eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
392 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5938067929131123334.mp3
3.44M
🎤سید_مجید_بنی_فاطمه ▪️ جان_آقا — سیدالعطشان آقا ▫️ زمینه ومحشر —ماندگار ▪️درخواستی بسیار زیاد ▫️ اربعین 🏴 @emame3vom 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم @emame3vom ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دارم به خاطر حَرَمَت گریه می کنم از شوق سفره یِ کرمت گریه می کنم در روضه هایِ مُحترمت گریه می کنم وقتی برای درد و غمت گریه می کنم حتی علی و فاطمه خوشحال میشوند در خانواده ات همه خوشحال میشوند دنیا ندید وسعتِ بالاتر از تو را سائل ندید جز خودت آقاتر از تو را دستی ندید دستِ بفرماتر از تو را یثرب ندید حضرتِ تنهاتر از تو را تنها میانِ خانه و تنها میانِ شهر زخم زبانِ همسر و زخم زبانِ شهر پایِ غریبی تو به پا برنخواستند یا دشمنت شدند و یا برنخواستند مُشتی حرامزاده ز جا برنخواستند وارد شدی به پایِ شما برنخواستند اهل مدینه ناز شما را کشیده اند یک عده جانماز شما را کشیده اند با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند اهل مدینه سر به سرت میگذاشتند گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند یک کوزه سَمّ کنار سرت میگذاشتند تنها ، غریب ، بی کس و آرام میروی از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی در کوچه میروی ، غم مادر نشسته است قنفذ در این مسیر مُکَرَر نشسته است در پیش تو مُغیره به منبر نشسته است درخانه پایِ قتل تو همسر نشسته است این زهر و دردِ سوختنت فرق میکند تو طرز دست و پا زدنت فرق میکند زانو بغل مکن چقَدَر آه میکشی تو در جوابِ اهل گذر آه میکشی با راز خویش تا به سحر آه میکشی داری به جای چند نفر آه میکشی در آه آهِ خویش تو مویت سفید شد در کوچه ای امیدِ دلت نا امید شد تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غُصه یِ این گوشواره را زینب رسیده است بگو راهِ چاره را خونابه هایِ دور لبِ پُر شراره را با مقنعه دهان تو را پاک میکند این خاکِ گیسوانِ تو را پاک میکند خون لخته رویِ پیرُهنت ریخته شده آلاله وقت آمدنت ریخته شده هفتاد تیر در بدنت ریخته شده هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده دارد حسین پیش تو از حال میرود او از کنار تو تهِ گودال میرود شکر خدا که پیرُهنت در نیامده با زور خاتم یمنت در نیامده دیگر لباسهایِ تنت در نیامده یا چوبِ نیزه از دهنت در نیامده شکر خدا که پیکرِ پاکِ تو پا نخورد سرنیزه ای میانِ گلویِ تو جا نخورد اما حسین صورتِ از خون خضاب داشت در دل برایِ خواهرِ خود اضطراب داشت یک کوه غُصه داشت ولیکن رباب داشت جا در میانِ مجلس و بزمِ شراب داشت با چوبدست رویِ لبش مینواختند یک عده مست رویِ لبش مینواختند 〰〰〰〰〰〰〰〰
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. @navaye_asheghaan
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم @navaye_asheghaan
4_5834504903141098937.mp3
7.35M
