7502.mp3
26.29M
|⇦•واسه نفس گرفتن
#سینه_زنی و توسل به حضرت سید الشهدا علیه السلام اجراشده#شب_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
آنتوان بارا از جمله پژوهشگران مسیحی است که در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» خود حقیقت شخصیت امام حسین (ع) را اینگونه بیان کرده است: «من در مورد زندگی و حرکت حسین(ع) بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شدهام.»
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab07Moharam1402_05.mp3
2.42M
|⇦•کشتن عموت و...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سید الشهدا علیه السلام اجراشده#شب_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
توماس کارلایل تاریخدان شهیر اسکاتلندی :
بهترین درسى که از کربلا میتوان گرفت ، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند؛ آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت، باعث شگفتى من است.
🏴🏴🏴
کشتن عموت و واقعا، زدن گلوت و واقعا
جای پَرِ قنداق خون، گرفته روت و واقعا
دیگه بریدم واقعا، خیری ندیدم واقعا
راستی دارم میرم سر خاکِ شهیدم واقعا
آروم بخواب طفلِ نخورده آبم
کاش شبِ جمعهها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
پیشم عروسِ من نشسته مادر
«علی لایلای، علی لایلای»
آبت ندادن واقعا، چه جوری شادن واقعا
اگه بیان سمتِ حرم، چقدر زیادن واقعا
بابات بُریده واقعا، رحمی ندیده واقعا
هنوز نمیشه باورم، مِنَّت کشیده واقعا
حسین که حرفِ التماس و میزد
حرمله داشت تیرِ خلاص میزد
این لحظهی شرمندگیِ مرده
هی یه قدم میره و برمیگرده
«علی لایلای، علی لایلای»
#شاعر: #محمد اسدالهی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_01.mp3
42.88M
|⇦•عاشق شدن...
#مناجات و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
ماراسیک پیروان امام حسین(ع) را مورد تمجید خود قرار داده و میگوید: گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح، مردم را متأثر میسازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین(ع) یافت میشود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
🏴🏴🏴
عاشق شدن شاید، اگر اما نمیخواهد
مجنون نمیگوید، مرا لیلا نمیخواهد
من آمدم دورت بگردم، برنگردانم
شمع نگاهت گِرد خود، پروانه میخواهد
دنیا برای اهل دنیا، من تو را دارم
آن که تو را دارد، دگر دنیا نمیخواهد
امروز جایی نوکری کردم که اربابش
هرچه شود، عذر مرا فردا نمیخواهد
عاشق میان سینه دارد، یک حسینیه
عاشق برای گریه کردن، جا نمیخواهد
هرکس که چای روضه را، پس میزند
انگار در جنت است و آب کوثر نمیخواهد
گریه کند با دست بر سر میزند یعنی
از غصهی ذبح سرت سر را نمیخواهد
از کربلا چه گفته، پیغمبر که بعد از آن
گویی تورا در بطن خود، زهرا نمیخواهد
رو میزند خیمه به خیمه، پیشِ اصحابت
تنهاییت را، زینب کبری نمیخواهد
داغِ علیاکبر به جانت آتش افکنده
جسم تو دیگر تابش گرما نمیخواهد
حداقل یک پارچه رویت بیاندازند
پوشاندن پیکر دیگر فتوا نمیخواهد
از کربلا تا کوفه و، از کوفه تا شام
راهب فقط فهمید مویت، شانه میخواهد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
|⇦•شیشه ی عمر پدر....
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت علی اکبر علیه ااسلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
شیشهی عمر پدر خُرد شدی در نظرم
سر پیری چه بلاییست که آمد به سرم
خواستم پر بکشم سمت تو...،خوردم به زمین
طرزِ درهم شدنت چیده همه بال و پرم
لختهخون! خواهشاً از حنجرهاش دست بکش
تا اگر شد فقط این بار بگوید: پدرم
شمر با هر ولدیگفتنِ من میخندد
پسرم ای پسرم ای پسرم ای پسرم
تا به حالا نشده پیش پدر پا نشوی
حیف باشد دم آخر نکنی مفتخرم
نیزه مسمار شد و چنگ به پهلویِ تو زد
داغ زهراییِ تو شعله زده بر جگرم
تیغها! از بدنِ ریخته پا بردارید
بگذارید که از معرکه او را ببرم
میشمارم همه اعضای تو را..،باز کَم است
تکّهای از تو کجا مانده؟!..،خودم بیخبرم
آنقَدَر بند به بند بدنت وا شده است
میشود در دلِ قنداقه تو را بُرد حرم
کارِ تشییع تو یک روز زمان خواهد بُرد
همه از خیمه بیایید که من یک نفرم
#شاعر: بردیا محمدی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
👇👇👇
#قسمت_دوم #روضه وتوسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده#شبِ_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
*علیاکبر اومد دمِ در خیمه، اینقدر این آقا زیباست، خوشروئه. اول شهید از بنی هاشمه. همچین که دم در خیمه گفت بابا، اجازه میدین، نوبت منم هست برم میدان؟!روایت میگه بیدرنگ ابی عبدالله گفت: برو...همچین که راه افتاد گفت: صبر کن!، جونم بابا! یکم جلو بابا قدم بزن...
یه نگاهی ناامیدانهای به جوونش کرد؛ از گوشهی چشمش اشک جاری شد. محاسن مبارک و گرفت سر و به آسمان بلند کرد.خدایا شاهد باش کیو دارم میفرستم. هروقت دلتنگ رسول خدا میشدیم، به علی نگاه میکردیم یاد رسول خدا میافتادیم.
اذن و گرفت؛ ابی عبدالله آیه قرآن خوند و به سر و روی علی فرستاد و گفت خدا پشت و پناهت پسرم...
علی اکبرزد به دلِ لشکر، رجز خوند به دل لشکر زد. انقدر لشکر و تار و مار کرد، زجهی لشکریان بلند شد از بس این آقا با شمشیر میرفت توو دل لشکر.
برگشت پیش باباش، اینا انگار هرچی شمشیر میزنند، نیزه میزنند بهش نمیخوره. بابا عطش داره بیچارهم میکنه، سنگینی این زره داره منو اذیت میکنه، شمشیرم سنگینیش داره اذیتم میکنه. آب هست یکم به من بدی؟! اگه من یکم آب بخورم، جون تازه میگیرم به دل لشکر میزنم. ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن و گفت ای پسرم زبونت و به من نشون بده، علیاکبر زبونش و در اورد، زبونش و گذاشت توو دهن حسین. خاتم انگشترش و ابی عبدالله درآورد توو دهن علیش گذاشت، انشاءالله جدم سیرابت میکنه. بابا برگرد میدون بیشتر از این منو اذیتم نکن....
از اینجا مقتل شروع میشه، ابی عبدالله چشم از علیش برداشت. علیاکبر دمادم حمله میکرد به لشکر، یه تیری به گلوی علیاکبر نشست. خدا لعنت کنه مره بن منقذ رو، با شمشیر یه ضربهای به سر علیاکبر زد و دیگه همه ریختن سر علی دارن ضربه میزنند، هنوز علیاکبر رو اسبه این خونا از سر علی رو گردن اسب سرازیر شد. این خونا اومد جلو چشم اسب و گرفت. اسب رفت توو دل لشکر، دیگه همه دورش و گرفتند. هرکی با هرچی دستشه داره میزنه...
شمشیر اگه به جایی بخوره، شمشیر و فرو میکنند درمیارن؛ اما همچین که علی رفت توو دل لشکر شمشیرا همینجوری فرو میرفت یعنی قطع میکرد. ارباً اربا. صدای علی بلند شد: یا ابتاه! بابا بیا! ابی عبدالله تا صدای علیش رو شنید، سراسیمه سوار بر مرکب شد. خبر برای حسین اومده جوونت زمین خورده سریع خودش رو رسوند....
یه روزیم علی توو مسجد نشسته،سراسیمه حسن و حسین اومدن بابا! مادر ما از دنیا رفت. بدو بابا. علی بدو بدو خودش و رسوند خونه...
