(امام جعفر صادق علیهالسلام)
#تسلیت
#شهادت
#امام_صادق
#امام_جعفر_صادق
(صادق آل عبا)
تا که کردی توسن علم و فقاهت را تو زین
تاختی بر جاهلان ، با منطق حق الیقین
صادق آل عبایی و شدی بر شیعیان
رهنما در زندگانی تا به فردوس برین
پایه ریز مکتب فقه و اصولی در کمال
عالمان چون کودکی هستند نزدت خوشهچین
وارث یاسین و طاهایی و باشد منطقت!
مُنطبق با جملهی آیات قرآن مبین
شرع را در آسمان علم ، دادی بال و پر
سایه افکندی به بال علم بر روی زمین
آنچنان بخشیدهای جان بر احادیث و علوم
که یقیناً آفرین گفته تو را ، جان آفرین
چون هُشام بن حَکمها و مُفَضَّلها به صدق
سودهاند از عجز بر محراب درگاهت جبین
ذوالفقار عِلم را در دست داری چون علی
میزنی بر فرق بدخواهان و دشمنهای دین
کرد ویران مکتب تو ، خانهی تزویر را
مَنطقت چون بود همسان امیرالمؤمنین
ریختی بر هم بساط جهل و ظلمت را به علم
نور بخشیدی به قلب شیعیان راستین
شهد نوشاندی به کام خلق با علم و عمل
زهر بر کامت اگرچه کرد منصور لعین
مرغ روحت کرد تا پرواز ، سوی آسمان
شد دل اهل مدینه در غم مرگت حزین
تیرهگون شد آسمان از این مصیبت گوییا
بر زمین افتاد ماه و گشت با ظلمت قرین
آرمیدی در گلستان بقیع اما دریغ!
کرد ویران دست جهل و کینه آن حصن حصین
مضجع نورانیات بی بارگه باشد اگر...
هست دشمن از عناد خویش نزدت شرمگین
شیعهی آل علی ، پاینده از علم تو شد
عالَم اسلام میباشد علومت را ، رهین
مثل خورشیدی فروزان تافتی تا بر جهان
آسمان شد از فروغ یک نگاهت نقطهچین
گفت (ساقی) در مدیحت این غزل را با خلوص
دارد امّیدی که در محشر شوی او را معین.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
آقاى بى كسى كه غَمْ ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مَآبها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجابها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتابها
شاگردهايشان همه در رختخوابها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در، گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامهاش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دُردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مىكشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مىكشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مىكشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مىكشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم...
بالاى تخت قائلهاى بود، واى من
پيش رباب حرملهاى بود، واى من
زينب ميان سلسلهاى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصلهاى بود، واى من
خون شد روان، از آن لب جانانه بازهم
✍ #محمدجواد_پرچمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#قبرستان_بقیع
#امام_صادق_ع_شهادت
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه ميگيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نميميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتيست با چهار مزار
بقيع مژده ساليست با چهار بهار
چهار مظهر غربت، چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمقِ دلِ ديدهاي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم، نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينهات افروخت
از آن دريست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نميخواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعلهي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنهي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غمانگير چند سال گذشت
كه باز خاطرهي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان عليست
و باز شاهد مردي ز خاندان عليست...
...كه باز آمده آتش در آستانهي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانهي او
رسيدهاند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت ميشود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه ميدود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريهي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينهي او روضهي مدينه بهپاست
طنين روضهاش از «واي مادرش» پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده ميبردند
همه سواره و او را پياده ميبردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سَر بُريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت...
✍ #محمدعلي_بياباني
#امام_صادق_ع_شهادت
کوچهای بود و دری بود و امامی روی خاک
میدوید آشفتهرو ماه تمامی روی خاک
بی عمامه، بی عصا، بیتاب قرآن میدوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک
رشتهی پوسیدهای را روی مرکب دیدهام
عُروَةُ الوُثقی و حبل لَاانفِصامی روی خاک...
