ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد
دل او بهر حرمها و کودکان آن ناگران باشد
عمو جان من شده خسته
بمیرم بر خاک بنشسته
عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم۲
_____________________
چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما
نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما
ببین عمه او شده تنها
رهایم کن تا روم آنجا
عمو جانم....
______________________
ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید
از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید
نگاهش افتاده سوی من
ندارد یاری عموی من
عمو جانم ای...
______________________
عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغوشت
سرم روی سینه ات بگذار،تا شوم از عطر تو مدهوشت
جداگردد دستم از پیکر
فدای تو ای مه انور
عموجانم ای...
__________________
عجب جایی گشته قربانگاه بهر عبدا...،آه و واویلا
نشیند شمر لعین آنجا،سینه ی مولا آه وواویلا
چه می سازد خواهرش زینب
بده صبری را به او یارب
حسین جانم ای حسین جانم۲
شعر:اسماعیل تقوایی
شاعر: #اسماعیل_تقوایی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
شب پنجم
عبدالله حسن
چقدر توو حرف زدن مهربونی
تو مث بابام حسن مهربونی
توو مدینه به همه گفته بودم
بیشتر از همه با من مهربونی
عمو جون مثل بابام کریم میشم
واسه تو مدافع حریم میشم
نمیذارم تورو از من بگیرن
بدون تو من بازم یتیم میشم
نیمدازم کسی چپ نگات کنه
زبونش لال کسی بد صدات کنه
سفارش کرده بابام به مادرم
من و قاسمو باید فدات کنه
شمر لعنتی! برو پاپس بکش
از تن عزیز زهرا دس بکش
عمو جون! من جلوشونو میگیرم
قربونت بشم یه کم نفس بکش
اومدم که مشکلا رو حل کنم
تا به حرفای بابام عمل کنم
دستم از تنم جدا شده عمو
چجوری حالا تورو بغل کنم؟
گفته بودم خودمو نشون میدم
پاش بیفته واسهی تو خون میدم
عاقبت بخیر شدن همینه که
من دارم توو بغل تو جون میدم
آرش براری
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خودم دیدم ، با این چشمام
هرچی که گذشت بتو ته گودال
خودم دیدم ، با این چشمام
میرفتی زیر مشت و لگد از حال
خودم دیدم ، زمین خوردی
زیر لب اسم مادرو میاوردی
خودم دیدم ، ته گودال
عمو غصه ی خیمه هارو میخوردی
زیر آفتاب میسوزه تن تو سایبونم من
خیالت جمع تا جون دارم پیشت میمونم
نمیذارم یک مو از سرت کم شه
اگه دستام واسه ی تو قلم شه
أباعبدالله حسین یاثارالله
بند دوم
عمو پاشو ، دلا سنگه
کسی برای تو دل نمیسوزونه
اگه عالم باتو بد شن
خیالت جمع عبدالله میمونه
مثل بابام حسن هستی
رو زانوی تو بزرگ شدم مولا
مگه میشه ، برم خیمه
تو رو تنها بذارم عمو تو صحرا
گره خورده دست من عمو به سینه ی داغت
بذار من هم لاله ای بشم گوشه ای از باغت
بلاگردونه عموشه عبدالله
زره نیست قدش بپوشه عبدالله
أباعبدالله حسین یاثارالله
بند سوم
خودم دیدم ، ته گودال
سره بریدن سر عمو جنگه
یعده با ، نی و تیرن
میون دامنای عده ای سنگه
خودم دیدم ، زمین افتاد
عمامه از سرت با نعره ای وا شد
عمو زخمایی که داشتی
رو پیشونیت حالا دیگه پیدا شد
دیگه امیدم داره میره با حال تو از دست
خداروشکر میکنم هنوز عموی من زندست
دیگه وقتش شد فدات شه عبدالله
خونش رو سینت بپاشه عبدالله
أباعبدالله حسین یاثارالله
#خادم_زینب
#زمینه_گودالی
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن
یاحسینکانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
پرستوی حریم کبریایم
کبوتر بچه ی آل عبایم
نمی ترسم اگر بارد به من تیر
که من با تیر باران آشنایم
انا بن المجتبی، ابن المصائب
بلی مردم یتیم مجتبایم
غم بابا ، غم عمه، غم طشت
خدا داند نمی سازد رهایم
اگر تیغی به دست آرم ببینند
