#نوحه_دهه_محرم #مسجدی #شب_اول_استقبال_حضرت_مسلم رسیده فصل، نوحه و ماتم سیه بپوشید، شده محرم در عرش حق شور و نوا شد/صاحب عزا خیرالنسا شد سینه ما کرببلا شد یا حسین یابن الزهرا هلال ماتم/ از ره رسیده به روی گونه، اشکم چکیده شکر خدا دوباره دیدم/ میان هیاتت رسیدم تو روضه ها نفس کشیدم یا حسین یابن الزهرا میا به کوفه، عزیز زهرا ببینم که گشتم، غریب و تنها سرم شکستند از سر بام/ چقدر شنیدم طعن و دشنام سرم رود از کوفه تا شام یا حسین یابن الزهرا با لب عطشان، سرم بریدن میان بازار، تنم کشیدن ببین تن شده صلیبم/ گریه طفلان غریبم کوفه نیا تو ای حبیبم #شب_دوم رسیده از راه، یک باغ لاله کنار اصغر، طفل سه ساله زینب بگوید به دل زار/ بدون تو می میرم ای یار بی تو شود حرم گرفتار (بر نی رود سر علمدار) یا حسین یابن الزهرا دور و بر ما چقدر سپاه است نگو که گودال که قتلگاه است به حق آن شکسته سینه/بیا رویم داداش مدینه گریه کنت شود سکینه یا حسین یابن الزهرا میان گهوار، خوابیده اصغر می بینی قد، رشید اکبر چند روز دیگر نور دیده/سرت شود از تن بریده قامت من شود خمیده یا حسین یابن الزهرا #شب_سوم می میرم امشب، از این جدایی بابای خوبم، بگو کجایی بعد تو خیلی زجر کشیدم/دیگر از این جهان بریدم کاشکی بیایی نور دیدم یا حسین یابن الزهرا به روی دستم، جای طناب است بگو که جایم، بزم شراب است؟ تا که شدیم ما بی علمدار/ از گوش ما رفت گوش و گوشوار رفتیم میان کوچه بازار  یا حسین یابن الزهرا خوش آمدی ای، ماه شب من ببین رسیده، جان بر لب من بابا چرا رنگت پریده/ چرا شده سرت بریده بخواب کنارم نور دیده یا حسین یابن الزهرا #شب_چهارم بنگر برادر، به حال زارم بغیر این دو، چیزی ندارم اینان یلان جعفر هستند، سلاله های حیدر هستند قربانیان خواهر هستند یا حسین یابن الزهرا جواب رد را، نزن به سینه تو را به حق، مام مدینه غربت تو شد قاتل من، قبول کن این دو حاصل من ترحمی کن به دل من یا حسین یابن الزهرا شکر خدا من، که رو سپیدم تو دشت غربت، ام الشهیدم اینها تصدق سر تو، فدائیان اصغر تو قربانیان لشکر تو یا حسین یابن الزهرا #شب_پنجم عبداللهم من، عبدالحسینم میان خیمه، به شور و شینم آخر فدایی سپاهم/ راهی تا به قتلگاهم عمو حسین نما نگاهم عمو حسین یابن الزهرا از خیل دشمن، نمی هراسم دشمن بداند، از نسل یاسم دستم رها کن عمه زینب/حاجت روا کن عمه زینب مرا دعا کن عمه زینب عمو حسین یابن الزهرا شکر خدا که، شبیه اصغر سرم جدا شد، در برت آخر دستم جدا شد از تنم وای، همچون تو من بی کفنم وای لاله سرخ حسنم وای عمو حسین یابن الزهرا #شب_ششم عمو رسیده، دم جدایی خواهم که باشم، بهرت فدایی من نوجوان مجتبایم/ بنگر که در شور و نوایم شهادت است عسل برایم عمو حسین یابن الزهرا نگو یتیمم، طاقت ندارم رحمی به چشم، ابر بهارم بار غمت به روی دوشم/جای سپر کفن بپوشم ببین که در جوش و خروشم عمو حسین یابن الزهرا میان میدان، راهم که بستند شبیه اکبر، سرم شکستند بنگر که از فرس فتادم/ عمو بیا برس به دادم آخر رسیدم به مرادم عمو حسین یابن الزهرا #شب_هفتم بخواب عزیزم، کنار مادر تلظی کم کن، علی اصغر حرم شده بی تابت اصغر/ هیچکس نداده آبت اصغر گذشته وقت خوابت اصغر علی علی جانم لای لای چرا صدای/ هلهله آمد نگو که تیر/ حرمله آمد تا تیر و از کمان رها شد/ای وای من سرت جدا شد تو آسمان غوغا به پا شد علی علی جانم لای لای چگونه زینب، امشب نبارم حالا که شیر هست، علی ندارم مادر غمدیده من هستم، در نیمه روزی من شکستم لالایی گویم با دو دستم علی علی جانم لای لای #شب_هشتم جوان لیلا، یل رشیدم آهسته تر رو، قدت ببینم پیغمبر کرببلایی/ فاطمه ای، یا مرتضایی اذان گوی دشت بلایی علی علی جانم اکبر به این شجاعت، ماشاءلله زینب بخواند، صد قل هو الله رزمت شبیه رزم حیدر/ گفتند همه آمد پیمبر جانم فدایت اکبر علی علی جانم اکبر نفس کشیدن، ببین چه سخت است نعشت کشیدن، ببین چه سخت است ببین رسیده عمه از راه/ جای نفس فقط کشم آه داغ تو گشته داغ جانکاه علی علی جانم اکبر #شب_نهم ای ماه خیمه، جانم ابالفضل پناه خیمه، جانم ابالفضل ای تکیه گاه لشکر من/ آرام قلب خواهر من بنگر شکسته کمر من یا ابوفاضل یا عباس سکینه بی تو، عزا گرفته زینب سراغ، ترا گرفته چه گویم از قد رشیدت/ چه گویم از دست بریدت فدای آن مشک دریدت یا ابوفاضل یا عباس بعد تو دشمن، کند جسارت دیدند غریبم، کردن اهانت بی تو نماند گوشواره/ غارت شود لباس پاره حتی نماند شیرخواره یا ابوفاضل یا عباس ببین که قلبم، آتش گرفته حرم نوای، عطش گرفته برو علی که بیقرار است/سکینه ام چشم انتظار است حال رباب هم زار زار  است یا ابوفاضل یا عباس #شب_دهم شب وداع، حسین و زینب کاشکی بمیرم، از غصه امشب ای نور چشمان تر من/ ای یادگار مادر من نرو تو دیگر از بر من یا حسین یابن الزهرا نزن تو حرف، تلخ جدایی چطور ببینم، بر

#نوحه_دهه_محرم #حاج_منصور_ارضی ⏬⏬⏬

#نوحه_دهه_محرم #شب_اول_محرم بر سر دارالاماره      خیزد از آهم شراره تشنه لب با دسته بسته  ریزد از چشمم ستاره لحظه ی آخر شده و من  دلگیرم خسته و خجلت زده بی تو  می میرم کوفه میا کوفه میا یابن الزهرا بشنو پیغامم را برگرد  تا نگشتی تنها برگرد تا نگشته مویت سفید    با جوان لیلا برگرد رو به مدینه برو ای  جان زهرا تا نشود جسم علی  اربا اربا وای از این قوم کین پرور    زین مسلمانان کافر ای سلیمان از دست تو      می برند اینها انگشتر کوفه قفس باشد و دور از  - آزادی با سر بریده کنند اینها  - بازی #شب_دوم خیمه گاه آل طاها      شد به پا در بین صحرا کربلا خشک و سوزان است  چشم زینب مثل دریا ذکر زمین ذکر زمان  شد واویلا کرببلا شد حرم  ال زهرا کرببلا   یا ثارالله آمده کشتی در ساحل  دلهره افتاده در دل شد پیاده زینب خاتون  بین محرم ها از محمل دورو برش قوم بنی هاشم  یکسر تکیه گهش شانه ی رعنای  اکبر یکطرف یک قوم کافر  یکطرف اولاد کوثر دختری بر دوش سقا  غنچه ای بر دست مادر مادر شش ماه نباشد  دلخسته بر قد و بالای ابالفضل  دلبسته #شب_سوم آمدی آخر ای بابا  دیدن این طفل تنها خسته ام از این زمانه  از تمام اهل دنیا شام خرابه شده روشن  از رویت شانه زنم بار دگر من  بر مویت یا ابتا   یاابتا حرف من با تو یک آه است  این دگر پایان راه است مثل جسم لطمه خورده  زیر چشمانم سیاه است از غم تو گشته فراموشم  اسمم دفتر نقاشی دشمن  شد جسمم شد لباسم پاره پاره  دختر تو شد بیچاره گوش من دیگر سالم نیست  پس نخواهم گوشواره منکه سر دوش عمو  می خوابیدم نیمه شبی بین بیابان  ترسیدم .