.
#استاد_حیدرزاده :
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
مشکل گشایِ هرچه گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر ،گنه دیدی و گنه
شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر
از بس که تو ندیده گرفتی گناه من
بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر
دیگر بیا ، مرا زِ حریمت جدا مکن
ای بهترین پناه منِ زار یا مجیر
بالاترین عذاب برایم جدایی است
کی میرسد زمان دیدار یا مجیر
قربان دستهای تو یا ایها الطبیب
دستی بکش بر این دلِ بیمار یا مجیر
خدای من :
گر دیر حاجتم بدهی قهر می کنم
ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر
می ترسم از قیامت و از دوریِ حسین
برگِ امان به من بده از آن یا مجیر
#شعر_دوم
زار و دامن آلوده ،
آمدم به مهمانی
حاصلِ همه عمرم ،
گشته این پشیمانی
گرچه من گنهکارم ،
گشته ای خریدارم
« یا کریم و یا الله ،
یا کریم و یا الله »
👇
.
.
#سینه_زنی
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
#استاد_حیدرزاده
شب و روز مدینه
به دل غم میگذارد
امان از این بقیعش
که یک زائر ندارد
دلم را همین غصه سوزانده
امام حسن (ع) بی حرم مانده !
امان ای دل (تکرار )
ندارد صحن و گنبد
نه یک زائر در اینجا
از این غربت دوباره
شکسته قلب زهرا (س)
امان از زمینی که غمناک است
پَر زائرانش پُر از خاک است
دلم را همین عقده سوزانده
امام حسن (ع) بی حرم مانده !
امان ای دل (تکرار )
#شعر_دوم :
گرد و غبار غم
زده خیمه به سینه ام
من زائرِ قبور خراب مدینه ام
آنجا که گریه ها
همه خاموش و بی صداست
هرکس بمیرد از
غمِ آن سرزمین رواست !
آنجا که بغضِ سینه
گلو گیر می شود !
حتی جوان ز غربتِ آن پیر می شود
خاکش همیشه سرخ و
هوایش غباری است !
از گریه های فاطمه
آئینه کاری است ...
اهل مدینه
بابِ عداوت گشوده اند
بر اهل بیت ،
ظلمِ فراوان نموده اند ...
شاعر: #قاسم_نعمتی
#شعر_سوم :
یک جهان گُل
در درونِ پیرهن دارد بقیع
دردِ دلها از برای
مرد و زن دارد بقیع
شاعر: #ژولیده_نیشابوری
شب که تاریک است و
در بر روی مردم بسته اند
زائری چون مهدیِ
صاحب زمان دارد بقیع
@emame3vom
شاعر: #محمد_جواد_غفورزاده
متخلص به : شفق
.
.
#استاد_حیدرزاده
تا خاکِ مرا سرشت، یا معصومه
رویِ دلِ من نوشت : یا معصومه
یک پنجره پرواز مرا خواهد برد
از صحنِ تو تا بهشت ، یا معصومه
#یوسف_رحیمی
#شعر_دوم :
شجرِ نور، نوبرآورده
بحرِ توحید ، گوهرآورده
آسمانِ ولایت و عصمت
بهرِخورشید ، اختر آورده
لالهای سرزده ،که از فیضش
صد بهارِ معطرآورده
دخترآورده ، بانوی اسلام
یا که بر خلق مادرآورده
نجمه، خورشید عالم افروزی
بهرِموسی بن جعفر آورده
یا مگر دخترِ رسولالله
زینب از بهرِحیدرآورده
پدر و مادرم ، فدایش باد
که چو معصومه دخترآورده
حبّذا حبّذا که بر سه امام
عمّه و دخت و خواهرآورده
اوّلِ صبحِ ماه ذیقعده
آفتابی منّورآورده
آفتابی که ماه و خورشیدش
بوسه ازآستان برآورده
جبرئیل ازخدا بر این دختر
صلوات مکررآورده
صدق و اخلاص و صبرِ زینب را
با جلالِ برادرآورده
شاعر : #حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_سوم
عصمتِ کبریاست معصومه
قبله یِ اولیاست معصومه
بضعه ی پاک موسیِجعفر
جسم و جان رضاست معصومه
پای تا سر، چو عمهاش زینب
دختِ زهرانماست معصومه
همه خلقند زیر سایه یِ او
آفتابِ خداست معصومه
دُر تقوی و گوهرِ عصمت
یمِ حلم و حیاست معصومه
زخمِ دل را زِمرحمت مرهم
دردِ جان را دواست معصومه
بویِ عطرِ بهشت ، در نفسش
همچو خیرُ النساست معصومه
این ندا سر دهند قمّیون
روز محشرکجاست معصومه
روضهاش جان فزاتر از کعبه
قبله یِ جانِ ماست معصومه
بینِ صحنِ طلا وآینهاش
جای سعی و صفاست معصومه
شاعر : #حاج_غلامرضا_سازگار
حبذایعنی : چه خوب است ،
چه نیکوست ، آفرین ، خوشا
👇
.