که من نوباوه ی شیر خدایم
عمو فرمانده ی عشق است و من هم
بسیجی اش به دشت کربلایم
دگر رزمنده ای باقی نمانده
به غیر از من که یاری اش نمایم
به قرآن الهی کوثرم من
به قرآن حسینی هل اتایم
عمو بوی پدر دارد همیشه
عمو بوده پدر عمری برایم
عمو احساس من را درک می کرد
عمو می داد با رویش صفایم
عمو در قلب من عمری طپیده
عمو داده خودش درس وفایم
عموی مهربانم جای بابا
پسر می کرد همواره صدایم
خوشم رنگ عمو گیرم در این دشت
ز خون سرخ این دست جدایم
خوشم بر سینه ی او جان سپارم
الهی کن اجابت این دعایم
(سید محمد میر هاشمی
سبکهای دشتی
سه پنج روزه
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_6019101798659262218.mp3
6.21M
📝 بنشین تا به تو گویم زینب
🖊 #واحد
🖊 #شب_چهارم_محرم_۱۴۴۱
🖊 هیات روضة العباس "ع"
بنشین تا به تو گویم زینب
غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافله سالار تویی خواهر من
دختر حیدر کرار تویی خواهر من
خون ما جمله در این دشت دوان خواهر شد
خواهرم ،اکبر و عباس و علی اصغر من
بنشین تا به تو گویم زینب
غم دل با تو بگویم زینب
هدف نیزه و پیکار جفا خواهد شد
جمله یاران حسین در سفر کرببلا
سربه کف جان به ره دین خدا خواهد شد
بعد من خواهر من بازو نما قصه ما
زبانت سپر آل عبا خواهد شد
یا حسین،یاحسین،یا حسین،یا حسین
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5915759263405312074.mp3
1.75M
به تو از دور سلام
به سلیمان جهان؛ از طرف مور سلام
به تو از دور سلام
دل من واسه زیارت میزنه شور، سلام!
به تو از دور سلام
به حسین از طرف وصله ی ناجور سلام!

همه دنیام حسین
من فقط تو رو برا خود تو میخوام، حسین…
همه دنیام حسین
یاد گرفتم اسمتو از لبِ بابام حسین
همه دنیام حسین
واسه اربعین بده توون به پاهام حسین
───┤
• محمد حسین پویانفر •کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭😭😭😭😭
اکبر اکبر اکبر ای شبه پیغمبر
اکبر اکبر اکبر ای ثانی حیدر
ماه بی همتا لاله ی لیلا
ای پاره تن اکبر گلگون بدن اکبر
اکبر ای اکبر
شیرازه ی مولا گشتی اربا اربا
در کرببلا کردی جان خود را اهدا
دردشت و هامون درمیان خون
دیده زجهان بستی پشتم راشکستی
اکبر ای اکبر
ازغصه جان برلب بابا بنگر زینب
روز عمه گشته تیره مانند شب
کرده نظاره جسم صد پاره
ای کشته ی آگاه سرباز ثارالله
اکبر ای اکبر
اکبر اکبر اکبر ماه شب تارم
اکبر اکبر اکبر از دنیا بی زارم
دلغمین هستم رفتی از دستم
داغت نقش سینه شد ماه مدینه
اکبر ای اکبر ماه ام لیلا ای زاده ی زهرا
بابا مانده تنها دربین دشمن ها
پاره پاره تن بین توحال من
علی علی الدنیا از بعدک العفا
اکبر ای اکبر
بسبک مرحوم مؤذن زاده سروده شده
شعر: از سیدکمال میرصانعی ۹۵/۰۹/۲۹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_290769337478807745.mp3
698.3K
نوحه شب پنجم عبدالله بن الحسن (ع)
یتیمم قلبم مسوزان – ببوسم دستت عموجان
از آن ترسم جا بمانم – علی اصغر رفته میدان
عموجان – پدر بودی برایم
چگونه – تماشایت نمایم
تو رفتی – به دنبالت نیایم
منم فرزند شاه مدینه
غم مادر دارم من به سینه
رسانم خود را هر جا که باشی – بی قرینه
حسین جان عموجانم حسین
صدایت تا شنیدم – به سوی مقتل دویدم
منم پا به پای عمه – کتک خوردم تا رسیدم
عموجان – یکی با پا تورا زد
به خنده – یکی با نیزه آمد
جدا کرد – تن مارا ز هم بد
یکی زد با نیزه بر دهانت
گره زد بر پنجه گیسوانت
شنیدم زیر چکمه صدای – استخوانت
حسین جان عموجانم حسین
مزاحم شد پیکر من – ز هم واشد حنجر من
فقط تو دیدی چگونه – جدا شد از تن سر من
کنارت جسمم شد نامرتب
تنم گم شد زیرِ سم مرکب
چگونه بشناسد پیکرم را – عمه زینب
#قاسم_نعمتی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غزل مصیبت حضرت عبدالله ابن الحسن