ای عمه سینون زینت آغوشی رقیه پوزقون چمنون بلبل شیداسی رقیه **** تحلیله گئدیدی بله جان وتن ئولیدیم قازمیدیم الیملن سنیچون مدفن ئولیدیم ایکاش رقیه سن اولنجن من ئولیدیم اولمیدی یرون تپراقون آغوشی رقیه **** یانام غموه چوخ ایلدون بیرگئجه شیون علت خبرآلدیم نیه چوخ ناله ائدورسن آهسته قولاقیمه دئدون عمه آجام من پوزدی منی اول کلمه سرگوشی رقیه   ای قارداشیمون نازلی جگرگوشه سی لایلای اللرده قالان خرداجا گوشواره سی لایلای غربتده ویرن جان وطن آواره سی لایلای لایلای بالا ای تیرجفا توشی رقیه * بوشامیده حشره کیمی پاینده دی قبرون آفاقه اولا قبله برازنده دی قبرون من فتح ائلدیم شامی نماینده دی قبرون لایقدور اولا باش توکی روپوشی رقیه * گل یاپراقی تک شمری گورن وقته اسردون ناچارقالوب رشته گفتاری کسردون اکبریاننا گئتمگه سن چوخ تلسردون دورعهد و وفایه ائله همدوشی رقیه ** گئیمیش هامی قاره ائدیروک عزم مدینه البته گلر دیدیمه صغرای حزینه حتما ال اتوب باشه الار زلفین الینه گورسه بوقدر جمع سیه پوشی رقیه #نوحه سینه زنی👌👌👌 #شیخ مسلم جعفری #ترکی @emame3vom
Bahmani-Sham Shahadate Emam Sadegh1394-003.mp3
7.89M
🎧 #سبک_واحد👆 🎤کربلایی روح الله #بهمنی👌 (به سرم شور کربلا دارم) 📝 #متن_نوحه👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سرم شور کربلا دارم به لب اللّهم الرزقنا دارم عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 برای تو هلاکم همیشه سینه چاکم یه شبه جمعه ای کاش تو حرم کنن خاکم عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 یه سلام میدم من رو به گنبد به نیابت از سلطان مشهد همه خاطرات خوبم (کربلا)3 به سینه برات میکوبم (کربلا)3 ناله دم غروبم (کربلا)3 الهی که مدینه شبیه کربلا شه مثه همین حرم کاش برا امام حسن باشه عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ➖ #کربلا🏴 ➖ #امام_حسین ع🏴 ➖ #اربعین🏴 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
12_8_Mohamadreza_Bazri(Shabe_5_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
5.41M
🎧💔🎧 🎧 #سبک_شور 👆 🎤حاج محمدرضا #بذری👌 📝 #متن_نوحه 👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم توی هوای تو پر میزنه    شبایی که روضتو سر میزنه دوباره میای به صدا میرسی گدای درت داره در میزنه بدهکار همیشگی  باز اومد پشت در تو هرکی دل بسته به حسین پر کرده دورو برتو فدای توام گدای توام دخیل نخ ردای توام روح و ریحان من حسن جان من حسن جان من شاه و سلطان من حسن جان من حسن جان من ـــــــــــــــــــ🔸ـــــــــــــــــــ کرم میرسه بهم  از علمت     دلم گره خورد ه به شال غمت   یه شب توی خواب خوشم میدیدم قدم میزدم وسط حرمت دست خالی نیومده هرکی رفت محضر حسن  هر کی شد نوکر حسین اول بود نوکر حسن امام حسین کلام حسین گدای تو غلام حسین هستی قرآن من حسن جان من حسن جان من شاه و سلطان من حسن جان من حسن جان من ـــــــــــــــــــــ🔸ــــــــــــــــــــ به محضر شاه کرم برسم    باید به شکسته پرم برسم میتونی یه کاری تو برام کنی یه کاری کنی به حرم برسم دم میگیری تو همه شب پا به پای سینه زنا میگن تو دستای تویه کربلای سینه زنا پناه منی تو سینه زنی  صدام میکنن امام حسنی دین و ایمان من  من حسن جان من حسن جان من شاه و سلطان من حسن جان من حسن جان من ــــــــــــــــــــ🔸ــــــــــــــــــــ #امام_حسن ع🏴 #ماه_صفر🏴 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
b (278)_1395-7-10-16-51.mp3
468K
🌺 شور بسیار زیبا 💠 هوا هوای حسین 🎤🎤 کربلایی جواد مقدم #اربعین #کربلا #حب_الحسین_یجمعنا
شوراحساسی.تا میدم سلام.mp3
13.11M
