب تشــــــــنه آب مے خوردند گـــرسنـه بـودم و پیشـــــم کباب مے خوردند زنان کـــــــوفـه به عمــــــــه اشـــاره مے کردند لباس هـــاے مــــــرا پاره پاره مے کــــــــردند اراذل ســــــــــر بــازار شــــــــام را کـــه نگو و رقــص هاے زنــــــان روے بــام‌ را کـه نگو غریبه اے به خـــــــرابه ســـرڪ کـــشـــید پدر چـقـــدر قـهقـهه زد عـــمـــــــــه را که دیــد پدر اگرچــه بعــد تو دیــگـــــر شکست حرمت‌ ما ولے نخـــورد زمــین پرچــــــــــــم قــداست ما زمان غـــــارت معــجر خـــدا حجـــــــاب کشی نگاه هیـــچ غــــــــریــبه به مــوے مــا نرسیــد شعر:سید پوریا هاشمی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ حـــــــالا که با ســــــر آمدی تو سوی عمه آرام ســـــــــــر بگـــــــذار بـر زانـــــــــوی عمه حالا که ای کشتی،تو را درهم شکستند پـــــــهلو بگـــــــیر آرام پـــــــس پهلوی عمه از کوفه که باخطبه لشگر را بهم ریخت دیگــــــــــر نمی آینـــــــد رو در روی عمه دست مرا در دست های خود نگه داشت هر قـــدر ضـــــربه خــــــورد بر بازوی عمه نه معجـــــــری دارم نه روبنــــــــد درسـتی خیلی خجـــــالت میکشــــــم از روی عمه غصه نخور، چـــون درحجـــاب نور بودیم چشمی نیفتــــاده است بر گیسوی عمه گفتم سر تو سنگ خورد، آنجا که دیدم خــــون میچکــــد از گوشـــــــه ابروی عمه شعر:آرش براری ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ انتظار یعنی چه؟ سلام یوسف زهرا سلام حضرت عشق سلام صبح قشنگ بهار و فرصت عشق سلام ای پسر هر چه نور و زیبایی سلام آینه در آِینه شکوفایی دلم برای نگاهت بهانه می‌گیرد به هر که می‌رسد از تو نشانه می‌گیرد بیا که آمدنت مژده بهاران است ظهور دولت تو عید بیقراران است بیا که با تو دل من قرار می‌گیرد درخت صبر ز تو برگ و بار می‌گیرد شکوفه می‌دهد این باغ اگر بیایی تو چه می‌شود که از این زودتر بیایی تو بیا که آینه‌ها را جلا دهی مولا به هر چه قلب شکسته صفا دهی مولا بیا که خسته شدیم از غم جدایی‌تان تمام دار و ندارم شود فدایی‌تان بیا که زندگی‌ام اشک و ندبه و آه است همیشه ز زمزمه‌ام یا بقیه‌الله است در التهاب غم بی کسی بگو چکنم ؟ بس است این همه دلواپسی بگو چکنم ؟ شنیده‌ام چو بیایی بهار می‌آید به جان خسته عالم قرار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی برای یاری تو حسین فاطمه با ذوالفقار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی به دولت توحید به یمن آمدنت اعتبار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی شکوه ظلمت و ظلم به چشم اهل یقین پست و خار می‌آید شنیده‌ام چو بیایی مسیح هم با توست به خاک بوسی تو جانثار می‌آید دلم خوش است به این مژده‌های آمدنت بیا بیا که بمیرم برای آمدنت برای صبح ظهور تو انتظار خوش است که انتظار برای وصال یار خوش است اگر چه روز دلم در فراق تاریک است رسیده است خبر که ظهور نزدیک است رسید مژده ی دیدار تو به ما مولا خدا به وعده ی خود می‌کند وفا مولا به عهد عشق و محبت چه سخت پابندم خدا گواه به‌غیر از تو دل نمی‌بندم رقیه گفت به ما انتظار یعنی چه تحمل غم و هجران یار یعنی چه اسیر آن همه اندوه و درد شیدا بود ولی کنار خرابه به یاد بابا بود چه انتظار عجیبی کشید این کودک هزار زخم زبان می‌شنید این کودک به دل امید پدر داشت کربلا تا شام و خیره بود نگاهش به سوی در تا شام به سر رسید جدایی پدر ز راه آمد ولی چگونه به پا نه به سر ز راه آمد نهاد در بغل خسته چون‌که سر با اشک گرفت لخته‌ی خون از سر پدر با اشک خرابه بود و سکوتی عجیب در دل شب و بیقرار‌تر از دختر ، عمه‌اش زینب به گریه گفت که ای عمه‌جان پدر آمد ببین که شام جدایی من به سر آمد تو را به جان سه‌ساله