eitaa logo
نوای کتاب
156 دنبال‌کننده
82 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تمـام زیبایـے‌های هستے دࢪ آغوشـ گلواژه‌های ڪتابــ نمایانــ مےشود؛ دࢪ حــــال ࢪشـــد هستــــــــــــیم؛ انتشاࢪ فقط با ذڪࢪ منبــع
مشاهده در ایتا
دانلود
🎶📚 🎶📚 📖 : اعرابی را گفتند... 📘 کتاب: رسالهٔ دلگشا ✍ نویسنده: اعرابی‌ای را گفتـند: «چگـونه روزگار می‌گذرانی؟» گفتــ: «نه چــنان که خــدای تعالی خواهد و نه چنان که شیـــطان خواهد و نه چنان که خود خواهــم.» گفتند: «چگــونه؟» گفــت: «از آن که خـــدای تعالی خواهد عابــد باشـم و چنان نیستم و شیــطان خواهد که کافر باشــم و چنان نیســتم و خود خواهــم که شاد و خوش‌روزی و دارای ثروتــ کافی باشم و چنان نیز نیستــم.» 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
4_5789409632023751189.mp3
26.78M
🎶📚 🎶📚 🎙 : 🃏 قمارباز 🃏 ✍️ نویسنده: 🗣 گوینده: 5⃣ 🕰 زمان: ۲۸ دقیقه " ڪپی فقط با ذڪر منبع مجاز می‌باشد! " 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 چون قبلــه نما راه نشــان می‌دهـم اما در دایره شـــــک و یقیــــن در نوسـانم 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 🖌 🖌 نامی است که بر نوشته‌های گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجلهٔ خوشه به سردبیری به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شده‌است. برخی از ویژگی‌های کاریکلماتور: « تضاد،ایهام،تخیل،ابتذال،طنز » 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️ 🍀 چند نمونه 🔹گلوبولهای سفید خونم جسد میکروب را اشک‌ریزان تا گورستان به دوش کشیدند. « » 🔸نسیمی که به تک درخت می‌وزد سرود تنهایی سر می‌دهد. « » 🔺بیچاره چون رعیت بود، «رعایت» می‌کرد. « » 🔻آنقدر بهداشتی بود، پولشویی می‌کرد! « » 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
4_433754330680525446.pdf
2.68M
🎶📚 🎶📚 خداونـد به گاو ستیــزه‌جو، شاخی کوتاه می‌دهد. امّا برای گاوی که بیـــش از اندازه ستـیزه‌جو باشد، هیــچ شاخی نمی‌فرستد. 📗 : هیاهوی بسیار برای هیچ ✍🏻 نویسنده: 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 کمی از کتابــ اثر نویسنده آدمی انباشته از وحشتـ! انبانی از تـرس و دلـهره. آدم وقتی معلّــم است، متـوجّه این چیزها نیستـ. چون طرفـ مخاصــم است. باید مدیـر بود، یعنی کنار گود ایســتاد و به این صفــ‌بندی هر روزه و هر ماهه‌ی معلم و شاگرد چشـم دوخت تا دریافت که یک ورقه‌ی دیپــلم یا لیسانــس یعنی چه! 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 📝 📝 🌼 خاطره‌ای از زبان دههٔ شصت بود. در یک سمنیار پزشکی، آخوندی هم دعوت شده بود. طبق برنامه پشت تریبون رفت و شروع کرد به سخنرانی. پس از خواندن چند آیه و حدیث، گفت: «اگر دو نوزاد از شیر یک مادر بخورند، قطعاً چهرهٔ آن‌ها شبیه یکدیگر خواهد شد!» 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️ بعد از او نوبت به سخنرانی دکتر جلال مجیبیان رسید. ایشان کلامش را این‌گونه آغاز کرد:« حضار گرامی، هنگامی که نوزاد بودم شیر مادرم کفاف سیر کردنم را نمی‌داد و مجبور شدند به من شیر بز بدهند. آیا اکنون من شباهتی به بز دارم؟!» پس از خنده‌ی طولانی و ممتد حضار، ایشان رو به آخوند حاضر در سمینار کرد و گفت:« همان‌طور که ما پزشکان در کار دین و فقه و حلال و حرام دخالتی نمی‌کنیم، از شما نیز خواهشمندیم به امور پزشکی و طبابت ورود ننمایید.» 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