#سبک_شور👆 🎤امیر #برومند👌 (این نوکری رو ازما تو نگیر) #متن_نوحه👇 🔻 #بند_اول تا میدم سلام سمت کربلا آروم میگیره قلبم بخدا چه خاطره هایي دارم اربعین پاي پیاده نجف تا کربلا اون پیرمردي که با زحمت اومد عاشقونه برا زیارت آقا از دعوت شما بوده که کولبار سفرو بستم خودت میدونی بیش ازاین حرفا من به همین نوکری وابستم 🔻 #بند_دوم کشتي نجات یا نعم الامیر این نوکری رو از ما تو نگیر یادمه آقا از همون بچگیم توی روضه هات آوردم مادرم با اشک چشمی که ریخت آقا برات گفت اللهی پیرشی اینجا پسرم تا اینجا که رسیدم من همش دعاي مادرت زهراس من که میگم عاشقتم اما عاشق واقعی تو عباس 🔻 #بند_سوم وقف تو شده آقا بَدنم هم عبد توُ آقام حسنم یعني میشه انروزي رو ببینم از مدینه میرم آقا کربلات هر جایی که میرسم پا موکبِ امام حسن میخونم روضه برات آخر میسازیم با مهدي خاکِ بقعی رو میکنیم آباد ایشاالله هم به زودیای زود زیارت بقعی میشه آزاد @emame3vom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
kariminiya00001.mp3
160.1K
دوباره دست خالی منو عنایتت
💠 سبک تک یا شور محبتی امام حسین علیه السلام 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ حسین کریمی نیا ⭐️ ➖➖➖ دوباره دست خالی منو عنایتت دوباره عطر بوی سیب توی هیئتت دوباره شوق نوکره بیاد زیارت، زیارت بزار بیام حرم آقا تو رو به فاطمه سینه زدن برای من هیئتا کمه صدای زنگ کاروان کربلا رسید محرم اومد و و دلای ما پر از غمه حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام شبای عشق و عاشقی فقط تو روضه هاست یه پای دل تو کربلا یه دل امام رضاست یه دل تو سقا خونه و یه دل تو قتلگاست تو قتلگاست به نیت تموم زائرا بگو حسین به جای عاشقا و نوکرا بگو حسین به نیت سینه زنای زیر خاکمون با شهدا و با امام رضا بگو حسین حسین آقام آقام اقام حسین اقام اقام اگرچه غرق در گناه و غرق سیئه ام تا عمر دارم دشمن این بنی امیه ام فدای گریه‌های حضرت رقیه ام رقیه ام یه عمریه که اسم تو جاری این لبه سلام ما به تو همیشه کار هر شبه بذار همه بدونن این تموم فخرماست که اسممون جزو مدافعای زینبه حسین آقام آقام آقام حسین اقام آقام آقام حسین ➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جامانده من یه نوکره در ب درم چند ساله همش منتظرم اسمم دربیاد برم حرم وای وای وای لیست زائرات دست کیه هی خط میخورم چه سریه میگن دعوتا. با بی بیه وای وای وای حسین من هنوز جوونم حسین منتظرمی مونم بازم. از شما میخونم با زم ازشما میخونم دوست ورفیقام.چنددفه رفتن حرم چطور دلت میاد یه بارم نرم مردن من بهتره از این زندگی دق کردم از این همه شرمندگی امیرم. بی تومی میرم بی تومی میرم عکس کربلا رو دیواره انگاری بامن حرفی داره هی سر ب سره من میذاره وای وای وای هی ب من میگه نیاحرم ب خدامنم یه نوکرم کربلانرم کجابرم وای وای وای حسین اشکامو نگاه کن حسین گره هاموباز کن حسین دردمو دوا کن کی میتونه هق هقه منوگوش کنه کی میتونه ناله هامو خاموش کنه کاشکی میشد دوریتو فراموش کنم کاشکی میشد قلبمویه شیش گوش کنم امیرم بی تو می میرم بی تومی میرم خوش باشی اقا با زائرات خوش بگذره با کبوترات بین الحرمین قهرم باهات وای وای وای دوستم اومده از کربلا😭😭😭😭 سوخته دلموباخاطرات اورده برام آب فرات وای وای وای حسین ای خواب وقرارم حسین آبرو ندارم حسین من بی کس وکارم آشتی کن امشب دوباره با نوکرت اقاتو رو.جوون علی اکبرت دوباره فرصت بده تا جبران کنم دردای بی درمانمو درمان کنم یاحسین یاحسین یاحسین 😭🙏 .
