eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.5هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
409 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیه طفل اشکی که در این دیده ی تر می لرزد خبر آورده ز داغی ، که جگر می لرزد رو به قبله شده خورشید و شفق می گرید پشت افلاک ، از این هول خبر می لرزد جسم بابای جوان در بغل کودک اوست شعله ی شمع در آغوش سحر می لرزد بر پسر درد یتیمی است ، مسلم وقتی کاسه ی آب به دستان پدر می لرزد حسن عسکری از زهر ستم می سوزد دل زهرا ز غم مرگ پسر می لرزد ✍ . @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غار حرا سرآمده عاشقای کار بلده چل سالگی مصطفی تولد مجدده مژده بدید شب شادی و شب هلهله رسیده غار حرا آره شاهد یه پدیده ی جدیده هرکی که پا تو این راه بذاره خود خدا خیلی هواشوداره محمد آیینه ی خداستو وکالتش تام الاختیاره مدثر از غار اومدی رو پر ملک تا پر شه از اسم خدا گوش فلک یارسول الله یارسول الله مدد(٢) *** دریا پر از جزر و مده مجنون نشی خیلی بده مستی برای مصطفی مستحب موکده سر خفی علنی شده خنده رو لبا نشسته پشت بتا نه که خم شده علنا دیگه شکسته امشب شب شادی و امیده روی کوه سنگی گل دمیده دنیا یه دنیای دیگه می شه خورشید اگر که بزنه سپیده تابش نور دم سحر مصطفاست معلم اخلاق بشر مصطفاست یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) **** واسه قریش خیلی بده علی خود محمده با این که ده ساله ولی رو دست پیراشون زده به جز علی نبوده کسی همه جا پناه غمهات به جز علی نبوده کسی چراغ مدلهمات بغض قریش اصلن به علی چه پیش چشاش این بازیا هیچه طومار عمرش می ریزه در هم هر کسی که با علی بپیچه سهم یتیمان لقمه ی نان علی جان محمد بسته به جان علی یا رسول الله یا رسول الله مدد(٢) شاعر : مظاهر کثیری نژاد @navaye_asheghaan
10-shoor (1) (2).mp3
18.75M
دست تو دست گریه پا به پای غم اومدم 🎙 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
کربلایی‌محمدحسین_پویانفر_دوازدهمین_امام_.mp3
9.72M
بیا دعا کنیم امام غائب رو بانی روضه ی ام مصائبو 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...* @navaye_asheghaan
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یارِ سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع، برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت‌پرست شدی چقدر از غمش افتاده‌ای به کم خوابی؟! زمان پیری‌ات آمد! هنوز هم خوابی! چقدر محضر او دیده‌ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم، انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شب‌های خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن، باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست، دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم * * خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او، همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده که داغ او به دل اهل روستا مانده ✍ @navaye_asheghaan
مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانم ببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است * * شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتاده شنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است ✍ @navaye_asheghaan
5. بافغان و بیقراری.mp3
1.09M
( علیه السلام ) با فغان و بیقراری اشک مهدی ، گشته جاری جسم بی جان باباشو دیده اِسقِنِی الماءِ او را ‌شنیده ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) سامرا دارُالعزا شد جانِ زهرا جانفدا شد دیده از کینه و ظلم اَعدا حجّتِ بنِ الحسن داغِ بابا ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) ما که در شور و نوائیم سائلانِ سامرائیم حبّ تو ، ریشه ی دین و آئین سیّدی ، کن نظر ، بر محبین ( یا حسن ، یا حسن ، یاحسن جان ... ) @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چگونه پلك ترت ميل خواب داشته باشد ؟ اگر برادر تو درد آب داشته باشد تو خواهري و براي گلوي نازك اصغر طبيعي است دلت اضطراب داشته باشد خدا كند كه از اين لشگر خبيث ، اقلّاً يكي بيايد و قصد ثواب داشته باشد خدا كند پدرت وقت باز گشت به خيمه رباب را كه ببيند جواب داشته باشد حسين شيعتي از حلق پاره گفت به گوشت كه شعر روضه مضامين ناب داشته باشد هزار مرتبه راضي به مرگ مي شوي آري اگر پدر ، سرِ از خون خضاب داشته باشد اجازه مي دهي از شام چند جمله بگويم ؟ به شرط اينكه مصيبت حجاب داشته باشد چگونه هضم كنم ؟ اي وقار محض ، سكينه كه دستهاي تو ردّ طناب داشته باشد چگونه هضم كنم كه يزيد ، چوب به يك دست به دست ديگر خود هم شراب داشته باشد نخواستي كه بفهمد كسي ، چرا كه كشيدي چه قدر مي شود اين غم عذاب داشته باشد! اراده كرد خداوند بعد رفتن اصغر تو را به خانه كنارش ، رباب داشته باشد تصوّرش به خدا غيرممكن است برايم كه شصت سال، دلي ، پيچ و تاب داشته باشد تو هم شبيه ربابي به سايه كار نداري پس از حسين و علي اصغرش قرار نداري محمد قاسمی @navaye_asheghaan
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ چقدر بی هوا تو را زده اند عده ای بی حیا تو را زده اند زینبت دیده بر زمین خوردی جلوی مجتبی تو را زده اند چادرت خاکی و تنت زخمی ست بر روی خاک ها تو را زده اند یک زن پا به ماه بودی تو.. نانجیبان چرا تو را زده اند؟ این یکی با غلاف آن با پا.. هرکدام از جفا تو را زده اند بازو و پهلویت شکسته شده یاس من تا کجا تو را زده اند!؟ آخرش هم به چاه می گویم.. بی گناه و خطا، تو را زده اند @navaye_asheghaan
برای مادر خود تا سپر شدی دمِ در گرفت جان تو را ضربه‌های مُحکمِ در کسی هنوز نفهمیده داغ شیر خدا غم تو بود؟ غم کوچه بود؟ یا غمِ در؟ عجب حکایت تلخی شد این که با شدت به جانِ جسم تو افتاد بی‌مقدمه، در سیاه شد همه‌ی چوب‌ها به این علت که در عزای تو باشد لباس ماتمِ در به شکلِ خون‌شده و قطره‌قطره از آن میخ به احترام تو می‌ریخت اشک نم‌نمِ در هزارسال گذشته‌ست و ماجرایی تلخ هنوز هم که هنوزست مانده در خَمِ در به ذبحِ اعظمِ گودالِ سُرخِ عشق قسم که تا ابد لقب توست: ذبحِ اعظمِ در * * به انتقام تو یک‌روز می‌رسد از راه کسی که مانده چنان راز، بین عالَمِ در... ✍ @navaye_asheghaan