میچکاند ابیات بر پای دری، آن نیمهشب
روضههایی شور را با تلخکامی روی خاک
از نجف آیینه آوردند در آغوشِ سنگ
ریخت در تعجیلشان وادِی السَّلامی روی خاک
از مدینه تا مدینه اسمهایی اعظمست
اسمهایی روی نی، چندین اسامی روی خاک
قبلهی حاجاتِ ما را بینمازان میبرند
میرود در دست بت «بیت الحرامی» روی خاک
✍ #مجید_لشکری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
بردند برای همه دنیا خبرش را
غمنامهای از سرخی چشمان ترش را
حتی رمقی نیست به دستان ضعیفش
آتش زده زهری همهی بال و پرش را
هم سن زیادش سبب خستگیاش شد
هم شعله زده زهر تمام جگرش را
اطفال و عیالش همگی دل نگرانند
سوزانده ز آهش همهی دوروبرش را
آنشب که پی مرکب دشمن به زمین خورد
آن شب که شکستند گمانم کمرش را
بی حرمتی و بی ادبی شد به مقامش
بدجور شکستند دل شعلهورش را
آنقدر تنش آب شده گوشهی بستر
دیدند همه حالِ بدِ محتضرش را
عمریست برای دل خود روضه گرفته
پُرکرده غم کوچه فضای سحرش را
سخت است برایش که فراموش نماید
آن مادر و آن نالهی درپشت درش را
✍ #محمدحسن_بیات_لو
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
نه حرف من، سخن هر فقیه آگاه است:
عزای حضرت صادق شعائر الله است
بهشت مقصد هر دستهی عزاداریست
سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است
مدینه منتظر دستههای سینهزنیست
مدینه چشم به راه بقیة الله است
به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است
به شُرطهها برسانید بَدْر در راه است
بقیع، جنت الاعلاست در سراسر روز
بقیع عرش خداوند در سحرگاه است
چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت
که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است
چه شمعها به بقیع از خجالت آب شدند
نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است
به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند
مدینه چشم به راه بقیة الله است
✍ #سیدمیلاد_حسنی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_علیه_السلام
#مصائب_گودال_قتلگاه
◾️منصور دوانیقی، سه بار شمشیر کشید تا إمام صادق علیهالسلام را به شهادت برساند، امّا...
در تاریخ آمده است:
روزی منصور دوانیقی ملعون، امام صادق علیهالسلام را توسط شخص نانجیبی به نام «ربیع» به قصر خود کشاند و سه مرتبه شمشیر خود را بلند کرد تا إمام علیهالسلام را به شهادت برساند اما در هر مرتبه از کار خود منصرف میشد و شمشیر را غلاف کرد و در نهایت حضرت را رها کرده و إمام علیهالسلام از قصر او خارج شدند.
➖ ربیع ملعون، معترضانه به منصور دوانیقی گفت: چرا کار او را نساختی؟!
منصور گفت: در هربار که شمشیر کشیدم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با چهرهای غضبآلود در مقابل من متمثّل شد و من از ترس، شمشیر را غلاف کردم تا اینکه در بار سوم که شمشیر کشیدم،
فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ
▪️رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بهمن نزدیک شد، پنجههای خود را گشوده بود و دامن بهکمر زده و چشمانش قرمز شده بود و نهایت خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود مرا در پنجههای خود بفشارد.
📚مُهَج الدعوات،سیدبنطاووس،ص۱۹۲
✍ آه یا رسول الله...
کاش در جای دیگر، در مقابل یک نانجیبی دیگر، نیز متمثّل میشدید...
در آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه،
▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند،
فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیهالسلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَما قَبّلَهُ رسولُ الله
▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیهالسلام کمی باز شد و با صدای بیرمقی به آن ملعون فرمودند:
وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمدهای! آنجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید...
📚ینابیع الموده، ج۳، ص۸۳
📚ناسخالتواریخ،سیدالشهداء علیهالسلام، ج۲ ص۳۸۶
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#عقیق_شعر
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
پرچم به دوش مردم آزاده دادهای
تا هر کرانه فتح شود با نشان تو
روشن به نور مهر تو بحرین تا یمن
مشعل به دستهای تو و شیعیان تو
مانند کوه صبر، هنوز ایستادهاند
در روزهای رنج و بلا، دوستان تو
جغرافیای سرخ زمین دشت لالههاست
گسترده در تمام جهان بوستان تو
زودا که صبح «صادق» موعود میرسد
خورشید فتح میدمد از آسمان تو
#امام_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#عذرا_رشید_نژاد
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#عقیق_شعر
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
همانهایی که قرآن بر سر نی کرده، میبردند