بیا ابا‌صالح به حق زمزمه ی ذکر یا اباصالح شعر:کمیل کاشانی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ من آمدم در کربلا از شام ویران با قامت بشکسته و با چشم گریان                مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گل از گلستان غمت چیدم برادر رأس تو را بر نیزه من دیدم برادر چون موی غرق ِ خون تو بودم پریشان                     مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در گوشه ی ویرانه شد خونین دل ما روشن شد از روی تو امّا محفل ما آمد سر خونین تو در کنج ویران            مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در پیش چشم غرقِ خونِ زینب تو می زد عدو چوب جفا را بر لب تو جان اخا در طشت زر خواندی تو قرآن                    مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیز و ببین ما ناله ی پیوسته داریم از این اسارت قامت بشکسته داریم گردیده نیلی از جفا رخسار طفلان               مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از کوفه تا شام بلا خصم زمانه بر جسم طفلان تو می زد تازیانه بودند ازین ظلم و جفا گریان و نالان                  مظلوم حسین جان ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
3143941.mp3
10.56M
🔳 🔳 🔳 خدا ببین کی برگشته همون که دنبالش بودم همون که خیلی گریونه روضه گودالش بودم بابا، سلام عشقم ای همه زندگیم شکسته شدم اول بچگیم یه دختر به بابا فقط دلخوشه رگای بریدت منو میکشه بر آن لب خونی تو، الهی من بمیرم دیدی که تو بزم شراب بین طناب اسیرم نشد که خیزرون رو از دست یزید بگیرم کشته کرب و بلا سن یارالی من یارالی بو نه عالمده بابا سن یارالی من یارالی رفتی رقیه ات تنها شد اسیر نامحرمها شد روی کبود من مثل مادربزرگم زهرا شد بابا، بیا و بکش دستی روی سرم مثه موی تو سوخته موی سرم خودم رو زدم وقتی که دیدمت لبم خونی شد وقتی بوسیدمت تو کجا اینجا کجا سن یارالی من یارالی بو نه عالمده بابا سن یارالی من یارالی میون راه حس میکردم میباره بارون هر لحظه دیدم که خون بابامه میریزه از روی نیزه بابا، تا که رفتی تو بزم شراب جلوی چشامو گرفته رباب نمیخواستم اما شنیدم دیگه یکی داره حرف از کنیزی میگه اینه ختم روضه ها سن یارالی من یارالی @navaye_asheghaan
4_5821360503624041223.m4a
4.06M
‍ در مقام مادران شهید ای نام قشنگت سبب عزّ و وقارم ای کوکب رخشان به میان شب تارم ای تاج درخشندهٔ بر فرق سر من یکتا گوهر عالم هستی مادر من ای آنکه ندارد به جهان مهر تو همتا غیر از احد و قادر سبحان ،حی یکتا ای آنکه وجود تو بُوَد دار و ندارم غم نیست به دل وقتی تو باشی به کنارم ای خاک کف پای تو شد بوسه گه من مهتاب تو هستی ، به شام سیه من برعرش اگر جای تو باشد که عجب نیست رضوان چو مأوای تو باشد بی سبب نیست فرموده نبی تحت قدوم تو بهشت است اینگونه بزرگی خدا بر تو نوشت است من کمتر از آنم مدح تو شعر سُرایم ترسم که از این امر خطیر بر نیایم ای مادر نیکوی من ای نور امیدم پرورده زدامان تو هستم که شهیدم هر خصلت نیکو که بگویی ز تو دارم آزادگی و درس شهامت شده کارم نام تو بلند است که مادر به شهیدی با هدیه فرزند به مقامت تو رسیدی از دامن تو دسته گلی رفته به معراج تا حشر به فرق تو کند جلوه چنان تاج دانم که صفا مدح شهید از تو نیاید الا که خدا قفل لبانت بگشاید شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی @navaye_asheghaan