چند قدمیه بدن که رسید ابی عبدالله زانوهاش دیگه طاقت نیاورد. با سر زانو به این بدن نزدیک شد...
امیرالمومنین هم هی توو کوچه زمین میخورد، یکی دو مرتبه علی با صورت زمین خورد. بعضیا دیدن خندیدن. دیدی علی رو زمین زدیم...
توو این همه جنگ نتونستیم علی رو زمین بزنیم، با یه خبر علی رو زمین زدیم...*
«این خبر پیچیده هرجا
مرتضی افتاده از پا»
*حالا ابی عبدالله رسید بالا سر علیش، خودش و انداخت رو این بدن. فریاد میزد:« نمیخوای جواب بابات و بدی؟!» نشست کنار این بدن صورتش و گذاشت رو صورت علیش؛ دیگه برنداشت. همینجور که این صورت رو صورت جوونش بود، چه صورتی! همچین که حسین صورتش رو رو صورت علیش گذاشت، پر خون شد....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
👇👇👇
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت
*بعضیا گفتند حسین جون داد، همون خبری که توو مدینه پیچید علی مُرد. فاطمه رو زدیم علی رو هم باهاش کشتیم. اینجا هم همین خبر پیچید دیدی حسین و از پا انداختیم. همینجور که این صورت رو صورته حالا بچهها دم دم خیمه عمه! بابا بلند نشدا؛ چرا عمه جان الان بلند میشه. از صبح تا حالا انقدر داغ دیده حالا بلند میشه. عمه! بابا بلند نشد، چرا عمه جان الان بلند میشه. داغ دیده دیگه داغِ جوون دیده. هرچی صبر کردن دیدن حسین بلند نمیشه. هلهله از سمت دشمن بلند شد. تا بیبی دید صدای هلهله بلند شد بدو بدو از خیمه دوید بیرون. دست رو سرش گذاشته، همچین که دستش اومد رو شونهی حسین یهو ابی عبدالله داغش فراموشش شد. چرا؟! آخه ناموس خدا از دم درِ خیمه بدو بدو، یهو سر بلند کرد خواهر! تو چه جوری اومدی؟!*
پیغمبر دوباره ام، تسبیح پاره پاره ام
پاشو ببین بیچاره ام، ای نور دیده، قدم خمیده
پاشو نذار که دشمن، به من بخنده اکبر
پاشو نذار که عمه، بیاد میون لشکر
چه جوری تو رو، من تا حرم بیارم
طاقت دیگه ندارم، تیر از تنت درآرم
هرجوری تو رو، بین عبا میچینم
رو خاک و رو زمینم، یه تیکهت میبینم
پهلو و سرنیزه دَرید، نیزه رو بازوهات کشید
نفسهات و نیزه بُرید، ای ارباً اربا، شبیه زهرا
به لب رسیده جونت، شکسته استخونت
با لخته لختهی خون، سنگین شده زبونت
ارث مادرم، همینه توو جوونی
یه جور زدن نتونی، که روی پات بمونی
بیهوا لگد گرفت تاب و توونش، صدای استخونش
آتیش زدن به جونش، آتیش زدن به جونش
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_02.mp3
9.52M
|⇦•شیشه عمر پدر.....
#روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_03.mp3
20.98M
|⇦•شِبه پیغمبر...
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود:
زمین کربلا، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مى دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.