به دستِ بسته، پای نیزهها قرآن ناطق را
و در بیت ولایت بار دیگر آتش افکندند
مگر آتش کند خاموش خورشید حقایق را؟
به نام سورههای «فجر» و «والعصر» و «اذا جاءَ»
بشارت داده او در شام غیبت، صبح صادق را
چو شمعی آب شد جسم شریفش تا برافروزد
به مصباحالشریعه تا ابد جانهای عاشق را
#امام_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#مرتضی_مولوی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم
همیشه غفلت اصحاب، دردِسرساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم
کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبارِ زمان، چشمۀ هدی بودم
حقیقت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم
شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم
قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم
اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم
سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم
کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد
به گیسوان پریشان چو در نوا بودم
نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزهها بودم
✍ #قاسم_نعمتی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد
اندام کهنسال بهم ریخته دارد
آتش نکشانید بر این خانه که این مرد
از فاطمیه حال بهم ریخته دارد
مانند علی رد طنابست به دستش
در بند، پر و بال بهم ریخته دارد
آرام برو... پشت سرت از نفس افتاد
آقا قد چون دالِ بهم ریخته دارد
حالا سر پیری به روی خاک نشسته
پیراهنِ پامالِ بهم ریخته دارد
افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه
چشم تَر و احوالِ بهم ریخته دارد
خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد
از آن همه خلخال بهم ریخته دارد
مثل همهی عمر فقط گریه و زاری
بر روضهی گودالِ بهم ریخته دارد
✍ #محمدجواد_شیرازی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایروزیکشنبه ۩ سماواتی.mp3
1.95M
📆 دعای روز یکشنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
🍁🍁مرثیه آفتاب 🍁🍁
در غروب صبح صادق دیده ی عالم گریست
آسمان ها و زمین از داغ این ماتم گریست
با خزان لاله ی عرفان و حکمت صبح گاه
گل گریبان چاک زد همراه با شبنم گریست
تا سیه پوش از غمش شد کعبه در بیتُ الحرم
مروه و رکن و مقام و چشمه ی زمزم گریست
شعله ور شد تا حریم خانه اش در نیمه شب
سوخت زهرا زین مصیبت،حضرت خاتم گریست
پاره پاره شد دلش تا از شرار زهر کین
آب شد چون جسم پاکش شوکران از غم گریست
چون محرم شد عزای ماه شوال از غمش
چشمه چشمه کوه هم مانند چشم یم گریست
مکتب علم و فقاهت شد یتیم از داغ او
آسمان بار دگر هم ناله با آدم گریست
شک ندارم روز دفنش بی صدا خاک بقیع
همره خیل ملک آهسته و نم نم گریست
سینه ی سرخ " شقایق" داغدار صادق است
بر غریبیِّ مزارش آدم و عالم گریست
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
امشب از دردِ عشق سرشاریم
آتشی داغ، در نهان داریم
همنوا با امامِ منتظران
اشک بر دیده و عزاداریم
مرقدش تکهای زِ افلاک است
مدفنِ چار پیکرِ پاک است
در حقیقت بقیع، ویران نیست
سینهی ماست اینچنین چاک است
باغ همراهِ برگ و بارش سوخت
برگریزان شد و بهارش سوخت
خانه نه،... بلکه "مهبطِ وحی" است
آنچه آنروز در کنارش سوخت
دلِ بیتابِ شیعه را خون کرد
بر پلیدیِ خویش افزون کرد
لعن و نفرین به قاتلش منصور
تیغ را از غلاف بیرون کرد
هرچه شمشیر را نشان میداد
منصرف میشد و امان میداد...
...عاقبت زهر کارِ خود را کرد
ششمین نور، داشت جان میداد
جام را سرکشید و رفت از حال
سینهاش از مَلال مالامال
آخرین لحظه یادِ جدش بود:
السلام ای قتیلِ در گودال!
خوب شد باز تشنهکام نشد
هدفِ سنگِ پشتِ بام نشد
رشتههای رگِ بریدهی او...
سخنم باز هم تمام نشد
✍ #عادل_حسین_قربان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◾️ بر هر آنکه یادِ «أصغر» شعله بر قلبش زنَد
دیدنِ ششماههها هم کارِ مشکل میشود...
⚡️ وقتیکه با دیدنِ یک طفل شیرخوار، إمام صادق علیهالسلام به شدّت گریه میکنند...
روزی کُمیت شاعر به محضر إمام صادق علیهالسلام مشرف شد و حضرت به او فرمودند:
أنشِدنیٖ فی جَدّیَ الحُسین علیهالسلام
▪️یک روضهای از جدّ غریبم، حسین علیهالسلام بخوان.
وقتی که کُمیت شروع به خواندن کرد، امام علیهالسلام شدیداً گریه کردند و زنان و فرزندان حضرت نیز، در هر جای خانه که بودند، شروع به گریه و زاری نمودند.
در همین حین که صدای گریه و زاری بلند بود،
خَرَجتْ جاریةٌ مِن خَلفِ السِتْرِ ... و فی یَدِها طِفلٌ صَغیرٌ فَوَضَعَتْهُ فی حِجرِ الإمام علیهالسلام
▪️از پشت پرده، کنیزکی آمد و در حالی که یک طفل شیرخوار را هم به همراه داشت، آن طفل را در دامن إمام علیهالسلام گذاشت.
در این هنگام گوئیا مصیبتِ حضرت علی اصغر علیهالسلام تداعی شد و إمام صادق علیهالسلام با نگاه به آن طفل شیرخوار به شدت میگریستند و صدای گریه و زاری زنان و فرزندان حضرت بالا گرفته بود...
📚معالی السبطین ص۳۹۲
📚الوقایع والحوادث ج۳ ص۲۹۹
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
بسمه تعالی
#تحلیل_مداحی
متن تحلیل تشویق و ترغیب در روضه خوانی
#استاد_خلج
#حاج_حسن_خلج
#دکتر_محمد_فراهانی
🔴کلاس سرگروه های مجمع حضرت یاس کبود
در این فایل روضه امام صادق(ع)، قرائت شده توسط حاج حسن خلج را، مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
💠تشویق و ترغیب روایی
گاهی با ذکر روایت می توان ارزش اشک را برای مستمع تبیین کرد و او را برای کسب این فضیلت ترغیب کرد. در این جلسه آقای خلج از این قول معروف استفاده کردند که: «وقتی تو میگی حسین( ع) حضرت زهرا(س) از عرش میگن جانم...»
💠پیام قدر شناسی از پدر و مادر
یکی از اصول معنوی مداحی رساندن پیام است که احسان به والدین از تأکیدات مهم اهل بیت (ع) است. در این جلسه آقای خلج، برای شکرانه حال خوب مستمع به او توصیه می کند که دست پدر و مادر را ببوسد. البته این توصیه علاوه بر اینکه پیام در بردارد نوعی غیر کلیشه ای با توجه به عواطف شدید مذهبی ها به والدین، مستمع را تشویق و ترغیب به بکاء می کند.
ذیل این پیام جمله فصیح «اسم حسین میاد دلت می جوشه» را حفظ کنید. خوب است ذاکرین عزیز دفتری داشته باشند و اینگونه جمله ها را برای حفظ کردن در آن یادداشت نمایند.
💠تشویق و ترغیب روایی
با عبارات «لیاقت پیدا کردی روبرو امام حسین(ع) بنشینی» به روایت امام صادق(ع) اشاره می کند که آن حضرت فرمودند: کسی گریه نمی کنه تا اینکه امام حسین (ع) مقابل او می نشیند و در چشم او نگاه می کند...»
در ادامه چند استحسان آقای خلج دارند مثل این جمله که: «امام دست به گردن دوستش می اندازه...»
💠استفاده از اقتضای جلسه در روضه خوانی
گاهی در جلسه اقتضائاتی ایجاد می شود که از آن می توان برای روضه استفاده کرد، مثل گریه کودک، صدای ناله زنها و...
در این جلسه آقای خلج حین اشاره به روایات، آب نوشیده بودند و از این موضوع استفاده کردند که «خاک به سر من صحبت از لبهای تشنه ابی عبدا... بود به من آب دادند منم خوردم»
💠اصل پیام حسینی بودن
سینه چاک و پاک باخته امام حسین (ع) بودن به نوعی مفهوم ایثار و از خودگذشتگی و فرهنگ جهاد را می رساند، در این جلسه آقای خلج بعد از گفتن این پیام با احترام به مستمع گفتند که «شیعه امام صادق(ع) باید سینه چاک و پاک باخته امام حسین(ع) باشه که الحمدا... شماها هستین»
💠اصل احترام به مستمع
ذاکرین عزیز بایستی از هر کلمه و عبارت و جمله ای که ممکن است، بی احترامی به مستمع محسوب شود پرهیز کنند و بر عکس از هر فرصتی برای شخصیت دادن و احترام به او بهره ببرند.
در این جلسه آقای خلج برای مقدمه چینی روضه، روایتی را نقل کردند که یکی از یاران امام صادق (ع) مدتی به محضر امام نرسیدند و علت غیبتشان این بود که صاحب دختری شده بودند.
نکته این بود که به این موضوع اشاره کردند که مدتی نبود و امام نسبت به او ابراز دلتنگی کردند و گفتند که «امام دلشون برای شما گریه کنا تنگ می شه»
این جمله به صورت غیر مستقیم به مستمع شخصیت می دهد و این احترام برای مداح نزد مستمع ایجاد مقبولیت می کند که این مقبولیت مهمترین عامل تأثیرگذاری و تاثیر پذیری است.
💠هنر بدن در احترام امام صادق (ع) به نام مبارک فاطمه (س)
آقای خلج برای رساندن احترام امام به نام مبارک مادرشان فاطمه(س) با هر بار ذکر نام مبارک حضرت، مقداری سرشان را خم و خم تر کردند و با این حرکت بدن محتوا را به تصویر کشیدند.
💠اشاره به محاسن اماکن جغرافیایی
گاهی اشاره به محاسن استان، شهر، محله و... که در آن می خوانیم، نوعی احترام و شخصیت دادن به مستمع محسوب می شود و برای مداح ایجاد مقبولیت می کند.
در این جلسه که در شهرستان پیشوا برگزار می شد، آقای خلج به محاسن این خطه و عظمت امامزاده ای که در این منطقه هست اشاره کردند و این اثرگذاری کلام ایشان را دوچندان کرد.
💠هنر بدن در مفهوم «کشیدن»
در مصراع « کشیدند طناب و شما زمین خوردی» حالت دست به حالت کشیدن بند به خوبی مفهوم را مجسم کرد و در تکرار مصراع مورد نظر به چند شکل این هنر بدن انجام شد.
💠هنر بدن در «بی هوا زمین خوردن»
آقای خلج برای تجسم این مفهوم، در حالتی بدون تعادل از حالت ایستاده خودشان را به حالت نشسته از پله دوم منبر روی محل نشستن سخنران انداختند.
در مورد هنر بدن و نکات فنی مذکور بایستی دقت داشت که در خلوت تمرین صورت بگیرد و این فنون و مهارتها و هنرها در وجود ذاکر عزیز ملکه شود و در جلسه خودبخود از مداح صادر شود.
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
#امام_صادق_ع_شهادت
فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی
تو سرپناه من و خانوادهام هستی
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه!
به لطف کرسی درس تو جعفری شدهام
من از دعای شما بوده حیدری شدهام
تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم دخیل احسانات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه، شاگردِ سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد ادارهاش کردی
کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی
ششم ستارهی دنبالهدار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
دلیل خلق زمین بلکه آسمانهایی
تو که مقرب محبوب حق تعالایی
فقط نه جانِ جهان و جهانِ جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانهات وا کن
"حضور میطلبم سینه را مصفا کن"
ز شوق، دیدهی من را شبیه دریا کن
تنور خانهی خود را سپس مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطرهی خونم
خلیل نار تو هستم، ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
و با روایت تو عشق و شور و حالی هست
سحر، حسینیه، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضهی تو در دلم ملالی هست
برای زائر خود سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضهخوان نداری که...
شبی که خانهات آقا پُر از خطر شده بود
شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود
شبی که مادر مظلومه نوحهگر شده بود
شبی که دشمنت از بام حملهور شده بود
تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافلهات غرق ربنا بودی
به زیر سایهی شعله اگر که مویت سوخت
به یاد گونهی سرخی دوباره رویت سوخت
به جبر، فرصتِ کوتاهِ گفتگویت سوخت
شبیه تشنهلبِ کربلا گلویت سوخت
سر برهنه، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی
"کشید بند طناب و به سرعت افتادی"
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای نالهی جانسوز مادرت امد
چه کرده با دلت آقا جفای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تمسخر همه و ناسزای پی در پی
هجوم درد و غم و غصههای پی در پی
ز خون کنج لبت یاد باغ لاله کنم
دوباره یاد زمین خوردن سه ساله کنم
سه ساله گفتم و نام رقیهجان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
همینکه حضرت زهرا به روضهمان آمد
صدای نالهی جانسوز روضهخوان آمد:
فراق شاپرکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...
