eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
33 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
یک فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست در عزای مادرت یابن الحسن یک‌دم بیا تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست وجود نازنین پیغمبر ص فرمود: فاطمه جان، هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق می‌کند امشب این صلوات را با هم زمزمه کنیم اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک هرکه با زهراست احساس سخاوت می‌کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند فرشیان نه عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است آینه از شان همتایش روایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است مرتضی می‌ایستد زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری قیامت می‌کند آره والله همین‌طوره__ رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل می‌کنند : یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت یهودیه چادر و برد تو خونه‌اش.. داخل حجره گذاشت.. نیمه‌های شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع می‌شه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایه‌ها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اون‌شب مسلمان شدند چادرت وقتی یهودی را مسلمان می‌کند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می‌کند اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دست‌وپا افتاده یا زهرا این‌جا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو می‌شناسم.. نیمه‌شب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع می‌شه... زن خولی می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین.... شب است و مادری پهلو شکسته کنار مطبخ خولی نشسته بریز ای دیده خون دل ز دیده که رنگ از صورت زهرا پریده بگوید از غمت در شور و شینم حسینم وا حسینم وا حسینم مولف فیش:حجت الاسلام سمیعی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 بیا یابن الحسن دل بی قراریم پر از بغضیم و هر دم ناله داریم امام زمان به یاد مادر پهلو شکسته روی زانوی غم سر می گذاریم آقاجان، صاحب عزا شمایید شما باید برای ما روضه بخوانید بیا یابن الحسن فصل عزا شد عزای حضرت خیرالنسا شد بیا با ما بگو با اشک و ناله چه غوغایی میان کوچه ها شد من از امام زمان معذرت می خوام آقای من ، ما هر موقع میایم تو روضه ها، مخصوصا روضه های فاطمیه، دلمون پر می زنه برا مدینه، همون مدینه ای که مادر شما فاطمه ی زهرا یه روزی اونجا غریب بود اونجا نفس می کشید اونجا گریه می کرد یابن الحسن 🔻 دلم می خواد یه شب مدینه باشم زائر اون شکسته سینه باشم دلم می خواد پشت بقیع بشینم قبر غریب مادر و ببینم اوناییکه مدینه رفتن، میگن آنقدر قبرستان بقیع مظلومه، حتی اجازه نداری اونجا گریه کنی ، آقاجان یابن الحسن، برا چی میخام مدینه رو ببینم؟ دلم می خواد تو کوچه ها بمیرم انتقام مادرمو بگیرم من از سیدا عذر می خوام تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد همونجا که یاس علی چو پژمرد آه ، حالا میخای گریه کنی روضه بشنو میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود از اون کوچه تا به خونه عصاش بود میگن تو کوچه چادرش خاکی شد رو صورتش یه لاله حکاکی شد فقط اشاره می‌کنم سادات منو ببخشید میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت 🔻 تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا‌.... سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم (سلام الله علیها ) و ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