AUD-20191002-WA0000.mp3
5.19M
🔳 #واحد احساسی #اربعین 🌴من یه نوکر در به درم 🌴چند ساله همش منتظرم 🎤 #مجتبی_رمضانی @emame3vom #بـه_لطف_اربـاب_اربعیـن_کربلام
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
5.49M
#اربعین 🎵میخوام کوله بارو ببندم بیام.... 🎤سیدرضا #نریمانی #تک @emame3vom 🏴
عزيز فاطمه فرزند مصطفي حسنم امام عالمم اما غريب در وطنم پس از علي كه كسي مثل او ستم نكشيد ستم كشيده‌ترين رهبر زمانه منم هزار بحر غم و غصّه داشتم در دل كه گشت خون و برون ريخت آخر از دهنم ميان خلق به طاووس جنّتم مشهور كه جغد شوم غم، افكنده سايه در چمنم كجا روم به كه گويم كه يار در خانه فكنده شعلۀ زهر جفا به جان و تنم به جاي گل كه گذارند بر جنازۀ من رسيده چوبۀ هفتاد تير بر بدنم نصيب من همه اين بود در تمامي عمر كه بين جمع بسوزم چو شمع و دم نزنم اگرچه نيست چراغي به تربتم روشن به بزم اهل محبّت چراغ انجمنم رواست بر جگر پاره پاره در محشر شراره سر كشد از رشته رشتۀ كفنم بياد غربت و مظلوميت! پيمبر گفت كه ماهيان همه گريند در غم حسنم @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم
اين كه از زهر جفا جاي به بستر دارد طشتي از خون دل خويش برابر دارد چشم‌هايش به در و منتظر آمدني‌ست زیر لب زمزمۀ مادر مادر دارد جگرش سوخته از يك غم و يك غربت نيست داغ ارثي‌ست كه در سينه مكرّر دارد زهر تنها كس و كار دل او گشت اگر يادگاري ست كه از كينۀ همسر درد لحظه‌هاي سفرش در بغلش مي‌گيرد چادري را كه بوي ياس معطر دارد آرزو داشت نمي‌ديد در آن كوچۀ تنگ مادرش روي زمين لالۀ پرپر دارد گفت با گريه حسين جان... تو دگر گريه مكن كه حسن مي‌رود و سايۀ خواهر دارد آه... 《لايوم كَيومِ》 تو، كه در صحرا كيست؟ جسم صد چاك تو از روي زمين بر دارد @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
چشمان تو غرق خون و لبها پر آه آتش به دلت شراره مي‌زد ناگاه هر قطرۀ خون، روي لب تو مي‌گفت: « لا يوم كيومك أباعبدالله » از آن همه بي‌كسي سخن مي‌گويند از شعلۀ آه و سوختن مي‌گويند بالاي سرت زينب و عبّاس و حسين بر سينه‌زنان حسن حسن مي‌گويند اي عشق! دليل‌ها نمي‌فهمندت اي رود! قليل‌ها نمي‌فهمندت والله معزّ الاوليائي آقا هر چند ذليل‌ها نمي‌فهمندت @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
زينب چو حال سخت حسن را نظاره كرد دامان ز اشك و خون جگر پر ستاره كرد آمد حسين و كرد چو از حال او سؤال آنجا كه كوزه بود به آن‌سو اشاره كرد گفتند درد خود ز چه درمان نمي‌كني فرمود: مرگ را به چه بايست چاره كرد؟ مي‌خواست روزه واكند از آب كوزه ليك يارب چه آب بود كه كار شراره كرد پيدا بود كه با جگر او چه كرده است زهري كه رخنه در جگر سنگ خاره كرد دل رشحه رشحه داشت ز زخم زبان ولي تزوير همسرش جگرش پاره پاره كرد جعده به پاس مرحمت بي‌حساب او در حقِ حضرتش ستم بي‌شماره كرد باران تير بر تن و تابوت او بريخت تا آن زن سواره به مركب اشاره كرد در روضۀ بقيع چو شد دفن پيكرش آن خاك پاك را همه دارالزّياره كرد يا مجتبي به حال "مؤيد" نگاه كن كز چشم دل به قبر غريبت نظاره كرد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
غارت زده منم كه كنارت نشسته‌ام غارت زده منم كه ز داغت شكسته‌ام غارت زده منم كه تو را خاك مي‌كنم تابوت را ز خون تنت پاك مي‌كنم غارت زده منم كه ز كف داده صبر را با دست خويش كنده براي تو قبر را غارت زده منم چه كنم با جنازه‌ات اي واي ريخته به زمين خون تازه‌ات غارت زده منم كه ز داغ برادرم مي‌ريزم از كنار تنت خاك بر سرم غارت زده منم كه ز آغوش بسته‌ات مي‌گيرم آه چادر خاكي مادرم من را به داغ قتل تو غارت نموده‌اند نه كربلا نه كوفه نه در شام دلبرم داغي كه رفتن تو روي سينه‌ام گذاشت والله بود سخت تر از غارت حرم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @alekasa_14 غارت زده منم كه كنارت نشسته‌ام غارت زده منم كه ز داغت شكسته‌ام غارت زده منم كه تو را خاك مي‌كنم تابوت را ز خون تنت پاك مي‌كنم غارت زده منم كه ز كف داده صبر را با دست خويش كنده براي تو قبر را غارت زده منم چه كنم با جنازه‌ات اي واي ريخته به زمين خون تازه‌ات غارت زده منم كه ز داغ برادرم مي‌ريزم از كنار تنت خاك بر سرم غارت زده منم كه ز آغوش بسته‌ات مي‌گيرم آه چادر خاكي مادرم من را به داغ قتل تو غارت نموده‌اند نه كربلا نه كوفه نه در شام دلبرم داغي كه رفتن تو روي سينه‌ام گذاشت والله بود سخت تر از غارت حرم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
. مردی که دلش به وسعت دریا بود مظلوم‌تر از امام عاشورا بود آن روز که بر پیکراو تیر زدند در شهر مدینه کربلا برپا بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
. ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد بر سینه نشست و از وفاداران شد با زهر، دلت دشت شقایق گردید با تیر، جنازۀ تو گلباران شد @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر شبنم ز پاکی تو، به گلبرگ‌ها نوشت گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر باران کرَم نمود و ترنّم‌کنان سرود کز هرچه ابر، دست تو گوهر نثارتر... شهر مدینه با فقرا جمله واقف‌اند آن شهر کس نداشت ز تو سفره‌دارتر ایّوب دید صبر تو، بی‌صبر گشت و گفت چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک آیینه‌ای نبود ز تو بی‌غبارتر باشد یکی، قیام حسین و قعود تو گشتی پیاده تا که شود او سوارتر... @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گلاب و گل
کیست او؟ آن که بین خانۀ خود مکر دشمن مجاورش بوده‌ست او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده‌ست او که از روزهای کودکی‌اش شعله در خانۀ دلش افتاد دم‌به‌دم داغ ظهر عاشورا در نفس‌های آخرش بوده‌ست نه فقط شد مدینه مدیونش کربلا میوه داد از خونش آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده‌ست صلح او تیغ در نیام علی‌ست کربلا جلوۀ قیام علی است باطن تیغ مرتضاست یکی فرق قصه به ظاهرش بوده‌ست آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین میزبان در عوض فقط فکرِ آب و نان مسافرش بوده‌ست «دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد» دشمنش میهمان سفرۀ اوست چه‌رسد آن‌که شاعرش بوده‌ست @emame3vom «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است جان، بی‌قرار لحظۀ وصل خدایی است این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست این کوزه نیست، چشم حاجت‌روایی است هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ رنجی که من کشیده‌ام از آشنایی است شد روزگارِ من، سپری سال‌های سال با همسری، که شیوۀ او بی‌وفایی است من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت این شاهد شهید مدینه، کجایی است یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیده‌اند! آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است در تنگنای سینۀ من، این دل صبور آیینۀ مجسّمِ صبرِ خدایی است دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من مثل نسیم، عاشق مشکل گشایی است فرمود با برادر خود: غنچۀ مرا با خود بِبَر، که بوی خوش آشنایی است تو باغبانِ گلشنِ عشق و شهادتی این ارغوانِ عاشقِ من، کربلایی است فردا که تیر، بوسه به تابوت من زند بال و پرِ بلندِ عروجِ نهایی است دانی که در بقیع چرا چلچراغ نیست؟ خورشید، بی‌نیاز ز هر روشنایی است اشک ستاره، دسته گل تربت من است شعر «شفق» اشاره‌ای از غربت من است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 غروب منظومه عشق @emame3vom
@emame3vom نشستم گوشه‌ای از سفرۀ همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت مُعزّ المؤمنین خواندن مُذلّ المؤمنین گفتن، اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت، برای تو چه فرقی دارد، ای والتین و الزیتون که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت @emame3vom بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمی‌گشتند خدا واداشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تو را پایین کشیدند از سر منبر که می‌گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی‌بینی، تحمل کن که می‌خواهند، ای تنهاترین! تنهاتر از اینت تو غم‌های بزرگی در میان کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می‌آمد آن‌که نامش را نخواهم برد برای آن‌که عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می‌گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می‌شد مثل مادر نیمۀ شب بود تدفینت صدایت می‌زند اینک یتیمت از دل خیمه که او را راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرۀ همواره رنگینت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
همیشه سفره‌اش وا بود با ما مهربانی کرد هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد دلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دید ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کرد نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار» اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی که با دشنام‌گوی خویش حتی مهربانی کرد چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟ چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟ «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید» دل او می‌گرفت از آن همه زخم‌زبان هرگاه نظر می‌کرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت کسی که ریزه‌خوار سفرۀ او آفتاب و ماه مگر تاریخ غربت‌زا! چه رخ داده‌ست در ساباط که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه قیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحش و صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاه خجالت می‌کشد حتی زره زیر عبای او از آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید» @emame3vom مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد و اما بعد، یاد خطبه‌های مرتضی افتاد و اما بعد، «این مردم خدایا خسته‌اند از من» و پژواک صدایی مهربان در گوش‌ها افتاد مدینه کوفه شد کوفی‌تر از آنی که بنویسم خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد به‌پیش غیرت چشم برادرهای بی‌تابش تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد «الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید» «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 حاشا @emame3vom