eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
392 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2128338572.mp3
4.86M
شور وشعف راه و هدف شاه نجف یاعلی خواب شبم ذکرلبم تاب و تبم یاعلی شکرخدا ریزه خور خوان تو اَم یا از کرمت یه عمره مهمان تو اَم یا صحن و سرا و حرمت طعنه، زده به عالم مات دو گلدسته وایوان تو اَم یا ذکر و نوای جبرئیل علی مولا مددی دشمن تو میشه ذلیل علی مولا مددی ♥️ حیدر مددی ♥️علی حیدر مدد ☑️بند دوم حبل متین عین یقین حصن حصین یا سعی وصفا مروه منا روح دعا یا دم زدن از نام تو آقا شده افتخارم عبد و غلام تو شدم این شده اعتبارم تا دم مرگم قدمی از تو جدا نمیشم میثم تمار ، حتی به روی دارم حتی اگه سرم بره نمیشم از تو جدا سال دیگه شبای قدر ببرم کرب وبلا ♥️ حیدر مددی ♥️علی حیدر مدد ☑️بند سوم صوم وصلات آب حیات راه نجات یا عبد خدا ذکر شفا سیدنا یا رهبر و فرمانده و شاه لافتی علیِ عقده گشای دل دیوونه ی ما علیِ شکرخدا گدای حیدرم همه بدونن ذکر جنونم صد و ده مرتبه یاعلیِ محور افلاک یل بی باک اونکه به عشقش زده ام سینه ام چاک ♥️ حیدر مددی ♥️ حیدر،مدد 🍃سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات @navaye_asheghaan
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم از دستِ سرنیزه لوایت را بگیرم حالا بجای اینکه دستم را بگیری باید که زیر کتفهایت را بگیرم زود آمدم از دستِ آن مردِ حرامی تا بیرقِ کرببلایت را بگیرم شرمنده‌ام شرمنده‌ای ، آخر رسیدم شایدجلویِ های‌هایت را بگیرم دیگر عبایی نیست جانی نیست با من ماندم چگونه دست و پایت را بگیرم خیلی خجالت می‌کشم از بچه‌هایم ای کاش می‌مردم که جایت را بگیرم گفتی برادر ، نیزه اما حنجرت دوخت زود آمدم اَدرِک اَخایَت را بگیرم قدر سپاهی غارتت کردند ای وای... از دستِ که خوود و ردایت را بگیرم؟ چشمان تو بَس بود ناموسم نلرزد کاش از سه‌شعبه چشمهایت را بگیرم صدا زد حسین جان من داغ برادر ببینی من نبینم امکان نداره مثل ارباب خودشم داغ برادر دیده دیگه سینم تنگ شده دیگه بیشتر از این تحمل غربتت رو ندارم فرمودن تو پرچم دار منی تو بری لشکر من میریزه بهم یعنی عباس برا حسین یه تنه یه لشکره حالا میخوای بری برای بچه هام آب بیار سکینه سریع مشک رو آورد عمو رو برد گفت میخوام یه چیزی نشون بدم تا صحنه رو دید که بجه ها به شکماشون سنگ بستن گریه کرد گفت من آب میارم اینکارو نکنید زد به دل لشکر وارد فرات شد مشک رو پر آب کرد نگاه به اب کرد بهانه کرد اسب آب بخوره یاد تشنگی بچه ها اب افتاد اب اورد بالا تذکر داد مگر تو مهریه حضرت زهرا نیستی راه افتاد سمت خیمه دست هاشو بریدن مشکو به دندون گرفت بارون تیر میومد مراقب بود تیر به مشک نخوره نوشتن یه تیر خورد به مشک اب ریخت رو زمین یه تیرم زدن به قلب عباس اینجا بود که روی برگشتن به خیمه رو نداشت تا دید اب ریخت متحیر شدم و ایستاد یعنی دیگه بیاد کار منو تموم کنین تیر نشست به سینه یکی اومد جلو ناسزا گفت از صبح تا الالن همه رو معطل خودت کردی گفت یه زمان اومدی که دست ندارم گفت تو نداری من که دارم چنان عمود رو زد که عباس از اسب افتاد دید صدای گریه میاد گفت عباس من حسینم چی اومد سر من برادرم بهم ریخته لشکرم پاشو ابوالفضل نکش بازوهاتو به پای من نمیخواد بلند شی برای من ببین یاس رو توی چشمای من پاشو ابوالفضل میلرزه دست من میلرزه پای من میخنده این سپاه به گریه های من من بوسه میزنم دست قلم شده اما توی حرامیا حرف حرم شده سه شعبه ردن بی هوا به تو زدن تیر به مشک پر آب تو چه بد کردن این نیزه ها به تو ای وای ابوالفضل تنت رو خاک قمر من گمونم که اینجاست مادر من ابوالفضل میسوزه جگر من دیدی کبودی اطراف گونشو گم کرده بود یه روز راه خونشو هیچ کی نبود بگه این گل که پرپره این زن که میزنی ناموس حیدره به تو گفته بودم برو بسه تو زورت به قنفذ نمیرسه یه جوری تو رو زد که نفس علی بگیره از صبر شوهرت سواستفاده کرد دیدی که نقششوآخر پیاده کرد پشتش مغیره بود ملعون نگام کرد چندتا لگد زدو کارو تمام کرد هشام میگه دم دروازه کوفه بودم دیدم یه سواره میومد دیدم چیزی به گردن اسب بستست این اسب میخوره به زمین دیدم سوار حرملست دیدم سر بریده ی ابوالفضله... سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید اب رو خودم جواشونو میدم نخور تو غصه ی ربابو ای وای علمدارم ابوالفضل مردونگی کن پاشو که میدونم بی دستی بی دست هم باشی میگن پشت حسین هستی پاشو نذار هر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده پاشو نذار هرکی بیاد دست رقیه رو ببنده کمتر بزن بازوی خودت را بر زمین شرمنده ام کردی یل ام بنین اگه تو بری داداش رقیه اواره میشه جنگ و دعوا به سر غارت گهواره میشه