1. عید آدم.mp3
زمان: حجم: 7.53M
(عجل الله تعالی فرجه ) اشاره به گوشه نصیرخوانی عید آدم عید خاتم آمده عید مظلومانِ عالَم آمده ١۴٠١/٧/١۴ ⏬⏬
(عجل الله تعالی فرجه ) اشاره به گوشه نصیرخوانی عید آدم عید خاتم آمده عید مظلومانِ عالَم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه هایش را مبارک بادهاست آی مهدی دوستان عید شماست این شعاع حُسنِ خورشیدِ شماست ... عید قرآن ، عید عترت ، عید دین عید زهرا و امیرالمؤمنین عید یارانِ فداکار علی ست عیدِ زهرا اولین یارِ علی است عید فتحِ «میثم تمار» هاست عید عَمرو مالک و عمارهاست عید عزت عید مَجد و افتخار عید مردانِ بزرگِ انتظار آی مهدی دوستان عید شماست این شعاع حُسنِ خورشید شماست ... وعده فیض حضور آید به گوش مژده ی روز ظهور آید به گوش تا کند محکم اساس کعبه را کعبه پوشیده لباس کعبه را ... می کِشد چون شیرِحق از دل خروش می رسد از کعبه آوایش به گوش ... روی او آئینه ی روی خداست پشت او محکم به نیروی خداست پیش رو ، خوبان عالَم ، لشکرش پشت سر ، دستِ دعای مادرش بر سرش عمامه ی پیغمبر است ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است پرچمش پیراهن خونِ خداست نقشِ آن رُخسار گُلگون خداست حنجر او نینوای زینبین نعره ی او « یا لثارات الحسین » اشک چشمش خونِ هفتاد و دو تن چهره : تصویر حسین است وحسن خیمه اش آغوش حی دادگر مقدمش چشمِ قضا ، دوش قدَر عدل از نور جمالش مُنجلی پایتختش کوفه مانند « علی » آسمان پروانه ای دورِسرش خلق پندارند خود را در برَش آسمان چون حلقه در انگشت او مُلک امکان قبضه ای در مُشت او مکه را بستاند از نا اهل ها بشکند پیشانی از بوجهل ها ... شیعه گردد حکمران در آب و گِل کوریِ این بازهای کوردل عید موسا و عصا و اژدهاست عید مرگ فرقه ی باب و بهاست ای امام عصرعاشورائیان ای امیدآخر زهرائیان ای به عهد مهدویت مَهد ما ای نفس هایت دعای عهد ما عمر ما ، بی تو به سر آمد بسی ای پناه شیعه تا کی بیکسی ... ؟ تو به ما بینایی و ما از تو کور تو به ما نزدیکی و ما از تو دور ای زِ چشم ما به ما نزدیک تر تا دل دشمن شود تاریک تر چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟ سیدی مولایی عَجِّل لِظهور ... ١۴٠١/٧/١۴ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
1. دوباره امشب.mp3
زمان: حجم: 1.08M
( سلام الله علیها ) ( سبک لری ، گوشه داد ) دوباره امشب ، دلم میخونه « مدد رقیه » ذکرِ تمومه ، فاطمیونه « مدد رقیه » خونه ی ارباب پُر از نشاط و .. پُر از سُروره رو دست ارباب یه گُل خوابیده ،که مثل نوره فدای اون طرزِ نگاهش دل میبره چشم سیاهش عمو اباالفضل زده بوسه به دستا و صورت ماهش ( خوش اومدی بی بی رقیه ... ) تکرار شبیه زهرا ، چه با حیا و.. چه با وقاره شبیه حیدر ، توو کودکی هم با اقتداره حسین مینازه، به خنده ها وُ به اون کمالش ... زینب عوض شد با خنده ی اون دوباره حالش ... حال گدا هاشو ببینید بِرید سرِ راهش بشنید اگر میگید مدد رقیه .. شما توو عالم برترینید ( خوش اومدی بی بی رقیه ... ) تکرار دست کوچیکش ، بزرگ ترینه گِره رو وا کرد بی بی رقیه است ، که ما رو با ار باب آشنا کرد از بس خدا هم دوست داره اونو مارو خریده اصلاً بهشت و.. ، خدا برایِ اون آفریده .. سوگُلیِ اربابِمونه بهشت ما ، اهل جنونه شب ولادت از دمشقش کربلا مارو می رسونه ( خوش اومدی بی بی رقیه ... ) تکرار جا داره امشب ، بگیریم لعنِ زجر و سنان و .. شادی قلبِ ، رقیه خاتون بگیم زِ جان و.. به خولی و شمر، به عمرِ سعد میگم با نفرت به حرمله و.. ، به شبَث پَست لعنت و لعنت میگم توو شادی و توو گریه لعنتِ بر « بنی اُمیه » لعنِ به دشمنایِ مولا همَش میگه بی بی رقیه ( خوش اومدی بی بی رقیه ... ) تکرار 9/12/1402 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2
