eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
34 عکس
13 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ "بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"   "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ" همانگونه که دلتنگم برای کربلا، آقا همان مقدار می سوزم ز هجر سامرا، آقا تو تنها می روی ما را ببر دنبال خود یک شب ز سرداب مقدس تا نجف تا نینوا، آقا کنار مضجع پاک امام عسکری خوب است زیارت نامه خواندن از تو و گریه ز ما، آقا *یابن الحسن ، آقاجانم سرت سلامت .. قربونِ تو آقا برم که میگن لحظه های آخر امام عسکری هی نگاه به صورت شما می انداخت هی اشک میریخت، عرضه داشت چرا دارید گریه میکنید؟! فرمود پسرم دارم برا تو گریه میکنم ..برا اون شبا و روزایی که بیابان گرد میشی بابا .. بی کس و تنها میشی ..* کنار جد تو هادی ، بابایت حسن، آری صفا دارد که با زهرا شود دل همنوا، آقا به نرجس مادرت سوگند دارم آرزو روزی که در مدح حکیمه عمه ات گویم ثنا، آقا *امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم " امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم ... بهت تسلیت بگیم آقا ... مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری ... آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته ... همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن ... خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید ... صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید ... حالا با پای دلمون بریم سامرا، بُعد منزل نَبُوَد در سفرِ روحانی...* آقا سلام بر تو و بر سامرای تو زانوی غم گرفته دلم در عزای تو آقا سلام بر تو و بر پاره ی تَنَت یعنی نشسته یوسف زهرا به ماتمت رفتی و با غمت دل مهدی شکسته است گَرد فِراق تو به رُخ او نشسته است با ما بگو که با جگر اطهرت چه کرد ؟ زهر جفای دشمن دون با تنت چه کرد از یادمان نرفته شکستند حُرمتت ویران نموده دشمن تو صحن و تُربتت مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی *حضرت امام‌حسن عسکری مسموم بود، تشنه شده بود فرمود:"يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ"امام زمان علیه السلام پدر رو سیراب کرد وصایای امامت رو دریافت کرد. در حالیکه فرزند بزرگوارش سرش رو به دامن داشت رحلت فرمود.امام زمان بدن پدر رو تدفین کرد، غسل داد، بر بدن پدر نماز خواند...* مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی *اما آقاجان!...* شکر خدا سر از تن پاکت جدا نشد بر خاک سامرا بدن تو رها نشد شکر خدا سَرَت به روی نیزها نرفت خنجر به زیر حنجرِ پاک شما نرفت آقا سلام بر تو و لب های تشنه ات یاد حسین می دَمَد از نای تشنه ات *ببرمت امشبی کربلا،روضه بدونِ کربلا انگار یه چیزی کم داره...امام عسکری رو با زهر کاری کردن که تعادلش بهم بخوره،‌‌‌‌ مادر سادات با غلاف شمشیر...با تازیانه، تعادلش بهم خورد، یه آقایی هم سراغ دارم کربلا...سوارِ ذوالجناح... عطش غالب شده بود بر حسین.... زخم ها،تیرها،‌ شمشیرها... دیدن هر کاری کنن حسین از ذوالجناح نمی اُفته...چه کردن؟ یه نانجیبی با نیزه به پهلوش زد... تعادلش رویِ ذوالجناح بهم خورد،" فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ، عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ..." از بالایِ ذوالجناح با صورت...ای حسین... خدایا! به امروز امام زمان،به سوز دلش، به اشک چشمش، خدایا! دیگه امر فرجش را اصلاح بفرما، موانع ظهور و فرج و قیامش هر چه هست برطرف بفرما، خدایا! امروز دیگه با مژده ی ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بفرما، با دست با کفایتش مُهمات دنیا و آخرت همه ی ما کفایت بفرما.... 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