4_5793924918257125766.mp3
23.35M
🎶📚 🎶📚 🎙 : 🃏 قمارباز 🃏 ✍️ نویسنده: 🗣 گوینده: 6⃣ 🕰 زمان: ۲۶ دقیقه 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 🖌 🖌 ✍ نویسنده: 📖 هنرپیــشه روی صحنـه خاک می‌خورد و کتابـــ توی کتابخـانه 📖 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 📝 : پریدخت 🖋 نویسنده: بی دل و دماغم سیــدجان! دل که به قاعده نباشـد، تو بگو جنّتــ اعلی، به ولای علی که خوش نمی‌گذرد. شما هم که انگار نه انگار گله ندارم، قربانتــ شوم، اما به خدا، حواســتان به دل ما نیست. دورتــ بگردم! دل خمــره‌ی سیـرترشی نیستـ که به بندش کنی و هفــت سال بگذاری برسد و عمل بیاید، پیازداغ اسـت، شش دانگ حواس می‌خواهد رو برگردانیــد جزغاله شده است و آه از دل جزغاله‌ی ما. 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 کمی از کتابــ اثر گاهی بدون آن كه كسی به علتـ آن پی ببرد حرفی كه از زبان برآمــده چون تيری بر دل طرف قرار می‌گيرد. معجزه عشــق اين طور است، زمانی غرق در تصورات مختلفی هستيد ولی زنی كه محبـوبه شما می‌باشد از در به داخل می‌آيد. آن وقت يك باره تمام افكاری كه بر ســر داشته ايد از ميان می‌رود و به جز او و فكر او چــهره و اندام او چيــز ديگری باقی نمی‌ماند. 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 🎶📚 📝 📝 🔰 خاطره‌ای از عرض می شود که در طبقه دوّم منزلی که بنده زندگی می کنم آپارتمانی هست که همسایه محترم دیگری در آن زندگی می‌کند. یک شب، بنده که به خانه آمدم تا ماشینم را در گاراژ بگذارم، دیدم مهمان‌های همسایه محترم، ماشین‌های خود را ردیف گذاشته‌اند جلوی خانه و از قرار معلوم، دسته جمعی با میزبان رفته‌اند شمیران! من هم ناچار ماشینم را بردم تعمیرگاه و نامه‌ای نوشتم و جلوی یکی از ماشین‌ها گذاشتم به این مضمون: «امیدوارم که امشب به شما خوش گذشته باشد! اگر شما ماشینتان را چند متر جلوتر گذاشته بودید، من مجبور نبودم که چند کیلومتر تا تعمیرگاه بروم! ارادتمند؛ فریدون مشیری» صبح که از منزل بیرون آمدم دیدم یکی از مهمان‌ها که خطّاط معروفی ست -و نامشان استاد بوذری است- از قرار جزء مهمان‌ها بوده! با خط خوش، نامه‌ای نوشته و به در منزل من چسبانده! او نوشته بود: «آقای مشیری! در پاسخ ِ مرقومه عالی «گر ما مقصّریم، تو دریای رحمتی!!» و در خاتمه به عرض می‌رساند اطاعت می‌کنم جانا که از جان دوست‌تر دارند جوانان سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را من هم برای ایشان نامه ای نوشتم؛ البته منظوم، به این شرح! «هنوز خطِ خوش ِ تو، نوازش بَصَر است هنوز مستی این جام جانفزا به سَر است فضای سینه ام از نامه تو باغ گل است هوای خانه‌ام، از خامه تو مُشک ِ تَر است ترا به «خطِ» تو می بخشم، ای خجسته قلم، که آنچه در بَر من جلوه می‌کند هنر است جواب خط تو را هم به شعر خواهم گفت، اگرچه خط تو از شعر من قشنگ تر است به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شد هنوز ذوق و هنر، دام و دانه بشر است شبی ز راه محبّت بیا به خانه ما ببین که دیده مشتاقِ شاعری، به در است». 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
4_5796176718070810278.mp3
21.73M
🎶📚 🎶📚 🎙 : 🃏 قمارباز 🃏 ✍️ نویسنده: 🗣 گوینده: 7⃣ 🕰 زمان: ۲۲ دقیقه 🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️