🏴🏴🏴
شِبه پیغمبر، رفتی و شکسته شد بابا، وَلَدی وَلَدی
ای علیکبر، بَعْدَكَ الْعَفا عَلَى الدُّنْيا، وَلَدی وَلَدی
پُره از تو همهی دور و برم
چه جوری من تا خیمه ببرم
شده خون جگرم، شده خم کمرم
دست و پا نزن،میبینه دست و پاش و گم میکنه پدر
پاشو اکبرم، عمه رو از بینِ این نامحرما ببر
«وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی»
پدرِ پیرت، خورده رو زمین علی پاشو، وَلَدی وَلَدی
غمِ داغت رو، توو چشام ببین علی پاشو، وَلَدی وَلَدی
به تو نیزه زدن از یک قدمی
توو عبا هرچی میچینم تو کمی
میوهی دلمی، امیدِ حرمی
غرقِ خون شدی، قلبِ منم مثل تنت ارباً اربا شد
بودی یک نفر، ولی تنت پاشیده بین یه صحرا شد
«وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی»
عصای دستم، واسهت آرزوها داشتم، وَلَدی وَلَدی
جگرم آتیش، شد از این غم از این ماتم، وَلَدی وَلَدی
شده خون اشکِ چشام ای ثمرم
تو جوون بودی شبیه مادرم
چی اومد به سرم، پسرم پسرم
گفتی یاعلی، شبیه مدینه تو رو بیهوا زدن
کوچه وا شد و، لشکری از ارازلِ بیحیا زدن
«پسرم پسرم پسرم پسرم»
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
|⇦•رخش چه صبح ملیحی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
رخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علیاکبرِ لیلاست، به چه شاخه نباتی
بدون چشمهی لعلش، نبود در همه هستی
نه چشمهای نه قناتی، نه دجلهای نه فراتی
دمیده بر سرِ دنیا، چه آفِتاب بلندی
رسیده درشب لیلا، چه ماه با برکاتی
قدش چه سروبلندی، چه گیسویی چه کمندی
چه مرتضی سَکَناتی، چه مصطفی وَجَناتی
یا علی بن حسین بن علی سالاری
آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری
با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم
منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری
«عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی»
چه دلبری چه دلیری، چه بیمثال و نظیری
چه یوسفی چه عزیزی، چه ماورای صفاتی
حواس قافله رفتهست، در صدای اذانش
هَلا چه حَیّ عَلایی، چه عَجِّلوا بصَلاتی
حسین با پسرش، رد شدند از غزل من
پسر چه ماه جمیلی، پدر چه باب نجاتی
چه روزها که به لیلا گذشت و رفتی و می گفت
مَضَی الزَّمانُ و قَلبی يَقولُ إنَّكَ آتی
یا علی بن حسین بن علی سالاری
آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری
با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم
منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری
«عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی»
شبم به روی تو روزست و دیدهام به تو روشن
وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتي و غَداتی
اگرچه دیر بماندم امید برنگرفتم
مَضَی الزَّمانُ و قَلبی يَقولُ إنَّكَ آتی
من آدمی به جمالت نه دیدم و نشنیدم
اگر گِلی به حقیقت عَجینِ آبِ حیاتی
شبانِ تیرِ امیدم به صبحِِ روی تو باشد
قد تُفَتَّشُ عَینُ الحیاةِ فی الظُلُماتِی
یا علی بن حسین بن علی سالاری
آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری
با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم
منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری
«عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی»
نه پنج روزهی عمرست، عشق رویِ تو ما را
وَجَدْتَ رائِحَةَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتي
وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما یُحِبُّ وَ یَرْضَی
مَحامد تو چه گویم که ماورای صفاتی
أَخافُ مِنكَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی
یا علی بن حسین بن علی سالاری
آمدی مثل عموجانت عَلَم برداری
با اذان گفتنِ تو کِیف کند اربابم
منطقِ احمد و تیغِ حیدرِ کرّاری
«عَلیٌ الاکبر، یاعلی علی»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_04.mp3
24.88M
|⇦•رخش چه صبح ملیحی....
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
امام صادق (ع) فرمود:
کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
Fadaeian_Shab08Moharam1402_07.mp3
20.05M
|⇦•چی شد قدِ....
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجراشده#شب_هشتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
امام صادق (ع) فرمود:
هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین ( علیه السلام ) باشد.