صدا ۰۰۵ 1.mp3
3.89M
🎙 #⃣ #⃣ #⃣ 🗓 اجراه شده ۱۴۰۳/۰۷/۰۸ دیدید هی خبرا می اومد، که سید حسن نصرالله شهید شده، دوباره میگفتن: نه سلامته، شهید نشده، هی خبر پشت خبر، همه منتظر بودیم.. ضاحیه غروب جمعه قتلگاه شد این سینه ی داغدار غرق آه شد رفتنِ علمدار غمِ سپاه شد بارون اومده سید از میدون غرق خون اومده بارون اومده حاج قاسم برات مهمون اومده *سید جان! سلام مارو به حاج قاسم و شهدا برسون... حالا دلامون رو ببریم کربلا علقمه، عمه ی سادات توی خیمه دل نگرونه، کنار بچه ها نمیتونست حرفی بزنه، هی می اومد طرف علقمه، میگفت:...* حرم مَرد نداره تو راضی میشی آب بخوایم شمر بیاره *دیدید این زن و بچه ها، از غم سید نصرالله ضجه میزدن؟...* حرم مَرد نداره تو راضی میشی آب بخوایم شمر بیاره *دیدید هی خبرا می اومد، که سید حسن نصرالله شهید شده، دوباره میگفتن: نه سلامته، شهید نشده، هی خبر پشت خبر، همه منتظر بودیم، از یه جایی دیگه همه باور کردیم سید شهید شده، اما نمیخواستیم قبول کنیم، همه منتظر بودیم...* همه منتظرن ، مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه *هی بچه ها از خیمه بیرون رو نگاه میکردن کی ابی عبدالله میاد..‌* زمین میلرزه، زمان میلرزه سِنان تو دستِ سَنان میلرزه * یه نگاه کرد بی بی زینب دید تو گودال چه خبره... گفت: حسین!...* دستمال پدرم را به سرم می بندم وسط معرکه چادر کمرم میبندم * زینب شروع کردن دویدن...* خدا داره میبینه بلند شو از رو سینه آبش نمیدید باشه خنجر نکش از کینه ای حسین... 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 💠💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا یابن الحسن!..‌ ای جواب نالۀ مظلومی مردم لبنان بیا ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا ای امید مردم غزه، ای یار مظلومان بیا ای نجات هستی، ای پناه مردم ایران بیا *امام زمان، به سید ابن طاووس فرمود : سیدابن طاووس سلام منو به شیعیانم برسان، بگو برا فرج من دعا کنند ،منم برای اونا دعا میکنم، خدا حاجتشونو بده…* برای ظهورت، دعا می کنم من تو را جان مولا، برایم دعا کن… ببین که برایت دعا میکنم من تو هم در دعایت برایم دعا کن یا صاحب الزمان… * این شب و روزا نه دل من و شما بلکه دل امام زمان هم داغدارِ در مصیبت مردم مظلوم غزه و لبنان، در غم از دست دادن فرزندشون سیدحسن نصرالله فرمانده با شهامت حزب الله که با شهادتش داغ سنگیني بر دل رهبر انقلابمون هم گذاشت... ان شالله به زودی با فرج امام زمانمون ریشه اسرائیل و آمریکا و سایر جنایتکاران از دنیا برچیده بشه و پرچم اسلام در سراسر عالم به اهتزاز در بیاید، ان شالله..‌* دلی که بر ندارد چشم از آن دلخواه، پیروز است قدم تا پایمردی می‌کند در راه پیروز است زمان پلکی زد و بانگ رحیل آمد سواران را هر آن کس زنده شد زین فرصت کوتاه، پیروز است به جز صبح وصال دوست، فتحی نیست در عالم دلت گر شعله‌ور شد در شهادتگاه، پیروز است بِکُش ما را، که ما را زنده‌تر کرده است مرگ آری بترس از داغ غزه، اشک لبنان، آه پیروز است جهان روشن شد از نور شهادت، جاء نصرالله که باشم من؟! خدا فرموده حزب‌الله پیروز است * همه دیدید بدن سید حسن نصرالله رو از توی گودالِ عظیمی از زیر خروارها خاک بیرون آوردن، حتما همه شنیدید نه تنها اسرائیل جنایتکار هشتاد بمب یک تنی رو پرتاب کرده بود بلکه مواد سمی هم به همراه بمب ها به محل استقرار سیدحسن نصرالله زده بود، گفتن علت شهادت سمی بود که بدن مطهرش وارد شده بود... من میگم: این شهید عزیز هم مثل جدش ابی عبدالله تو گودال شهید شد و هم مثل امام حسن مجتبی مسموم شد و جان داد... اما میان ماه من تا ماه مجنون تفاوت از زمین تا آسمان است... بدن سید حسن نصرالله برحسب ظاهر دیدید سالم بود... بدن رو توی کفن پیچیدن، توی حرم های شریف با احترام طوافش میدن، با احترام نماز بر بدنش میخونن، با احترام هم دفنش میکنن... اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کاری با بدنِ ابی عبدالله کردن، که امام صادق می فرمایند: عمه جانِ ما زینب هر چه نگاه بر بدنِ حسینش کرد، یه جایِ سالم به اندازه ی نگین انگشتری ندید... حالا زینبی که پنجاه سال با این برادر بزرگ شده، من باورم نمیشه توو گودال گفته باشه '' اَ اَنتَ اَخی '' آیا تو برادر منی؟ شیخ جعفر شوشتری میگه:« کاری با این بدن کردن، دیگه پشت و روی بدن مشخص نبوده»..  آنجا که در تشخیص او، زینب به مشکل خورد  تاثیر سُم‌ها روی تن را، تازه میفهمی  مونده روی زمین پیکر تو رها  أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى  خواهرت اگه نیست رفته شام بلا  ریگ و رمل بیابون برات گرفته عزا  همه منتظرن مادرش برسه  کاش صدای برادر به خواهرش برسه  *امام سجاد اومدن تو کربلا فرمودن: بنی اسد بیایید بدن ها رو جمع کنیم.... اومدن گفتن: آقاجان! یه بدنی قابل شناسایی نیست...اینقدر پاره پاره هست....اومد جلو فرمود: این بدن بابام حسینِ....قبری رو کَند زین العابدین.... فرمود: برام کفن بیارید، گفتن: آقاجان! تمام کردیم... همچین که بدن بابا رو درون بوریا قرار داد، ، آروم درون قبر گذاشت...همه جای عالم صورت میت یا شهید رو روی خاک میگذارن اما ارباب ما که سر در بدن ندارد، این آقا رگای بریده ی بابا رو روی خاک گذاشت.... ناله بزن بگو: حسین....* ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... *خوش بحال اونایی که این شب جمعه ای الان کربلان، بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد سیدالشهدا میکنن يه نگاه به گنبد حضرت اباالفضل اشک میریزن، خدا نکنه کسی ناکام از دنیا بره حسرت کربلا به دلش بمونه، یا اباعبدالله! مارو هم یه شب جمعه بطلب کربلا اونجا عرض ادب کنیم، اونجا روضه بخونیم، حالا مگه شب های جمعه کربلا چه خبره؟..‌* شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره شبهای جمعه زهرا به سمت گودی گودال میره با درد پهلو، اونجایی که پیکر شده پامال میره آنقَدَر‌حسین زیر نعل ها پا خورد مثل پیراهنش تنش تا خورد این صدای شکستن سینه است زیر مرکب شد استخوان ها خورد پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد *بازم بگم از شب های جمعه ی کربلا؟...* شبهای جمعه مادر بُنَیَّ میگه و خواهر میفته چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته باد گرمی وزید در گودال شمر با چکمه پرید در گودال پنجه در گیسوی حسین انداخت مادرش را ندید در گودال به‌روی سینه‌ی حسین نشست خنجرش را کشید در گودال حسین! روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست از بس سرت افتاده از بالای نیزه دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست پنجه گذاشته لابه لای موت خنجرش رو گذاشته رو‌ گلوت بمیره خواهرت که این طوری با نوک‌ نیزه کرده زیر و روت مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن بي پيروهن هي زير و روت كردن مقتل ميگه: از مادر آب خواستي پيرهنت رو آقا بردن راستي *بازم از شب های جمعه ی کربلا بگم؟...* شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد چقدر تیر آوُردن برا کشتنش غریب گیر آوُردن تویِ قتلگاه چقدر نامُرتب زدن نیزه رو بریدن سرش رو ولی بی گناه جلو چشمِ مادر، بالایِ سَرِش به شوقِ غنیمت، قیامت شده نه کهنه لباس و نه انگشتری امون از غریبی که غارت شده *روز عاشورا امام حسین سه بار خورد رویِ زمین، هر سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین" فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ،عَنْ فَرَسِهِ الَي الارْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَن" از