مقام مادر "تو ای مادر تو ای معنای ایثار وفا را در رخت تفسیر کردم برای جستن عشق و صداقت تو را تنها تو را تصویر کردم چه شب ها چشم تو بیدار می ماند که شاید خواب در چشمم ببیند دلت غم های خود از یاد می برد مگر شادی به لب هایم نشیند چه زحمت ها برای من کشیدی که من آسوده باشم در کنارت بهارت با خزان غم به سر شد به امیدی که باشم نو بهارت تو چون شمعی به شب های سیاهم به تسکین غم من گریه کردی تو زن بودی و من در دامن تو گرفتم درس عشق و راد مردی تو ای مفهوم عشق ای راز هستی فداکاری، صبوری، بی ریایی تو ای مصداق لطف و مهربانی ز تو جویم نشان روشنایی مهرداد مولایی"
عزیزی بهتر از مادر نباشد که بالاتر ازو گوهر نباشد هر آن کس اختری دارد به دنیا بجز مادر مرا اختر نباشد سر و جانم فدای هست و بودش چراغ دیده ام باشد وجودش بُوَد مادر بهار زندگانی خزان او مرا فصل خزانی برای خانه ی قلبم همیشه بُوَد ‌شمع و چراغ آسمانی ندارد خامُشی شمع نگاهش چراغ آسمان باشد گواهش بُوَد مادر قرار قلب زارم بُوَد مادر زلال چشمه سارم به دستش می زنم همواره بوسه به زیر پای او صورت گذارم مقام و منزلت بالاست یاران صفا از چهره اش پیداست یاران ز مادر خوب تر اصلأ نداریم بجز در کوی او مأمن نداریم گلی چون او نمی روید به گلزار گلی چون او درین گلشن نداریم به زیبایی چو مادر گل نیاید به عطر و بوی او سنبل نیاید همین مادر که زد بر شعله جان را به زیر پای خود دارد جنان را بهار است و درین سرسبزی عشق نبینم در وجود او خزان را وجود پاک مادر چون بهشت است مرا آئينه دار سرنوشت است ببین مادر ز غم پژمرده ام من تو وقتی نیستی افسرده ام من فدایت کز تو دارم عشق حیدر ز تو شیر ولایت خورده ام من الا ای آمده دل در مسیرت شود زهرای اطهر دستگیرت الا ای مادرم - ای خوب والا تو بودی پیرو اُم اَبیها ز زهرا دَم زدی همواره مادر ازآن آئينه ی گلزار طاها تو در شام دلم فانوس بودی تو با مهر ولا مأنوس بودی تو ای مادر به کوثر گریه کردی تو بر زهرای اطهر گریه کردی برای غنچه ی نشکفته پرپر برای یار حیدر گریه کردی سرشک ات داغ را تفسیر می کرد غم زهرا تو را دلگیر می کرد
عزیزی بهتر از مادر نباشد که بالاتر ازو گوهر نباشد هر آن کس اختری دارد به دنیا بجز مادر مرا اختر نباشد سر و جانم فدای هست و بودش چراغ دیده ام باشد وجودش بُوَد مادر بهار زندگانی خزان او مرا فصل خزانی برای خانه ی قلبم همیشه بُوَد ‌شمع و چراغ آسمانی ندارد خامُشی شمع نگاهش چراغ آسمان باشد گواهش بُوَد مادر قرار قلب زارم بُوَد مادر زلال چشمه سارم به دستش می زنم همواره بوسه به زیر پای او صورت گذارم مقام و منزلت بالاست یاران صفا از چهره اش پیداست یاران ز مادر خوب تر اصلأ نداریم بجز در کوی او مأمن نداریم گلی چون او نمی روید به گلزار گلی چون او درین گلشن نداریم به زیبایی چو مادر گل نیاید به عطر و بوی او سنبل نیاید همین مادر که زد بر شعله جان را به زیر پای خود دارد جنان را بهار است و درین سرسبزی عشق نبینم در وجود او خزان را وجود پاک مادر چون بهشت است مرا آئينه دار سرنوشت است ببین مادر ز غم پژمرده ام من تو وقتی نیستی افسرده ام من فدایت کز تو دارم عشق حیدر ز تو شیر ولایت خورده ام من الا ای آمده دل در مسیرت شود زهرای اطهر دستگیرت الا ای مادرم - ای خوب والا تو بودی پیرو اُم اَبیها ز زهرا دَم زدی همواره مادر ازآن آئينه ی گلزار طاها تو در شام دلم فانوس بودی تو با مهر ولا مأنوس بودی تو ای مادر به کوثر گریه کردی تو بر زهرای اطهر گریه کردی برای غنچه ی نشکفته پرپر برای یار حیدر گریه کردی سرشک ات داغ را تفسیر می کرد غم زهرا تو را دلگیر می کرد 🔸️شاعر: «یاسر» @navaye_asheghaan
