eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.5هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
114 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
زلال، آهسته، ساده، بی‌قرین گفت شبیه یک سلام آخرین گفت شبی مولا به خواب دخترش رفت به صبر امّ کلثوم، آفرین گفت شاعر: دیباچه‌ی عمر تو، پُر از رنج و غم است آن قدر که خارج از توان قلم است در وصف مصیبت بزرگت، بانو! صد دفتر شعر هم، برای تو کم است شاعر: دریغ و درد! که کلثوم شد خرابه‌نشین ز خاک و خشت بر او، متّکا و بستر شد شاعر: این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام امّ کلثوم چرا؟ شاعر: تو آن آئینه ای هستی که هنگام تماشایت برای چشم ها گردیده تصویر "حسن" پیدا... شاعر: ندارد چون نشان دین از آغاز نخواهد گشت هرگز محرم راز علی با خواستگار دخترش گفت: کبوتر با کبوتر ، باز با باز زندیق کجا ، کعبه ی توحید کجا دوزخ به کجا ، بهشت جاوید کجا قانون جهان گفت محال است محال خفاش کجا ، خانه ی خورشید کجا شاعر: هرکس به جهان تو ثنا کرده بسی خشنود دل فاطمه را کرده بسی ای دختر با وقار زهرا و علی درحق تو تاریخ جفا کرده بسی شاعر: چه جان های که بر لب دیده ای تو چه غم ها در دل شب دیده ای تو به غیر از روضه ی جانسوز گودال... هر آنچه دیده زینب، دیده ای تو شاعر: غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب شاعر: تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت شاعر: در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد شاعر: آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود شاعر: یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🎤🎤🎤🎤 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
باید که تو را به برج دین کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزینب گفت ✍ در انجمنی چرا نشد صحبت تو؟ در روضه کسی نگفته از غربت تو شرمنده اگر که تازه ما فهمیدیم… این هفته مصادف است با رحلت تو ✍ الگوی فرشتگان معصوم است او بر واژه‌ی صبر و عشق مفهوم است او از خطبه‌ی آتشین او پیدا شد بانوی قیام، ام کلثوم است او ✍ این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام امّ کلثوم چرا؟ ✍ چه جان‌هایی که بر لب دیده‌ای تو چه غم‌ها در دل شب دیده‌ای تو به غیر از روضه‌ی جان‌سوز گودال... هر آنچه دیده زینب، دیده‌ای تو ✍ در فصل بهار خود خزان را دیدی آن غصه که می‌بُرد امان را دیدی از کرببلا و از مصیبت‌هایش ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی ✍ با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است راهی که حسین کرده معلوم این است از دوست هرآنچه می‌رسد زیبایی‌ست ای شیعه پیام ام کلثوم این است ✍ کمر بر استقامت بسته زینب که یک‌دم هم ز پا ننشسته زینب اگر زینب پناه کاروان بود تو هم بودی عصای دست زینب صبوری غرق در تاب و تب تو وفا زانو زده در مکتب تو در این شش‌ماه، یک‌دم هم نیفتاد «حسینم وا حسینا» از لب تو ✍ وَ قالت بنتُ خَیرِالمُرسَلینا بِحُزنٍ اُنظُرینا یا مدینا «خَرَجنا مِنکِ بِالاَهلینَ جَمعا» «رَجَعنا لا رِجالَ لا بَنینا» ✍ چون ذرّه به چشم مِهر معلوم شدیم مهمان حریم پنج معصوم شدیم در دفتر خاطرات ما بنویسید ما سائل لطف اُم کلثوم شدیم ✍ چون مادر خود رشیده بودی بانو هرچند زغم خمیده بودی بانو با زینب و با رقیه در شام بلا مهمان سر بریده بودی بانو ✍ تا بوسه‌ی خنجری به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ‌های حسین آن نيز، به قلب امّ كلثوم نشست چه رازی از دل پاکت شنیدند؟ درون روح بی‌تابت چه دیدند؟ که زیر سایه‌ی امّ المصائب تو را اخت المصائب آفریدند آن زینب او، عزیز مردم شده است این فاطمه‌اش، ملیکه‌ی قم شده است افسوس! كه نام «امّ كلثوم» فقط مانند مزار مادرش، گم شده است ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