{بسم رب الشهداء والصدیقین} «هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قصــــهٔ داغِ  یک  شقــــایق را مــادر یک شهیــد می فهمــــد انتـــــظار و تـبِ  دقــــایــق را اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد دیــده بودم که مــادری ، روزی لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد ردّ ِ پــاهـــای  آسمـــانـــی  را بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید دیده بودم چگــونه با حســرت بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد بعد از آن کار او فقـــط این بود بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد چشم او چشــمه سار جاری بود از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را روی سنگی بغل بغل می ریخت نذر تسبیــح می زد او هر بار نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد گوهر چشــم خویش را انگار دانه دانه به رشتــه می آورد سالهــا رفتـــه از همــان ایــام حال،مادر در آن حوالی نیست گرچه مــادر ، نمــی رود امــا روی سنگ مزار، خالی نیست آسـمان ، سایه بر سرش دارد بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد جــای چشمــان خستهٔ مادر ابر ، بــاران نــاب می ریــزد بی خبــر نیستــم از آن مادر گاه سر می زنم به چشمانش اشک هـایــی گِــرِه زده  دارد روی گلبــرگ هـای دامــانــش بغض و فریادهــای تلــخش را پیش ما جای گریه ، می خندد راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را بر دلش خاشـــعانه می بنـدد بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده بر تَــرَک های روی لبهـــایش آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست قامتش گرچه خَم شده ، اما زیر پایش همه صنوبرهاست گفتمـــش توی آخــرین دیدار در نمــازت کمی ، دعـایـم کن با دل عاشق و شکســتهٔ خود آرزوی خــوشـــی برایــم کـن مادرم ! آرزوی من این است تا خدا خواهد و شهید شوم لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم از شهیــدت بخــواه در دنیــا "کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را در بهشــت خــدا کند امضــا پــای برگ شفـــاعت مـــا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۱۷ @navaye_asheghaan
◾روضۂ مراسم ختم برادر◾ 👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 عجب بوی خوشی داره(برادر)2 وای خوشا بنشینی پهلوی برادر الهی آدم از مادر نمیزاد وای اگر میزاد خدا مرگش نمیداد اگر میرَد به پیری یا به طفلی و گرنه در جوانی داد و بیداد ◾مراسم امروز هفتمین روز در گذشت برادر عزیزمون مرحوم مغفور مشهدی عیسی محمدی برپا شده خدا ب همسر و برادر و خواهرانش ، برادر زادگان و خواهر زادگانش صبر بده، تشکر میکنم از تشریف فرمایی همه شما سروان گرامی ک در این مراسم قدم رنجه فرموده و با این خانواده ابراز همدردی نمودین، روضه بخونمو التماس دعا این داغ کمر خواهر و برادرش رو شکسته ،آخه آدم علاقه خاصی به برادر داره، برادر غمخوار برادر و خواهرشه داغ برادر کمر آدمو میشکنه حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای آقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن آقا زخمیه ، سوال میکنه آقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم آقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی آقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای آقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن آقا خوب شده الی دوجای بدن آقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه آقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره سوال کردن آقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه آقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، داغش رو دل خواهر نمونه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو آقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم همه بگید یا حسین .. الا لعنه الله علی القوم الظالمین @navaye_asheghaan