#سرود
#میلاد #حضرت_معصومه
#استاد_حیدرزاده
شد بهار جان ، فصل گلباران
ماه ذیقعده و میلاد تو شد معصومه جان
ذکر ما زمزمه ی یاد تو شد معصومه جان
اُخت الرضا ، معصومه جان ( تکرار )
خادمان تبریک ، زائران تبریک
مقدمش بر تو مبارک یا علی موسی الرضا
عیدی ما و شما و کرمت یابن الزهرا
اُخت الرضا ، معصومه جان ( تکرار )
فاطمه نامت ، پر ز غم جامت
قم مدینه شد به یُمن قدمت بی بی جانم
بوی زهرا میده خاکِ حرمت بی بی جانم
تو پناه ما ، تکیه گاه ما
بی بی جان ، فاطمه اشفعی لنا یا سیدی
یاری کن رهبر و انقلاب ما یا سیدی
اُخت الرضا ، معصومه جان ( تکرار )
#شعر_دوم :
تو کیستی؟ سلاله ی زهرای اطهری
معصومه ای، کریمه ی آل پیمبری
ممدوحه ی ائمّه و محبوبه ی خدا
احمد خصایل استی و صدّیقه منظری
باب الکرم سلاله ی باب الحوائجی
امّ العفاف دختر موسی بن جعفری
شاعر : #حاج_غلامرضا_سازگار
👇
.
#استاد_حیدرزاده
#جوادالائمه
اُفتاده بود تشنه لب و آه می کشید
فریاد بی کسیش به جائی نمی رسید
شرمنده ام ز حضرت زهرا از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش، تا نفس بُرید
#مجتبی_روشن_روان
#شعر_دوم :
تن بیتاب مرا تاب بده
جگرم سوخت ، مرا آب بده
#غلامعلی_رجبی
#شعر_سوم :
جگرش سوخت و
گریان شد و از پا افتاد
با زمین خوردن او ،
حضرت زهرا افتاد
زیر لب گفت
خدایا جگرم میسوزد
یاد آن تشنه لبِ
بین دو دریا افتاد
ناگهان خورد زمین ،
مثل همان آقا که
بینِ مقتل وسطِ لشکر اعدا افتاد
دید در گوشه ی گودال
چه غوغا شده بود
داغ ها بر جگر زینب کبری افتاد
شاعر : ؟
.
.
#شب_سوم_محرم
#استاد_حیدرزاده
ای دلبر حسین ،
دلارآی اهل بیت
ای ماهتاب نیمه شب های اهل بیت
چادر به سر چو می بری و
راه می روی
هستی شبیه حضرتِ
زهرایِ اهل بیت ..
بر صورت حسین و
ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست
مداوای اهل بیت ..
اغراق نیست
این که بگویم ، تو یک تنه
زهرا شدی و
اُمّ ابیهای اهل بیت ..
کاش آن زمان
که سرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین
صدایت نمی شکست ..
شاعر: #امیر_عظیمی
#شعر_دوم :
درد كمر تمام توان مرا گرفت
این زخم سر
قرار و امان مرا گرفت
بابا سرم هنوز
كمی تیر می كِشد
دستی رسید و
روح و روان مرا گرفت
تا پیش من رسید
دگر مهلتم نداد
انگار از سر تو
نشان مرا گرفت ..
می خواستم كه
رو سری اَم را گره زنم
گیسم كشید و
نطق زبان مرا گرفت ..
دانی چرا یتیم تو
لُكنَت گرفته است ؟
با یك كشیده
لفظِ لسان مرا گرفت ؟؟؟
شاعر: #استاد_محمود_ژولیده
👇
3. شعر دوم و روضه.mp3
زمان:
حجم:
15.3M
#استاد_حیدرزاده
#شعر_دوم
گریز به روضه حضرت زهرا
( سلام الله علیها )
در سرش طرح معما میکرد
با دل عمه مدارا میکرد
فکر آن بود که میشد ای کاش
رفع آزار زآقا میکرد
به عمویش که نظر میانداخت
یاد تنهایی بابا میکرد
دم خیمه همۀ واقعه را
داشت از دور تماشا میکرد
چشم در چشمِ عزیز زهرا
زیر لب داشت خدایا میکرد
ناگهان دید عمو تا افتاد
هرکسی نیزه مهیا میکرد
نیزهها بود که بالا میرفت
سینهای بود که جا وا میکرد
کاش با نیزه زدن حل میشد
نیزه را در بدنش تا میکرد
لب گودال هجوم خنجر
داشت عضوی ز تنش وا میکرد
هر که نزدیکترش میآمد
نیزهای در گلویش جا میکرد
زود میآمد و میزد به حسین
هرکسی هر چه که پیدا میکرد
آن طرف هلهله بود و این سو
نالهها زینب کبری میکرد
گفت ای کاش نمی دیدم من
زخمهایت همه سر وا میکرد
دست من باد بلا گردانت
ذبح گشتم به روی دامانت
شاعر:
#احسان_محسنی_فر
.