دستم رها کن عمه، دورش را گرفتند
راه عبور زاده زهرا گرفتند
می آیم از خیمه به امدادت عمو جان
بار دگر گرگان ره صحرا گرفتند
عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر
لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند
تاضربه را کاری به جسم تو بکوبند
اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند
دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد
اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند
دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر
اما نشانه حنجرم را تا گرفتند
خون گلویم ریخت چشمان تو را بست
تا که نبینی جان من یک جا گرفتند
تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن
با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند
مانند قاسم نیزه کش کردند جسمم
از ما تقاص عقده از بابا گرفتند
امام حسن ببخشید آقا
جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟
هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند
#قاسم_نعمتی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5830387932174746943.mp3
6M
🏴زمینه شب پنجم- عبدالله ابن حسن(ع)
به زیر تیغ و- نیزه هایی- بی پناهی/ بی پناهی
عمو بمیرم- روی خاک- قتلگاهی قتلگاهی
عمه گناهه عمو چیه-که ریختن اونجا دور و برش
یه عده با شمشیر میزنن- یه عده نیزه به پیکرش
صداش بریده امونم و سخته تو خیمه بمونم و
ببینم این صحنه هارو من
بذار که از غم رها بشم بذار تو راهش فدا بشم
جدا بشه دستم از بدن
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
----------
دارم میبینم- از روی تل- با یه خنجر/ با یه خنجر
میخواد ببُره- شمر ملعون- از عمو سر/ از عمو سر
اگه نرم یا دیر برسم- نوبت اون بی حیا میشه
اگه تعلل کنم سر از- تنش جدا از قفا میشه
گرفته عمه حال و هوام بابامه که میزنه صدام
میخوام برم من پیش بابام
خدا گواهه که بی عمو حرومه این زندگی برام
عذابه موندن دیگه برام
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم
من از تبارِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ و خونِ حیدرم
خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم
خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم
از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم
تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم
تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربه ی یک تیر،حنجرم
ممزوج شد حسین و حسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما
باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند
زهرا نشسته گوشه ی گودالِ قتلگاه
باحالِ مادر از چه مدارا نمی کنند
خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند
یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند
بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینه ی خود وا نمی کنند
در پیشِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند
در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند
آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_پنجم_محرم
#ترکیب_بند
کیست این طفل های و هوی حسن
آخرین برگِ آرزوی حسن
هر زمان شانه میزدش زینب
بینِ آن شانه بود موی حسن
تاکه عباس روبرویش بود
تو بگو بود روبروی حسن
مانده است تا به قدرِ همتّ خود
که نگهدارد آبروی حسن
بچههای حسن همه شیراند
کربلا داشت شش سبوی حسن*
وقت دیدارِ او میان حرم
چقدر میرسید بوی حسن
یاکریمِ سرایِ زهرا بود
سومین مجتبای زهرا بود
بسکه پُر دیده جایِ بابا را
که ندارد هوای بابا را
یازده سال میشنیده فقط...