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدر می‌شد شرم می‌کرد اگر صاحب دختر می‌شد اشک، لالایی بی واژه‌ی مادرها بود گورِ بی فاتحه، گهواره‌ی دخترها بود ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد (عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) آن‌که بر شانه‌ی خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن به شکرانه‌ی او چادر شوکت سر کرد خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد... مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد بی‌گمان بولهب آن‌روز پُر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود * * بنویسید که معصومه‌ی عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقبِ اُم ابیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سوره‌ی دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوه‌ی او سوره‌ی انسان آورد چادرش یک‌شبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز درِ خانه‌ی زهرا همه درها بسته‌ست زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد قرة العین نبی، وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بی‌تاب یتیمان می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت به لطفت شادم (من از آن‌روز که در بند توأم آزادم) فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه‌ی پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی بن ابی طالب نیست آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هرزمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟! وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست سند محکم اثبات ولایت: زهراست اولین شیعه‌ی بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می‌گشت بازهم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت نسل زهرا و علی، سلسله‌ی طوبی شد میوه‌ی این شجره، نایبةُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را برسر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه‌ی دم به دمش وارث تیغ دودم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یکتنه فاتحه‌ی کاخ ستم را خوانده * * تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسرفاطمه کافی‌ست که فرمان بدهد همه از خاتمه‌ی معرکه آگاه شوند فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایه‌ی چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی‌ست چاره‌ی کار همه مردم دنیا مهدی‌ست ✍ @navaye_asheghaan
نشستم عشق را معنا كنم .. مدح و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زنی عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظۀ از او نوشتن شد قلم لرزيد از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمی محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمی اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فدای او هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا بگو جان علی زينب نگو دختر بخوانش مرد ميدان علی زينب سر و سامان مولا روح و ريحان علی زينب علی دستان الله است و دستان علی زينب علی را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب یک علی در كالبد دارد سلام ای روز ميلادت هم اشك چشم ها جاری سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداری و اين يعنی حسينت را تو خيلی دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را که می خواند طپش های دلت نام برادر را كجا وصف كسی همچون تو در قاموسِ من باشد كه مداحِ مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد... دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات شاعر: محمد علی بیابانی ــــــــــــــــــ آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردانِ جهان پیش تو زانو بزنند ــــــــــــــــــ زینب اسیر کوفه و شام و خرابه نیست مارا اسیر زینب کبری نوشته اند ــــــــــــــــــ زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ @navaye_asheghaan 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ
بسم الله النور ------------------------------ زمينه _ نوحه ------------------------------ اي عالم فداي تو مادر گريونم براي تو مادر اخر ميكشه منو داغ سنگين عزاي تو مادر تو از اول عمرم واسم مادرى كردى مديون توام خانم ذره پرورى كردى يا مولاتنا توجهنا ------------------------------ من از بچگي به يادم هست بد جوری به غيرتم بر خورد تا گفتن كه دست يك نامرد تو كوچه به روى مادر خورد ميگفتم شبا تو خواب من با سينه اي پر درد اخر انتقامت رو ميگيرم از اون نامرد يا مولاتنا توجهنا ------------------------------ داغ غربت تو ميندازه توى قلب من چه اتيشي دنيا اينجورى نميمونه اخر صاحب حرم ميشي ايشالا بشه روزى دلهامون بشه وآله واسه انتقام تو برگرده اباصالح يا مولاتنا توجهنا ----------------------------- نثار شهدا صلوات
فاطمه نور خدای داور است فاطمه سرتا به پا پیغمبر است فاطمه آیینه دار کبریاست گلبن بستان سرای مصطفاست 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه فاطمه نوری ز انوار جلی است همدم و همسنگر و یارعلی است فاطمه منصوره و معصومه است در دو عالم فاطمه مظلومه است 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه دخت ختم المرسلین است فاطمه حامی قرآن و دین است فاطمه مرتضی را او بود نور دوعین مادر مظلومه ی مولا حسین 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه جمع آل الله را او مادر است ام پیغمبر که زینب پرور است زینت عرض و سماوات است او شیعیان را باب حاجات است او 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه فاطمه محبوب حی لایزال چون نبی در عصمت و خوی و خصال عالم هستی بود در دست او عالم و آدم همه پا بست او 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه ای امید اهل عالم ای خدا بگذر از جرم و خطای این (رضا) سوخت قلب شیعیانم زین رثا من شفیع او شوم روز جزا 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه 🌴مادرم یا فاطمه یا فاطمه شاعر:
❁﷽❁ 💔❣ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌┅─‌ هر کسی دلدادهٔ روی تو می گردد ، حسین قبلــهٔ آمال او ســوی تو می گردد ، حسین می شــود هر روز و هر شب بیــقرار کربلا با سلامی راهیِ کوی تو می گردد ، حسین ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌┅─‌ اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲 اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
این زندگیو بی تو نمیخوام-شور.mp3
9.58M
🔹 🔹 ❤️ 🎤 این زندگیو - بی تو نمی خوام تنها تو فقط - می مونی برام این سینه زنی، تقدیر منه دوریت دلمو، آتیش میزنه یه سالی میشه که دلم تنگه برات منو جدا نکن یه وقت از روضه هات کجا رو دارم آقا غیر کربلات 😭😭 اون که پای تو، میمونه منم سنگ تو رو به، سینه می زنم دنیامو به تو ، مدیونم حسین رویای منه، بین الحرمین نوکر تو برا حرم دلواپسه دوریه از کرببلا دیگه بسه دستم دوباره کی به پرچم می رسه اسمت که میاد، میریزه دلم جاریه غمت، توو آب و گلم دورم نکنی، از کرببلات تنگه دل من، یک ساله برات مگه میشه نوکرتو رها کنی چی میشه که منو به اسم دعا کنی منو بازم راهیه کربلا کنی دستامو بگیر، مثل همیشه هیج جا واسه من، روضت نمیشه با هر نفسم ، میخونم حسین راهم دادی باز ، ممنونم حسین دلم رو به پرچم تو گره زدم منو رها نکن حالا که اومدم راه گدایی از تو رو خوب بلدم 🍃سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات 🔺 🆔
🎙 #⃣ #⃣ #⃣ چه شفا بدی مریضی مو چه شفا ندی عزیزمو من برا تو گریه میکنم حاجت منو روا کنی یا اگه منو رها کنی من برا تو گریه میکنم حالمو خوب میکنه گریه دلمو شاد میکنه این غم من یه ویرونم که یک روزی منو آباد میکنه این غم برات دادی آقا آب حیات دادی آقا تو هرج و مرج این دنیا مارو نجات دادی آقا همه دلخوشی حسین حسین منو میکشی حسین حسین عین خونوادمی حسین هر دقیقه بادمی حسین بهترین رفیق من تویی من کنار تو خوشم حسین ای فدای تو بشم حسین بهترین رفیق من تویی مثل بارون آخر قصه میکنه این گریه ها پاکم جای دیگه من نمیمیرم من همینجا ریشه در خاکم گدای تو باشم تو کربلای تو باشم شبای جمعه با گریه پایین پای تو باشم همه دلخوشی حسین حسین منو میکشی حسین حسین @navaye_asheghaan
4_5816676962046841823.mp3
8.31M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 لطفاً با حال مناسب گوش دهید... 😭 ویلی ویلی تا رو نیزه سر سقا بردن ویلی ویلی زیور از خیمه ی زن ها بردن کربلایی حسین ستوده 🎤 @navaye_asheghaan
در مسیر عشق چیزی بدتر از ابهام نیست هیچ دردی بدتر از هجران ناهنگام نیست یک سلام از روی بام اصلا دلم را خوش نکرد جای عاشق بین آغوش است روی بام نیست 💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ صبحتون حسینی ♥️ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♦️ سلام امام زمانم 🔹یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم 🔹خدا کند که مرا با خدا کنی آقا؛ ز قید و بندِ معاصی رها کنی آقا 🔹دعاے ما به درِ بسته می خورد ای کاش خودت برای ظهورت دعا کنی آقا 🔹بیا که فاطمہ در انتظار دستانت نشسته تا حرمش را بنا کنی آقا ...
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۴_۰۹_۰۹_۳۹_۲۷۶.mp3
4.92M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
enc_16785843384709754498057.mp3
3.61M
سرباز راه عاشورا آماده واسه پیکاره
فرمانده اش مهدی زهرا فرزند حیدر کراره

رو پیشونی بسته سربند و
مشتش رو گره کرده محکم
سینه ستبر کرده تو میدون
یعنی فرمانده من آماده ام

العجل بیا حق را پاینده کن
العجل بیا حیدر را زنده کن
العجل علم را روی دست بگیر
العجل بیا کعبه را پس بگیر

العجل ابالفضلی شمشیر بکش
العجل علی اکبری تکبیر بکش
العجل ستمگر را گردن بزن
العجل بگو لبیک یا حسن

مولانا یابن الحیدر ...
🎤 قابل اجرا در ایام ولادت و یا مناسبتهای دیگر بصورت و یا @navaye_asheghaan
‎⁨سینا فضل اله نژاد – نماهنگ - بچه مسجدی⁩.mp3
15.1M
📝شعر و نغمه : 🎙️باصدای: سینا فضل اله نژاد 🎹تنظیم: محمد مصباح 🗣️گروه سرود احسان تهران گنبد آبی مسجدمونو پرِ ریسه های رنگ و وارنگش با حوض و ماهیای قشنگش من بهترین رفیق خودم رو وقتی که پیدا کردم از اینجا @navaye_asheghaan
متن روضه ۵ 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم @navaye_asheghaan
مناجات ۶ بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ... و یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند یا بن الحسن... آقای من... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند علامه امینی فرمودند... مادرمون زهرا... بین در و دیوار صدا می‌زد... پسرم مهدی... 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند 🔸بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن 🔸دست‌های بستۀ حیدر صدایت می‌زند این روزها... همه عالم شما رو صدا می‌زنند آقاجانم... 🔸چهارده قرن است کز قلب مزاری گم شده 🔸پهلوی بشکستۀ مادر صدایت می‌زند امشب ما هم با بی بی دو عالم هم ناله بشیم... با مادر پهلو شکسته هم ناله بشیم... یا بن الحسن... @navaye_asheghaan
متن روضه ۶ 🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند امشب کمک امیرالمؤمنین کن... بلند بلند گریه کن... آخه اگه الان مدینه بودی... نمیتونستی بلند گریه کنی... 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته: (منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185) وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد: بده به من قباله فدک رو... اما مادر امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... مادر امتناع کرد... قباله رو نداد... اما ای کاش قباله فدک رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...) 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا بابا بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... بت غلاف شمشير... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند @navaye_asheghaan