رویِ اسب با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: " وا اَخاه، وا سَيّداه، وا اَهْلَ بَيْتاه، وا جَدّاه " حسینم افتاد... تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد" وَ ضَرَبَهُ آخَرُ عَلي عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً كَبا بِها عَلي وَجْهِه" یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد... دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین... چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، سه نفر اسمشون تویِ مقاتل هست، یکی نیست، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد... دومی سنانِ، خوب صبر کرد، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد... سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله...اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، دلها بسوزه برای عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ با کعب نی و تازیانه... ناله بزن بگو: یا حسین!... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
Fadaeian_Shahadat_Seyed_Hassan_Nasrallah14030708_02.mp3
14.52M
🔰اجرا شده در مراسم بزرگداشت شهادت فرمانده لبنان شهید سید حسن نصرالله 🗓 مهر ماه ۱۴۰۳ 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ بلندشو علمدار، عَلَم رو بلند کن باز هم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه هایی که چشم انتظارن میخوان سر روی شونه ات بذارن واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم تا تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم نبینم که داری تو به هق هق میوفتی به من تا به امروز برادر نگفتی یه دل سیر به من بگو برادر میخوام صدات بپیچه توی لشکر شاید فقط زینب کنه گلایه بگه چرا بهش نگفتی خواهر بلندشو علمدار به این آهِ جانسوز به کوری اونایی که امروز توی فکر خلخال به فکر کنیزن میخوان آبروی حسین رو بریزن میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار توی شام و کوفه، توی کوچه بازار تو جمعِ یه عده زنای یهودی تو بزمِ شرابی که میرن به زودی زینب الان دلشوره داره عباس حق داره که طاقت نیاره عباس گفتم بهش میبرنش اسارت بهم میگفت: مگه میذاره عباس *اومد بالا سَرِ عباسش دید داره گریه میکنه، همچین که این خونارو پاک کرد دید از گوشه های چشم عباس اشک جاری شده، گفت: عباسم! من باید گریه کنم برادری مثل تو رو از دست دادم، چرا تو گریه میکنی؟ صدا زد: حسین جان! الان تو بالا سرم نشستی، سرم رو بغل گرفتی، دارم چند ساعت دیگه رو میبینم کسی نیست سَرِ تو رو بغل بگیره، این صورتت رو روی خاک داغ کربلا میذاری، ای حسین!..‌. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه حضرتِ معصومۀ آل پیمبر، فاطمه مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه می زنم از دل صدا با حالِ مضطر، فاطمه *خود امیر المومنین به پدر آیت الله مرعشی نجفی در عالم مکاشفه فرمودند: چی میخوای تو حرم من چهل شبه بیتوته کردی؟ عرضه داشت نشانی قبر مادرم زهرا رو می خوام" امیرالمومنین فرمود این از اسرار الهیه باید مخفی بمونه ،اما آگه جلالت و عظمت فاطمه ی منو می خوای "علیکَ به کریمه اهل البیت" برو قم زیارت دختر موسی ابن جعفر، این زیارت، زیارته حضرت زهراست...* تا که هر دفعه دلم از دستِ این و آن شکست بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟! پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟! تشنۀ عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟! شوقِ طوفِ مرقدت دارم ، براتم می دهی؟! دل بر احسان شما بستم ، مرا هم می خری؟ سائل کویِ رضا هستم ، مرا هم می خری؟ مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند دسته دسته لالۀ پرپر به دورت ریختند با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند گریه کن هایِ مصیبت های عمه زینب اند شاعر: *مثل چند روز پیش حضرت معصومه سلام الله علیها وارد شهر قُم شد، علماء،بزرگان،سادات،همه دمِ دروازه ی شهر قم با شاخه هایی از گُل اومدن استقبال حضرت معصومه، با چه عزتی،با چه شوکتی، با چه اُبُهَّتی، دختر موسی بن جعفر قدم به خاک قم گذاشت، چه استقبال با شکوهی کردند، حق هم همینه، خواهر امام ِ، دختر امامِ،باید هم چنین استقبال بشه، ولی آی گریه کُنا! من یه بانو سراغ دارم، هم دخترِ امام ِ، هم خواهر ِ امام ِ، ولی با دستای بسته، سر بریده ی برادرش رو بالای نیزه زده بودن"یا اباعبدالله" [ببینم ناله ات کربلا میرسه یا نه؟] دختر امیرالمؤمنین رو با دستای بسته شهر به شهر، دیار به دیار، هر جا می بردن می گفتند: مردم! خارجیا رو دارن میارن..... فقط یه جمله ی دیگه و یا علی مدد: کار زینب به جایی رسید که عوض اینکه با شاخه های گل ازش استقبال کنند، دختر کبری ِ علی، زینب رو با سنگ استقبال کردن،هر جا نشستی سه مرتبه ناله بزن : یا حسین....* ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ای دخترِ خورشید،ای خواهرِ دریا زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا ماهِ مقیمِ قم،مهتابِ بیت النور در سایه سار توست، سرتاسر دنیا از آه لبریزم، از اشک سرشارم این قطره را دریاب، دریاب ای دریا فهمِ حقیرِ ما،پایین تر از پایین فهمِ بلندِ تو،بالاتر از بالا لبخندِ معصومت،مُهرِ رضایت زد بر شوقِ خواهرها،عشقِ برادرها *با امام رضا علیه السلام از یک مادرند، موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره، اما هر دویِ این بزرگواران، هم علی بن موسی الرضا، هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها، از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ... لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن، تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن.... امشب علی ابن موسی الرضا در ماتمِ خواهرش گریانِ، امشب خدا بهت خیلی عنایت کرده،شب رحلت دختر موسی ابن جعفر و خواهر امام رضا ،اومدی مجلس روضه دعوت شدی، خیلی ها دلشون می خواست امشب رو کنار حرم حضرت معصومه می بودند،امشب بگیم:آقاجان امام رضا!سرت سلامت،امشب خواهرت معصومه، از دنیا میره،امشب اومدیم بگیم: آقا جان! تسلیت عرض می کنیم، داغ خواهر دیدی امام رضا...آجرک الله...* امشب یه جوری برا خواهر امام رضا گریه کن،که به زودی ِ زود کربلا قسمتت بشه... اجازه بدید روضه ی من دو سه جمله باشه، ان شاءالله زن و مرد برا امام حسین گریه کنید. یا حضرت معصومه!* اگر چه محنت بسیار دیدی شبیهِ عمه ات آزار دیدی برادر را ندیدی نقش بر خاک ندیدی مُصحفِ خود را تو صد چاک اگرچه در جوانی جان سپردی ولی از دشمنت سیلی نخوردی *وقتی حضرت معصومه سلام الله علیها وارد قم شد، نوشتن: زن ها و مردان قم فرسخ ها به پیشواز اومدن، دور بی بی حلقه زدند، گُل به سرش ریختن، گفتن: خواهر امام رضاست،گفتن: دختر موسی بن جعفرِ،همه احترامش کردن،اما من یه سئوال دارم،حسینی ها،اباالفضلی ها، مگه زینب خواهر امام نبود؟مگه زینب دختر علی نبود؟ تو شام چه کردند؟ دست گُل به سرش ریختن؟ نه!... امام سجاد فرمود: از پشت بام ها سنگ به عمه ام زینب میزدن، خاکستر داغ روی سرش میریختن....همین؟ دیگه چی؟* مگه یادم میره من بودم و غم مگه یادم میره من بودم و چشم نامحرم مگه یادم میره من بودم و یه مشت حرامی مگه یادم میره من بودم و سنگ های شامی مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت مگه یادم میره ناموس حیدر و جسارت مگه یادم میره دروازه ی شام و اسارت *دستت رو بیار بالا، قبلش آغشته به اشکت کن. بگو خدایا برا حضرت معصومه گریه کردم، برا حضرت زینب گریه کردم. فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، شفای مریض ها، برای نزول باران رحمت الهی، چند مرتبه بلند بگو یا حسین... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ!. بِمُوالاتِكُم عَلَّمَنَا اللّه ُ مَعالِمَ دينِنا ، وأصلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِن دُنيانا" السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏ یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ‏... وَ لاَ حول و لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ‏ خواهر شدن یعنی، بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی ای کاش وقت احتضار من بیایی  *به نیت دیدن برادر از مدینه حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن،خاندانش رو کشتن، مریض شد این صحنه ها رو دید، قربونت برم فرمود: من رو قم ببرید، از پدرم شنیدم که فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست... راهی هم از ساوه تا قم نبود. بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعری آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود...* قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله *این ایام، ایام بستری شدن حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست، این روزها تو مدینه یه حال و هوای دیگه ای است، ان شاءالله داغ مادر نبینی، این روزها تو دل زینب چه خبرِ؟ هجده روز فاطمه ی معصومه تو قم بستری بودند،تو بِیتُ النُّور،خونه ی موسی بن خزرج، نوشتن زن های قم با دسته گُل دور بی بی میگشتن، می گفتن: این خانوم غریبه اینجا، داغ دیده است...* در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد، برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله * وقتی آوردن بی بی رو تو گُل محله های شهر قم، تو خونه ی سادات خزرجی ، موسی ابن خرج بهش جا دادن، تو تاریخ قم نوشتن هفده روز بی بی تو شهر قم زنده بود، حتی اجازه نمی دادن مردها از تو کوچه رد بشن، می گفتن اینجا ناموس علی داره استراحت می کنه شما نامحرمید برید از یه جای دیگه رد شید ... میگه ناموس علی تو این شهر بود مردا رو از تو کوچه شم راه ندان، الهی بمیرم برا خانوم علی، که یه عده نامرد اومدن در خونه اش، اون نانجیب برا معاویه نامه نوشت: گفت چنان لگد به در زدم، صدای ناله ی زهرا رو از پشت در شنیدم* تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله * روضه بخونم، بدنِ خواهر امام رضا رو تشییع کردن، همۀ قم، اطراف همه اومده بودن، همه لباس عزا پوشیدن، همه اومدن برا تشییع جنازه، گفتن دخترِ امامِ ، خواهرِ امامِ، عمۀ امامِ،گفتن: ما یه کاری می کنیم تو تاریخ بمونه، هر کی به ایام شهادت حضرت معصومه رسید بگه خدا خیر بده مردمِ قم رو، عجب آبرو داریی کردن، انقده برا تشییعش گل آورده بودن، بعضیا گفتن تا پایِ مرکبی که بدن رو میآورد گل ریخته بودن، سادات همه گریبان پاره کردن، آوردن بی بی رو در میان خانه، حالا گفتن کی باید این بدن رو دفن کنه، سادت به همدیگه نگاه می کردن، یه وقت دیدن دو سوار از دور آمدن، نقاب زده، صبر کنید این بدن باید توسط ما دفن بشه، بدن رو با احترام وارد خاک کردن، بعدها گفتن شاید امام رضا و جوادالائمه بودن، آری بدنِ مطهر بی بی رو موقع دفن هم نذاشتن کسی ببینه، با چه احترامی چه شوکتی ، چه شکوهی، چه آبرو داری کردن، برعکس حضرت زینبُ آوردن شام، اولاً از کجا واردش کردن؟ بدترین نقطۀ شام کجاست؟ اونجا هم یهودیا هستن هم اراذل اوباش هستن اونجا محلِ گذره، دختر علی رو آوردن دروازۀ ساعات، نمی دونید مردم چه کار کردن، یه مشت خیره سر، یه مشت خیره چشم، یه مشت بی حیا، یه مشت اراذل، دورِ محملِ زینب رو گرفتن.... حسین ... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🎙 #⃣ #⃣ خداحافظ ای کوچه های مدینه خدا حافظ ای زخم بازو و سینه خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای ضربه ی تازیانه خداحافظ ای سرو از غم خمیده خداحافظ ای امید دل، نور دیده خداحافظ و وعده ی ما به گودال کنار تنی پاره و سر بریده زآنچه آن بدترین مردم کرد صورت مادرم تورم کرد آنقدر ضربه سخت و کاری بود مادرم راه خانه را گم کرد... زهرای من! قلندر خوبی نبوده ام من را ببخش؛ شوهر خوبی نبوده ام با درد ِ دنده های ِ شکسته جدال کن تقصیرِ دستِ بسته ی من شد حلال کن دلگرمی علی! چقدر زود می روی!؟ نه سال شد فقط، به نظر زود می روی! بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد فریاد مرتضی که به جایی نمی رسد زهرا بمان و چهره ی غم را عبوس کن زهرا بمان و زینب مان را عروس کن غصه به کار دل گره  ی کور می زند خیلی دلم برای حسن شور می زند زهرا نرو، که بغض بدی در گلوی توست دامادی حسین و حسن آرزوی توست حالا که اعتنا به قسم ها نمی کنی فکر حسین تشنه لبت را نمی کنی!؟ دیدی که رنگ از رخ مهتاب می پرد شبها حسین تشنه لب از خواب می پرد در باغِ میوه های دلت، سیبِ نوبر است این کربلایی از همه شان مادری تر است *روزهای آخر صدا زد: زینب جان! مادر بیا یه پیراهن نیمه کارِ دارم، زینب نگاه کرد دید یه پارچه ی سفیده مادر داره پیراهن باهاش میدوزه، گفت: مادر! این چیه؟ گفت: زینبم! من کربلا نیستم برا حسینم مادری کنم، این پیرهن رو جای من تن حسین کن.‌‌..* حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد پیراهن حسین شنیدم تمام شد باشد برو، قبول، علی بی پناه شد باشد قرارِ بعدی مان قتلگاه شد باشد برو که کرببلا گریه می کنیم با هم کنار طشت طلا گریه می کنیم *ای حسین...*⏬⏬⏬ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت یابن الحسن! چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هر دیار عزادار مادرند همه بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت قسم به خاک نشسته بر چادر مادر سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت *مرحوم علامه امینی می فرمایند: اینکه نوشته اند حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در سه بار ناله زده اند اشتباهه، حضرت زهرا چهاربار ناله زدند، اولین بار رسول خدا رو صدا زدند.دومین بار آقا امیرالمومنین رو صدا زدند، ناله ی سوم صدا زدند:"یا فِضَّةُ خُذینی".... فضه ی خادمه رو صدا زدند... امّا در ناله چهارم صدا زدند: مهدی جان!... کجایی پسرم!... دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*   عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟ سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟   عزيزم مادرت چشم انتظاره دواي دردِ سينه كي ميآيي؟   *يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*   فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد   الهي بشكنه دستِ مغيره كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد   *صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون... جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*   دست من نيرو ندارد اين همه تا بريزد خاك روي فاطمه   *اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا... من بمیرم برا دل امام سجاد، کفن پیدا نکرد، بدن باباش ابی عبدالله رو با بوریا ...  دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... برای فرج امام زمانت، شفای مریضا، نابودی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، پیروزی و سربلندی مردم غزه و لبنان بازم ناله بزن بگو: یازهرا!.. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