از عمویش صدای بابا را
روی دوش حسین میدیده
پنج نوبت ردای بابا را
سالها هم مواظبش بودند
نشنود ماجرای بابا را
سالها دیده بود ماهِ صفر
سالگردِ عزای بابا را
قاسمش گفته بود در گوشش :
دیدهام ردِّ پای بابا را
در رگش خون جاریِ حسن است
آخرین یادگاری حسن است
این پسر نازِ پنج تَن دارد
هم حسین است هم حسن دارد
چشمِ بَد دور چون امیرِ جمل
هوسِ جنگ تَن به تَن دارد
حرف او حرف ساختن نیست
جگرش بوی سوختن دارد
نیتاش را حسین میدانست
که بجای زره کفن دارد
دید با بالِ جبرئیلیِ خود
با عمو میلِ پَر زدن دارد
قامت او به قدِ شمشیر است
سپر از دست در بدن دارد
خواهرم نور عین ، عبدله است
حسن ابن حسین ، عبدله است
جایِ آن نیست استخاره کند
با سرانگشت هِی اشاره کند
یا که باید نماند و برود
یا بمیرد فقط نظاره کند
عمه محکم گرفته بازویش
آستین را کشید پاره کند
قدر انبوهِ زخمهای عموست
نَفسَش را اگر شماره کند
ناگهان در میان آن برزخ
قبل آنکه جگر شراره کند
دستِ او را کشید بابایش
پدرش آمده که چاره کند
میدود حال یک نفس به شتاب
اّجتمع عِدَةًُ مِن الاَعراب....
دید یک دشت سر به سر جمع است
دورِ او سی هزار ، سر جمع است
بینِ گودال رویِ آن مظلوم
تیغ و سرنیزه و سپر جمع است
دورِ آن شیب ازدحامی هست
پای آن شیب بیشتر جمع است
پیرمردان و ناجوانمردان
از حرامیِ خیره سر جمع است
از سنان و سهشعبه و از سنگ
از عصا دشنه و تبر جمع است
دید عمو را به هرطرف پخش است
دید او را که مختصر جمع است
عِدةًُ مِن جماعتِ الاَعراب
میزنندش چه بی حساب و کتاب
روی آن سینه تا به رو اُفتاد
سینه بر سینهی عمو اُفتاد
بیشتر غرق شد در آن آغوش
طفل در اَبرِ آرزو اُفتاد
یازده بار زیرورو شد آه
یازده بار زیر و رو اُفتاد
غرقِ ثاراله است عبدالله
بین لشکر بگو مگو اُفتاد
حرمله آمد و در این دعوا
نظرش زود بر گلو اُفتاد
عاقبت با عمو یکی شده بود
آن گلو این گلو یکی شده بود
#حسن_لطفی ۹۹/۰۶/۲کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشعار #شب_پنجم_محرم
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت
بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد
با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت
دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت
دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و
پنجهی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده
تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده
دید راضی است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُندهی زانو به رویِ سینـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّهی مو، آمـاده
هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد
ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده
بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت
درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست
آه از این صحنهی جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركهی تاخت و تاز
به رویِ سینهی پا خوردهی خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت
بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن
باز هم چهرهی خورشید ز خون رنگ گرفت
🔸شاعر:
#علیرضا_شریف
اشعار #شب_پنجم_محرم
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی
من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی
فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!
قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی
آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی
بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی
لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی
با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی
🔸شاعر:
#حسین_ایزدی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شدهست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
سر می نهد تمام فلک زیر پای او
دل می برد ز اهل حرم جلوه های او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی
هر لحظه می تپد دل زینب برای او
او حس نمی کند که یتیم است و خون جگر
تا با حسین می گذرد لحظه های او
بالاتر از تمامی افلاک می نشست
وقتی که بود شانۀ عباس جای او
نیمش حسن و نیمه دیگر حسین بود
بوی مدینه می رسد از کربلای او
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دل نگران حسین بود
🔸شاعر:
#مسعود_اصلانی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
کشتهی دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بیشترش دور و بر مردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک اینها جگر مردان است
همه اصحابِ حرم طفل غرورش هستند
این پسربچّهی خیمه پدر مردان است
بست عمّامه همه یاد جمل افتادند
این پسر هرچه که باشد پسر مردان است
نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
بگذارید «حسن» بودن او جلوه کند
حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است
گرچه «ابنُالحسنم»؛ پُر شدم از ثارالله
بنویسید مرا «یابنَاباعبدالله»
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است
حسن حسین شده پس"حسین جان"حسن است
حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد
اگر حسین شنیده بدان که آن حسن است
اگر ظهور کُنَد خیره خیره میبینیم
به هر نَفَس حسن است و به هر زبان حسن است
حسن شُکوهِ حسین و حسن شُکوهِ علی
حسن شبیهِ رسول است پس اذان حسن است
بر آستانِ علی آمدیم و فهمیدیم...
هم آستان حسن است و هم آسمان حسن است
به شانهی حَسَنش تکیه داد زهرا گفت :
که تکیه گاهِ تمامیِ خاندان حسن است
حسین گفت "اَخی خیرُ مِنّی و یعنی
امامِ کربُبلا نیز بی گمان حسن است
بیا به میمنه و میسره زمانِ نَبَرد
ببین به کرببلا شورِ هر جوان حسن است
که ضربِ تیغِ علیاک
برست یا حسن و
که تیرِ حضرت عباس را کمان حسن است
حسن غریب شد اما خدا گواهِ من است
تمامِ مقصد این روضهها همان حسن است
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد
پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد
زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش
بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد
جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد
که دست پرپرش درس
مروت بر جهان میداد
به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید
که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد
به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر
که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد
نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست
دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
آنچنان دل بُرد از من بانگ "هَل مِن ناصِر" تو
کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه تا مقتل رسیدم
تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
تو به رفتن رو نهادی من ز ماندن دل بُریدم
دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
سر چه باشد؟ تیر عشقت را به جان خود خریدم
بانگ "وا اماه" سر دادم چو بازویم شکستند
سوختم تا آه زهرا را دم آخر شنیدم
جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا
تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم...
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
_______________
#عبدالله_بن_الحسن
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش
کیست این طفل که تفسیر کند مردن را
سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را
غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را
یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش
واژه ای نیست به مداحی این آزاده
چه مقامی است خدا داده به آقازاده
از کجا آمد و راهش به کجا افتاده
دامن پاک عمو بود از اول وطنش
بی زِرِه آمد و جان را زِ ره قرآن کرد
بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت
جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد
خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی
خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید
بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد
دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش
تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
حضرت قاسم
😭🙏😭🙏😭🙏
برایش شهادت عسل بود
ز عمر حسن ماحصل بود
به میدان رزم و شهادت
چو بابا دلیر جمل بود
چه رزمنده ای با شجاعت
به میدان چو مردعمل بود
جوانی چوقاسم که دیده
که رزم آوری بی بدل بود
زره او ندارد عموراشده یار
برای شهادت بوددیده خونبار
----------
عدو می حراست ز جنگش
ز شمشیر و برق خدنگش
صدافسوس که ازسوی دشمن
زهرسو رسید تیغ و سنگش
عدو گشته غرق خجالت
بر آنان زده مهر ننگش
عمو بهر قاسم دعا کرد
به قاسم جهان بوده تنگش
عموجان دعا کن که بابا ببینم
ز رخسار بابا گل وغنچه چینم
----------
دریغا که زیر ستوران
فتاده چوخورشید تابان
عمو جان عنایت بمن کن
مرا دور اکبر به گردان
نبینم عمو جان غریبی
تو ای آیت حی سبحان
اگر پاره گردد تن من
بر اهداف تو باشد آسان
بیانجمه مادر نگه کن مدالم
بودوقت رفتن مرا کن حلالم
سیدکمال میرصانعی ۹۸/۴/۱۲
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
حضرت قاسم (ع) / نوحه
ای عمو طاقت ندارم
من تو را تنها ببینم
در میان موج ماتم
در دل غم ها ببینم
کن عنایت ، ای عمو جان
دستِ خالی بر نگردم
با عدویت ، از دل و جان
من مهیّای نبردم
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
اختر سرخِ زمینم
جز در این وادی نتابم
من عزیز مجتبایم
مثل اکبر کن حسابم
اذنِ میدان ، خواهم از تو
رخصتی تا که روم من
گر دهی اذن ، با رشادت
م زنم در قلب دشمن
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
تا نداد اذنِ جهادش
نور چشمان پیمبر
بر عمو آورده قاسم
دستِ خطّی از برادر
ای عمو جان ، گفته بابا
یاورت باشم در اینجا
آمدم تا ، مثل لاله
پرپرت باشم در اینجا
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
اذنِ میدان را گرفته
نوجوان سرباز ایمان
شد حرم غرقِ تماشا
می رود قاسم به میدان
از پی او ، چشم زینب
گشته ابری پُر ز باران
وَه چه زیبا ، گشته قاسم
در میانِ گلعِذاران
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
زد به قلبِ دشمنانش
آن یلِ میدان هستی
ناگهان بر پهلوی او
نیزه زد ، نیزه بدستی
تیغ گلچین ، تا برون شد
لاله گون شد روی شمشاد
حالِ زینب ، شد دگرگون
راکب از مرکب که افتاد
ای عمو جان
ای عمو جان
ای عمو جانم عمو جان
oo
محمود تاری "یاسر"کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
نوبت عشق است عشقم با حسن
سفره را وا کرده این شبها حسن
صبر او رزم است گرچه بی صداست
صلح او روح قیام کربلاست
ساختن با سوختن یک جوهر است
خون این دل مثل خون حنجر است
هرکه مجنون حسین و کربلاست
مطمئنا زیر دین مجتبی است
با اجازه از علی آن صف شکن
مینویسم لافتی الاحسن
نامه داد و شاه را امداد کرد
مذهب ما را حسن آباد کرد
غربت او سِری از اسرار اوست
این شلوغی حرم ها کار اوست!
امشب اما تا مدینه راهیم
الله الله امشب عبداللهیم
کیست عبدالله عشق پنج تن
حضرت باب الحسین باب الحسن
یازده ساله ولی شیر نر است
این نواده مثل جدش حیدر است
عابد شب زنده دار هرشب است
از محافظ های عمه زینب است
نوجوانی ابالفضل است این؟
یا به بدر آمد امیرالمومنین؟
در رگش خون حسن جاری شده
جان به قربانش چه کراری شده
هست این شاخ نبات پنج تن
نذر عاشورای بابایش حسن
.
ظهر شد دلهای عالم در تب است
دست عبدالله دست زینب است
یارب عاشوراست یا که محشر است
یا حسن دستش به دست مادر است
دونفر بالای تل باحال زار
بی کسی تشنه میان کارزار
دید از بالا که بلوا ساختند
با سر آقا را زمین انداختند
گرگ ها خون عمو را میخورند
نیزه ها دائم به یک جا میخوردند
اب میخواهد سنانش میدهند
با نوک نیزه تکانش میدهند
نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد
زخم ها روی گلو میخورد بعد
بر تن خون خدا پا میکشند
مست های موی عمو را میکشند
آیه میخوانند و سنگش میزنند
به دلش با خنده آتش میزدند
پیش خشکی لبان شاه دین
آب هارا شمر میریزد زمین
هرچه را دارد به دعوا میبرند
دزدها پیراهنش را میبرند
روح قرآن زیر پا افتاده ست
روی سینه شمر هم آمادست
حنجر است و حنجر است و حنجر است
خنجر است و خنجر است و خنجر است
دید عبدالله عمو را داد زد
زیر لب میگفت یا زهرا مدد
ای عمو تنها نمان بین سپاه
مجتبی دارد می آید قتلگاه
یازده سال است دنیای منی
جای بابایم تو بابای منی
گرچه شمشیری ندارد نوکرت
دست دارم میدهم پای سرت
کاش زخم من مداوایت کند
تیر روی سینه ات جایم کند
غم مخور جانا فدایت میشوم
من بقیع کربلایت میشوم
سیدپوریا هاشمی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش