رفقاء از نغمات و اشعارجناب مبشری شاعر و ذاکرآئینی پس از پیوستن حتمأ بهره خواهید برد التماس دعا🙏🇮🇷🏴
حرف دل (1).mp3
753.2K
حرف دل
آرزو نمیکنم که بیایی
آرزو میکنم وقتی آمدی چشمانم شرمسار نگاهت نشود
چون همه میدانند که می آیی..🥀
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
8707556552.mp3
10.8M
❤️#امام_رضا
🎵 کربلایی#سید_محمدرضا_نوشهور
🎶سبک:#شور
📜 سلام امام رضا
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
کربلایی مهدی رضایی (2)(1).mp3
23.61M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🎤مداح :کربلایی مهدی رضایی
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نیمه ی دل شب،بی صدا و مخفی
غسل و کفن میکنه مولا بی بی زهرارو
میرسه تا دستاش،به پیکری زخمی
میشوره با اشک چشماش تموم زخمارو
اسما،بریز آب روان
روی،بدن دلبرم
اما،کمی آهسته که
دردش،نگیره همسرم
سخته برام که ببینم،جسمت و مجروح و خسته
رسیده دستم به پهلوت،به پهلویی که شکسته
سخته برام که ببینم،یه جای سالم نداری
قرارمون این نبود که،علی رو تنها بذاری
خدانگهدار عزیزم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای مسیح حیدر،ای مسافر شب
رفتی و ولی با خودت حیدر و نبردی
ای بهار حیدر،زود شدی خزونی
رفتی و ولی نگفتی سیلی از کی خوردی
پاشو،گل نیلوفرم
زهرا،عزیزم دلبرم
تنها،تو بودی لشکرم
بی تو،بی یار و یاورم
پاشو ببین که حسینت،رخت عزاشو پوشیده
پاشو حسن رو بغل کن،که واسه تشییع رسیده
پاشو ببین که آورده،کفن برای تو زینب
پاشو ببین که چادرِ،خاکیتو سر کرده امشب
خدانگهدار مادرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زینب و یه تابوت،تشییع شبونه
هی میگه آروم زیر لب مادرم جوونه
الهی که آتیش،بگیره مغیره
ازم گرفت مادرم رو اون با تازیونه
دیدم،آتیش شعله ور
بودم،با مادر پشت در
دیدم،که لگد زد به در
خم شد،مادرم از کمر
باور ندارم که میری،از خونه ای مادر من
داری میری اما چرا،شبونه ای مادر من
دیگه تو راحت شدی از،دردی که داشتی بمیرم
تقاص خونت رو من با،داداش حسینم میگیرم
خدانگهدار مادرم
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakeri
زخمی ترین مریض...
#قسمت_اول/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمحمود علوی
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فاطِمه، السَّيِّدَةِ الْجَليلَه، ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَه، فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيله، الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها، الْمَمْنُوعَةُ ارثها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرَهَا، المَکسورة ضِلْعُهَا، المَقتولة وَلَدَهَا، المغصوبة حَقَّهَا"
زخمی ترین مریض
علی را بهم نریز
"المضروبة وَجْهِ هَا، المجروحة عینها، المضلومة بَعْلُهَا"
بزرگ مدینه، بزرگ همه
دعای قنوتِ شب فاطمه
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت درآمدم
*روزای آخر گفت: فضه! زیر بغل هام رو بگیر، خانوم جان حالتون خرابه، گفت: فضه! علی ببینه من پشت درم نیرو میگیره...*
خودم آمدم تا سلامت کنم
به جای همه احترامت کنم
بیا احترامت فقط با من است
جوابِ سلامت فقط با من است
تو خورشیدِ زهرای این خانه ای
عزیزم تو آقایِ این خانه ای
مُهیای تو خانه را ساختم
علی جان بیا سفره انداختم
بیا سیر امشب نگاهت کنم
تماشای رخسار ماهت کنم
نگاهِ تو را از خدا خواستم
من از دارِ دنیا تو را خواستم
تمنای دستانِ سرد منی
تو دل گرمیِ من، تو مَرد منی
بیا چاره ی حالِ پروانه کن
بیا گیسوانِ مرا شانه کن
اگر گیسوانم به هم ریخته
کمی کار خانه سرم ریخته
سرم را اگر پیش تو بسته ام
اگر گریه کردم کمی خسته ام
خیالِ تو راحت رویم زرد نیست
اگر گریه هم کردم از درد نیست
که این گونه دلگیر کرده تو را
چه کس این چنین پیر کرده تو را
به امر پیمبر عمل می کنی
بمیرم که زانو بغل می کنی
*بی بی اومد تو مسجد گفت: چرا هیچکی از حق علی دفاع نمیکنه؟ مگه علی با شما چه کرده؟ اون که چاه میکَنه وقف میکُنه، اون که خرماها رو تقسیم میکُنه، عبارو تکون میده مبادا یه خرما به عبا چسبیده باشه و به خونه بیاد...*
چه کرده اید که خَلق احترامِ او نکنند
سپرده اید غلامان سلامِ او نکنند
ببینم تو را رو به راهی علی
بمیرم برایت الهی علی
غمت را روی شانه ام برده ام
نگو از غریبی مگر مُرده ام
مدینه اگر نیست گریان تو
من و بچه هایم به قربان تو
به دنیا پرستی عمل می کنند
شنیدم تو را کم محل کنند
اگر بی قراری به مسجد نرو
اگر غصه داری به مسجد نرو
کنارِ من و بچه هایت بمان
همین جا نمازِ جماعت بخوان
تو مولای والامَقامِ منی
بدان تا قیامت امامِ منی
اگرچه دَرِ خانه ات هم شکست
علی خانه ی تو بهشتِ من است
یل خیبر این قدر گریه نکن
جلوی در این قدر گریه نکن
من از اشک مردانه دق میکنم
همین گوشه ی خانه دق می کنم
مگر مُرده باشم تو گریه کنی
زمین خورده باشم تو گریه کنی
تو به حدِّ کافی پریشان شدی
همان کوچه بس بود، گریان شدی
زمین خوردن من فدای سرت
کتک خوردم اصلاً فدای سرت
بر آن خونِ دیوار خیره مَشو
به تیزی مسمار خیره مَشو
به جانِ علی پهلویم بهتر است
عزیزِ دلم بازویم بهتر است
تو حرف از مدینه شنیدی علی
سَرِ من خجالت کشیدی علی
ببین رفتنی ام به زحمت نیوفت
جواب هرکسی را نده هرچه گفت
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
نمی تونم پَرَمو بلند کنم...
#قسمت_پایانی / روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمحمود علوی•
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
*هر کاری میخوای بکنی مردونه اش خوبه، جهاد مردونه، صدقه مردونه، دستگیری مردونه، یه کاری هست زنونه اش به همه ی کارها می ارزه، اگه خواستی برا زهرا گریه کنی زنونه گریه کن، هی به سینه بزن بگو: یارالی نَنَه، ای مادرِ زخمیِ من، به پا بزن بگو: ای جوان نَنَه... مادری که تو سن هجده سالگی دست به دیوار میگرفت راه میرفت...*
نمی تونم پَرَمو بلند کنم
از زمین مادرمو بلند کنم
زدنت تو کوچه ها روم نمیشه
جلوی مردم سَرمو بلند کنم
* امام حسن میگه: موقعی که میرفتیم من دستم تو دستِ مادرم بود، اما از مسجد که می اومدیم من عصای مادرم بودم...*
از مسجدِ جَدّم می اومدیم خونه
ابرِ چشمِ مادر دیدم که بارونه
حسرت او روزا کوتاهی قد شد
با مادرم رفتم خیلی برام بد شد
ـــــــــــــــــ
مردک پست که عُمری نمکِ حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
*یهو دیدم نامرد یه قدم جلو اومد مادرم یه قدم عقب رفت، دوباره یه قدم جلواومد مادرم عقب تر رفت، مادرم نگاه به اون نانجیب نمی کرد، نانجیب یه نگاهی دور و برش کرد تا دید کسی نیست، تا دید بابام نیست، بی هوا سیلی به مادرم زد...*
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
ـــــــــــــــــ
سادات شرمنده
مغیره داره به حسن میخنده
روزِ قیامت که میگن امروزه
در داره رویِ مادرم میسوزه
ـــــــــــــــــ
اون مادر شهید میگن: هر چه اصرار می کردیم که آزمایش دی اِن اِی انجام بده تا بچه ات که گمنامه مشخص بشه کجاست، حتی به بچه هاش هم اجازه ی این کار و نمیداد، میگفت: الان بچه ی من که گمنامه مادرش زهراست، اگه دیگه پیدا بشه من میشم مادرش، الان شب های جمعه زهرا میره بالا قبرش، من مادری بیشتر بلدم یا زهرا؟ بخدا زهرا بیشتر مادری بلده...
بچه ها اومدن فضه گفت: بچه ها غذاتون آماده است، بشینین غداتون رو بخورید، یه نگاهی کردن گفتن: فضه! کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟ فضه گفت: بچه ها دیگه بی مادر شدید زود باشید باباتون علی رو خبر کنید، روایت میگه: بچه ها دویدن سمت مسجد تا گفتن:"اَبَتا مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَة" بابا مادرمون فاطمه از دنیا رفت، دیدن علی با صورت زمین خورد، هی دیدن تا مسجد زمین میخوره، دست گذاشت روی در" یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُل" دید فاطمه جواب نمیده... "يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن" راوی میگه: "فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ"دیدن علی عبا و عمامه رو درآوُرد" وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ" زهرا! با من حرف بزن..*
بگذار بگویمت به فریاد
چون طفل علی به گریه اُفتد
ارکان فلک ز حرکت افتاد
مولای سخن به لُکنت افتاد
*دوباره علی صدا زد"یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْه" راوی میگه: دید علی چاره ای نداره، صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب" روح از جسم قبض شده بود، اما زهرا دید علی داره گریه میکنه، با خودش شاید گفته باشه، من محسن دادم علی گریه نکنه، من دستم شکست علی گریه نکنه، روایت میگه: "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِه" زهرا چشماش رو باز کرد، یه نگاه به صورت علی کرد،"وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی" دو تایی شروع کردن گریه کردن...
بذار از اینجای روضه برم کربلا، آخه خود مادرمون لحظه های آخر وصیت کرد" وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاق" علی جان خیلی حواست به حسینم باشه... "صلی الله علیک یا مظلوم" حسین هم از باباش امیرالمؤمنین یاد گرفت، دید چه جوری باباش مادرش زهرا رو صدا زد تا جوابش رو داد، حسین هم روز عاشورا، کربلا کنارِ بدنِ اِرباً اِربای علی اکبرش، صدا زد:*
اي پسر من پدر پير توام
پدر پير و زمين گير توام
آمدم با چه شتابي سويت
تا مگر زنده ببينم رويت
چشم اگر باز كني جادارد
حال باب تو تماشا دارد
*ای حسین!...*
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
roze - fatemie 2 - 1401 - alavi.mp3
5.74M
|⇦•زخمی ترین مریض...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمحمود علوی
هر که شد گمنام تر
زهرا خریدارش شود
بر درِ این خانه از نام و نشان
باید گذشت!
#فاطمیه
#جان_فدا
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
مداحی آنلاین - گل چادر گلدارت - کریمی.mp3
3.47M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴گل چادر گلدارت
🌴تب دستای تب دارت آتیشم زده
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #استودیویی
👌 #پیشنهاد_ویژه
🌷 #شبتون_علوی_فاطمی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
مداحی آنلاین - روزگار نامرد - پیام کیانی.mp3
4.24M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴ای روزگار زود باش
🌴بگو کیم نامرد
🎤 #پیام_کیانی
⏯ #استودیویی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت : ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ...
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ...
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!!
⚡⚡⚡⚡
زندگی ما هم اینگونه است. بسیاری از زشتیها و بدیهایی که ما در دیگران میبینیم، در خیلی از اوقات بدلیل ناپاکی پنجره ذهنمان، و دید و تفکر غلطی است که با آن نگاه میکنیم. بسیاری از تصورات ما در زندگی، بازتاب آلودگی یا پاکی ذهن خود ماست …
بسم الله الرحمن الرحیم
هردو
دو مصرع از تو نوشتم، قصیده شد هردو
برای خوانده شدن برگزیده شد هردو
فضائل علی و تیغ ذوالفقار علی
دوسیب بود که از عرش چیده شد هردو
علی که نیست خدا و علی که نیست بشر
چگونه در شب معراج دیده شد هردو؟
صدا صدای خدا بود یا صدای علی؟
که خود به گوش پیمبر شنیده شد هردو
علی است نفس نبی و نبی است جان علی
دو روح بود و به یک تن دمیده شد هردو
شب سیاههی ظلم و شب غم مظلوم
به یُمن مقدم مولا سپیده شد هردو
به حکم آیهی "تَبَّت یَدا أبیلَهب" است
که دست دشمن مولا بریده شد هردو
فقط برای عبادت؟ فقط برای نبرد؟
علی برای کدام آفریده شد...؟ هردو.
#مجتبی_خرسندی
#مدح_امیرالمومنین
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#زمزمه_مادر
☑بند ۱
رفته ای ز دستم ، ای مادر عزیزم
از غم فراقت ، اشک از بصر بریزم
رفته ای ز دستم ، ببین که دل غمینم
من چگونه دیگر ، روی تو را نبینم
رفتی و برفته ، تمام ، صبر و قرارم مادرم
تا که زنده بودی ، تو بودی ، دار و ندارم مادرم
با وجودت مادر ، نداشتم ، غمی در این زمانه من
بعد تو افتاده ، گِرِه بر ، همه ی کارم مادرم
( رفته ای ز دستم
از غمت شکستم )۲
کنار قبر تو نشستم ۲
☑بند ۲
خانه بی وجودت ، دیگر صفا ندارد
درد رفتن تو ، دیگر دوا ندارد
دلخوشی ماها بعد از پدر تو بودی
غم و غصه از این ، دل ها تو می زِدودی
نور خانه ی ما ، بعد از تو ، ببین مادر شده خموش
صوت زیبای تو ، اِی مادر ، دیگر نمی آید به گوش
هر دم از غم تو ، از سینه ، آهی بَرارَم مادرم
تا آخر عمرم ، هستم من ، از داغ تو سیه پوش
( مادرم ، مادرم
رَفته ای از برم ) ۲
اِی همه دار و ندارم ۲
☑بند ۳
از زبان امام حسن علیه السلام
در کنار قبرت ، چه دل غمین نشسته ام
بعد رفتن تو ، ببین چقدر شکسته ام
از غمت بر آید ، از سینه آه سردم
بعد تو ای مادر ، ببین که کوه دردم
کِی رود ز یادم ، که ثانی ، چه کرده در کوچه ها
کِی رود ز یادم ، که داغت ، با من چه ها کرده چه ها
" کی رود ز یادم که دشمن هست تو را گرفته بود
کِی رود ز یادم ، که زینب دست تو را گرفته بود "
( مادرم ، مادرم
رَفته ای از برم ) ۲
اِی همه صبر و قرارم ۲
#محمد_مبشری
#نوای_ترحیم
#ختم_و_ترحیم_خوانی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#خادم_الذاکرین #اکبرآرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113