eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
33 ویدیو
163 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️هر که با خاک درت کام لبش بردارد حَنِّكوا أولادَكُم بِتُربَةِ الحُسَين ▪️هر که با خاک درت کام لبش بردارد ▪️از همان کودکی‌اش چشم به کوثر دارد ▪️اولین آرزویم هست همانی باشم ▪️که به لب نام تو تا لحظه‌ی آخر دارد ▪️چند صد حج پیاده‌ست ثواب آنکه ▪️قصد پابوسی شش گوش تو در سر دارد ▪️پادشاهان همه مبهوت مقامت گویند ▪️این چه شاهیست که او اینهمه نوکر دارد آقاجان... ▪️هر که از داغ تو نگریسته پیغمبر نیست ▪️گریه بر توست مدالی که پیمبر دارد ▪️تکیه بر نیزه‌ی غربت زدی و فرمودی ▪️چشم غارت به حرم اینهمه لشکر دارد شب سومه میدونم منتظر نازدانه‌ی حسینی، کاش امشب تو حرمش نوکری میکردیم همه شهدای مدافع ین حرم فیض ببرند ▪️خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید چرا؟ ▪️خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید ▪️کین هلال سر نی آمده؛ دختر دارد حسین.... ▪️رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو ▪️دق میکنه بعد از تو و آب آور تو بابا ▪️پای برهنه ،سر برهنه ،روی ناقه ▪️منزل به منزل من به دنبال سر تو ▪️بابای از گل بهترم دیدی چگونه ▪️سیلی زدند بر دخترت در محضر تو گفتم و رفتم... همه‌ی روضه تو همین یه بیت... ▪️اصلا نپرس از من ... چی رو؟ ▪️اصلا نپرس از من چه کردم معجرم را ▪️من هم نمیپرسم دگر از حنجر تو.. حسین... 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
حجت‌ الاسلام میرزا محمدی1_1133052355.mp3
زمان: حجم: 6.93M
السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک یا بنت الحسین ▪️ماه شبهای همه ،خورشید نا پیدا حسین ▪️هرکسی تنهاست ،ذکرش میشود تنها حسین 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک یا بنت الحسین ▪️ماه شبهای همه ،خورشید نا پیدا حسین حسینشو تو بگو ▪️هرکسی تنهاست ،ذکرش میشود تنها حسین ▪️دستگیری میکند از عاشق بی دست و پا ▪️می نشاند نوکر آلوده را بالا حسین ▪️بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی ▪️از همه دل کنده ام در این جهان الاّ حسین بگذار همه عالم بدونند ▪️کار من گریه است از بدو تولد تا ابد ▪️خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین ▪️بارها گفتم نمیبخشد ولی بخشیدورفت ▪️بار آفت خورده ات را میخرد یکجا حسین ▪️باز محتاج خدا بودم که بین روضه ها.. حضرت آقا فرمودند در کنار توسلات، حتما عزیزان اهل دعاو استغفار باشند لذا هرروز، ماقبل تشرف به روضه استغفار میکنیم ▪️باز محتاج خدا بودم که بین روضه ها ▪️وقت یاالله آمد بر زبانم یا حسین بلا نبینی ان شاء الله این تازه مال ظرف دنیاست. ▪️هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند ▪️روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین بی مقدمه ببرمت تو روضه ▪️من فدای دختری که در خرابه بود و گفت چی گفت؟ ▪️من فدای دختری که در خرابه بود و گفت ▪️با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین فهمیدی چی گفتم دیگه با لکنت داره حرف میزنه بابا ▪️خورده ام از این و آن مشت و لگد بابا، یه بچه ی سه چهار ساله، مگه چقدر توان داره که لگد بخوره ▪️خورده ام از این و آن مشت و لگد ▪️حالا بگو که شدم من پیرتر یا مادرت زهرا حسین حسیــــن... ▪️بال و پرت دست کسی بال و پرم دست کسی ▪️برگ و برت دست کسی، برگ و برم دست کسی بابا ▪️نه موی تو شانه خورد نه موی من شانه خورد ▪️موی سرت دست کسی موی سرم دست کسی حسیــــــــن....
▪️اگر چو لاله دلی داغدار دارم من ▪️ز سوز عشق تو بر جان شرار دارم من ▪️تویی بهشت من و تا تو با منی ای دوست ▪️دگر به روضه ی رضوان چه کار دارم من ▪️قسم به لحظهٔ چشم انتظاری زهرا ▪️که بهر دیدن تو انتظار دارم من ▪️به پیشگاه تو چون می خرند شرم حضور ▪️رُخی عرق زده و شرمسار دارم من ▪️بگو ز آستانهٔ لطفت مرا نرانندم ▪️کجا روم؟ چه کنم؟ با تو کار دارم من یا ابن الحسن... السلام علی ساکن کربلاء السلام علی غَریبِ الغُرَباء السلام علی الاَعضاءِ المُقَطَّعات السلام علی الاَجسادِ العارِیات السلام علی النِّسوَةِ البارِزات ▪️کجا بودی؟ ▪️دلم برات تنگ شد، سر سرت جنگ شد ▪️موهای من سوخت و، موی تو خون رنگ شد ▪️تو رو سر صبر کشتند، ما رو تو بازار بردند بابا... ▪️تو زخم نیزه خوردی، قافله سیلی خوردند حسین... روز سومه ها، این ناله هاتو از این حنجره ها خرج نازدانه ابی‌عبدالله کن، دیگه صداش در نمیومد... ▪️کجا بودی؟ ▪️هزار دفعه مُردم، تا اسمتو بردم ▪️هم تازیونه هم، مشت و لگد خوردم ▪️چشام کبود و تاره، داره یه ریز میباره ▪️رقیه خاتون تو، شده لباسش پاره حسین... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ▪️نامی که در شمار شهیدان کربلا ▪️بعد از حسین آمده نام رقیه است ▪️چون او‌ کسی به عهد محبت وفا نکرد ▪️این سکه تا به حشر به نام رقیه است دست گداییت رو بیار بالا، به اون دستای زخمی و رنجور و تازیانه خورده دختر حسین، صدا بزن، بالحسین الهی العفو... 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قدم چهارم: متن روضه 1👇 متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 🌹 🌹 💠💠
قدم چهارم: متن روضه 2👇 متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا 🌹 🌹 💠💠
قدم چهارم: متن روضه 1👇 متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 -
قدم چهارم: متن روضه 2👇 متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
ای باب حوائجِ الی الله در ملک خدا امام آگاه سلطان اُمم امام قرآن سر تا به قدم تمام قرآن قبر تو چراغ اهل بینش صحن تو بهشت آفرینش کعبه است هماره زیر دِینَت تعظیم کند به کاظمِینَت در حبس، به نُه سپهر ناظم مشهورتر از همه به کاظم زندان تو اشک طور ایمن موسی است به کف گرفته دامن عیسی به فراز چرخ چارُم بر روی تو می زند تبسّم خصم ار چه به گردنت غل انداخت سجّاده زگریه ات گُل انداخت زنجیر تو کائنات را دِین حبس تو مقام قاب قوسین در حبس تو را یکی روز و شب... به علم امامت تشخیص میداد شب و روز رو مطموره ، مدور ، تاریک.... در حبس تو را یکی روز و شب اندام کبود و ساق مرضوض ای روح لطیف رنج دیده هر صبح و مسا شکنجه دیده چون جدّ غریب خود به گودال پرپر زده در دل سیه چال آثار شکنجه در تنت بود زنجیرِ ستم به گردنت بود ای شسته به اشک، تربت تو تشییع تو شرح غربت تو تشییع تو بود مثل مادر... کنایه فهم ها تشییع تو بود مثل مادر (چهار نفر....) تابوت تو گشت تخته ی در هر چند زگوشه ی سیه چال تشییع تو شد به چار حمّال آخر بدنت به اوج غربت تشییع شد ای غریب عترت کردند ز پیکر تو تجلیل می رفت به عرش بانگ تهلیل بس نوحه که در غمت سرودند زنجیر ز گردنت گشودند با آن همه زخم حلقه ی غُل گردید نثار پیکرت ، گُل دیگر نزدند بر تنت سنگ... اونقدر این مسیر رو گلباران کردند هنوز هم توی بغداد ، این منطقه معرفه به « سوق الرَّیاحِین » اونقدر بدن رو گلباران کردند ، درستش هم همینه دیگر نزدند بر تنت سنگ... از خون جبین نشد رخت، رنگ دیگر به سرت نخورد شمشیر دیگر به دلت کسی نزد تیر فَوَقَعَ فی قَلبِ الحُسین وقت گذشته من روضه ام رو توی شعر می خونم دیگر نبرید کـَس سرت را در خون نکشید پیکرت را دیگر سر تو نرفت بر نِی در طشت طلا و مجلس مِی امشب هم با نازدانه اش تموم کنیم بردند به دوش پیکرت را دیگر نزدند دخترت را سلیمان جعفر ، دید یه بدنی رو غریبانه دارند می برند سمت مَقابر(قبرستان) قریش، با خودش گفت اگه قریشی نیست کجا دارند می برندش اگه قریشیه، چرا اینقدر غریبانه دارند می برند اومد جلو دید بدن موسی بن جعفرِ گفت بدن رو برگردونید یه کفن قیمتی آماده کرد نوشته اند، همه ی قرآن روی کفنش نوشته شده بود دوهزار و پانصد دینار ، خرج گل و گلاب کرد، نه تا دختر داشت ، گفت این آقا دختر زیاد داشته ، اما یه دونه اش هم توی بغداد نیست، شماها لباس سیاه بپوشید یه جوری عزاداری کنید که مردم فکر کنند دختران موسی بن جعفرید دختر ، گریه کنه باباس هیچ جا توی عالم ، جلوی گریه ی هیچ دختری رو نگرفتند ، الا کربلا یه بیت تمام گفت بابا یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود دل من گریه بر احوال سکینه می کرد عمه ام زیر کتک ، یاد مدینه می‌ کرد این یه بیت هم مالِ خود آقا دعاتون کنم یاد آن روز که ایثار تماشایی بود عمه ام در دل بازار تماشایی بود حسین.... این هم مالِ سردار سلیمانی ، همه مدافعین حرم فیض ببرند نوشته اند سر بریده ، چند جا ، چشماش رو بست یه جا دم دروازه ی شام گفت داداش تو دیگه چشمات رو نبند اونایی که باید چشماشون رو ببندند ، دارند خیره خیره به من نگاه می کنند یه جا توی تشت طلا خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله سیبویه می فرمود چشماش رو بست ، اما دیدند ، اشکش هم جاریه سومیشم هم توی بغل رقیه بود یه لحظه دید بابا چشمهاش رو می بنده السلام علیک یا اباعبدالله وجه تشبیه سر من با سر تو این بُود هر دو صورت سوخته ، موها پر از خاکستر است... به حضرت معصومه و به حضرت رقیه سلام الله علیهما به چشم انتظاری این دو دختر تورا وی خوانیم یا الله..... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا - فایل صوتی👇 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