#شب_چهارم ای سرو سامان زینب ای تمام جان زینب بنگر ای نور هر دیده  دیده ی گریان زینب از غم تنهایی تو من  افسردم نذر تو طفلان خودم را  آوردم جان منی    یابن الزهرا پای عشق تو می مانم  تو غریبی من میدانم گر دهی اذنم در راهت می کنم قربانت جانم تحفه ی من در خور تو ای دلبر  نیست قابل یک موی علیّ اصغر  نیست سرفرازم کن ای جانا  پیش نجمه پیش لیلا دست رد بر زینب مزن جان بابا جان زهرا رخصتی ای شه به رهت جان  بسپارند طاقت بی معجری ام را  ندارند #شب_پنجم دیده وا کن ای بی همتا  - ای عموی مثل بابا آمدم مجنونت باشم - در دل این خاک و صحرا کودکم امام به خدا - یک سربازم در ره تو جای پدر - جان می بازم عشق منی 2 - ای عموجان از غم تو کوه دردم - شعله شعله آه سردم دیده بگشا بر عبدالله - از حرم خبر آوردم خیز و ببین در حرمت قحط اب است لطمه زنان موی پریشان رباب است من سراپایم احساس است ریشه ام از نسل یاس است بر لبت از چه عمو جان - خون دستان عباس است دست من و دست ابالفضل سقا نذر همان بازوی زخمی زهرا #شب_ششم تازه داماد دلداده - بین خاک و خون افتاده این شهادت جویی باشد - ارث یک نسل آزاده لاله ی باغ حسنی شد - پژمرده سنگ جفا بسکه به جسم - او خورده جانم حسن جانم حسن صد واویلا گشته پر خون موی قاسم - قرص ماه روی قاسم شد فضا عطر آگین یا رب - از گلاب و موی قاسم لخته ی خون راه نفس هایش - بسته گوشه به گوشه همه جایش - بشکسته ... نوجوان ضرب المثل شد - یک شبه مرد عمل شد بسکه نیزه سویش آمد - جسم او موم عسل شد زیر سم مرکب این قوم کافر شانه به شانه بدنش شد با اکبر #شب_هفتم ای کمان ابروی بابا - تشنه ی لبهایت دریا روی دوشم خوابیدی ای - نونهال سبز بابا قتله گهت شد سر دوش بابایت باغ پر از خون شده چشم زیبایت ای پسرم ای پسرم لای لای اصغر گرچه حیران این تیرم - با نگاهت جان می گیرم می زنی آتش بر جانم - می کنی خنده می میرم کودک بی جرم و گناه و بی تقصیر تیر ستم حلق تورا زد چون شمشیر ... دیده ام ابر بهار است - عرش اعلی سوگوار است مانده ام آواره اصغر - مادرت چشم انتظار است می دهمت من به دل خاک ای اصغر تا نشود جسم تو پامال استر مجتبی صمدی #شب_هشتم_محرم ای توان پای بابا - لیلی لیلای بابا بهترین سرمایه ی من - بهترین آوای بابا ای پسرم کن نظرم برخیز از جا بعد تو نفرین به تمام این دنیا ای پسرم ای پسرم ای جان من نا امیدم کردی اکبر - مو سفیدم کردی اکبر قبل این لشگر با داغت - تو شهیدم کردی اکبر در همه جا جسم تو را من می بینم بین عبایی بدنت را می چینم .... بد تر از تیغ برنده  - می رسد آوای خنده نرگس چشمت را وا کن - تا شوم از نو سر زنده دیدن حال تو پدر را آزرده نیزه ی پهلوی تو بر قلبم خورده مجتبی صمدی .......................... ن#شب_تاسوعا ای علمدار خوش سیما - بهترین نام تو سقا ای تو تنها تکیه گاهم - بعد تو من هستم تنها ای دل من ای دل من ای دلدارم کو

#نوحه_دهه_محرم مجتبی صمدی..سبک⬆️⬆️