.
#شب_پنجم_محرم
#استاد_حیدرزاده
اگر که رعیت ارباب
رعیت حسن است
بدست سینه زنان
برگ دعوت حسن است
بساط گریه ی هیئت
ز برکت حسن است
تمام ماه مُحرم
روایت حسن است
حُسینیه حَسنیه ست
خانه ی دل ماست
مقام صلحِ حسن
همطراز عاشوراست
سپرده دست حسینش
اگر پسرهارا
برای معرکه
نذر کرده سرهارا ..
چه بهتر است نبندند
این گذرهارا
که شرمسار نسازند
خون جگرهارا
به دست های عقیله ست
دست عبدالله
امیدِ کُل قبیله ست
دست عبدلله ..
به سن و سالِ کمش
غیرت حسن دارد
خلاصه ای ز کراماتِ
پنج تن دارد ..
عجیب حال و هوایی
جمل شکن دارد
کفن برای چه وقتی ؟
که پیرهن دارد
نگاه میکند از تل
تمام قائله را
شنیده از سوی میدان
صدای هلهله را
دوید و دید به مقتل
سروصدا مانده
عموی بی کفنش
زیر دست و پا مانده
هزارو نهصد و پنجاه
زخم جا مانده
چقدر میزند اورا
سنان وامانده ...
عموش در ته گودال
پاره پاره تن شده است
برای غارت پیراهنش
بزن بزن شده است
کسی نشسته به سینه
که خنجری بکِشد
به قصد قرب
به رگ های حنجری بکِشد
درست در جلویِ
چشم خواهری بکشد
نشد حسین ،
نفس های آخری بکِشد
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
#شعر_دوم
حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر ؟
نفس کشیدنِ عمو
حسینِ من سخت شده
نیزه به حلقش شده جا
چند نفر به یک نفر ؟
شاعر : #محمود_اسدی
👇
.
#شب_نهم_محرم
#استاد_حیدرزاده
چشم و دست و دل و
بازوی علی داری تو
حیدری یا پسر حیدر کراری تو؟
گرچه ماهند به رخسار،
همه هاشمیان
قرص ماه همه در قلب شب تاری تو
آقا جان :
دستگیر همۀ عالمی و بیدستی
بلکه بازوی علی
در صف پیکاری تو
آقا جان :
ای فدای تو و آقایی و سقایی تو
کز عطش در دلِ دریا ،
شررِ ناری تو ..
آقا جان :
پای تا سر عطش استی و
محال است محال
که به دریا سر تسلیم فرود آری تو
ای همه خلق به زیر علَمت یا عباس
علَمت سبز که عباس علمداری تو
نه فقط کرب و بلا و نه فقط عاشورا
تا قیامت به حسینبنعلی یاری تو
پاسدار حرم و
ساقی و سردار سپاه
شمع جمع شهدا کیست ؟
تویی ، آری تو
مادرت امّ بنین است و
خدا میداند
که به فرزندی زهرا
تو سزاواری تو ..
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_دوم
ای بحر سوخته
به لب آب ، العطش
ای آب هم ز تاب تو
در تاب ، العطش
تو ماهِ آل هاشمی و ساقی حرم
ما را رخ از عطش
شده مهتاب ، العطش
امشب صدای العطشِ آل فاطمه
آتش زده است
بر جگرِ آب ، العطش
تا آب را به خواب
ببینند لحظه ای
در چشم تشنگان
برو درخواب ، العطش
تا جان نداده
کودک شش ماهه یِ حرم
سقای آل فاطمه
بشتاب ، العطش ..
از بس گریستند
عزیزانِ فاطمه
دریا ز اشکشان
شده سیراب ،العطش
نورِ دل دو فاطمه
سقای اهل بیت
ما را به این دو فاطمه
دریاب ، العطش ...
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
👇
.
#امام_حسین
#استاد_حیدرزاده
وقتی خدا
به خلقت تو افتخار کرد
ما را برای نوکریت اختیار کرد
کِشتی هیچ کس
به دل ما محل نداد
امّا حسین آمد و
ما را سوار کرد ..
#آقا_جان :
گر روضهات نبود
که ما دین نداشتیم
دین را برای ما
غمِ تو استوار کرد ..
#یا_ابا_عبدالله :
جانم فدایِ آن که
تمامیِ عمر خویش
بر درگهِ تو
خدمت بی انتظار کرد
هرگز ز یادِ
حضرت زهرا نمیرود
یک لحظه ، هرکسی که
برای تو کار کرد ..
شاعر : #جواد_حیدری
#شعر_دوم
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سرور بهشت این غم را
#استاد_سازگار
به همت جواد افشانی