1. شکر خدا.mp3
زمان: حجم: 3.78M
(سلام الله علیها ) ( اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ سَيِّدِ الْمُرْسَلين ) شکر خدا که عبد خدایِ خدیجه ایم ما بنده‌ایم و زیر لِوای خدیجه ایم ما عاقبت به خیرِ دعای « خدیجه ایم » سینه کبود های عزای « خدیجه ایم » از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم با یک دعای فاطمه است که ما مادری شدیم وقتی خدیجه مادر ِما شیعه ها بُود دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُود باید بی‌بی خدیجه رو بهتر بشناسیم ، بانویی که تمام ثروتش رو ، تمام دار و ندارش رو ، برا دینِ پیغمبر خرج کرده ... بانویی که اونقدر مقام داره ، وقتی پیغمبر (ص) می‌خواد از معراج برگرده ، جبرئیل به پیغمبر (ص) میگه از طرف خدا و از طرف من ، به خدیجه سلام برسان و لذا توو زیارتنامه ش اینطوری می‌خونیم : « اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیل » 29/12/1402 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
2. با یک دعا.mp3
زمان: حجم: 2.8M
(سلام الله علیها ) ... با یک دعاش ، حاجت ما هم روا بود » دل‌هاتون آماده ست با همین یه بیت میخوام روضه بخونم : با یک دعاش حاجت ما هم روا بوَد از چه پِیِ عبای رسول خدا بود ... ؟ لحظات آخر، دخترش فاطمه زهرا را صدا زد ، گفت فاطمه جان من دارم از دنیا میرم ولی کفن ندارم ، دلم می‌خواد همون عبایی که بابات پیغمبر باهاش نماز میخونه و جبرئیل بر او وحی نازل میکنه ، همون عبا کفنِ من باشه ، خودم خجالت کشیدم به بابات پیغمبر(ص) بگم ... حالا بی‌بی خدیجه از دنیا رفته ، پیغمبر(ص) بدنِ نازنینش رو غسل داد ، همین‌که خواست بدن خدیجه را کفن کنه ، جبرئیل با یک کفن نازل شد ، صدا زد یا رسول‌َ الله(ص) این کفن از بهشت برای خدیجه فرستاده شده ... لذا آقا رسولَ ‌الله(ص) ، هم با عبای مبارک ، هم با اون کفنِ بهشتی ، بدنِ خدیجه را کفن کرد ، الحمدلله خدیجه بدون کفن نموند ... اما دل‌ها بسوزه برا غریب کربلا حسین ... 29/12/1402 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
3. امام حسین ع.mp3
زمان: حجم: 2.84M
( علیه السلام ) ( اما دل‌ها بسوزه برا غریب کربلا حسین ... ) افتاده بود روی زمین و کفن نداشت آن یوسف شهید به تن پیراهن نداشت پیکر ، بدون سر به روی خاک مانده بود سر روی نیزه بود و اثر از بدن نداشت ! بعد سه روز، وقتی بنی‌اسد اومدن این بدن‌های مطهر و به خاک بسپارند ، هر چی نگاه کردن ، دیدن هیچ کدومِ از این بدن ها سر ندارن ... ، خدا ! چجوری این بدن ها رو شناسایی کنیم ... ؟ یه مرتبه دیدن یه سواری داره از دور میاد ، فرمود بنی اسد : من این بدن ها رو می شناسم یکی یکی بدن ها رو معرفی کرد ، این بدنِ برادرم علی اکبره ، این بدنِ عموجانم ابالفضلِ ... یه مرتبه دیدن اومد توو گودال قتلگاه ، بدن نازنین پدر را در آغوش گرفت ، بدنی که همه چیزش رو به غارت بردند ، یه وقت صدا زد بنی اسد ، بوریا بیارید ... بعد از سه روز « آن گُلِ » بی غسل و بی کفن جز بوریا ، برای تنِ خود کفن نداشت ... 29/12/1402 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