✍ #علیرضا_خاکساری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
کاسهی چشم حضرتش انگار
شده از غصه و غریبی پُر
وسط کوچههای بی شرمی
نبریدش برهنهپا اینطور
از همین کوچههای نامردی
خاطرات بدی به دل دارد
توی گوشش صدای یک سیلیست
مثل ابر بهار میبارد
وسط نافله کجا بردید
پیرمردی که بی کس و تنهاست
قصهی تلخ بردنش امروز
چقدر مثل روضهی مولاست
از غم چهرهای کبود انگار
روزگارش همیشه در غم بود
آسمان ِنگاه ِخونش خیس
قامتش مثل مادرش خم بود
دست شعله رسیده بود ای وای
بر دری که زبانهاش میسوخت
ناگهان در میان آتش داشت_
همهی آشیانهاش میسوخت
بین دود و شرارهها آنجا
فکر گلهای پرپرش افتاد
در ِآتشگرفته را میدید
چقدر یاد مادرش افتاد
در ِآتش گرفته را میدید
به لبش بود آه و واویلا
گریه میکرد و صحنه را میدید
آتش ِخیمههای عاشورا
گریه میکرد و صحنه را میدید
گیسوانی که آخرش میسوخت
وسط شعلههای نامردی
عمهای را که معجرش میسوخت
گریه میکرد و صحنه را میدید
غارت خیمههای زنها را
روضه میخواند در دلش آنجا
بر نوک نیزه اشک سقا را
✍ #مسعود_اکثیری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
کاش درد فراق درمان داشت
یا که هجرانِ یار پایان داشت
در مدینه شبِ شهادتِ تو
دستههای عزات جریان داشت
خواستم در مدینه گریه کنم
هرکجا رفتهام نگهبان داشت
کاش شهر تو جای وهابی
شیعیانی شبیه ایران داشت
از تو و مکتب شما بوده
هر فقیهی که درس عرفان داشت
این دوچشمان ابریام آقا
در غم تو هوای باران داشت
اول روضه با خودم گفتم
کاش امشب مدینه مهمان داشت
از تو و ماجرای تو خوانده
تا زمانی که نوکرت جان داشت
✍ #یاسر_مسافر
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
دارد میان هیئت خود گریه میکند
با اهل بیت عصمت خود گریه میکند
با داغ هتک حرمت خود گریه میکند
دارد برای غربت خود گریه میکند
آتش گرفت خانهاش اما سپر نداشت
بینِ چهار هزار نفر یک نفر نداشت
مشعلبهدستها وسط خانه ریختند
یک عده بی حیا وسط خانه ریختند
تا اینکه بی هوا وسط خانه ریختند
اموالِ خانه را وسط خانه ریختند
بین نماز بود و مجالش ندادهاند
حتی امان به اهل و عیالش ندادهاند
بین هجوم بی خبر و یاد مادر است
دیوارهای شعلهور و یاد مادر است
تنها میان درد سر و یاد مادر است
افتاده است پشت در و یاد مادر است
شکر خدا خمیده به دیوار بر نخورد
بال و پرش به تیزی مسمار بر نخورد
این پیرِ سالخورده عصا بر نداشته
آرامتر هنوز عبا بر نداشته
نعلین خویش را به خدا بر نداشته
شیخِ حرم عمامه چرا بر نداشته
او را کشان کشان وسط کوچه میکِشند
در پیش این و آن وسط کوچه میکِشند
آتش مسیر رفتن او را گرفته است
طفلی ز ترس دامن او را گرفته است
چه بد طناب گردن او را گرفته است
راه نفس کشیدن او را گرفته است
از بس دویده، خسته شده، بی رمق شده
این پیرمردِ غمزده خیس عرق شده
گیرم خمیده در بر انظار رفته است
پای برهنه از سر بازار رفته است
گیرم به پای هر قدمش خار رفته است
با دستِ بسته مجلس اغیار رفته است
شکر خدا که پیرهنش پا نخورده است
در زیر چکمهها دهنش پا نخورده است
میگفت بین ازدحام: آه عمّه جان
افتاده بود یاد خیام؛ آه عمّه جان
آه از نگاه مردم عام؛ آه عمّه جان
از ماجرای بزم حرام؛ آه عمّه جان
دستش به روی خاک به سردی گرفته شد
بار دگر محاسن مردی گرفته شد...
✍ #محمدجواد_پرچمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
❣﷽❣
🏴#دفتری_صادق_ع
🎤 #روضه_امام_صادق_ع
🏴 #کانالروضهدفتری
🔸بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
🔸برهشتوچهار نورسرمد صلوات
🔸هرکس صلوات میفرستد یکبار
🔸ده بار خدا بر او فرستد صلوات
🔹🔶🔹
🔹مذهبجعفری و ایده احمد داریم
🔹لِلهالحمدکهایندولت سرمد داریم
🔹مازخودهیچنداریمکهبدانفخر کنیم
🔹هرچه داریم همهاز آل محمّد داریم
🔰#السلامعلیکیااباعَبدِاللّهیاجَعفَربنمُحَمَّداَیُّهَاالصّادِقیَابنرَسوُلللّهیاحُجةاللّه...
✨دلم هوای بقیع دارد و غم صادق
✨عزا گرفتـه دل من ز ماتم صادق
✨ دوبارهبیرق مشکیبهدست به دلگیرم
✨ زنم به سینه که آمدمحرم صادق
✨سلام من بقیع و به تربت صادق
✨سلاممن بهمدینهبه غربـت صادق
✨زغربتشچهبگویم کهسینهها خوناست
✨برایصادق زهرامدینه محزون است
⬅️ نمیدونم مدینه رفته یا نه، اما من میگم اگه مدینه بری ایشالله روز برسی مدینه...
(شاید بپرسی چرا)
آخه وقتی زائر وارد مدینه میشه، نگاه میکنه گنبد آقا رسول الله رو میبینه، گلدسته هارو میبینه،، میفهمه اینجا مزار رسول خداست، چراغ های روشن رو میبینه، ،خادما رو می بینه،، امابر میگرده دنبال چیزی میگرده،،
(دنبال چی میگردی)
میگه بهم گفتن قبرستان بقیع نزدیک قبر پیغمبره..