🏴🏴🏴
چی شد قدِ بلندِ تو، اون ابروی کمندِ تو
کنار هم جمع میکنم، دوباره بند به بندت و
اگه میشه به مویی بَند شو
جای زمین خوردن بلند شو
دست و میگیرم پا میوفته
یه چیزی رو خاکا میوفته
«میخوای بلند بشی ولی نمیشه
این علی دیگه اون علی نمیشه»
افتادی بیسپر شدی، چندتا علیاکبر شدی
نیزه روی نیزه زدن، پهلو شکستهتر شدی
داشتم به مادرم میگفتم
امروز چقدر یادت میوفتم
باز پیشِ من جوون زمین خورد
صورت غرقِ خون زمین خورد
«میخوای صدام کنی ولی نمیشه
این علی دیگه اون علی نمیشه»
زخمِ دلم بهتر نمیشه
این حیدر اون حیدر نمیشه
زخمِ سرم هرچی که باشه
آی زخم میخِ در نمیشه
زخمِ پهلوی زن پابهماه
نکنه هنوز نشد روبهراه
روضههاش و گفتم هرشب به چاه
پشتِ در افتاده بود بیپناه
کُشتنش اما میگفتن که خودش مُرد
خودش حتما یه روز محکم به در خورد
خودش خورده به جایی چشم و گونهش
خودش آتیش گرفت لابد توو خونهش
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال
|⇦•شعاع نور تو...
#مناجات و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴
شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید
تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید
به شوق پادوییِ روضه،جمع نوکران جمع است
محرم هیچکس ما را پی حاجت نخواهد دید
همان خادم که کفش سینهزن را جفت میکرده
شبی که جفت شد بند کفن، زحمت نخواهد دید
خدایا! شاکرم از این حسینی که به من دادی
گمانم جز مُحِبَّش، بندهای رحمت نخواهد دید
بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضههایت نیست
بدون نذرِ هیئت کاسبی برکت نخواهد دید
فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمیبینی
کسی فرزند را هم شانهی رعیت نخواهد دید
جُون عجب نوکری بود عجب غلامی بود. گفت: آقا به منم اجازه میدین؟! گفت:« تو آزادی، تو خیلی وقته در خونهی ما نوکری میکنی؛ آزادت میکنم برو. اینجا که میبینی معرکهست خون و خونریزیه، تو برو برس به کارت». آزادی...
گفت: آقاجان یه عمری درِ خونهت نوکری کردم، کفشات و جفت کردم؛ هرکاری گفتی انجام دادم.میدونم به دردت نمی خورم هم سیاهم هم بو میدم اصلا، اصحاب و میبینی اینا همشون یار تو بودند؛ من کجا اونا کجا ولی منو آزادم نکن آقا. گفت: «اگه میخوای بری برو».
انقدر خوشحال شد که لباسش و درآورد و شروع کرد به رجز خوندن امیری حسین و نِعمَ الامیر" اومد وسط معرکه. برهنه شد گفت: «هرچه قدر میخواید بزنید، بزنید. اومدم یه چند دقیقه از گرفتن جون این آقا وقت بگیرم، چند دقیقه دیرتر این آقا رو بکشید. من این آقا رو میشناسم سالهاست براش نوکری کردم، نکشید این آقا رو.»
فلذا همچین که زمین افتاد آقا رو هم صدا نکرد، خودش و واقعا نوکر میدونست. میگفت من کجا اون اربابه؛ ولی ابی عبدالله همچین که از دور دید جُون زمین خورد، سریع اومد سرش و بغل گرفت.
رمقی نداشت آروم آروم این چشا رو باز کرد، بَه آقا. سرش و از دامن ابی عبدالله گذاشت رو خاک. آقا سر من کجا دامن عزیز فاطمه کجا؟!
کاری که ابی عبدالله با علیاکبرش کرده، روایت میگه همچین که جُون سرش و رو خاک گذاشت ابی عبدالله صورتش و آورد گذاشت به صورت جُون؛ صورت به صورت غلامش گذاشت...*
اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..، حسن داده
کسی ما را سر این سفره بیدعوت نخواهد دید
به جز روزی که بین دستهها زیر عَلَم رفتم
پدر دیگر مرا اینقدر باهیبت نخواهد دید
لباس مشکی ما دستبافِ زینب کبراست
جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید
هزاران بار کج رفتم..،ولی زهرا برم گرداند
پسر از مادر خود لطفِ با مِنَّت نخواهد دید
#شاعر:بردیا محمدی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکربن
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
@Aaramesh42خادم کانال