بگین ببینم مزار امام حسن کجاست..
مزار امام باقر ع کجاست..مزار امام سجاد ع کجاست..مزار امام صادق ع کجاست..
میگه بگین ببینم گنبد و گلدسته امام صادق کدومه؟؟
بگم ای زائر مدینه..
برای امام صادق دنبال حرم نگرد، آقای من و تو غریبه( مظلومه)3
☀️ یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره
(ایشالله مدینه برات بخونم)
☀️سینه زنها کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره
☀️غریب آقا3آقام امام صادق
⬅️امروز برا غربت آقا گریه کن، آقای من و تو سنگ قبرم نداره...
آقای غریبم، آقای مظلومم...
⏺ان شالله دست جمع تو مدینه برا غربت امام صادق ناله بزنیم..
دوست داری یک شب تا صبح مدینه باشی..سر تو به شبکههای بقیع بذاریُّ ناله بزنی..
♻️قربون مظلومیت برم آقا..
💢مدینه ای که متعلق به پیغمبر و فرزندان آقارسول اللهِ..
اما چه کردند با فرزندان پیغمبر... چقدر آقارو آزار و اذیت کردند...
منصور لعنة الله علیه دستور داد خونهٔ امام صادق رو به آتش کشیدند..
دیدن آقا یه گوشه ای نشسته داره گریه میکنه..
آقا حق داری گریه کنی آخه خونتو آتش زدند..
یه لحظه صدای نالهٔ آقا بلند شد..صدا زد..
لحظه ای دیدم این زن و بچه ها دارن می دوند، یادم افتاد کربلا..
اون لحظه ای که خیمه های جد غریبم حسینُ آتش زدند..
این زن و بچه ها تو بیابونای کربلا میدویدند..
هی زمین میخورد بلند میشد
صدا میزد.. بابا بابا بابا
صدا مبزد..
🔅کتکم نزن( خودم میام)2
🔅آخ موهامو نکش (خودم میام)2
🔅عمه مو نزن(خودم میام)2
✅روز روز شهادت فرزند حضرت زهرا س امام صادقه س..
آی مردم...
آقا رو به شهادت رسوندن،
امروز جمع شاگردای امام صادق اومدن،
بدن امام صادقُ غسل دادن، کفن قیمتی پوشوندن، سیل جمعیت اومدن برا تشییع جنازه..
☑️اما من یه تشییع جنازه دیگری هم سراغ کربلا...
یه بدنی هم کربلا تشییع شد...
اما تشییع جنازه اش ویژه بود..
ده نفر نعل تازه زدن، رو بدن عزیز دل زهرا تازوندن...
🔺(برادر داری یا نه)
☑️ آخ کاری کردن که دیگه خواهر برادرو نشناخت...
⬇️خیره خیره نگاه کرد..
آیا تو برادر زینبی...
🔘 آخ دیدم غمت ای دلبر (ای کاش نمی دیدم)2
داداش
🔘من آمده بودم تا رخسار تو را ببوسم
🔘 دیدم که نداری سر (ای کاش نمیدیدم)2
⚫️ نشست کنار بدن حسینش،
دستهارو کرد زیر یه بدن پاره پاره،
یه بدن بی سر...
(چی گفت)
گفت داداش دلم میخواد صورتتو ببوسم اما سر در بدن نداری حسین جان...
میخوام دستتو بوسم انگشتُ انگشتر نداری داداش..
یه وقت دیدن این خواهر دلسوخته خم شد..
لبها رو گذاشت به رگهای بریده
هی صدا میزد برادر غریبم حسین...
برادر مظلومم حسین...
حسین...
ناله داری به ناله های دل امام صادق ع به غربت امام صادق ع ..از سویدای دل ناله بزن بگو
#یاحسین....
🍁در کوی محبتت نشستیم حسین
🍁باشوقتوچشمخویشبستیم حسین
🍁آن روز که ما را به لحد بگذارند
🍁محتاج کرامت تو هستیم حسین
🔲#وسیعلمالذینظلموایمنقلبینقلبون
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
❣﷽❣
🕋 #روضه_امام_صادق_ع
🕋 #آقای_میرزامحمدی
🎇*دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن*
📿غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود
📿غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود
چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت
*شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم*
📿چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت
📿به روی سر در خانه همیشه پرچم بود
📿اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز
🩺برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود
⏪*فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره*
📿همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم
📿پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود
📿شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت
*خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد*
📿چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت
📿شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود
*وسط آتش ایستاد فرمود:ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...)
📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود
*اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ...*
📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود
📿کبود زخم طناب و اسارت و غربت
📿چقدر در نظرش کربلا مجسم بود
*عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد*
📿خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش
📿بساط غسل و بساط کفن فراهم بود
📿در آن زمان به خدا هر دلی پریشان
📿شهید بی کفن وادی محرم بود
حسین .....
📿به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید
📿اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود ....
✳️*چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:*
🔘ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
🔘همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من ....
حسین...
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_شهادت
#روضه_عاشورا از زبان مبارک امام صادق(ع)
نوحوا علی الحسین که این کار فاطمهست
این اشکِ دیدهها همگی یار فاطمهست
نوحوا علی الحسین که جدم غریب بود
گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود
نوحوا علی الحسین که لبتشنه جان سپُرد
بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد
نوحوا علی الحسین که در خاک و خون نشست
هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست
نوحوا علی الحسین که مویش کشیده شد
جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد
نوحوا علی الحسین که در بین ازدحام
با ضربهی دوازدهم کار شد تمام
نوحوا علی الحسین که ذبحش حرام بود
چشمان او هنوز به سوی خیام بود
نوحوا علی الحسین که میدید خواهرش
تاراج میشود همه هستش برابرش
نوحوا علی الحسین که باصورتی کبود
چشم ِ سرِ بریدهی او باز مانده بود
نوحوا علی الحسین که با ضجر کُشتَنَش
چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش
✍ #قاسم_نعمتی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#قبرستان_بقیع؛ #اخلاقی_و_اندرز
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نبض ستارگان همه در دستش
افلاک علم، واله و سرمستش
او مردی از تبار پیمبر بود
نقش نگاهش آینهپرور بود
چون باغ، علم «علَّم الاسمایش»
میریخت غنچهغنچه، ز لبهایش
او باغبان باغ معارف بود
محبوب قلب عامی و عارف بود...
دریای غرق موج فضیلت بود
اوج کمال، اوج فضیلت بود
آن مهر ذرّه پرور افلاکی
سرچشمۀ مجاهدت و پاکی
احیاگر معالم قرآن بود
بر پیکر شریعت ما جان بود
تجدید کرد سنّت جدّش را
نشناختند حرمت و حدّش را
روزی که زهر زد به دلش آتش
منصور زد در آب و گلش آتش
شوق سفر به عالم دیگر داشت
دلتنگ بود و دیدۀ سوی در داشت
هنگام پر گشودن و رفتن بود
پرواز روح از قفس تن بود
احضار کرد جملۀ خویشان را
شیرازه بست جمع پریشان را
چون دید اهلبیت همه جمعاند
پروانگان شیفتۀ شمعاند
مثل همیشه دغدغهاش دین بود
در واپسین نفس سخنش این بود:
هر کس سبک شمرد نمازش را
نشناختهست گوهر رازش را
در سایهسار چتر شفاعت نیست
با او شمیم و عطر شفاعت نیست
چون کعبهای که قبلهنما دارد
ای عاشقان بهشت بها دارد
گفت این حدیث و هدیه به جانان داد
ذکر نماز روی لبش... جان داد
فردا چه میدهیم جوابش را؟
وقتی حدیث روشن و نابش را-
دادیم ما به دست فراموشی
دست سکوت و سایۀ خاموشی
او رفت و ماند مکتب او تنها
ماندیم ما و مرثیه خواندنها
آن مکتبی که هست جهانافروز
از تربتش غریبتر است امروز
«قالَ الامام صادقِ» ما کم شد
دریا بدل به قطره و شبنم شد
دلهای مهربان، شده دور از هم
داریم شکوه وقت عبور از هم
یاد آن که بود، مسجد ما سنگر
صحن و رواق آن، همه روشنگر
مسجد، به چلچراغ مزین شد
محراب، مثل آینه روشن شد!
اما نماز چشم به در مانده
نخلی در انتظار ثمر مانده
مسجد گرفته گرد ملال امروز
محزون شده صدای بلال امروز
مسجد پر از جماعت کمرنگ است
گلدسته رنگ باخته، غم رنگ است
از بس که دل ز دایره بیرون شد
اشک کبوتران حرم خون شد
در آن حرم که شمع و چراغی نیست
یک لاله بینشانی داغی نیست
دلها در آرزوی بقیع او
پر میکشد به سوی بقیع او...
سوی بقیع، باغ گل یاسین
آنجا که دیده داغ گل یاسین
آنجا که اشک ماه سرازیر است
آنجا که پشت پنجره دلگیر است
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